#رمان_اسپاکو_دیانه-ویدیا
تبلیغات و تبادل برای اطلاعات 👇 @tablighat_vidia ربات👇 @harfbemanbot فریده بانو💛 سریال های خانگی🎬جزیره
БольшеСтрана не указанаЯзык не указанКатегория не указана
1 076
Подписчики
Нет данных24 часа
Нет данных7 дней
Нет данных30 дней
- Подписчики
- Просмотры постов
- ER - коэффициент вовлеченности
Загрузка данных...
Прирост подписчиков
Загрузка данных...
خدایا..
سالمان را..
حالمان را...
روزگارمان را....
کشورمان را....
جهانمان را.....
نیکو بگردان...
سالی سرشار از عافیت...
سلامتی.. برکت... صلح... شادی...
آرامش...
و توانمندی را از خدای مهربان تقاضا داریم.....
💕💕💕💕
@vidia_kkk
Repost from N/a
#پارتی_از_آینده
با صدای بلند گفت:
_من این همه پول خرجت نمیکنم که تکمینم نکنی!
فهمیدی یا نه؟
با صدای بلند هق زد و بریده برید گفتم:
+من به اجبار صیغه ی تو ...
با سیلی محکمی که توی صورتم خورد حرفم نصفه موند.
_به هر حال تو فعلا زیرخواب منی و وقتی هم که ازت سیر بشم میندازمت بیرون فهمیدی؟
https://t.me/joinchat/nZ9uidDp9r8zY2Y0
#استاد_دانشجویی🔥
#زیر_18_سال_جوین_نده🔞
تارا دختریه که بخاطر مرگ مادرش مجبور میشه صیغهی استاد هات و خشنش بشه و هرشب ...😱
Repost from N/a
دختری که قربانی هوس مردی میشه و درست روز لروسیش به بدترین شکل بهش ت...اوز میشه و اون ادم کسی نیست به جز....
رازهایی که بعد از چندین سال فاش میشن
رمانی همخونه ای و راسر اتفاقای هیجانی
https://t.me/+woM-rmzQdyIwYWI0
Repost from N/a
#دختره_رو_جر_میده😈🍆
امیر داشت محکم داخلم تلم.به میزد
_آههه..امیر ... تند تر🍆🍑
+چشمممممم😈
بعد چند تلمبه داخلم ار.ضا شد💧🍌
آل.تش رو جلوی دهنم گرفت
کلاهکش رو داخل دهنم کرد و مکی زدم که یکدفعه کل آلت.ش رو داخل دهنم کرد🍆🤤
تند تند سرم رو عقب و جلو میکرد
واقعا داست دهنم جر میخورد!👄🍆
https://t.me/+woM-rmzQdyIwYWI0
#آبآور_ترین_رمان_تلگرامه🍌😈😋
Repost from N/a
#،،نفسمو ازم نگیر،،
#خلاصه
هدا دختری ک بعد از مرگ مادرش به خاطر بدهی پدرش به یه پیرمرد فروخته میشه تمام آرزوهای دخترونه وزندگی تو مرز نابودیه ک تو عروسیش اقدام به یه کار هیجانی میکنه...
،،ازدواج اجباری،،عاشقانه،،هیجانی،،غمگین،،
به قلم:#mobina83-o
با یه داستان هیجانی مارو دنبال کنید😉
https://t.me/+r3xOqzGbyx43YzNk
Repost from N/a
#پارت واقعی رمان!!!❌
نبود لفت بده!!💯
*خوش اومدی قناری..👀
با صدای اشکان شونه هام از ترس بالا پرید..
به دورو اطرافم نگاه کردم نبود..پس صدا از کجا میاد..👁
یه #اتاق بزرگ و یه #تخت بزرگ..از اتاق ترسیدم..توش وسیله های شکنجه بود..
خود به خود اشکام جاری شد..
پرده ی جلوم کنار رفت و اشکان نمایان شد.
#لباس تنش نبود فقط با یه #شلوار بود..
اومد جلو 👤
فقط به اندازه یه #وجب باهام #فاصله داشت🤌
#نفسم تنگ شد..به زور نفس میکشیدم..
اشکان #پوزخندی زدو شروع کرد به دورم چرخیدن..
*قناری ازم میترسی...آخه چرا..قناری که نباید از #صاحبش بترسه..🤐
بعد از یه دور #چرخیدن روبه روم وایستاد..🤕
بدنم شروع کرد به #لرزیدن...😬
به عقب حلم داد ..پشته #زانوم به تخت خورد و به سمت عقب پرت شدم روی #تخت افتادم......🛏🔞
•••ادامش این توعه•••❌
https://t.me/+r3xOqzGbyx43YzNk
https://t.me/+r3xOqzGbyx43YzNk
چنل بزودی پرایوت میشه چون امکان داره فیلتر بشه؛🔞
Repost from N/a
📌استخدام ۱۵۰ نفر کارمند خانم و آقا
📌در کارهایی همچون تایپ،ترجمه، پشتیبانی،ادمین کانال ،مربی آموزشی آنلاین وبازاریاب و....
📌انتخاب واریز دستمزد به انتخاب خودتان(روزانه،هفتگی و...)
📌دارای حقوق به میزان حداقل ۱ میلیون وحداکثر ۵میلیون تومان
📌شرکت هزینه اینترنت شما رو پرداخت میکنه.
📌محدودیت سنی ندارد.
📌شرکت دارای مجوز نماد اعتماد الکترونیکی جمهوری اسلامی و هم قابل استعلام از سامانه اینماد وزرات صنعت و پلیس فتا میباشد.
برای ثبت نام وکسب اطلاعات بیشتر به آیدی زیر پیام بدهید
@Broken_1Queen
Repost from N/a
پسر_عموی_من🤤🔞
برم گردوند رو میز و همه وسایلارو با یه حرکت ریخت پایین
انگشتاشو کشید رو چاک نــ..ازمو 🔥با صدایی فوق حـشــ..ری👅 گفت:
"چه مدلی جــ.رت💦 بدم دخترعمو؟
دستمو گرفتم لبه میز و با ناله گفتم:
"تو فقط جـ.ر بده!🤤
از پشت خم شد روم و همونطوری که مــ..ردونگیش دم سـ.وراخم بود لاله گوشمو به دندون گرفت و مـ.کید
رمان دارای محدودیت سنیه🚫
بچه مچه نیاد😂💦💦💦💦
https://t.me/+Vz9T2fHGxm3AZfpt
پسریکهبهدخترعمویخودش تجاوزمیکنه😧😱
دخترکی بکارتشوازش میگیرن🥺
https://t.me/+Vz9T2fHGxm3AZfpt
Repost from N/a
رمان هات پسرعموی من💦🤤
دختری که بکارتشو برای تولد عشقش هدیه میده🥺🔞
لبای داغش پوست گردنم رو به بازی گرفته بود و همزمان با دستاش بدنم رو دست میکشید
حسابی مست داغی لباش و عطرتنش شده بودم.
همونطوری که خیره به چشمام بود لباشو فشار داد رو لبام
چشمام بسته شد و اهی از بین لبای حبس شده میون لباش شنیده شد
سینه هامو از رو لباس خواب محکم شروع کرد به مالیدن
پیچ و تابی به خودم دادم و با بیتابی گفتم:
"شایان!!"
اون یکی دستش حرکت کرد سمت بین پام و خشدار گفت:
"میخاره؟"
محکم لب گزیدم و پلکامو روهم فشردم،زیرگوشم گفت:
"پس کادوی تولدم بکارتت بود؟"
یکی ازبهترین رمانیای تلگرام😍وخ🤤
https://t.me/+Vz9T2fHGxm3AZfpt
Repost from N/a
دختره #مجبوره برای #نجات جون #خواهرش و #عشقش #زیرخواب #مهراس بشه.
کسی با #معتاد کردنِ #آسمان باعث میشه بچش #سقط بشه و اونو به #عروسکجنسی تبدیل کنه تا #بهشیخهایعرببفروشتش 😢🔞
https://t.me/+A6Nb_COdd4NjMTQ0
Выберите другой тариф
Ваш текущий тарифный план позволяет посмотреть аналитику только 5 каналов. Чтобы получить больше, выберите другой план.