cookie

Мы используем файлы cookie для улучшения сервиса. Нажав кнопку «Принять все», вы соглашаетесь с использованием cookies.

avatar

سیر در سفرنامه ها

Рекламные посты
920
Подписчики
Нет данных24 часа
Нет данных7 дней
+1830 дней

Загрузка данных...

Прирост подписчиков

Загрузка данных...

Фото недоступноПоказать в Telegram
گاو و فلفل (روایت طنز آمیز سفر به هندوستان) علی بهاری کتابستان معرفت ۱۴۰۳ ۱۵۹صفحه؛ ۱,۳۰۰,۰۰۰ ریال
Показать все...
Фото недоступноПоказать в Telegram
بین خطوط گفتگوهای مجید تفری با نویسندگان مطرح دنیا درباره موضوعاتی چون سازمان امنیتی، روابط بین الملل ، خاورمیانه، جهان اسلام و... از امشب ساعت 20 از شبکه چهار .
Показать все...
Фото недоступноПоказать в Telegram
مکتوب گفتگوهای شهاب اسفندیاری با اندیشمندان و هنرمندان محصول شبکه چهار و نشر سوره
Показать все...
Фото недоступноПоказать в Telegram
دارالعلم هاروارد
Показать все...
به بهانه هم‌زمانی جولای و محرم در ایوان دیگری، زنی در حال پهن کردن لباس روی بند است. از اندازه لباس‌ها پیداست که بچه‌های زیادی دارد. پیرمرد و پیرزنی هم روی همین ایوان نشسته‌اند و مشغول خوردن چای یا قهوه‌اند. انگار نه انگار که جنگی است. بعد از دقایقی نادر [طالب زاده]هم می‌رسد و دوتایی کوچه را زیر قدم‌هایمان می‌گیریم. نادر بی‌مقدمه می‌گوید: «این‌ها می‌دانند اگر شهر را ترک کنند شاید دیگر نتوانند به خانه‌شان برگردند، به همین خاطر مقاومت می‌کنند و نمی‌روند چون صرب‌ها همین را می‌خواهند.» دو کودک دیگر به آن بچه‌های روی ایوان اضافه می‌شود. حالا شده‌اند چهار تا. هر کدام چند کارت در دست دارند و با آن بازی می‌کنند. وقتی یکی برنده می‌شود صدای هورای کودکانه‌شان در کوچه می‌پیچد.پیرزن و پیرمرد هم بی‌خیال به داد و فریاد بچه‌ها آرام نشسته‌اند که ناگهان صدای سوت خمپاره‌ای بلند می‌شود و پشت آپارتمان آنان به زمین می‌خورد. نیم‌خیز می‌شوم. بالای سرم را نگاه می‌کنم. از پیرزن و پیرمرد خبری نیست. بچه‌ها هم نیستند. بعد از چند دقیقه دوباره سر و کله‌شان روی ایوان پیدا می‌شود و بازی خود را ادامه می‌دهند. پیرزن هم می‌آید و فنجان‌ها را می‌برد.برای یکی از بچه‌ها شکلک درمی‌آورم. اول اعتنایی نمی‌کند، ولی بعد از چند دقیقه لب‌های دخترک به خنده باز می‌شود. در همین حال صدای خمپاره دیگری بلند می‌شود و در فاصله ده ـ دوازده متری ما زمین را می‌لرزاند. نیم‌خیز نگاهم را روی ایوان می‌برم. نگران بچه‌ها هستم. دخترک به پشت افتاده است. به سرعت به طرف آپارتمان می‌دوم. تا به روی ایوان برسم دختر از جا بلند می‌شود و خواهر کوچکش را هم بلند می‌کند و با هم به اتاق فرار می‌کنند، خدا می‌داند کی نوبت این‌ها می‌رسد.در این کوچه هیچ خانه‌ای سالم نمانده است. باور کردنی نیست که مردم در این شرایط در شهر بمانند و زندگی کنند. جنگ و زندگی در این شهر یکی شده است. مردم می‌خواهند مقاومت کنند و مردم آنچه را که بخواهند به دست می‌آورند. توی کوچه می‌نشینم و این یادداشت‌ها را می‌نویسم. پیرمردی از کوچه می‌گذرد و خیره نگاهم می‌کند. شاید برایش غریب است که یک خبرنگار بسیجی از ایران در این وانفسا، توی کوچه نشسته و یادداشت‌هایش را می‌نویسد. کاش به آن پیرمرد می‌گفتم؛ ای کاش بسیجی‌های واقعی ایران را می‌دیدی...عدنان می‌آید و نوار خیالم را پاره می‌کند: «باید برویم این‌جا هم خطرناک است.» نادر هم می‌آید و به مقر برمی‌گردیم، ولی زندگی در این کوچه و کوچه‌های دیگر این شهر جاری است. سفرنامه رضا برجی به بوسنی از مجموعه عکس های جنگ محسن راستانی https://t.me/safarana/151 @seirdarsafarnameha
Показать все...
link seirdarsafarnameha

آه من العشق و حالاته سقاخانه چوبی میدان باشچارشیا حالا نماد اصلی شهر سارایوو ، پایتخت بوسنی و هرزگوین است.شهری که در قرن چهاردهم میلادی یکی از نواحی عثمانی به حساب می آمد. در جنگ جهانی اول قسمتی از پادشاهی اتریش مجارستان بود . پس از جنگ جهانی دوم بخشی از جمهوری یوگسلاوی شد و شاید روزی نه چندان دور ، او را به عنوان یکی از تکه های اتحادیه اروپا به حساب بیاورند. اینجا سقای چوبی شش ضلعی را سَبیل صدا می زنند.سبیل کردن یعنی آب دادن در راه خدا. اسمی که وام دار آواز ساقیان روزگاران قدیم است.آن روزها که ساقیان مشک بر دوش میان شهر فریاد می زدند: سبیل الله. یعنی در راه خدا. سقایِ چوبی میدان باشچارشیا جوشنی از پنجره های ریز به تن کرده.کلاه خودی آبی رنگ - که با طُره هایِ چوبیِ گرداگرش هیبت خاصی به او داده - به سر کرده و دست کم چهارصد سال است که میان میدان اصلی شهر ایستاده و با دست های فلزی اش سبیلی می کند.برایش فرقی نمی کند که تشنه مسافر باشد یا مجاور. بی حجاب باشد یا با حجاب. و یا حتی مسلمان باشد یا کافر. او ساقی است و کار ساقی فرونشاندن عطش. اولیا چلبی جهانگرد مشهور عثمانی در سفرنامه اش می نویسد که در زمان او ، شمار این سقاخانه ها به هفتاد تن می رسیده اما حالا و بعد از سیصد سال از سفر چلبی به سارایوو ، من وقتی به اینجا رسیده ام که از آن هفتاد تن جز این یک تن باقی نمانده است.چلبی می نویسد: در کنار این هفتاد تن ، هفتاد مسجد بنا شده و بر کتیبه هایی که بر بالای آن نصب شده ، نوشته اند: «چون آب نوشیدی سلام کن بر شهید کربلا و لعنت کن قاتلین او را» جانفزا پی در پی . روایت دهم از کتاب زان تشنگان نشر اطراف . چاپ اول محرم 1441 https://t.me/safarana/128 @seirdarsafarnameha
Показать все...
link seirdarsafarnameha

جهاندیده بسیار گوید.. نگاهی به روایت سفرهای یان اشترویس هلندی به قلم عسکر بهرامی
Показать все...
Bahrami.Struys.pdf1.26 MB
Фото недоступноПоказать в Telegram
قبلا در بازدید از این کاروانسرا چند خط نوشته بودم.میان آلبوم های کاخ گلستان این تصویر از آن را دیدم.خیلی جالب است.
Показать все...
دخترِ خیابانِ... پس از مدتی اقامت در تهران، اخیراً دریافتم که اعتقاد من راجع به انزواطلبی و عزلت گزینی زنهای ایرانی، و این که آنها بعنوان مطرودین اجتماع و همچون کنیز مردها بشمار می آیند، صحیح نیست. باید اعتراف کنم، با آنکه پنهان بودن آنها در ورای حجاب و پوشیدگی کاملشان حقیقت انکارناپذیر است، ولی مطرود بودن زنهای ایرانی واقعیت ندارد. البته مشاهدات و تجربیات روزانهٔ من نیز این عقیده را استحکام بیشتری میبخشد: مثلا در مواقعی که به دیدار طبیب سفارتخانه می روم، علناً مشاهده می کنم که زنهای ایرانی تا چه حد در زندگی روزمرهٔ خود از آزادی نسبی برخوردارند و بدون توجه به ناراحتیهای زندگی اندرون - که اغلب در اثر حسادتهای زنانه بوجود میآید - شخصیت آنها در اجتماع به صورت دیگری تجلی می کند. #آزادی #عزلت #تصویر_ما #سفرنامه_لیدی_شیل همسر وزیر مختار انگلیس نشرنو تهران 68 @seirdarsafarnameha
Показать все...
Фото недоступноПоказать в Telegram
یعنی به اندازه (ای) از وضع گرفتاری و گرانی طهران در این سنواة خاصّه این سنۀ هزار و سیصد و هفده افسرده خاطر و پریشانم که به وصف نگنجد خصوص با کثرت عیال و عدم کفایت وجه معاش و نداشتن استطاعت حرکت و بی رحمی ابناء روزگار سیّد گلستانه #گلستانه #سید_گلستانه #سید_علی_اکبر_گلستانه منبع:کانال آرشیو کالیگرافی
Показать все...
Выберите другой тариф

Ваш текущий тарифный план позволяет посмотреть аналитику только 5 каналов. Чтобы получить больше, выберите другой план.