As she’s walking away
🙋🏻♀️ -مدتی در اضطراب، چندی شاداب- [در تمرین برای ایستادن در سمت درست قضایا] . . . . .
Больше9 520
Подписчики
-224 часа
-487 дней
-29430 дней
Время активного постинга
Загрузка данных...
Find out who reads your channel
This graph will show you who besides your subscribers reads your channel and learn about other sources of traffic.Анализ публикаций
Посты | Просмотры | Поделились | Динамика просмотров |
01 تقریبا همه اطرافیانم، بدون اینکه وظیفهشون باشه یا ازشون انتظار داشته باشم منو یه هل کوچیک هم شده رو به جلو دادهن.
جز تو. تو منو به جلو هل ندادی. هربار منو پایین کشیدی. | 1 225 | 31 | Loading... |
02 آدمهایی که دور خودت جمع میکنی زندگیات و چطوری بودنش رو رقم میزنن. آدمها همه چیزن؛ باید در انتخابشون بیشتر دقت کرد. | 1 337 | 66 | Loading... |
03 میگویند از روی شمع یادبود میشود سرنوشت کسی را که شمع به یادش روشنشده حدس زد؛ اگر روحِ درگذشته در آرامش نباشد شعله شمع سوسو میزند و پِتپِت میکند. و وقتی شعله بلرزد، هرچیزی دیگری نیز لرزان به نظر میرسد؛ ستونهای میز قرائت، تیرهایی که سقف را نگه میدارند، چلچراغهای آویخته از زنجیر و حتی تابوت عهد منقش به شیر و الواح ده فرمان. در تابستان، مگس یا بیدی که در شعله میافتد باعث سوسوزدن آن میشود؛ اما در زمستان نه مگسی هست و نه بیدی.
در نور شمعهای یادبود-آیزاک بشویس سینگر | 2 559 | 38 | Loading... |
04 اصلا همچین کافهای وجود نداره. فقط میخوام بدونم چی تو دهنتون میاد وقتی بهش فکر میکنید. | 3 088 | 2 | Loading... |
05 بچهها یه اسم خوب برای یه کافه کوچیک پیشنهاد میدین؟ | 3 053 | 18 | Loading... |
06 تو هیچ تصوری از باختن نداشتی اما باختن، همونوقت که دیدی مجبوری هزاران قدم عقبتر از بقیه شروع کنی شروع شده بود. | 8 862 | 175 | Loading... |
07 حالا هرسال درست چند هفته قبل از طغیان نیل، ستاره شباهنگ (sothis) تو آسمان مصر پدیدار میشده و مصریها این ستاره رو که طلوعش به عنوان نشونهای از رسیدن فصل طغیان بوده میپرستیدن. | 3 666 | 26 | Loading... |
08 تو مصر باستان چون طغیان نیل مهمترین اتفاق برای زندگی کشاورزیِ اون زمان بوده، با شروع طغیان نیل و به جریان افتادن زندگی دوباره طبیعت سال نو رو جشن میگرفتن.
فصل بندیشون هم اینطوری بوده: چهار ماه اول فصل طغیان، چهار ماه دوم فصل رویندگی، چهار ماه سوم سال فصل خرمن. | 3 433 | 28 | Loading... |
09 “Brambly Hedge: Autumn Story” by Jill Barklem | 3 024 | 16 | Loading... |
10 خواهش می کنم اگه توان کمک دارید بی تفاوت
نگذرید از این بچه کارت کلینیک و گذاشتم بتونیم
تامین هزینه کنیم هر ساعت براش مهمه اگهی رو برسونید دست هر کسی ک
فکر می کنید بتونه کمک باشه
6037991780790121 سارا محمد رضائی
(تریتا)
ارسال رسید واتساپ یا تلگرام همین شماره لطفا ۰۹۳۸۸۹۱۹۱۰۶ | 1 452 | 10 | Loading... |
11 Media files | 3 194 | 11 | Loading... |
12 میخوام باهات بشینم زیر سایه درختها و کتاب بخونم. | 5 210 | 88 | Loading... |
13 Media files | 3 674 | 28 | Loading... |
14 کاش قلب همه اندازه قلب تو بزرگ بود. | 3 683 | 34 | Loading... |
15 Media files | 3 862 | 60 | Loading... |
16 🎧 آهنگیفای: جستجوی موزیک | 3 202 | 67 | Loading... |
17 Media files | 5 196 | 21 | Loading... |
18 #اساطير_جهان
#گولم
"تلمود" کتاب مقدّس یهودیان، هر چیز ناتمام را "گولِم" مى نامد - مثل كوزهى نیمهساز - و آدم هم تا قبل از دميده شدن روح، وقتی تنها مجسمهای گِلی بود، یک گولم بود.
بنا به داستانهای یهودی يكى از عالمان يهودی قرون وسطا، به نام ربّى يهودا ليو معروف به ماهارال، در سال ۱۵۸۰ در پراگ، توانست كشف كند كه چطور از خدا تقليد كند و در یک مجسمهى گلى یا گولِم روح بدمد. او خود را شست، لباس سفيدى پوشيد، به اتفاق دو تن از مريدان شبانه به كنار رودخانه رفت و با تودهاى گل، مجسمهاى غول پیکر ساخت. صد و شصت و دو بار حروف مقدّسه را خواند و گرد مجسمه چرخيد، آن گاه كاغذ مشتمل بر كلمهاى مقدس را در دهان گولم گذاشت. كلمهى روى كاغذ، كلمهی عبری "امت" به معناى "حقيقت" كه اگر حرف اول برداشته مىشد، به "مت" تبدیل میگشت که در عبری به معناى "مرگ" است. همین که کاغذ را در دهان گولم گذاشت، مجسمه شروع به حركت كرد. هر چند نمىتوانست حرف بزند، اما هر امرى را اطاعت مىكرد. ربّی یهودا او را مأمور کرد که از یهودیان حفاظت کند. اما چون گولم عقل نداشت، پس از مدّتى شروع به ویرانی كرد و غیر قابل مهار شد. پس ربّى یهودا نخستین حرف کلمهی روی كاغذ را پاك كرد و صد و شصت و دو بار در جهت عكس به دور گولم چرخيد و كلمات مقدس را خواند و گولم باز تبديل به تودهای گل شد.
مىگويند هر وقت يهوديان دچار مشكل شوند گولم باز مىگردد تا از آنها حفاظت کند، و آخرين بار در قتل عام يهوديان توسط نازىها ديده شده بود.
برگرفته از:
دنياى تئو
كاترين كلمان
@Harut_Marut | 3 526 | 29 | Loading... |
19 خاخام وقتش را صرف به کار بستن دستورات کابالای معجزهگر میکرد. میگفتند رَبای آرون نافتالی قصد داشت کارهای شگرف قدیمیها را تقلید کند، به دیوار ضربه بزند تا از آن شراب بیرون بریزد و با ترکیب نامهای مقدس کبوتر درست کند. حتی میگفتند پنهانی در زیرشیروانی خانهاش یک گولِم درست کرده است.
عروسی سیاه-آیزاک بشویس سینگر | 2 786 | 13 | Loading... |
20 تقویم مطالعهی خرداد ماه | 3 471 | 43 | Loading... |
21 سکس خوبه ولی تا حالا تو بحران های ایران توییتر اومدی؟
https://x.com/hobabebanafsh/status/1792237890010841159?s=46 | 4 599 | 40 | Loading... |
تقریبا همه اطرافیانم، بدون اینکه وظیفهشون باشه یا ازشون انتظار داشته باشم منو یه هل کوچیک هم شده رو به جلو دادهن.
جز تو. تو منو به جلو هل ندادی. هربار منو پایین کشیدی.
💘 62🕊 16✍ 2
Repost from ناپیرو
آدمهایی که دور خودت جمع میکنی زندگیات و چطوری بودنش رو رقم میزنن. آدمها همه چیزن؛ باید در انتخابشون بیشتر دقت کرد.
🍓 37❤🔥 8💘 3✍ 1
میگویند از روی شمع یادبود میشود سرنوشت کسی را که شمع به یادش روشنشده حدس زد؛ اگر روحِ درگذشته در آرامش نباشد شعله شمع سوسو میزند و پِتپِت میکند. و وقتی شعله بلرزد، هرچیزی دیگری نیز لرزان به نظر میرسد؛ ستونهای میز قرائت، تیرهایی که سقف را نگه میدارند، چلچراغهای آویخته از زنجیر و حتی تابوت عهد منقش به شیر و الواح ده فرمان. در تابستان، مگس یا بیدی که در شعله میافتد باعث سوسوزدن آن میشود؛ اما در زمستان نه مگسی هست و نه بیدی.
در نور شمعهای یادبود-آیزاک بشویس سینگر
❤🔥 27💘 2🍾 1
اصلا همچین کافهای وجود نداره. فقط میخوام بدونم چی تو دهنتون میاد وقتی بهش فکر میکنید.
💘 15
بچهها یه اسم خوب برای یه کافه کوچیک پیشنهاد میدین؟
💘 11
تو هیچ تصوری از باختن نداشتی اما باختن، همونوقت که دیدی مجبوری هزاران قدم عقبتر از بقیه شروع کنی شروع شده بود.
🍾 41💘 18🕊 16❤🔥 4
حالا هرسال درست چند هفته قبل از طغیان نیل، ستاره شباهنگ (sothis) تو آسمان مصر پدیدار میشده و مصریها این ستاره رو که طلوعش به عنوان نشونهای از رسیدن فصل طغیان بوده میپرستیدن.
❤🔥 48💘 5
تو مصر باستان چون طغیان نیل مهمترین اتفاق برای زندگی کشاورزیِ اون زمان بوده، با شروع طغیان نیل و به جریان افتادن زندگی دوباره طبیعت سال نو رو جشن میگرفتن.
فصل بندیشون هم اینطوری بوده: چهار ماه اول فصل طغیان، چهار ماه دوم فصل رویندگی، چهار ماه سوم سال فصل خرمن.
❤🔥 54
Фото недоступноПоказать в Telegram
“Brambly Hedge: Autumn Story” by Jill Barklem
❤🔥 21💘 3
Фото недоступноПоказать в Telegram
خواهش می کنم اگه توان کمک دارید بی تفاوت
نگذرید از این بچه کارت کلینیک و گذاشتم بتونیم
تامین هزینه کنیم هر ساعت براش مهمه اگهی رو برسونید دست هر کسی ک
فکر می کنید بتونه کمک باشه
6037991780790121 سارا محمد رضائی
(تریتا)
ارسال رسید واتساپ یا تلگرام همین شماره لطفا ۰۹۳۸۸۹۱۹۱۰۶