ماه و ماهی

گاهى همه چيز غم انگيزتره انسان انگار از لبه يه پرتگاه پرت ميشه دلش نميخواد با زندگي رودررو شه اونقدر كه اين زندگی براش بی مفهوم شده... اونوقتا فوراً برو راديو رو باز كن و يه آهنگ پيدا كن، يا حتماً يه كتاب بخون، حال آدم رو بهتر ميكنه... يا برو بالكن تا صدات در مياد داد بزن تا وقتی كه اين زهر بيرون نريزه دلت پاك نميشه! اما زياد هم ناراحت نشو زندگی يه روز تموم ميشه از جدايی نميشه فرار كرد زندگی يه ماجرای سخت و كوتاهه عمرمون با امتحان‌ها ميگذره... واسه همينه كه من نميتونم هيچكس رو ترک كنم، نميتونم فراموش كنم؛ چون تلخ و شيرين هر چی كه هستند، گنجینه‌های زندگيم اند... اون ارزشی رو كه دردها و سختی‌ها به آدم اضافه ميكنند، ميفهمم... اون شعرهايی كه بدون تجربه‌ی سختی و درد نوشته شدند، ناقصند... بدونِ لذت بردن و زيبا كردن زندگی با يه شعر، يه متن، يه ملودی يا يه فيلم، روحت دوام نمياره بدون اينكه قلموی ستارهها به اين تابلوی نفيس و غم انگيز بخوره، اين تابلو تموم نميشه...

بشنو اکنون که زیر زخم تبر این درخت جوان ، چه می گوید : هر نهالی که بر کنند ، به جاش جنگلی سرکشیده ، می روید های جلاد سروهای جوان ! ای رفیق ِ همیشه ی تیشه ! باش تا برکـَـنیم ات از ریشه !   #حسین_منزوی جانم❤ @tomahiomanmahi🌙🐠

یکی کامنت گذاشته برامون که اینجا هم فعالیت کنیم❤❤❤.... ولی راستش من یکی که دل و دماغ ندارم، شبیه کوه یخ شدم.... کاش همین روزا حال هممون خوب بشه❤🍃

عباس معروفی جان 💔 بدرود ... 🍃

#نوستالژیک ❤️ @tomahiomanmahi🌙🐠

😭 حالا چشم انتظار مردمی که زیر آوار موندن، این بار تو آبادان .... غم گرفته در و دیوار این مملکتو ....

که منم زنده به بوی تو به گلِ رویِ تو❤️... #محمد_اصفهانی @tomahiomanmahi🌙🐠

زمان میان من و او جدایی افکنده است من ایستاده در اکنون و او در آینده است چه مایه گشتم و آینده حال گشت و گذشت هنوز در پی آینده، حال گردنده است به هر قدم قَدَری گفتم از زمان کَندَم کنون چو می‌نگرم او ز عمر من کنده است که سر برآوَرَد از این ورطه جز کسی که هلاک کمند شوق کنارش به گردن افکنده است بهانه ی کشش عشق و کوشش دل من همین غم است که مقصود آفریننده است به آرزو نرسیدیم و دیر دانستیم که راه دورتر از عمر آرزومند است تو آن زمان به سرم سایه خواهی افکندن که پیش پای تو ترکیب من پراکنده است به شاهراه طلب بیم نامرادی نیست زهی امید که تا عشق هست پاینده است ز دورباش حوادث دلم ز راه نرفت بیا که با تو هنوزم هزار پیوند است به جان سایه که میرنده نیست آتش عشق مبین به کشته ی عاشق که عاشقی زنده است #هوشنگ_ابتهاج ❤️

ما لفظ آزادی صدامان را وجب کردند ما را دچار رعشه های نیمه شب کردند .......