172
Подписчики
Нет данных24 часа
Нет данных7 дней
Нет данных30 дней
- Подписчики
- Просмотры постов
- ER - коэффициент вовлеченности
Загрузка данных...
Прирост подписчиков
Загрузка данных...
چو عطر دورترین آرزو در آه منی
چو اشک حسرت دیدار در نگاه منی
بهار در نفس من فشانده عطرش را
و یا تویی تو که در باغهای آه منی
مباد آنکه به اشکی پریشد این دیدار
که خوش نشسته در آیینه نگاه منی
اگر چه سایه ابری و شبنم سحرم
دلم خوش است که یکچند سرپناه منی
به ساحل تو میآیم چو قطره بر سر موج
ورم به سنگ برانی، گریزگاه منی
در این بیابان کز چارسو پریشانی است
سواد واحه آرامشی به راه منی
مرا به گریه مستانه عیبها کردند
فدای روی تو ای غم که عذرخواه منی
در این شرار ستم بیگناه میسوزم
خدای من! تو کز آن دورها گواه منی
اسماعیل خویی
فاصلهتان را با آدمها رعایت کنید؛
آدمها یکدفعه میزنند روی ترمز؛
و آن وقت شما مقصری…!
اگه همه مردم يه جورند، پس چرا نمی تونن باهم بسازن؟ اگه همه باهم مساوين، چرا فكر و ذكرشون فقط اينه كه همديگه رو تحقير كنن؟
كشتن مرغ مقلد
نل هارپر لی
کاش به همان سادگی که
واژهی «رفتن»،
روی کفشهایت نشست،
التماسِ «برگشتن»،
آب میشد و
میریخت پشت قدمهایت...
آنهایی که ما را ترک میکنند، از خودشان جنازهای باقی میگذارند به نام خاطره،
جنازهای که نه میشود دفنش کرد، نه فراموش...
تو عهدشکن خواهی و من بسکه ضعیفم
یک عهد به صد سال شکستن نتوانم
فصیحی هروی