دنیــــــــــای خوبان
داستان مطالب آموزنده آهنگ رقص عکس نوشته نرم افزار را جهت اشتراک برای ما ارسال کنید @hn41191hn ۰۹۱۳۲۲۸۳۲۳۹
Больше196
Подписчики
Нет данных24 часа
Нет данных7 дней
Нет данных30 дней
- Подписчики
- Просмотры постов
- ER - коэффициент вовлеченности
Загрузка данных...
Прирост подписчиков
Загрузка данных...
Фото недоступноПоказать в Telegram
بارش بوسه های
خداوندپای تمام
آرزوهای قشنگتون
شبتون زیبا
🍃🌸 @donyayekhobaan
قصه_کودکانه
یه قصه خوب و شیرین
برای کودک دلبند شما🥰
🍃🌸 @donyayekhobaan
زمستون.mp33.87 MB
داستان کوتاه👌
روستایی فقیری که از تنگدستی و سختی معیشت جانش به لب رسیده بود، نزد کدخدای ده رفت و گفت: کدخدا فشار زندگی آنقدر مرا در تنگنا قرار داده که به فکر خودکشی افتاده ام. از روی زن و بچههایم خجالت می کشم، زیرا حتی قادر به تامین نان خالی برای آنان نیستم. با زن، شش فرزند قد و نیم قد، مادر و خواهرم در یک اتاق کوچک مخروبه زندگی می کنیم، که با هر نم باران آب به داخل آن چکه می کند. این اتاق آنقدر کوچک است که شب وقتی چسبیده به هم در آن می خوابیم، پای یکی دو نفرمان از درگاه بیرون می ماند. دیگر ادامه این وضع برایم قابل تحمل نیست… پیش تو، که مقرب درگاه خدا هستی، آمده ام تا نزد او شفاعت کنی که گشایشی در وضع من و خانوادهام حاصل شود.
کدخدا پرسید: از مال دنیا چه داری؟
روستایی گفت: همه دار و ندارم یک گاو، یک خر، دو بز، سه گوسفند، چهار مرغ و یک خروس است. کدخدا گفت: من به یک شرط به تو کمک می کنم و آن این است که قول بدهی هرچه گفتم انجام بدهی.
روستایی که چارهای نداشت، ناگزیر شرط را پذیرفت و قول داد….
کدخدا گفت: امشب وقتی خواستید بخوابید باید گاو را هم به داخل اتاق ببری. روستایی برآشفت که: من به تو گفتم که اتاق آنقدر کوچک است که حتی من و خانوادهام نیز در آن جا نمی گیریم. تو چگونه می خواهی که گاو را هم به اتاق ببرم؟!
کدخدا گفت: فراموش نکن که قول دادهای هر چه گفتم انجام دهی وگرنه نباید از من انتظار کمک داشته باشی.
صبح روز بعد، روستایی پریشان و نزار نزد کدخدا رفت و گفت: دیشب هیچ یک از ما نتوانستیم بخوابیم. سر و صدا و لگداندازی گاو خواب را به چشم همه ما حرام کرد.
کدخدا یکبار دیگر قول روستایی را به او یادآوری کرد و گفت: امشب علاوه بر گاو، باید خر را نیز به داخل اتاق ببری.
چند روز به این ترتیب گذشت و هر بار که روستایی برای شکایت از وضع خود نزد کدخدا می رفت، او دستور می داد که یکی دیگر از حیوانات را نیز به داخل اتاق ببرد تا این که همه حیوانات هم خانه روستایی و خانوادهاش شدند! روز آخر روستایی با چشمانی گود افتاده، سراپای زخمی و لباس پاره نزد کدخدا رفت و گفت که واقعا ادامه این وضع برایش امکان پذیر نیست!
کدخدا دستی به ریش خود کشید و گفت: دوره سختیها به پایان رسیده و به زودی گشایشی که می خواستی حاصل خواهد شد. پس از آن به روستایی گفت که شب گاو را از اتاق بیرون بگذارد!
ماجرا در جهت معکوس تکرار شد و هر روز که روستایی نزد کدخدا می رفت، این یک به او می گفت که یکی دیگر از حیوانات را از اتاق خارج کند تا این که آخرین حیوان، خروس نیز بیرون گذاشته شد.روز بعد وقتی روستایی نزد کدخدا رفت، کدخدا از وضع او سئوال کرد و روستایی گفت: خدا عمرت را دراز کند ، پس از مدتها، دیشب خواب راحتی کردیم. به راستی نمی دانم به چه زبانی از تو تشکر کنم. آه که چه راحت شدیم و این است حکایت حال و روز ما آدمها
🍃🌸 @donyayekhobaan
Фото недоступноПоказать в Telegram
ما انسان ها مثل مدادرنگی هستیم...
شاید رنگ مورد علاقه یکدیگر نباشیم!
اما روزی ...
برای کامل کردن نقاشیمان؛
دنبال هم خواهیم گشت !
به شرطی که اینقدر
نتراشیم همدیگر را تا حد نابودی
🍃🌸 @donyayekhobaan
Фото недоступноПоказать в Telegram
همیشه یه دلیل واسه خندیدن پیدا کنید
ممکنه خندیدن باعث نشه
تو زندگی بیشتر عمر کنید:
اما حتما باعث میشه که
تو عمرتون بیشتر زندگی کنید ...
🍃🌸 @donyayekhobaan
ما را از سادگی ترسانده اند..
هیچ کس نگفت سادگی هم خوب است،
هیچ کس نگفت ساده که باشی ساده میخندی،
ساده شاد میشوی،
ساده ذوق میکنی،
ساده می بخشی
و ساده تر دل می بندی..
همدیگر رایافتن هنرنیست،
هنر این است که همدیگر را گم نکنیم..
آدمهای ساده بی هیچ دلیلی
دوست داشتنی هستند،
سادگی شیک ترین ژست دنیاست...
الهی قمشه ای
🍃🌸 @donyayekhobaan
دختر قوچانی(یه دونه انار دو دونه انار سیصددونه مروارید)
https://t.me/donyayekhobaan
@ey_elahe_naz_ناصر_یعقوبی_یه_دونه.mp33.33 MB
Фото недоступноПоказать в Telegram
🍃🌸 @donyayekhobaan
غروبتون بخیر
ونگاه خداهمراهتون
Фото недоступноПоказать в Telegram
کلید آرامش
جایی در پس افکار توست.
هر شب که
چراغ ها را خاموش میکنی
با اندیشیدن به رویاهایت
کلید آرامش ذهنت را
روشن کن!
🍃🌸 @donyayekhobaan
Фото недоступноПоказать в Telegram
تو ...
بطور همزمان
هم یک شاهکاری
و هم یک اثر در
حال پیشرفت
خودت را باور کن...
🍃🌸 @donyayekhobaan