کانال تخصصی روانشناسی(دکتر انزانی)
🍃کانال سابق کلینیک تنفس دوباره🍃 ارائه دهنده ی مشاوره و آموزش در زمینه: (خانواده ؛کودک و نوجوان؛سنجش و ارزیابی با آزمون های تخصصی؛استعداد یابی؛گروه درمانی) ۰۹۱۹۶۳۶۷۵۲۰ ۰۹۳۶۱۰۲۷۱۳۵ 🆔 @Dr_anzani
Больше514
Подписчики
Нет данных24 часа
+27 дней
+1430 дней
Время активного постинга
Загрузка данных...
Find out who reads your channel
This graph will show you who besides your subscribers reads your channel and learn about other sources of traffic.Анализ публикаций
Посты | Просмотры | Поделились | Динамика просмотров |
01 Media files | 32 | 1 | Loading... |
02 Media files | 38 | 0 | Loading... |
03 💭یه استاد با تجربه روانشناسی کودک داشتم که می گفت" اگه روزی پدر و مادر شدید ازتون می خوام حتما یادتون باشه...."
✅هیچ بچهای وجود نداره که توی همه زمینه ها بهترین باشه، اگه دیدی بچهت توی ورزش موفقه توی ریاضی ضعیف، براش معلم ورزش بگیر چون استعداد اصلیش اونجاست....
🔹 ببینید راحت بهتون بگم؛
میخوای بچهت خوشحال باشه، گفتگو بلد باشه، عشق ورزی یادبگیره، نمیخواد بشینی نصیحتای حکیمانه بهش کنی، رفتارت با همسرت رو درست کن
🔺اون خودش یاد میگیره
🔹 اون بچهای که بعضی وقتا میزنه زیر گریه و ناراحت میشه نگرانی نداره، باید نگران اون بچهای شد که جرات گریه کردن رو ازش گرفتن...
🔺خیلی عمیق بود
🔹 یاد بگیرید بچهتون رو با بقیه بچه ها مقایسه نکنید مگر اینکه قصد نابود کردن عزت نفسش رو داشته باشید
📌حتما برای بازی با بچه ها وقت بذار؛ چون بازی برای اونها فقط سرگرمی نیست، تمرین ایجاد ارتباط و مهارتهای اجتماعیه
🔹 بین بچه هاتون فرق نذارید، نگید اونا متوجه نمیشن
چون کاملا حسش می کنن و این تبدیل به خشم پنهانی نسبت به خواهر برادراشون میشه
🔹 و در نهایت برای ساختن و تربیت بچه ها قبل تر از اون باید خودتون رو بسازید. | 52 | 1 | Loading... |
04 ✨✨✨✨✨💋
ازش پرسیدم: این زخما کی خوب میشن؟
گفت: نخواه که خوب بشن، نور از همین زخما وارد می شه. بخواه که همراهت بشن.
گفتم: یعنی تا ابد باید به تن بکشم اینارو؟
گفت: این زخما یه مرزن. مرز بین چیزی که بودی و چیزی که شدی. این مرزو باید همیشه حفظ کنی توو از این به بعد زندگیت، توو انتخابهایی که خواهی داشت، توو رابطه ات با آدمها.
به مرور میبینی این زخمها برات قابل درک میشن انقدر که دیگه دردت نمی اد.
اینجاست که دیگه میشن برات یه جای زخم، نه خود زخم. میشن یادگاری. میشن تجربه توو پیچ و خمای زندگیت وقتی بهشون نگاه میکنی درسات رو یادت میارن و کمکت میکنن که قدم بعدیت رو محکمتر و سنجیدهتر برداری. این زخمارو دوست داشته باش، اونا تورو بزرگتر کردند | 53 | 2 | Loading... |
05 Media files | 71 | 3 | Loading... |
06 Media files | 67 | 2 | Loading... |
07 Media files | 62 | 3 | Loading... |
08 Media files | 82 | 7 | Loading... |
09 📌سه توصیه میخوام بهتون بگم که موقع گرفتن تصمیمات سخت ازشون استفاده میکنم:
۱. بدونین که هر تصمیم سختی، درونش فقدانی وجود داره، باید ببینید حاضرید سختی کدوم تصمیم رو به جون بخرید
۲. به تصمیمات سخت به عنوان «انتخاب بهتر و بدتر» نگاه نکنید، بلکه به شکل دو انتخاب «برابر ولی متفاوت» نگاه کنید
۳. همیشه به تصمیمات سخت و انتخابهای دشوارتون در چارچوب ارزشهاتون فکر کنید. اینکه کدوم تصمیم بیشتر در راستای ارزشها و رسالتتون قرار داره.🌱 | 86 | 3 | Loading... |
10 Media files | 84 | 2 | Loading... |
11 ✍هیچکس نمیتواند معنای زندگی را برای دیگری بیابد، هرکس باید معنای زندگیِ خود را خود پیدا کند و مسئولیت آنرا نیز پذیرا باشد.
🔹 اگر موفق شود، با وجود همهی تحقیرها به زندگی خویش ادامه میدهد. کسی که چرایی برای زندگی کردن بیابد با هر چگونهای خواهد ساخت.
👤ویکتور فرانکل | 82 | 1 | Loading... |
12 نوازش های روانی :
اریک برن می گوید: نخاع بی نوازش خشک می شود. نوازش ها می توانند تماس بدنی، تحسین، یا بجا آوردن و شناختن فرد در جمع باشند. نوازش های مثبتی مثل لبخند زدن، گوش دادن، گرفتن دست ها، یا گفتن جمله دوستت دارم، در طرف مقابل احساس خوب بودن ایجاد می کنند. به این نوازش ها " کرک های گرم" نیز می گویند.
نوازش های منفی، رفتارهای دردناکی مثل زخم زبان زدن، تحقیر کردن، سیلی زدن، توهین کردن، یا جملاتی چون از تو متنفرم هستند. به این نوازش ها، " خارهای سرد" می گویند.
نوازش منفی در طرف مقابل احساس غیر خوب بودن ایجاد می کند. با این حال حتی این نوازش های نا خوشایند هم می توانند جلوی خشک شدن نخاع را بگیرند. به همین دلیل آدم ها نوازش منفی را به نوازش نشدن ترجیح می دهند.
📚 تحلیل رفتار متقابل
👤 اریک برن | 120 | 5 | Loading... |
13 ما به عمیق ترین مفهوم، مسئول خودمان هستیم. ما به گفته سارتر مولف خودمان هستیم. ما از طریق انتخاب ها، اعمال و شکست در عمل، سرانجامِ خود را می سازیم.
ما نمی توانیم از این مسئولیت، از این آزادی اجتناب کنیم. به اعتقاد سارتر ما مسئول ایجاد شکل و معنا هستیم، نه تنها برای جهان درونی بلکه برای جهان بیرونی نیز مسئولیم. ما با جهان بیرونی فقط بعد از این که از طریق ابزارهای روانی و نورولوژیکی خودمان پرداخته شد رو در رو می شویم. واقعیت اصلاً آن تصوری نیست که در کودکی از آن داشته ایم، ما وارد و سرانجام خارج از دنیایی خوش ساخت نمی شویم بلکه ما خود نقش محوری را در ساختن آن داریم. و ما آن را طوری می سازیم که گویی هستی مستقلی دارد.
📚موهبت درمانگری
✏دکتر اروین یالوم | 205 | 5 | Loading... |
14 | خاطرات بد و ناگوار کودکی به چهار طریق هنگام بزرگسالی روی ما تاثیر میگذارد |
چه اینکه در کودکی شاهد یا مفعول خشونت باشید، یا اینکه از نظر فیزیکی یا روانی مورد بیتوجهی سرپرست خود قرار گیرید، در هنگام بزرگسالی احتمال زیادی هست که نشانههای آن خاطرات بد را بروز دهید. بچهها از اتفاقاتی که میبینند یا برایشان رخ میدهد برداشتی میکنند و بر آن اساس در دنیای درون خود نقشهای از جهان ترسیم میکنند. سپس این نقشه به آنها کمک میکند تا بتوانند با دنیا همراهی کنند. ولی اگر آنها نتوانند این تصور را هنگام بزرگتر شدن تغییر دهند این میتواند توانایی عملکرد آنها را به عنوان یک بالغ تخریب کند. این تاثیرات منفی به طور کلی در چهار حالت میتوانند روی ما تاثیر بد بگذارند.
۱. هویت اشتباه
به عنوان یک آسیبشناس کودک، خیلی از بزرگسالان را دیدهام که ناگواریهای کودکی را با خود در بزرگسالی مانند زخم احساسی حمل میکنند. یکی از طُرُقی که این زخمها خود را نشان میدهند هویت اشتباه است. به عنوان بچه، ما دوست داریم که والدین، ما را دوست بدارند و از ما مراقبت کنند. وقتی آنها مراقبت نمیکنند، ما سعی میکنیم آدمی بشویم که آنها دوست دارند و به او توجه میکنند.
برای همین یک سری از احساساتمان را که سر راه این خواسته قرار دارند، پنهان میکنیم و در واقع شخص دیگری را از خود به دنیا ارائه میدهیم. وقتی ما احساساتمان را مخفی کنیم پس از مدتی یادمان میرود که چه کسی بودهایم زیرا اصل شخصیت ما همان احساسات ما است. ما تمام عمر احساس میکنیم که، وای اگر ماسک ما از چهره بیفتد دیگر کسی من را نمیپذیرد و دوست نخواهد داشت. بهترین کار این است که به روانشناس مراجعه کنید تا به شما کمک کند چطور این ترس را کنار بگذارید و به خود حقیقیتان بازگردید.
۲. تفکر قربانیوار
تصوری که ما از خودمان داریم سخنگوی درونی ما را هدایت میکند. طوری که ما با خودمان حرف میزنیم، میتواند ما را قوی یا ضعیف کند. حرفهای منفی میتواند این حس را القا کند که ضعیف هستیم و قدرت کنترل زندگی خود را نداریم، مانند قربانیها! ممکن است در کودکی قربانی بوده باشیم، ولی این نباید در بزرگسالی ادامه پیدا کند. در کودکی ما قدرت زیادی در کنترل محیط اطراف خود نداریم ولی ما دیگر کودک نیستیم و بزرگ شدهایم. در تمام جوانب زندگی، ما همیشه قدرت انتخاب داریم، حتی در اینکه چگونه در مورد زندگی خود بیاندیشیم. خیلی بیشتر از آنچه فکر کنید میتوانید موقعیتتان را تغییر دهید، به جای اینکه فکر کنید قربانی بودهاید فکر کنید نجات یافته بودهاید. دفعهی بعد که در مخمصهای بودید و انتخاب نازلی کردید به خودتان یاد آوری کنید که شما بیشتر از آنچه فکر کنید قدرت کنترل دارید.
۳. پرخاشگری بالقوه
اگر کودک در محیطی بزرگ شود که هر گونه پرخاش غیرقابل قبول بوده، او با این باور بزرگ میشود که خشونت غیرقابل قبول است. پس او در هنگام بزرگسالی اگر یک حرکت پرخاشگرانه ببیند فکر میکند که این حس باید سرکوب شود. یا اگر در خانوادهای بزرگ شود که هر نوع خشونت را سرکوب میکنند او نیز در بزرگسالی به همان شیوه عمل خواهد کرد و از ابراز خشمی که میتواند برای او مفید باشد، خودداری میکند.
حالا چه اتفاقی می افتد اگر نتوانید خشم خود را پنهان کنید؟ اگر شما خودتان از آن دسته افراد باشید، پاسخ این سوال را میدانید و احتمالا شما همچنان عصبانی میمانید. وقتی عصبانیت که یک احساس سالم و طبیعی است را سرکوب کنید و به جای اینکه عامل ایجاد آن را از بین ببرید عصبانیت را مخفی کنید، این عصبانیت از بین نمیرود و باقی میماند. پس از گذر زمان این عصبانیت به پرخاشگری بالقوه تبدیل میشود.
۴. بیتفاوتی
اگر شما در زمان کودکی از طرف والدین خود نادیده گرفته میشدید ممکن است خشم و ترس خود را در آرزوی اینکه دیگر هیچوقت نادیده گرفته نشوید دفن کرده باشید. در واقع اتفاقی که میافتد مثل این است که ما خودمان را ترک کردهایم. ما همیشه خود را کنار میکشیم و از پتانسیل خود استفاده نمیکنیم و بیتقاوتی را برمیگزینیم. آدم بیتفاوت میگوید من میدانم باید چه کاری انجام دهم ولی انجام نمیدهم. | 194 | 5 | Loading... |
15 Media files | 142 | 5 | Loading... |
16 Media files | 152 | 4 | Loading... |
17 Media files | 125 | 4 | Loading... |
18 Media files | 190 | 8 | Loading... |
19 Media files | 167 | 3 | Loading... |
20 Media files | 184 | 7 | Loading... |
21 "آنچه بهطور مکرر در روابطمان گره محسوب میشود، در واقع گرههای خودمان است."
بنابراین، در پاسخ به این سؤال که «سایه من چیست؟»
باید اینگونه پاسخ دهیم: سایه هر چیزی درون ماست که ما دوست نداریم با آن روبه رو شویم، اما با این حال بخشی از کمال ما را حمل میکند. اگر ما بخواهیم چیزهای بیشتری درباره سایه یاد بگیریم، لازم است به پیشینهمان نگاه دقیقی بیندازیم، اما باید بیشتر در پی کشف ترسهای کنونیمان باشیم. جایی که ترس وجود دارد، منزل سایه است و این ترس از طریق ظواهر گوناگونی همچون فرافکنی به دیگران، سرکوب بخش حیاتی وجودمان، یا به صورت محدود کردن زندگی (و پوشیدن کفشهایی که بیش از حد کوچک هستند) در سراسر زندگی تغییر مسیر میدهد.
✍🏻 #جیمز_هالیس
🌗 #مکتب_يونگ👇
@carljung ©️
@cgjung ©️
♾♾♾♾♾♾♾
@Mahdishafiei86 ®️
✅ اینستاگرام
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ | 187 | 6 | Loading... |
22 هنگامی که وجود کامل خود را بشناسید، دیگر نیازی به پوسته محافظ ندارید. آنگاه به طور طبیعی نقابها را فرو میریزید و وجود اصلی خود را به جهان نشان میدهید. دیگر نیاز ندارید که تظاهر کنید بیشتر یا کمتر از سایرین هستید، زیرا در این صورت یکایک افراد جهان هم تراز شما میشوند. پوستههای ما از «من» ایده آل ما ایجاد میشوند. «من»، آن خود متمایز از دیگران است. روح، «خود» و دیگران را ترکیب میکند و «یکی» را به وجود میآورد. هنگامی که این یگانگی بین روح و «خود» ایجاد گردد، ما با وجودمان و دنیا یکی میشویم. بیشتر افراد در راه پرده برداری از سایهشان چندان پیشرفت نمیکنند، زیرا نمیخواهند با خودشان صادق باشند.
«من» وجود ما مایل نیست قدرت را از دست بدهد. لحظهای که شما تمامی جنبههای خود، چه خوب و چه بد را پذیرا شوید، «من» احساس میکند، دیگر قدرتی ندارد.
✍🏻 #دبی_فورد
🌗 #مکتب_يونگ👇
@carljung ©️
@cgjung ©️
♾♾♾♾♾♾♾
@Mahdishafiei86 ®️
✅ اینستاگرام
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ | 208 | 6 | Loading... |
23 Media files | 163 | 4 | Loading... |
24 یک اصطلاحی هست که خدا چندین بار در قرآن ازش استفاده کرده:
"حتی ضاقت علیهم/علیه الارض...."
یعنی "کار به جایی میرسد که زمین با تمام فراخیاش بر آدمی تنگ میگردد."
بهترین توصیفی است که میشود برای بعضی لحظهها و برخی حسها به کار برد، اینطور وقتها چارهای نیست جز پناه بردن به خودش
باید به خودش پناه ببری، تا آرام بگیری، دوست و آشنا هم نمیتوانند برایت کاری بکنند.
آدمی تازه میفهمد که هیچ پناهی ندارد جز خدا و این حس یک چیزی است شبیه دلتنگی، سردرگمی، دلآزردگی، یک چیزی شبیه درد! | 235 | 6 | Loading... |
25 تاثیر مصرف گل و حشیش بر سلولهای مغزی
رییس اسبق سازمان نظام روانشناسی و مشاوره کشور:
🔹تحقیقات جدید جهانشمول بیانگر این است که مصرف گل، حشیش، ماریجوانا و... به صورت سنتی یا الکترونیکی، فزونخواهی به همراه دارد.
🔹جنس آن موجب بیشتر مصرف کردن مواد و اعتیاد شدید در فرد خواهد شد.
🔹اعتیاد شدید موجب انقباض سلولهای مغزی، بیاشتهایی تحصیلی، بدخوابی، کم حوصلگی، بداخلاقی و بعضا افکار خودکشی خواهد شد.
📌 @parsine | 199 | 2 | Loading... |
26 میخواهم وقتی مرگ به سراغم می آید ، آنقدر زندگی کرده باشم که با یک فنجان چای از او پذیرایی کنم و آنقدر از خاطرات زندگی ام برایش بگویم که کلافه شود ...
مرگ باید بداند تنها تجربه ی ، تجربه نشده ی آدمی است ... | 186 | 3 | Loading... |
27 از دیدگاه یونگ خودآگاه یک منطقه خیلی کوچک در نوک هرم ناخودآگاه است. بلافاصله پس از مرزهای خودآگاه ناخودآگاه فردی قرار دارد که انباشته از تصاویر و رفتارهایی است که در طول زندگی مان کسب کرده ایم. پس از قلمروی ناخودآگاه فردی به بخش هایی از ناخودآگاه جمعی می رسیم که بیشتر قابل دسترس هستند. پس از آن می توانیم بیشتر نفوذ کنیم و وارد حافظه نژادی و حتی حافظه های گونه های پیشین شویم.
#یونگ_شناسی_کاربردی
#رابین_رابرتسون | 190 | 1 | Loading... |
28 💕این متن برنده جایزه نوبل شده
مردی درحال مرگ بود، وقتیکه متوجه مرگش شد خدا را با جعبه ای در دست دید،
خدا: وقت رفتنه.
مرد: به این زودی؟ من نقشه های زیادی داشتم
خدا: متاسفم، ولی وقت رفتنه
مرد: درجعبه ات چی دارید؟
خدا: متعلقات تو را
مرد: متعلقات من؟ یعنی همه چیزهای من؛
لباسهام، پولهایم و ....
خدا: آنها دیگر مال تو نیستند آنها متعلق به زمین هستند
مرد: خاطراتم چی؟
خدا: آنها متعلق به زمان هستند
مرد: خانواده و دوستانم؟
خدا: نه، آنها موقتی بودند
مرد: زن و بچه هایم؟
خدا: آنها متعلق به قلبت بود..
مرد: پس وسایل داخل جعبه حتما بدنم هستند؟
خدا :نه؛ آن متعلق به گردوغبار هستند
مرد: پس مطمئنا روحم است؟
خدا: اشتباه می کنی، روح تو متعلق به من است
مرد با اشک در چشمهایش و باترس زیاد جعبه در دست خدا را گرفت و بازکرد؛ دید خالی است!
مرد دل شکسته گفت: من هرگز چیزی نداشتم؟
خدا : درسته، تومالک هیچ چیز نبودی!
مرد: پس من چی داشتم؟
خدا: لحظات زندگی مال تو بود ؛
هرلحظه که زندگی کردی مال تو بود
زندگی فقط لحظه ها هستند
قدر لحظه ها را بدان و لحظه ها را دوست داشته باش
آنچه از سر گذشت، شد سر گذشت ...
حیف، بی دقت گذشت، اما گذشت !
تا که خواستیم یک دو روزی فکر کنیم،
بر در خانه نوشتند: "در گذشت" | 620 | 17 | Loading... |
29 Media files | 144 | 2 | Loading... |
30 ✍ یه جا تو کتاب "رشد و افزایش عزت نفس"، دکتر متیو مککی(McKay) میپرسه؛ چطور از همون بچگی عزت نفس بچه رو داغون میکنیم!؟ و بعد جواب میده.
📌 به سادگی و با ارسال پیغام "یه روز ولت میکنم و میرم"...
👤دکتر مککی میگه؛ مهمترین اتفاقی که حس ارزشمندی یه بچه رو میتونه نابود کنه اینه که بچه احساس کنه یه روز قراره ترکش کنن. رها شدن انقدر واسه یه بچه وحشتناکه که به معنای تهدید زندگیشه. واسه همین از همون بچگی و با منطق بچهگانهش همه اتفاقات رو بر علیه خودش تفسیر میکنه. مثلا؛
▪️وقتی بچهای رو خیلی سخت و بیدلیل و بدون توضیح دادن تنبیه میکنن، منطق هیجانی بچه بهش میگه: " حتما من خیلی بدم که اونها اینطور من رو زدن!"... 💯
▪️وقتی مراقب اصلی بچه اغلب غایبه و حواسش به نیازهای بچه نیست!، بچه به این نتیجه میرسه که ارزش دوست داشته شدن رو نداره و با خودش میگه؛ "اگه دوستم داشتن که ترکم نمیکردن، حالا که من رو دوست ندارن، لابد من دوست داشتنی نیستم دیگه".
▪️ وقتی بچه محرومیت رو تجربه میکنه یا ازش سواستفاده میشه، نسبت به والدینش احساس خشم میکنه ولی بعد از احساس خشم، احساس گناه میگیره و با خودش میگه؛ "من باید عاشق پدر و مادرم باشم، حالا که از اونها متنفرم، پس من آدم خوبی نیستم و بدم".
▪️ به دنبال طلاق وقتی تماس بچه با والدی که قرار نیست پیش اون بمونه قطع میشه، منطق هیجانی بچه بهش میگه؛ "من اون رو از خودم روندم، اون چون از من متنفره ما رو ترک کرد. پس من آدم بدی هستم".
▪️ وقتی بچه به خاطر رفتارها یا ظاهرش به شدت توسط اطرافیان مورد انتقاد قرار میگیره با خودش میگه؛ "بابا همیشه میگه من چاقم، پس من حتما زشتم"؛ "مامان همیشه میگه من تنبلم و آدمهای تنبل بیارزشن، پس من یه آدم تنبل بیارزشم".
▪️وقتی والدین از روی خشم بچه رو تهدید میکنن که؛ "از دست تو یه روز سر به بیابون میذارم و یه روز بلند میشی میبینی من نیستم!" بچه با خودش به این نتیجه میرسه که لابد من خوب نیستم که میخوان من رو ول کنن و برن و این ماجرا یه احساسی رو در اونها میسازه به نام؛ احساس عمیق بد بودن.
▪️احساس عمیق بد بودن یه یادگاری از دوران بچگیه که یه خاطره کهنه رو با خودش حمل میکنه و همون بچه وقتی بزرگ شد با پیغام منفی اطرافیان به خودش میگه؛ لابد من خوب نیستم که اونها این مدلی با من رفتار میکنن.
📌 خلاصه که:
🔻حرفهای امروز ما
و احساسی که به بچههامون میدیم
تبدیل به صدای درونی اونها خواهد شد.
💝 مراقب باشیم چه پیامی رو برای همه عمر به بچههامون هدیه میدیم. | 181 | 6 | Loading... |
31 Media files | 137 | 3 | Loading... |
32 علائم افسردگی رو خیلی جدی بگیرید:
🔹بیعلاقگی به فعالیتهای روزمره
🔹احساسات غیرقابل کنترل
🔹مشکل در تمرکز
🔹تغییر اشتها و وزن
🔹مشکلات خواب
🔹احساس درماندگی و ناامیدی
🔹دردهای فیزیکی بیدلیل
🔹خشم و زودرنجی
🔹رفتارهای بیپروا
🔹نداشتن انرژی
🔹احساس نفرت به خود | 143 | 3 | Loading... |
33 کسی که واقعیت شما را انکار می کند ، موجب بی ثباتی شما می شود و مادران خود شیفته مرزی و گسته روان ممکن است همگی در پاسخ به کارهایشان ادعا کنند که «چنین اتفاقی نیفتاده است.» حتی ممکن است دروغ بگویند. اگر به قدرت فهم و دریافت خودتان اعتماد نداشته باشید، ممکن است رفته رفته در مورد واقعیت خودتان شک کنید، چیزی که عمیقاً خویشتن انگاره شما را تنزل می دهد.
#مادری_که_کم_داشتم
#جاسمین_لی_کوری | 151 | 0 | Loading... |
34 Media files | 169 | 4 | Loading... |
35 Media files | 164 | 3 | Loading... |
36 قطار زندگی ...
زندگی مانند سفر کردن با قطاراست،
همراه ایستگاه ها مسیرهاوحوادث.
ما با تولدمان به این قطار سوار میشویم و والدینمان بلیت این سفر را برایمان گرفته اند.
ما فکرمیکنیم که آنهاهمیشه بامادراین قطار سفرخواهندکرد،
امادر یک ایستگاه آنهاازقطار پیاده میشوند ومارادراین سفرتنهامیگذارند.
باگذشت زمان مسافران دیگری وارد قطار میشوند مثل دوستان،فرزندان و حتی عشق زندگیمان.
بسیاری ازآنها دراین سفرماراترک خواهندکرد وجای خالیشان در زندگی به جا میماند.
بسیاری هم بی سروصدا میروند که ما حتی متوجه پیاده شدنشان نمیشویم.
سفر با این قطارپراز تجربه های شادی غم رویاها سلام هاخداحافظی هاو آرزوهای خوب کمک کردن عشق ورزیدن داشتن رابطه خوب با همسفران است.
راز این سفراین است که نمیدانیم در کدام ایستگاه پیاده میشویم.
پس باید به بهترین شکل زندگی کنیم،
سازگار باشیم فراموش کنیم ببخشیم.
تمام اینها مهم است هنگامیکه مامجبور به ترک صندلی خود شویم برای آنها که سفرشان با قطار زندگی ادامه دارد خاطرات خوبی به جا بگذاریم.
نمیدانم که چه وقت به ایستگاه خواهیم رسید برای همین ازشما مسافر همراهم
متشکرم... | 138 | 4 | Loading... |
37 قطار زندگی ...
زندگی مانند سفر کردن با قطاراست،
همراه ایستگاه ها مسیرهاوحوادث.
ما با تولدمان به این قطار سوار میشویم و والدینمان بلیت این سفر را برایمان گرفته اند.
ما فکرمیکنیم که آنهاهمیشه بامادراین قطار سفرخواهندکرد،
امادر یک ایستگاه آنهاازقطار پیاده میشوند ومارادراین سفرتنهامیگذارند.
باگذشت زمان مسافران دیگری وارد قطار میشوند مثل دوستان،فرزندان و حتی عشق زندگیمان.
بسیاری ازآنها دراین سفرماراترک خواهندکرد وجای خالیشان در زندگی به جا میماند.
بسیاری هم بی سروصدا میروند که ما حتی متوجه پیاده شدنشان نمیشویم.
سفر با این قطارپراز تجربه های شادی غم رویاها سلام هاخداحافظی هاو آرزوهای خوب کمک کردن عشق ورزیدن داشتن رابطه خوب با همسفران است.
راز این سفراین است که نمیدانیم در کدام ایستگاه پیاده میشویم.
پس باید به بهترین شکل زندگی کنیم،
سازگار باشیم فراموش کنیم ببخشیم.
تمام اینها مهم است هنگامیکه مامجبور به ترک صندلی خود شویم برای آنها که سفرشان با قطار زندگی ادامه دارد خاطرات خوبی به جا بگذاریم.
نمیدانم که چه وقت به ایستگاه خواهیم رسید برای همین ازشما مسافر همراهم
متشکرم... | 1 | 0 | Loading... |
38 با اینکه پسربچه وقتی خیلی خردسال است شروع به جدا شدن از مادرش می کند اما این روند تمام عمر به درازا می کشد. و درست مثل پسران جوان که دوران سختی را برای کندن از مادر سپری می کنند برخی مردان بزرگسال نیز چنین هستند. اخیراً دست اندرکار درمان زن بسیار دوست داشتنی هستم که به خاطر پسر سی ساله اش دچار افسردگی عمیقی شده است ، پسرش اولین فرزند و «بچه دردسر سازی» بوده که باعث شده همه انرژی مادرانه اش را صرف او کند، به یکباره و بی هیچ دلیل آشکاری دیگر هیچ کاری با مادر نداشت. گرچه هرگز این پسر را ندیدم، اما حدس می زنم که احساس بیگانگی پسر ارتباط بسیار زیادی با این نکته دارد که در گذشته در کندن از وابستگی به مادر چندان موفق نبوده است. حالا سوای اینکه در این مدت شدت و حدت زیادی به خرج داده ، اما ناچار بوده که تمامی پیوندهای خود را بگسلد. در طول سالیان آموخته ام که جدایی مادر - فرزند نه مهر آمیز است و نه پرتواضع ، به هر حال وقتی پسران قادر به جدایی از مادران خود نباشند، آینده شان یقیناً سرشار از مشکلات روانشناختی خواهد شد.
#مادران_و_پسران
#اولین_باسف | 168 | 5 | Loading... |
39 والدینمون یه نمونه بارز از چیزی هستند که ما هستیم اما نمیخوایم باشیم.
چرا که اونا به ما گفتن چی باشیم و چی نباشیم و معمولا خودشون چیزایی که به ما گفتن باشیم نیستن و چیزایی که گفتن نباشیم هستن و این باعث میشه باهاشون درگیر بشیم و نخوایم مثل اونا باشیم در حالی که ما هم عین خودشون شدیم و نمیتونیم اینو ببینیم.
اگه منتقد پدر مادرت هستی خوب نگاهشون کن و هر ویژگی ناپسندی که دیدی رو توی خودت بگرد و پیدا کن تا هم دست از سر اونا برداری و هم خود واقعیتو بسازی و از چنگ بایدها و نبایدهای قدیمی خلاص شی
حواستم باشه که همین کار رو داری با بچه خودت میکنی
میراث روانی بیتردید به نسلهای بعد منتقل میشه ، مگه اینکه بهشون آگاه بشی و در خودت ببینیش و اصلاحش کنی
اگه داری میبینی که بچهات هم شبیه خودتو مادر پدرت شده ، تلاشی برای تغییر اون نکن
تو تغییر کنی اونم تغییر میکنه
@dr_anzani1 | 256 | 8 | Loading... |
40 Media files | 154 | 3 | Loading... |
💭یه استاد با تجربه روانشناسی کودک داشتم که می گفت" اگه روزی پدر و مادر شدید ازتون می خوام حتما یادتون باشه...."
✅هیچ بچهای وجود نداره که توی همه زمینه ها بهترین باشه، اگه دیدی بچهت توی ورزش موفقه توی ریاضی ضعیف، براش معلم ورزش بگیر چون استعداد اصلیش اونجاست....
🔹 ببینید راحت بهتون بگم؛
میخوای بچهت خوشحال باشه، گفتگو بلد باشه، عشق ورزی یادبگیره، نمیخواد بشینی نصیحتای حکیمانه بهش کنی، رفتارت با همسرت رو درست کن
🔺اون خودش یاد میگیره
🔹 اون بچهای که بعضی وقتا میزنه زیر گریه و ناراحت میشه نگرانی نداره، باید نگران اون بچهای شد که جرات گریه کردن رو ازش گرفتن...
🔺خیلی عمیق بود
🔹 یاد بگیرید بچهتون رو با بقیه بچه ها مقایسه نکنید مگر اینکه قصد نابود کردن عزت نفسش رو داشته باشید
📌حتما برای بازی با بچه ها وقت بذار؛ چون بازی برای اونها فقط سرگرمی نیست، تمرین ایجاد ارتباط و مهارتهای اجتماعیه
🔹 بین بچه هاتون فرق نذارید، نگید اونا متوجه نمیشن
چون کاملا حسش می کنن و این تبدیل به خشم پنهانی نسبت به خواهر برادراشون میشه
🔹 و در نهایت برای ساختن و تربیت بچه ها قبل تر از اون باید خودتون رو بسازید.
✨✨✨✨✨💋
ازش پرسیدم: این زخما کی خوب میشن؟
گفت: نخواه که خوب بشن، نور از همین زخما وارد می شه. بخواه که همراهت بشن.
گفتم: یعنی تا ابد باید به تن بکشم اینارو؟
گفت: این زخما یه مرزن. مرز بین چیزی که بودی و چیزی که شدی. این مرزو باید همیشه حفظ کنی توو از این به بعد زندگیت، توو انتخابهایی که خواهی داشت، توو رابطه ات با آدمها.
به مرور میبینی این زخمها برات قابل درک میشن انقدر که دیگه دردت نمی اد.
اینجاست که دیگه میشن برات یه جای زخم، نه خود زخم. میشن یادگاری. میشن تجربه توو پیچ و خمای زندگیت وقتی بهشون نگاه میکنی درسات رو یادت میارن و کمکت میکنن که قدم بعدیت رو محکمتر و سنجیدهتر برداری. این زخمارو دوست داشته باش، اونا تورو بزرگتر کردند
📌سه توصیه میخوام بهتون بگم که موقع گرفتن تصمیمات سخت ازشون استفاده میکنم:
۱. بدونین که هر تصمیم سختی، درونش فقدانی وجود داره، باید ببینید حاضرید سختی کدوم تصمیم رو به جون بخرید
۲. به تصمیمات سخت به عنوان «انتخاب بهتر و بدتر» نگاه نکنید، بلکه به شکل دو انتخاب «برابر ولی متفاوت» نگاه کنید
۳. همیشه به تصمیمات سخت و انتخابهای دشوارتون در چارچوب ارزشهاتون فکر کنید. اینکه کدوم تصمیم بیشتر در راستای ارزشها و رسالتتون قرار داره.🌱