cookie

Мы используем файлы cookie для улучшения сервиса. Нажав кнопку «Принять все», вы соглашаетесь с использованием cookies.

avatar

ملودی

https://t.me/joinchat/AAAAAECiV84bR-cllXpi6w اسیر دست تقدیرم اگر دستی نمی گیرم....!!! هم ازدست خودم خستم هم ازدستای تقدیرم.!!😔 💔 ‌ ‌‌‌ @melodi90 👈Join‌

Больше
Рекламные посты
1 569
Подписчики
Нет данных24 часа
-97 дней
-4630 дней
Время активного постинга

Загрузка данных...

Find out who reads your channel

This graph will show you who besides your subscribers reads your channel and learn about other sources of traffic.
Views Sources
Анализ публикаций
ПостыПросмотры
Поделились
Динамика просмотров
01
Media files
40Loading...
02
Media files
40Loading...
03
Media files
40Loading...
04
🖤✨سلام صبح  بخیر ⚪️✨نور خدا زینت بخش 🖤✨زنـــدگــیـــتــون ⚪️✨آرزو میکنم وجودتون 🖤✨پــــرشـــود ⚪️✨از عشق به خدا 🖤✨پرشود از خوشبختی ⚪️✨و پر شود از خیر و برکت الهی 🖤✨شـهـادت مـظـلـومـانـه ⚪️✨حضرت امام محمدباقر 🖤✨عــلـیــه الــســلام ⚪️✨تــســلـــیـــت بـــاد .
10Loading...
05
Media files
161Loading...
06
Media files
171Loading...
07
Media files
210Loading...
08
Media files
10Loading...
09
Media files
271Loading...
10
Media files
340Loading...
11
Media files
1529Loading...
12
Media files
16411Loading...
13
Media files
10Loading...
14
🌸در اين شب زيبا 💫براتون دعا می ڪنم 🌸شبی سراسر آرامش داشته باشید 🌸و هرآنچه از خوبی هایی 💫ڪه آرزو دارید را 🌸خدا برای فردای شما 💫 آماده  کنه 🌸لحظه هاتون آرام 💫شبتون خوش و در پناه خدا
1487Loading...
15
پاشو ای مست که دنیا همه دیوانه تست همه آفاق پر از نعره مستانه تست در دکان همه باده‌فروشان تخته است آن که باز است همیشه در میخانه تست دست مشاطه طبع تو بنازم که هنوز زیور زلف عروسان سخن شانه تست ای زیارتگه رندان قلندر برخیز توشه من همه در گوشه انبانه تست همت ای پیر که کشکول گدائی در کف رندم و حاجتم آن همت رندانه تست ای کلید در گنجینه اسرار ازل عقل دیوانه گنجی که به ویرانه تست شمع من دور تو گردم به کاخ شب وصل هر که توفیق پری یافته پروانه تست همه غواص ادب بودم و هر جا صدفیست همه بازش دهن از حیرت دردانه تست زهره گو تا دم صبح ابد افسون بدمد چشمک نرگس مخمور به افسانه تست ای گدای سر خوانت همه شاهان جهان شهریار آمده دربان در خانه تست #شهریار
1699Loading...
16
از کفر من تا دین تو راهی به جز تردید نیست دلخوش به فانوسم مکن اینجا مگر خورشید نیست با حس ویرانی بیا، تا بشکند دیوار من چیزی نگفتن بهتر است تکرار طوطی وار من بی جستجو ایمان ما از جنس عادت میشود حتی عبادت بی عمل وَهم سعادت می‌شود با عشق آنسوی خطر،جایی برای ترس نیست در انتهای موعظه ، دیگر مجال درس نیست کافر اگر عاشق شود بی پرده مؤمن می شود چیزی شبیه معجزه ،با عشق ممکن می‌شود!! #افشین_یداللهی
1398Loading...
17
اگر زشتی کند دنیا بیا تا مهربان باشیم... اگر پستی کند با ما بیا تا مهربان باشیم... اگر آرام جان باشد اگر بارش گران باشد ،، اگر نا مهربان باشد بیا تا مهربان باشیم... اگر دل را بیازارد سرش سنگ ستم بارد و در او تخم غم کارد بیا تا مهربان باشیم... اگر مهتاب شد پنهان اگر خورشید شد سوزان اگر مشکل نشد آسان بیا تا مهربان باشیم... اگر گلها ز هم پاشید ، دل دریاچه ها خشکید و مرغان چمن کوچید بیا تا مهربان باشیم... خوشی و غم نمی‌ماند ‌، زیاد و کم نمی‌ماند چو دنیا هم نمی‌ماند بیا تا مهربان باشیم...☕️
1305Loading...
18
یکی از زیباترین شعرهای 👌👌 دیوان شمس از مولانای جان  ای اشک، آهسته بریز که غم زیاد است ای شمع ، آهسته بسوز که شب دراز است امروز کسی محرم اسرار کسی نیست ما تجربه کردیم، کسی یار کسی نیست هر مرد شتر دار اویس قرنی نیست هر شیشه ی گلرنگ عقیق یمنی نیست هر سنگ و گلی گوهر نایاب نگردد هر احمد و محمود رسول مدنی نیست بر مرده دلان پند مده خویش نیازار زیرا که ابوجهل مسلمان شدنی نیست با مرد خدا پنجه میفکن چو نمرود این جسم خلیل است که آتش زدنی نیست خشنود نشو دشمن اگر کرد محبت خندیدن جلاد ز شیرین سخنی نیست جایی که برادر به برادر نکند رحم بیگانه برای تو برادر شدنی نیست صد بار اگر دایه به طفل تو دهد شیر غافل مشو ای دوست که مادر شدنی نیست..
1256Loading...
19
چو عاشق می‌شدم گفتم که بُردم گوهرِ مقصود ندانستم که این دریا چه موجِ خون‌فشان دارد ز چشمت جان نشاید بُرد کز هر سو که می‌بینم کمین از گوشه‌ای کرده‌ست و تیر اندر کمان دارد چو دامِ طُرِّه افشاند ز گَردِ خاطرِ عشاق به غَمّازِ صبا گوید که راِزِ ما نهان دارد #حافظ
1144Loading...
20
به خیال ماه رویت همه شب نخوابم ای جان تو بیا کنارم ای مه ، تو ز یاد برده پیمان بِنِشین به پیش چشمم کمی از غمم تو بشنو چه شود که آب و جانی بدهی به ملک ویران غم و درد عاشقی را تو ببر به صد کرشمه به دل خراب و خسته برسان هوای جانان چه شده است در دل من ، که چنین خراب گشته تو برس ز راه جانم ، که ببویم عطر مهمان نفست جلای جان و هوست بلای جان شد دم تو چنان مسیحا به دل مریض درمان به نگاه توست بسته دل و جان بیقرارم تو بیا شبی ز راه و دلِ بی‌کسم مرنجان #محمدحقیقی
1205Loading...
21
Media files
1174Loading...
22
دل بازهم بهانه ی رفتن گرفت و باز تا بال و پر گشود سراغ از قفس گرفت گفتم به هیچ کس دل خود را نمی دهم اما دلم برای همان هیچ کس گرفت افسردگی به خسته دلی از زمانه نیست افسرده آن دلی ست که از همنفس گرفت #فاضل_نظری
1214Loading...
23
به دل، هوای تو را دارم و بَر و دوشت که تا سپید‌ه‌دم امشب کِشم در آغوشت چنان نسیم که گلبرگ‌ها ز گل بکَند برون کُنم ز تنت برگ‌برگِ تن‌پوشت گهی کِشم به برت تنگ و دست در کمرت گهی نهم سرِ پُرشور بر سرِ دوشت چه گوشواره‌ای از بوسه‌های من خوش‌تر که دانه‌دانه نشیند به لاله‌ی گوشت گریز و گم‌شدنِ ماهیانِ بوسه‌ی من خوش است در خزه‌ی مخملِ بناگوشت ترنمیست در آوازهای پایانی که وقت زمزمه از سر برون کند هوشت چو می‌رسیم به آن لحظه‌های پایانی جهان و هر چه در آن می‌شود فراموشت چه آشناست در آن گفت‌وگوی راز و نیاز نگاهِ من به زبانِ نگاهِ خاموشت ... #حسین_منزوی
1362Loading...
24
تن نیستی برای تو آغوش وا کنم باید به جای داشتنت ادعا کنم ای قبله‌ی خصوصیِ بی‌پرده و صریح من مؤمنِ توام چه نیازی ریا کنم؟ می‌شد، ولی ـ به عکسِ زلیخا ـ دلم نخواست با حیله‌ی زنانه خودم را خدا کنم یعنی به افتخار تو، در جشنی از جنون هی کارد دست‌شان بدهم، خون به پا کنم یوسف! ببین تمام زنان عاشقِ تواند مجبورم این میانه، خودم را فدا کنم پس عاشقِ خودم شدم آخر به جای تو تا حقِ عشق را به تمامی ادا کنم ‌... #مریم_جعفری_آذرمانی
2032Loading...
25
هر که آمد نظری داشت به صحرای دلم نظری داشته هر کس به الفبای دلم نفسِ خاطره ها تنگ شد از دوری تو تو چه میدانی از احساسِ فریبای دلم آخرینِ خواهشِ من دیدنِ چشمانِ تو بود باز کن  پنجره را سوی تمنای دلم یک طرف عشقِ تو و سوی دگر ماتمِ من خسته ام از خودم و تک تکِ غمهای دلم آمدی دل ببری جانِ مرا هم بردی وای بر حالِ من و حالِ زلیخای دلم نه کسی در دلِ من جای تو را میگیرد نه کسی مانده به پای من و رویای دلم با خیالِ تو به سر بردم و افسوس که تو همه‌ی عمر نشستی به تماشای دلم من و دل گریه کُنان دست به دامانِ توایم دلِ تو سوخته از غصه‌ی فردای دلم... ‌ حمیدرضا_گلشن ‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‌‌‌‌
2266Loading...
26
گرچه تمام غم ازآن غمزه ی جادوی توست دلخوش از آنم که دلم در خم ابروی توست زلـف سیاهـت که زنـد ، طعنه به حـالم جدا نیست مراغم که دلم طالب آن روی توست دیـر زمـانی است که سودا زده دل در گذر تشنه ی آن لعل لب و خالک هـندوی توست دفـتر شـعرم که نـظر کرده ی دیـوان عشق عین خودم گمشده وعاشق آن کـوی توست تیر غمت را که قـسم خورده بـه جـانـم زنـد راه گـریزم به گـمان در گذر از کـوی توست لنـج بــه طـوفان زده بـا حال پـــریشان دل سـاحـل آرامـش او حلقـه ی بازوی تـوست ناله ی شبـگیر مـن از درد فـراقت که هیج آنچه که امد به سرم از خم گیسوی توست #علی_فعله_گری
2044Loading...
27
انارت را بیاور، از دهان افتاد یلدایم خمارم ڪرده‌اے هرشب،بہ ساغر آشنایم ڪن شرابت مرد میخواهد ز جامت درد میخواهد خراب اندر خراباتم، بہ باور آشنایم ڪن تنم سرد ازنڪَاهت بودولبریز ازڪَناهت تا... بہ استغفار لب‌هایت، سراسر آشنایم ڪن بہ شوقت خارمیپوشم غباراز راه می‌نوشم درآور از تنم امشب، بہ بستر آشنایم ڪن بہ تیرت آشنا هستم،نشاندے بردلم هربار پریشانم زڪَیسویت،بہ خنجر آشنایم ڪن شب ازمن ماهتاب ازتو،تب ازمن خاطرات ازتو میان دست و آغوشت، بپرور آشنایم ڪن #ابراهیم_حسینی_مطرب
2024Loading...
28
‍ عشق، هرجا روکند آنجـــا خوش است گربه دریا افـــــکند دریا خوش است گربسوزاند در آتـــــش،دلکش است ای خوشا آن دل، که دراین آتش است تا ببینی عــــــــــشق را آیینه‌وار آتشی از جان خامـــــوشت برآر! هرچه می‌خواهـــــی، به دنیا درنگر دشمنی ازخـــــود نداری سخت‌تر! عشق پیـــــروزت کندبر خویشتن عشق آتش مـــــی‌زند در ماومن عشق رادریاب وخـــــود را واگذار تا بـــــیابی جان نو،خورشـــــیدوار عشق هســـــتی‌زا و روح‌افزا بود هرچه فرمـــــان می‌دهد زیــبابود
2766Loading...
29
قصـــه با طعــــم دهان تو شنیـــدن دارد خــواب،در بستـــر چشمان تو دیدن دارد وقتی از شوق به موهای تو افتاده نسیم دست در دست تو هــر کوچــه دویدن دارد تاک، ازبوی تَنَت مست، به خود می پیچد سیب در دامنت احســـــاس رسیدن دارد بیــخ گوش تو دلاویزترین بـــاغ خــــداست طعـــم گیلاس از این فاصله چیــــدن دارد ‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‌
2476Loading...
30
تو با شیرین زبانی های من فرهاد بازی کن دوباره لحظه های عاشقی را صحنه سازی کن نگاهِ چون شرابت را بزودی کشف خواهم کرد مرا با چشم خود مشهور تر از شخصِ رازی کن نمک گیر نگاهت کرده ای ما را خدا را شکر تو امشب با لب و موی رها مهمان نوازی کن نگاهم در نگاه تو قصیده می سراید شب عزیز من از این پس فکر شب های درازی کن اگر آمد کسی پیشت سوال از عشقمان پرسید بزن خود را به لالی_ یا_یَ_یو_یی لال بازی کن دل ما خون شد از رقصیدن و ناز و اداهایت کمی هم جای رقصت، ورزش نرم و هوازی کن حسین_جعفری_جرجافکی
2094Loading...
31
در تمنای غزل ، در پی تفسیرِ تو ام مست با خاطرِ تو ، بسته به زنجیر ِ تو ام در شبِ عشق ، که عشاق به هم آمیزند من کنارِ غم ِ تو ، خیره به تصویر ِ تو ام چاره ام چیست که هم دردِ منی هم درمان؟ ماهِ من لب بگشا، گوش به تدبیر ِ تو ام خم گیسوی تو منزلگه ِ صدها غزل است گر شده زر دلِ من ، حاصل ِ اکسیرِ تو ام دائم الخمر شدم از می ِ نابت هیهات من خودم جرم تو ام من همه تقصیرِ توام
2105Loading...
32
Media files
2303Loading...
33
دیدمت لرزید دستم ، چادر اُفتاد از سرم؛ یک نفر پرسید:خوبی؟!گفتم:اکنون بهترم! زیر لب با اخم گفتی:چادرت را جمع کن... خنده رو،آهسته تر گفتم:اطاعت سرورم:) عاشق این غیرت و مردانگی هایت شدم؛ عشق پاکت مردِ با احساسِ من! شد باورم عشقِ تو رنگین کمان پاشیده بر دنیایِ من... هم تو عشقِ اولم هستی،هم عشقِ آ خرم هرچه در انکار کوشیدم نشد؛ناممکن است! آخرش هم عشقِ من!فهمید گویا مادرم:) کرده شاعر دختری مغرور را چشمت عزیز... تا نگاهم باز کردی،چادر افتاد از سرم!
2234Loading...
34
خواب دیدم که خدا عاشق چشمان تو شد اشک ریزانِ دعا، دست به دامان تو شد مات و مبهوتِ از این خلقت زیبای عجیب آسمان را به تو بخشید و گُل افشان تو شد روسری از سر تو رفت عقب، ماه گرفت ماه پَرپَر شد و پَژمرد و به قربان تو شد چه شد این چشم منِ مُلحدِ افسانه پرست تار مویی ز تو را دید و مسلمان تو شد با دل سرکش بی عاطفه ی خسته ی من تو چه کردی که دلم گوش به فرمان تو شد آنقدَر از تو نوشتم همه جا پیش همه قصّه ی شاعری ام یکسره دیوان تو شد جگرم خون شده، ای کاش که می فهمیدی در خودش گم شده بود آنکه غزل خوان تو شد #علی_نیاکوئی_لنگرودی
2116Loading...
35
• آن که برگشت و جفا کرد و به هیچم بفروخت به همه عالمش از من نتوانند خرید گر من از خار بترسم نبرم دامن گل کام در کام نهنگ است بباید طلبید... مرو ای دوست که ما بی تو نخواهیم نشست مبر ای یار که ما از تو نخواهیم برید جهد بسیار بکردم که نگویم غم دل عاقبت جان به دهان آمد و طاقت برسید تشنگانت به لب ای چشمه حیوان مردند چند چون ماهی بر خشک توانند طپید... #سعدی
1875Loading...
36
زندگی سر خوردن یک قطره روی شیشه هاست ریختن خاصیت چشمان عاشق پیشه هاست دل سپردن سخت، اما دل شکستن سخت تر عشق مثل تکه سنگی در میان شیشه هاست اینکه آهوماده ای در دشت، گرم_ دلبریست اینکه شیری زخم خورده لابه لای بیشه هاست می توان تنها به مویی بند بود و تکیه کرد سرو هم باآن بلندی پایبند ریشه هاست کوه کندن یا که دل کندن، چه فرقی می کند؟ آخر_ افسانه ها وقتی به دست تیشه هاست... #امیر_نقی_لو                       ‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‍‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌                        ‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‍‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‍‌ ‌‌‌‌‌‌
1725Loading...
37
خیل سرمستان مهربانی‌ها سر آمد مهربانان را چه‌شد زاین غریبی‌ها فسردم آشنایان را چه‌شد درگلستان غنچه‌ی سرخی نمی‌روید دریغ ذوق‌وشوق فصل عشق باغبانان را چه‌شد همچو زاغی درقفس بهر سرود یک غزل آن سرود مرغ‌خوش‌خوان بهاران را چه‌شد دوستان حالی نمی‌پرسند ز یاران قدیم آن همه لطف و وفاداری یاران را چه‌شد در وجود کس نمی‌یابی فروغ عاشقی خیلِ سرمستان‌عشق‌وعشق‌بازان را چه‌شد مُلک ما اندر فراق خط شعری در سکوت شاعران و شهریار شعر ایران را چه‌شد آدمی افتاده بر خاک رباط آهنین روزبهانی لذت آن جمع یاران را چه‌شد #ابراهیم_روزبهانی ✍🏻🎙️
1743Loading...
38
گرچه تمام غم ازآن غمزه ی جادوی توست دلخوش از آنم که دلم در خم ابروی توست زلـف سیاهـت که زنـد ، طعنه به حـالم جدا نیست مراغم که دلم طالب آن روی توست دیـر زمـانی است که سودا زده دل در گذر تشنه ی آن لعل لب و خالک هـندوی توست دفـتر شـعرم که نـظر کرده ی دیـوان عشق عین خودم گمشده وعاشق آن کـوی توست تیر غمت را که قـسم خورده بـه جـانـم زنـد راه گـریزم به گـمان در گذر از کـوی توست لنـج بــه طـوفان زده بـا حال پـــریشان دل سـاحـل آرامـش او حلقـه ی بازوی تـوست ناله ی شبـگیر مـن از درد فـراقت که هیج آنچه که امد به سرم از خم گیسوی توست #علی_فعله_گری ،
1774Loading...
39
دلبر به من رسید و جفا را بهانه کرد افکند سر به زیر، حیا را بهانه کرد آمد به بزم و، دید من تیره روز را ننشست و رفت، تنگی جا را بهانه کرد رفتم به مسجد از پی نظارهٔ رخش بر رو گرفت دست و، دعا را بهانه کرد آغشته بود پنجه‌اش از خون عاشقان بستن به دست خویش حنا را بهانه کرد خوش می‌گذشت دوش صبوحی به کوی او بر جا نشست و، شستن پا را بهانه کرد #شاطر_عباس_سبوحی🦋
1744Loading...
40
Media files
1796Loading...
00:06
Видео недоступноПоказать в Telegram
animation.gif.mp40.33 KB
Фото недоступноПоказать в Telegram
00:03
Видео недоступноПоказать в Telegram
animation.gif.mp41.42 KB
🖤✨سلام صبح  بخیر ⚪️✨نور خدا زینت بخش 🖤✨زنـــدگــیـــتــون ⚪️✨آرزو میکنم وجودتون 🖤✨پــــرشـــود ⚪️✨از عشق به خدا 🖤✨پرشود از خوشبختی ⚪️✨و پر شود از خیر و برکت الهی 🖤✨شـهـادت مـظـلـومـانـه ⚪️✨حضرت امام محمدباقر 🖤✨عــلـیــه الــســلام ⚪️✨تــســلـــیـــت بـــاد .
Показать все...
00:13
Видео недоступноПоказать в Telegram
115912223_1371089883081966_6583586865386241648_n.mp41.23 MB
Фото недоступноПоказать в Telegram
00:01
Видео недоступноПоказать в Telegram
animation.gif.mp40.19 KB
00:04
Видео недоступноПоказать в Telegram
animation.gif.mp40.59 KB
00:04
Видео недоступноПоказать в Telegram
animation.gif.mp40.59 KB
00:01
Видео недоступноПоказать в Telegram
animation.gif.mp40.90 KB