cookie

Мы используем файлы cookie для улучшения сервиса. Нажав кнопку «Принять все», вы соглашаетесь с использованием cookies.

avatar

💎آلبوم عکسوخاطره💎

ملتی که تاریخ نخواند حتما آنرا تجربه می‌کند 👇 فلسفه تاریخ یعنی #تکرار آن در آینده‌ 👇 کاری نکنیم تا #عبرت آیندگان شویم، 👇 وای اگر قصه ما عبرت تاریخ شود...! 💎 کانالِ #مسعود_فدک

Больше
Иран217 343Фарси208 321Категория не указана
Рекламные посты
209
Подписчики
Нет данных24 часа
Нет данных7 дней
Нет данных30 дней

Загрузка данных...

Прирост подписчиков

Загрузка данных...

Фото недоступноПоказать в Telegram
𓄂𓆃 👈 در کارزار #من_وکالت_نمیدهم شرکت کنید.... 👈 من به چاهزاده رضا پهلوی وارث کشتار مردم لرستان، آذربایجان، کوردستان، ۱۵ خردادها و ۱۷ شهریورها وکالت نمی‌دهم. 🇮🇷 چو ایران نباشد تن من مباد
Показать все...
﷽ 𓄂𓆃 💎 زن مسلمان، زن شرقی نیست، ( به معنای محصور در خانه و مصداق این شعر فردوسی که سروده؛ زنان را بُود در جهان یک هنر، نشینند‌ و زایند‌ شیرانِ نر! ) 👈 زن غربی هم نیست ( به معنای رها و بی‌قید و بیرون از خانواده ) ✍️ ملاک ما از #زن_مسلمان زنی‌ست، ریحانه و کنش‌گر و آگاه و مسئول در جامعه با حفظ حیا و #مادر بعنوان ستون اصلی خانواده و اساس زندگی ( زن زندگی آزادی، جمهوری اسلامی🇮🇷 ) 🇮🇷 ﷽ #مسعود𓄂𓆃فدک
Показать все...
Фото недоступноПоказать в Telegram
𓄂𓆃 💎 چی بود، چی شدیم !!! 👈 مقایسه‌ی دو سپهبد نظامی در دو برهه از تاریخ ایران، سپهبد شهید صیاد شیرازی و سپهبد نادر جهانبانی ✍️ فرزند نادر جهانبانی در مصاحبه با دویچه‌وله، تمامی شایعات در مورد پدرش را تکذیب کرده است... 🇮🇷 چو ایران نباشد تن من مباد
Показать все...
𓄂𓆃 💎 واژگانی مثل زندگی و زایش و زنده، همه از مصدر زن هستند و اگر زن نباشه، هیچ کدوم این‌ها اتفاق نمی‌افته، و جالبه که مرده و مردگی و مردار هم از مصدر مرد هستند و به این معنا که بدون وجود زن، زندگی به شوره‌زاری از میرایی و مرگ و میر و مردن تبدیل می‌شه و زندگی بدون دنباله و ابتر خواهد شد... #روز_مادر_مبارک❤️ #روز_زن_مبارک🌹 🇮🇷 مسعود𓄂𓆃فدک
Показать все...
𓄂𓆃 💎 می‌پرسند: ما که این همه گاز داریم، چرا میگن کم مصرف کنید؟ 👈 و اما پاسخ ، فرض کنید توی خانه ۱۰ صندوق پرتقال دارید ، اما می‌تونید همه رو فقط در عرض یک شب بخورید؟ بله ما زیاد گاز داریم، اما لوله‌های گازکشی بین شهرها و تلمبه خانه‌های بین شهری توان پمپاژ و عبور این حجم از گاز در یک بازه‌ی زمانی که دمای هوا بیش از حد معمول پائین میاد رو نداره و با وجود این که با لطف خدا از نظر منابع گازی قوی هستیم ، اما سیستم انتقال گاز توان پاسخگویی به حجم بالای مصرف رو نداره و عقل و شرع هم حکم می‌کنه که حتی اگر در کنار دریا هم باشیم ، باز هم از مصرف بی‌رویه خودداری کنیم و حد اعتدال رو‌ رعایت کنیم‌. 🇮🇷 مسعود𓄂𓆃فدک
Показать все...
𓄂𓆃 💎 یه سال تابستون، علی‌رضا که نوه‌ی عمه‌ام بود شب خونه‌ی ما موند، فکر کنم حدود سال ۶۲ یا ۶۳ بود، منم یه پسر ۱۲ یا ۱۳ ساله، یه دفعه علی‌رضا بهم گفت: مسعود آتاری نداری ؟ گفتم: نه 👈 گفت خب بریم کرایه کنیم!!!! من که تا حالا چیزی کرایه نکرده بودم و همیشه یا چیزی رو داشتم ، یا نداشتم، این پیشنهاد خیلی منو هیجان‌زده کرد، 👈 رفتیم یه مغازه که اون موقع‌ها در اصل نوار کاست می‌فروخت، اما بصورت قاچاق، ویدئو و دو حلقه فیلم VHS فیلم هندی هم کرایه میداد ( من تا حالا از این کارها نکرده بودم، یه پسر پاستوریزه و چشم و گوش بسته، که حتی آوردن اسم ویدئو هم برام یه تابو بود،) خلاصه علیرضا که خودش هم آتاری نداشت و خونه‌ی فامیل‌هاشون آتاری بازی کرده بود، منو ترغیب کرد تا وارد کار خلاف بشم و با ترس و لرز از فروشنده سئوال کردم: آتاری هم کرایه میدی؟ فروشنده گفت: بله، شبی ۱۵ تومن (۱۵۰ ریال ) با یه جلد شناسنامه و یه دفترچه بسیج اقتصادی... قلبم داشت تند تند میزد💓 به علی‌رضا نگاهی کردم و گفتم حالا چجوری به مامانم بگم؟! گفت برو بگو، نترس اجازه میده 👈 خلاصه با بسم‌الله گفتن و بیم و امید رفتم پیش مادرم و گفتم: اجازه میدی امشب آتاری کرایه کنیم؟ مادرم که یه دفعه انگار فحش بدی از دهان من خارج شده، آه بلندی کشید و نگاه تندی به من کرد و جوری که منو جلوی علی‌رضا ضایع هم نکرده باشه گفت: چشمم روشن، چشمم روشن، حتما چند روز دیگه هم میای و میگی می‌خوام برم سینما!!! دو روز دیگه هم ... لبش رو گاز گرفت و گفت برید توپ بازی کنید ⚽️ من که تازه ترسم ریخته بود و جری‌تر شده بودم، شروع کردم به التماس کردن و قول دادن و اینکه دیگه دفعه‌ی آخرمه... 👈 علی‌رضا هم تا اون موقع پشت من سنگر گرفته بود، نطقش باز شد و گفت: زن دائی آتاری خیلی خوبه، توی آتاری فوتبال هم هست، ما اصلا بخاطر فوتبال می‌خوایم آتاری کرایه کنیم، مادرم بیشتر اخم کرد و همراه با لبخند تند و از روی عصبانیت و خشمی که سعی میکرد به لبخند تبدیلش کنه، مادرم که تازه متوجه واژه کرایه شده بود گفت: چرا کرایه؟ چرا نمی‌خرید؟ گفتم گرونه! حدود ۵۰۰ تومنه، گفت: پولش مهم نیست ( بنده خدا خیلی مستأصل شده بود، الان که دیدم مادری با خالکوبی پسرش غافلگیر شده بود و گریه می‌کرد، متوجه میشم که مادرم اون زمان که نمیدونست آتاری اصلا چی هست، چه حالی داشته، مادرم همیشه به روز بود، اما خب تازه آتاری آمده بود و خیلی از مردم نمی‌دونستن آتاری چیه...) __به من گفت: باشه خودم برای تولدت می‌خرم، گفتم ما امشب می‌خوایم بازی کنیم، علیرضا امشب اینجاست، هرشب که نیست!!! گفت: خب کی کرایه میده؟! گفتم فلانی، حالا دیگه یه دفعه صداش رو بالا برد و گفت: همون که میگن فیلم‌های بد کرایه میده؟ منم خودم رو زدم به بی‌خبری و‌گفتم، نه بابا اون بنده خدا فقط نوار مجاز می‌فروشه، حالا بعضی وقت‌ها نوار ترانه هم می‌فروشه که دیگه فکر کنم توبه کرده باشه😊 [ راستش خود منم نمی‌دونستم آتاری چیه، فقط از زبان بچه‌هایی شنیده بودم که اون‌ها هم از بچه‌های دیگه شنیده بودن که باهاش توی تلویزیون بازی می‌کنن،] 👈 گفت: اصلا من باید اول از دائی‌جان سئوال کنم، اگه گفت اشکالی ندارد اجازه میدم، من که انگار جام جهانی رو فتح کرده باشم🏆 نگاهی به علی‌رضا انداختم و علی‌رضا هم از اینکه چیزی که توی خونه‌ی خودشون بهش دسترسی نداشته رو می‌تونه توی خونه‌ی ما بدست بیاره، خیلی خوشحال بود، مادرم هم خوشحال بود که تونسته بود با بهانه‌ای اصرارهای منو مشروط کنه به اجازه‌ی نظارت استصوابی از سوی دائی‌جانم!!!!! 👈 خلاصه، مادرم زنگ می‌زنه به داداشش، دائیم هم زنگ می‌زنه به یکی از دوستاش و سئوال می‌کنه که آتاری مشکلی نداره؟! که بالاخره از سوی سلسله مراتب اجازه صادر شد و منو علی‌رضا با دویدن با یه شناسنامه و یه دفترچه بسیج اقتصادی و ۱۵ تومن پول رفتیم اون مغازه و طرف که انگار قرار بود فرمول غنی‌سازی اورانیوم رو در اختیار ما بذاره با غروری خاص، وسائل رو تحویل ما داد و در همون حال گفت، از الان تا ۲۴ ساعت، هر یک ساعت که تاخیر کنی ۲ تومن جریمه می‌شی!!!! یادش بخیر، اون شب تا صبح هیچ کدوم ما نخوابیدم، مادرم و دائی و مادربزرگ و پسر عموم که خبردار شد با خواهرش آمد و تخمه هم خریده بودن، ظهر روز بعد بود که دائیم ۱۵ تومن دیگه بهم داد و برو ۲۴ ساعت دیگه تمدیدش کن.... ✍️ کمتر از دو ماه بعد تولدم بود، #مادرم❤️ برام یه آتاری خریده بود، ووووووو حالا من روبروی تلویزیون نشستم، پسرانم دارن PS5 بازی می‌کنن، و منم بهشون غر می‌زنم که، بسه دیگه، این که نشد نون و آب، خاموشش کنید و برید درستون رو بخونید و آماده بشید که امشب می‌خوایم بریم خونه‌ی مامان‌جون به مناسبت #روز_مادر❤️ اینم بگم که دیروز سر مزار علی‌رضا بودم، خدا رحمتش کنه، چند سال پیش توی خان‌طومان شهید شد. ✍️ خاطره‌ی واقعی از مسعود𓄂𓆃فدک
Показать все...
Фото недоступноПоказать в Telegram
مسعود فدک𓄂𓆃: 💎 ورزشگاه فوتبال شهر بصره، در دوران اشغال این شهر از سوی انگل‌ستان، توسط شرکت پیمانکاری تورنتون توماستی انگلستان ساخته شده، نه توسط ایران.... 👈 درضمن این مسابقات فوتبال که امسال دوره‌ی ۲۵ آن برگزار می‌شود و در ۲۴ دوره‌ی قبلی آن، سکوتی مرگبار جامعه‌ی همیشه بیدار!!!! مارا فرا گرفته بود و گویا قرار است که همه در این دولت از حالت سایلنت خارج شوند و ندای #خلیج_فارس سر دهند!!! 😔کاش لااقل مشتی بی‌سواد بدیهیاتی که حتی با یک جستجوی ساده ماهیتش مشخص میشه رو سیاسی نمی‌کردن... #PersianGulf 🇮🇷 چو ایران نباشد تن من مباد
Показать все...
Фото недоступноПоказать в Telegram
𓄂𓆃 💎 زن زندگی آزادی، یعنی اونقدر زندگی با زنان مختلف رو تجربه کن تا بالاخره یکی‌شون برات یه پسر بزاد...! 👈 گویا پیگیری حال شهناز پهلوی که حاصل ازدواج شاه با فوزیه بوده اصلا هیچ جاذبه‌ی خبری برای حامیان دروغین #حقوق_زنان و فمنیسم نداره که حتی اسمش رو هم نمیآرن!!!! 👈 حتی از خودکشی‌های مشکوک لیلا و علی‌رضا پهلوی و شکست‌های پی در پی عشقی فرح‌ناز هم چیزی نمی‌گن!!! ✍️ چه عاملی باعث شده که تنها اسمی که از این خاندان منحوس شنیده می‌شه، اسم رضا منتظرالسلطنه است؟ 🇮🇷 #مسعود𓄂𓆃فدک
Показать все...
Фото недоступноПоказать в Telegram
𓄂𓆃 📷 عکسی زیرخاکی از رئیس جمهور!!!!!!!!! شورای ملی مقاومت ایران، مریم قجرعضدانلو ابریشمچی رجوی آل‌سعود 👿 چو ایران نباشد تن من مباد
Показать все...
Фото недоступноПоказать в Telegram
شهید وارطان آراکلیان 🌲 👈 مادر شهید «وارطان با بچه‌های مسجدی دوست بود و خودش هم به مسجد شیشه (واقع در شرق تهران) می‌رفت، پسر زرنگ و مهربانی بود. شب ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ آمد و گفت: جلوی رادیو تلویزیون درگیری شده و من می‌خواهم بروم. وارطان را در قبرستان ارامنه به خاک سپردیم. از آنجا که اولین شهید اقلیت‌های دینی بود، تنها چیزی که از او به یادگار مانده، یک قرآن است که همیشه همراهش بود. یک بار به من گفت: وضو بگیر و به این قرآن نگاه کن. پرسیدم: وضو یعنی چه؟ خلاصه، وضو گرفتن را یادم داد. الآن هم تنها چیزی که از وارطان برایم مانده، همان قرآن است که خیلی دوستش دارم. وقتی سختی‌های زندگی به من فشار می‌آورد، سراغ آن می‌روم! _همیشه به او می‌گفتم: مادر! می‌روی و من تنها می‌مانم. می‌گفت: مادر! تنها نمی‌مانی، دوستانم بعد از من به تو سر می‌زنند و هوایت را دارند _یکبار در خواب به من گفت: سر قبرم یک پرچم ایران بزن! بعد از این خواب با خودم گفتم سر مزار شهدای دیگر، پرچم و گل هست ولی وارطان را همیشه فراموش می‌کنند. آرزو دارم خون افرادی مثل وارطان که جانشان را برای میهن داده‌اند، پایمال نشود» ✍️ وارطان، سند مردمی بودن انقلاب ماست🇮🇷
Показать все...
Выберите другой тариф

Ваш текущий тарифный план позволяет посмотреть аналитику только 5 каналов. Чтобы получить больше, выберите другой план.