میدونستی؟! کوییز
7 821
Подписчики
-1724 часа
-947 дней
-52430 дней
- Подписчики
- Просмотры постов
- ER - коэффициент вовлеченности
Загрузка данных...
Прирост подписчиков
Загрузка данных...
شب فرهاد مثل این چند وقت پیش دیر به خانه اومد
اولش میخواستم داد و بیداد کنم و یک دعوای حسابی راه بندازم
ولی با خودم فکر کردم چیزی که بلند دیوار حاشاست
باید مچشو بگیرم
به منشی زنگ زدم و با هماهنگی اون قبل از اینکه فرهاد به دفتر کارش بره تو کابینت آبدارخونه قایم شدم
با اون شکم بزرگم به زور خودمو تو کابینت جا کردم....ادامه ی داستان
همسرم قبل از ازدواج با من عاشق دخترخاله اش بود و قسمت هم نشده بودند. ...
وضع مالیمون بد نبود و دو طبقه خانه داشتیم. تولد همسرم بود و از دو طرف مهمان داشتیم. وسط مهمانی بود که متوجه شدم همسرم نیست و کمی طول کشید. رفتم طبقه ی بالا که ببینم چرا نیست و اگه کاری هست انجام بدم و رفتم تواتاق و دیدم که...... ادامه داستانو بخوانید
شب جمعه بود با شوهرم رفتیم دریاچه چیتگر(تهران) که براش تولد بگیرم و چند تا از دوستامم دعوت کردم.اونشب واقعا به خودم رسیده بودم.دوست شوهرم رضا که مجرد بود و شوهرم خیلی بهش اعتماد داشت از اول تا آخر نگاش به من بود نگاهش خیلی اذیتم میکرد.مراسم که تموم شد هر چی ماشینو استارت زدیم روشن نشد و شوهرم گفت آقا رضا اگه زحمتی نیست شما خانومم و شایان(پسرم)رو ببرید خونه تا ماشین درست بشه خیلی دیر میشه.تا میخواستم بگم نه منم همینجا هستم که دیدم رضا ماشینشو روشن کرده و گفت: ستاره خانوم بفرماید...چند دقیقه ای که توو مسیر بودیم یه مرتبه رضا نگه داشت و اومد در عقب و باز کرد و گفت خب حالا...ادامه ی داستان
Фото недоступноПоказать в Telegram
بالاخره پیدا کردممممم :>>> تنها آنلاین شاپی که از این لباس و کاستومای جذاب میاره رو :))) 🙈
• Lebas-Custom
مشاهده کانال➡️
Выберите другой тариф
Ваш текущий тарифный план позволяет посмотреть аналитику только 5 каналов. Чтобы получить больше, выберите другой план.