کانال رسمی سیاوش مهردار

دبیرخانه مطالعات اجتماعی استان آذربایجان غربی مستقر در شاهین دژ برگزار میکند . سلسله نشست های مسیر سبز با حضور ارزشمند آقای#سیاوش#مهردار #کارشناسی ارشد علوم تربیتی #مدرس دوره های مهارت ویژه ارتباطی با موضوع 💡 مدیریت احساس مکان 🌐 شاد زمان 🕗 ساعت ۲۰ شنبه ۱۱ بهمن ماه ۱۳۹۹ ارتباط با پشتیبان ۰۴۴-۴۶۳۳۳۴۵۰ کانال انجمن اولیا و‌مربیان شاهین دژ https://shad.ir/khanevamadreseshdj @siavash_mehrdar

‍ بسمه تعالی بودجه ی تخصیصی ۱۴۰۰ راستی واژه های انصاف و تبعیض عربی است یا فارسی ؟ سیاوش مهردار اورمیه آذربایجان غربی من زمانی فوتبالیستی آماتور و تقریبا محلاتی و یا در باشگاه های متوسط دوران جوانیم فوتبال می زدم .........‌‌... امروز خانمی تقریبا پنجاه ساله می گفت : شوهرم شصت سال دارد سه فرزند داریم ، دو دخترم در آستانه ی ازدواج هستند ، جهیزیه که چه عرض کنم ، شوهر بیکارکه چه عرض کنم ، نان شب نداریم !؟ از آن طرف زن جوانی با یک فرزند ، شوهرش به پانزده سال محکوم و این خانم تا بیاید ثابت کند که بلکه مبلغی ماهانه هر چند جزئی از کمیته امداد بگیرد ، ماه ها زمان لازم است ، او هم می گفت : گرسنه ام ؟! فرزندم گرسنه است ، مسکن نداریم و ...... ..........بله می گفتم زمانی فوتبالیست بودم لذا هنوز هم که هنوز است طرفدار فوتبال و در عین حال والیبال شهرم اورمیه هستم . طبیعی است که در حد غیر حرفه ای اخبار فوتبال شهر و کشور و فوتبال سایر ملل را تعقیب می کنم . آقای جوان فوق لیسانسی می گفت از کار بیکار شده ام ، خانمم ترکم کرده و بچه هایم را نمی توانم نگه دارم ! آیا جایی کاری هست ؟ البته هرکاری ! هرکاری ! تا بلکه خانمم را متقاعد کنم برگردد . می گفت تو را خدا برای یک و پانصد تومان و بدون بیمه هم آماده ام !؟ بله تکرار می کرد هر کاری بگویند انجام می دهم . ای وای باز قاطی شد برگردم به فوتبال ، بله می گفتم از دوران کودکی با اسامی دو باشگاه فوتبال استقلال ( تاج ) پرسپولیس ( پیروزی ) هر چند که هیچ وقت طرفدارشان نبودم ؛ آشنایی داشته و اخبارشان را تعقیب می کردم و باز تعقیب می کنم . ...... آقایی می گفت : گوشی موبایل دخترم خراب شده و نمی تواند به درس هایش برسد ، راستش قدرت خرید ندارم !؟ ...... در خبرها شنیدم که دولتمردان محترم هم انصافا فوتبالی هستند و فوتبال دوست و ورزش دوست ؛ اشتباه کردم می بخشید ، شاید هم پرسپولیس و استقلال دوست ؛ البته شاید حق هم دارند چرا که استقلال مملکت را در باشگاه استقلال و شاید ایرانیت مملکت را در باشگاه پرسپولیس حس می کنند و برای اینکه ..... ..... بله می گفتم جوانان زیادی هم برای یک دست لباس ورزشی و بویژه کفش چمنی چه آرزوهایی که ندارند ؟! متاسفانه در اخبار هم شنیدم که برخی از رجال و مسئولین بازرسی کشورمان از مناطق سیل زده بازدید داشته ودلایل تخریب را ضعف مدیریت و یا بودجه ی کم زیر سازی ها قلمداد می کردند و باز متاسفانه عده ی کثیری از هموطنان کم خانمان ، بی خانمان شده و یا فوت نموده اند ؟! و برای اینکه عریضه اصلا خالی نماند و خود را کاملا ایرانی حس کنند لطف قابل توجهی هم به فرهنگسرای آقای حداد عادل داشته و مبالغی هنگفت را به دو باشگاه پرسپولیس و استقلال و فرهنگسرا تخصیص نموده اند فقط یک اشتباه بزرگی کرده اند و آن هم اینکه بین دو باشگاه مزبور تبعیض قائل شده تا حدی که در شبکه های مجازی طرفداران باشگاه استقلال شدیدا از این فرق گذاری گلایه مندند و جالب اینکه ........ بله پیر زنی هم درد و دلی داشت از اینکه توان خرید سمعک خویش و نوه اش را که یتیم است را ندارد و....... و جالب اینکه حمایت دولت از دو باشگاه تهران نشین به دلیل آنست که شاید ایشان در مرکز کشور و در فقیر ترین شهر فوتبال می زنند و صرفا بودجه ی اختصاصی بابت هزینه های رفت و برگشت این عزیزان به مناطق مرز نشین است و از طرفی ..... آقای محترم ۳۵ ساله ای که تامین کننده معیشت والدین پیر و همچنین همسر و دو فرزندش می باشد، می گفت : چون توان پرداخت عوارض منزلم را ندارم ، از برق محرومم .... البته در خصوص بودجه تخصیصی جهت نجات دریاچه ی اورمیه اما و اگرهایی است که فعلا اطلاع مستندی ندارم ..... حال اگر اشتباه نکنم انگار سهم هرکدام از بودجه 1400 به قرار ذیل می باشد باشگاه پرسپولیس 95میلیارد باشگاه استقلال 69 میلیارد فرهنگستان فارسی 46 میلیارد د لذا امیدوارم استاد محترم آقای غلامعلی حداد عادل در سال 1400 واژگان زیر را به فارسی اصیل ترجمه نمایند ! استقلال – عدالت – انصاف – تبعیض – فقر – فرق – ایمان – تقوا – متقی – قانون – مسئول – تعهد – مکلف – بصیر و ................ کانال سیاوش مهردار @siavash_mehrdar

‍ گؤزه ل الله ین آدی و یادینان خاطرات ( گؤل اوستو ) قسمت اول به قلم سیاوش مهردار آباد گؤل اوستو ، آزاد گؤل اوستو ، دائیم قالاسان شاد گؤل اوستو ، بیر قه فه خانا وار بوجاغئندا کی ایشلدیری ................. آدئندا؟! 1352 در محله ی بسیار زیبای گؤ ل اوستو (میدان امام حسین ع فعلی )که زمانی حتی درختان موجود در آنجا بومی بویژه از نوع درخت بید ( سئوود آغاجی ) بودند ، سه قهوه خانه با سه گروه مشتریان که با رویکردهای متفاوت جمع می شدند ، قهوه خانه ی( بخشنده )اکثر افراد مسن و معمولا با حضور هنرمند بی بدیل وقت مرحوم استاد باقرزاده نقال (ناغئل دیین جالال) ؛ قهوه خانه ی( بهرام) اکثر کارگران محلی و چهره های شاخص ، قهوه ی خانه ی( نوریار) اکثر جوانان و اهالی سینما ؛ در آن موقع در اغلب منازل خبری از تلویزیون نبود ، یک کانال تلویزیونی فقط روزهای جمعه بعد از اخبار ساعت دو ، یک فیلم سینمایی پخش می کرد ، قهوه خانه نوریار که مجهز به یک دستگاه تلویزیون سیاه و سفید 24 اینچ شاب لورنس کمد دار با کلید و البته بدون ریموت بود ؛ در زمان پخش فیلم سینمایی تماشاگران و مشتریان خیلی زیادی را می طلبید ، جالب است مرحوم صاحب قهوه خانه به سه علت تلویزیون را خاموش و بعد از لحظاتی روشن می کرد :الف : صحنه های غیر اخلاقی ب : صحنه های حساس ج : گرم شدن تلویزیون در واقع صاحب قهوه خانه مدلی از سانسور را اعمال می کرد و شرط روشن کردن تلویزیون این بود که مشتریان دگر بار چایی سفارش دهند ؛ دقیقا وقتی همه چایی می خواستند ؛ سانسور رفع و تلویزیون روشن می شد . جالب است دستان شاگرد قهوه چی هم نقش تب سنج را داشت ! هر بیست دقیقه یک بار دستش را روی تلویزیون می گذاشت و با تشخیص او بود که تلویزیون تب دارد یا نه ؟ یعنی گرم شده یا نه ؟ در نتیجه بایستی دم ایشان را نیز می دیدند تا در لحظه ی حساس فیلم تلویزیون را خاموش نکند ! در صحنه های خاص ( غیر اخلاقی ) یا تلویزیون خاموش می شد و یا اینکه خود قهوه خانه چی جلو تلویزیون می ایستاد و خودش صحنه را می دید و نهایتا به تشخیص ایشان بود که مردم حق داشتند ادامه صحنه را ببینند یا نه ؟ البته انصافا در ظاهر مرد تمیزی بود . پس از پایان فیلم سینمایی برای اینکه مردم نروند و باز چایی بخورند ، شاگرد قهوه چی با تمام مهارت خلاصه ی فیلم را از اول تا آخر به سلیقه ی شخصیش باز گویی و صحنه پردازی می کرد . کانال سیاوش مهردار @siavash_mehrdar

‍ بسمه تعالی به بهانه ی میلاد (بزرگ‌ معلم‌ بشریت) ✍ سیاوش مهردار بزرگی روی دریا راه می رفت ! حسودان حرفی نداشتند ، جز اینکه بگویند شنا بلد نیست ! عدالت، هدف رسالت پیامبر ص عدالت اجتماعی، یکی از آرزوهای جوامع بشری در طول تاریخ بوده و هست و همه کسانی که به گونه ای اداره جامعه را به عهده دارند یا می خواهند آن را به عهده گیرند نیز آن را در دستور کار خود قرار داده، یا وعده تحقّق آن را به مردم می دهند. بر این اساس، یکی از شعارهای اساسی حاکمان، گروه ها و اشخاصی که به نوعی تلاش دارند به حاکمیت سیاسی و اجتماعی برسند، برقراری و اجرای عدالت است. خداوند نیز پیامبر(ص) و سایر پیامبران را با این هدف و ابزار لازم برای این کار، به میان مردم فرستاده است. جالب است بدانیم‌ یکی از اصلی ترین و محوری ترین عامل گرایش ملل غیر عرب به دین‌مبین اسلام واژه ی ارزشمند که آمال و آماج بشریت است ، عدالت عدالت و باز عدالت بوده و هست و خواهد بود . تا چه حد در پیشگاه حضرت حق بعد از گذشت ۱۴۰۰ سال سربلند و یا شرمنده ایم ، تا چه حد در خصوص سه مقوله ی (مسئولیت تکلیف تعهد) در ابعاد و مولفه های اقتصادی ، سیاسی ، فرهنگی و اجتماعی سربلند و یا شرمنده ایم . پیامبر بزرگوار دین مبین اسلام در اوج تحریم کفار سه سال در شعب ابی طالب به همراه یاران صدیقش و همچون ایشان چه سختی ها که نکشید و در واقع ایشان عدالت را زندگی کرد . متاسفانه در جوامع بشری و بویژه جامعه ی ما از فاصله ی طبقاتی بی حد و حصر گرفته تا تبعیض های متنوع قطعا و قطعا روح قدسی و ملکوتی پیامبر عظیم الشان اسلام رضایت نخواهد داشت . اگر امروز جشن میلاد آن بزرگوار را می گیریم زمانی دوازدهمین سلاله ی آن حضرت یعنی امام حاضر ع و فعلا غایب ، از ما خشنود خواهد بود که حداقل لیاقت لبیک گفتن به مسیر سخت و در عین حال مقدس و الهی و عدالت محورانه ی ایشان را داشته باشیم . سیاوش مهردار اورمیه آذربایجان غربی کانال سیاوش مهردار @siavash_mehrdar

‍ انسان به ازای میزان زبان هایی که بلد هست بخشی از ابعاد انسانیتش مضاعف میشود و چه زیباست بیشتر زبان ها را بلد باشیم تا بیشتر بدانیم تا بیشتر به خدا و راز خلقت نزدیک بشویم البته یادمان باشد که اگر مهره های تسبیح را زبان های متفاوت فرض کنیم نخ تسبیح و بزرگترین مهره ی تسبیح قطعا و قطعا زبان مادری است و بس . آنا دیلی سنه قوربان همه ی زبان ها همچون گل های متنوع و رنگارنگ یک دشت زیبا هستند و قابل احترام و راز و لطف خالق هستی #دیل#زبان#آنا#مادر#توپراق#خاک #اورمیه#ارومیه#آذربایجان_غربی #سیاوش#مهردار #Urmia کانال سیاوش مهردار @siavash_mehrdar

‍ بریده ای از کتاب پشت پرده ریاکاری اثر " دن اریلی روانشناس ومتخصص اقتصاد رفتاری" دن در کتاب خود به این نکته ظریف و مهم اشاره میکنه که «قفل» برای این روی در قرار داده شده که آدم درستکار را درستکار نگه دارد!!. یک درصد از مردم ریاکار و دزد هستند!!، اینها به‌دنبال بازکردن قفل‌ها و دستبرد به خانه‌ها هستند و یک درصد از مردم نیز همیشه درستکار هستند!! و تحت هیچ شرایطی ریاکاری نمی‌کنند!!. باقی 98 درصد مردم، تا زمانی درستکارند که، همه چیز درست باشد!! اکثر آنها، اگر شرایط به نحوی رقم بخورد که به حد کافی وسوسه شوند، آنها نیز ممکن است دست به خطا بزنند.......!!. پس اینکه در شرایط آشوب یک سری بریزند و فروشگاه را غارت کنند، الزاما همه شان دزد نیستند. قفل‌ها برای جلوگیری از نفوذِ دزدان نصب نمی‌شوند!!، دزدها بلد هستند که چگونه قفل‌ها را باز کنند!! قفل‌ها برای حفاظت از مردم ِ نسبتاً درستکار، نصب میشوند تا آنها وسوسه نشوند و درستکار باقی بمانند!!. در واقع تمام آدم‌ها، پتانسیل کج‌روی را دارند، اما قیمت هر کسی، با دیگری فرق دارد!! و آستانه وسوسه هر کسی، با دیگری متفاوت است!!. نویسنده در کتاب «پشت پرده ریاکاری!!» آزمایش های جالبی انجام داده است ؛ او در یک رستوران به عده‌ای از مشتریان چند سؤال می‌دهد تا آنها در ازای گرفتن 5 دلار به این سؤالات پاسخ دهند، اما هنگام دادن پول به جای 5 دلار 9 دلار می‌دهد!! و به گونه‌ای تظاهر می‌کندکه حواسش نیست و اشتباهاً 9 دلار داده است!! برخی از مشتریان صادقانه 4 دلار اضافه را برمی گردانند اما عده‌ای هم به روی خود نیاورده و 9 دلار را در جیب می‌گذارند و رستوران را ترک می‌کنند!!. در آزمایش دوم همین کار تکرار می‌شود با این تفاوت که نویسنده در هنگام گفت‌و‌گو با مشتریان، تلفن همراهش زنگ می‌خورد و چند دقیقه‌ای با تلفن صحبت می‌کند و در انتها از مشتری برای اینکه وسط گفت‌و‌گو با آنها، به تلفن همراهش جواب داده عذرخواهی نمی‌کند و به نوعی بی احترامی میکند!! در این آزمایش تعداد کسانی که 4 دلار اضافه را برمی‌گردانند کمتر از آزمایش اول است!!. نکته جالب اینجا است که وقتی مشتریان احساس می‌کنند نویسنده، وقت آنها را بدون عذرخواهی گرفته، درصدد انتقام بر آمده و پول بیشتری که اشتباهاً نویسنده به آنها داده را باز نمی‌گردانند!!. این آزمایش حاوی نکته جالبی است که می‌توان از آن برای توجیه اینکه چرا در بعضی مناطق جهان آمار بالایی از ریاکاری و دزدی و ناهنجاری وجود دارد، استفاده کرد ؛ مردم زمانی که حس می‌کنند به آنها از سوی حکومت ظلم می‌شود یا حق آنها در جایی خورده می‌شود، هرجا که دستشان برسد سعی خواهند کرد تا با ریاکاری و دزدی این حق خورده شده را جبران کنند........!!. در واقع این سطح از دزدی و ریاکاری ونا هنجاری در همه جوامع، به نوع تعاملِ حکومت‌ها با مردم بازمی‌گردد! رفتار دولت‌ها بشدت روی شکل‌گیری اخلاق در جامعه تأثیرگذار بوده و به‌سادگی می‌تواند مرزهای اخلاق را جابه‌جا کند!!. در صورتی که الگوهای رفتاری حاکمیت به شکلی باشد که مردم احساس ظلم کنند، مردم خود را محق به نادیده گرفتن هنجارهای اخلاقی خواهند دانست و ریاکاری ودزدی وتقلب و.......... در جامعه پررنگ شده و بعد از یک دوره زمانی از اخلاق، تنها نامی باقی خواهد ماند. کانال سیاوش مهردار @siavash_mehrdar

‍ جناب آقای صالحی وزیر محترم فرهنگ و ارشاد اسلامی در عجبم اگر نظر شما در خصوص زبان های غیر از زبان فارسی صرفا ، نظر شخصی است ؛ آخر آن همه فلسفه و استدلال و سایر مفاهیم که مطالعه و کسب مدرک نموده اید ، جای بسی تعجب خواهد داشت و لیک اگر اراده ی گروهی است سیستمی و هدف مند ؛ به یاد یاد داشت های تاریخی کلیساهای تفتیش عقاید قرون وسطی می افتم ، که حتی جریان چرخش زمین را بطلان ومصادره و سپس بر منظومه ی شمسی نیز قوانین وضع می کردند ، به نظر دیر جنبیده اید ، چرا که یکی از زیبایی های من در تفاوت زبانم با شماست ، چه بخواهید و چه نخواهید طبق اصول بی بدیل قانون اساسی کشورم و آموزه های دینی و انسانیم من به تورک بودنم افتخار و چون اولین عشقم بعد از خدا مادرم و زبان مادریم یعنی تورکی می باشد ، ضمن پاسداشت زبانم و احترام به تمامی زبان ها ، چنانچه راه حسین ع در اعماق وجودم نهادینه و خط قرمز من است ، به طور قطع و یقین زبان مادریم ( تورکی ) در کل تار و پود وجودم ریشه دوانده و عاشق زبانم هستم و خواهم بود و با تمام نیرویم طبق اسناد بالادستی کشورم و باورهایم در گوش دادن به ترنم زبانم ، حرف زدن با زبانم ، خواندن با زبانم و نوشتن با زبانم و اشاعه ی ادبیات زبانم تلاش خواهم نمود و یادتان باشد ارزش های ملت این مرز و بوم فقط شما و زبان شما نیست . سیاوش مهردار اورمیه آذربایجان غربی تورکون دیلی تک سئوگیلی ایسته کلی دیل اولماز کانال سیاوش مهردار #siavash_mehrdar

‍ من یک معلم هستم، ما همیشه معلمیم . ما در تعطیلی به سر می‌بریم !! صبح یکساعت زودتر از شروع کلاس بیدار میشوم و مشغول بارگذاری ویس ها ومحتواهای اموزشی هستم که شب گذشته برای ضبط آنها تا پاسی از شب بیدار بوده ام. از ساعت ۹صبح تورنومنت مسلسل وار کلاس هایم شروع میشود بدون حتی چند دقیقه فاصله برای سر کشیدن یک فنجان چای سرد شده، یک تنه پاسخگوی ۴۰ دانش آموزم که بیشترین مهارتشان در سرعت چت کردن و کمترین حواسشان به یادگیری است. بی وقفه تا ساعت ۳ تایپ میکنم، معمولا چند دقیقه فاصله بین کلاسها دلم خوش است به اینکه بچه ها را با جملات محبت آمیز بدرقه کلاس بعدی کنم و با یک خداحافظی شیک بدرودشان گویم، بلافاصله و با عجله به کلاس بعدی میروم تا محتوای آموزشی آن را با سرعت لاک پشتی نت و کندی پیام رسان های داخلی بارگزاری کنم .... حالا تایم رسمی مدرسه تمام شده و قسمت سخت ماجرا تازه شروع می‌شود. باید پیگیر غیبت هایشان باشم و همچون مبصر مظلومی پاسخگوی جیم شدن های گاه وبیگاه برخی شاگردان شیطون به مدیر و معاون محترم مدرسه ..‌‌‌.. الان ساعت نزدیک ۳ هست، هنوز نهار نخوردم و همسر و فرزندانم سر سفره خالی چشم انتظار دستپخت من هستند. بعد نهار باید به صدها پیام خصوصی که شامل سوالات و اشکال های بچه هاست پاسخ دهم و سپس تکالیفشان را بررسی و آزمون هایشان را تصحیح کنم و نتیجه را مرتب و لیست شده در گروه ارسال کنم تا جوابگوی نگرانی های اولیا باشد، خدای من .... همه انتظار پاسخ سریع دارند و من فقط یک نفرم .... ساعت ۷ شب شد و باید شروع به ضبط ویس های تدریس فردا کنم، محتوای آموزشی و سوالات آزمون فردا را آماده میکنم و به این فکر میکنم که این حجم از محتوا را با چه ترفندی در تایم محدود یک کلاس آنلاین مدیریت کنم. هی صدا ضبط میکنیم، تخته‌نوشته میفرستیم، word را pdf و pdf را به عکس و عکس را به word تبدیل میکنم. آزمون آنلاین طرح میکنم، پاورپوینت میسازم، فیلم میگیرم و .... نه میکروفن دارم و نه گوشی خوبی که پشتیبان حجم بالای فیلم ها و محتوای آموزشیم باشد، با کمترین امکانات آن هم نه یک بار، نه دوبار، گاهی، چند بار فیلم میگیرم و صدا ضبط میکنم تا بلکه یکی خوب از آب در بیاید. مبادا مثل ماجرای "آیلاند" دستمایه طنز شود. چشمانم خیلی میسوزد، از درد چشمانم سرم درد می گیرد، درد کمر و آرتروز گردن امانم رو بریده ...... البته بگویم یکروز یا یک ساعت هم کلاسم را تعطیل نکرده ام مرتب و منظم و با تمام توان راهم را ادامه داده‌ام و می‌دهم .... گوشی ام سنگین شده و بسختی روشن میشود، وسط کلاس هنگ میکند و خاموش میشود .... باطری اش باد کرده .... نمیدانم چند روز دیگر دوام می آورد. بیش از یک هفته است که وقت نمیکنم پیامهای دوستان و خویشاوندانم را بخوانم و پاسخ محبتهایشان را بدهم. وای خدای من .... از همسر و فرزندانم که بکلی غافل شده ام و متهم به بی مهری بی توجهی ام و سر افکنده از صبوری آنها. اگر بتوانم ناهار یا شام مختصری درست کنم و سر سفره بگذارم خوشحال میشوم چون کار بزرگی کرده ام. همه اینها یک طرف .... عده ای از اقوام میگویند "این روزها خوب استراحت میکنید!" راستی خبر امروز را شنیدی؟ اخبار گفت پس از بازگشایی مدارس باید این تعطیلی ها را جبران کنید ... خدایا نجاتم بده ..... ✍در دل یک معلم کانال سیاوش مهردار @siavash_mehrdar

تسلیت 🖤🖤🖤🖤🖤 اربعین امام حسین ع روزیست که آموزه های مدرسه ی ایشان ( گنبد مستجاب ) چه زیبا در هیبت و اندیشه ها و کردار بانوی غیرت و شجاعت و آزادگی (خانم زینب زهرا س) متبلور و متجلی و در روح و روان مشتاقان حسین ع نهادینه و ابدی گردید ، شاید در این ایام خاص نتوانیم تجمعی درخور ، در راستای تداوم راه مقدس ایشان داشته باشیم ولی آنچه مهم است ، اینک مصادیق مفهوم و مکتب حسین ع بر ذره های وجودمان حک شده و کربلا را در خانه ی کوچک‌دلمان زائریم . درود و صلوات بی کران بر حسین و حسینیان #کربلا#اربعین#تسلیت#حسین ع #زینب س #آزادی#آزادگی #اورمیه#ارومیه#آذربایجان_غربی کانال سیاوش مهردار @siavash_mehrdar

بسمه تعالی به قلم #سیاوش #مهردار 1345 بود ، طبیعت داخل شهر اورمیه هنوز مانند مردم اصیلش ، همواره بهارگونه بود ، از اغلب حیاط منازل نهر آبی جاری بود صرفا برای آبیاری درختان و گیاهان و برای شست و شو معمولا در هر حیاطی چاهی مجهز به تلمبه بود ولی برای آب شرب محله ی ما ، مهدی القدم (شم قاپان) مرحوم عمو شیخ( شئخ عمی) که الاغ سفید رنگ‌ خوشگلی داشت و الاغش گاری مخزن آبی را حمل می کرد ؛ خدمات ارزنده ای را ارائه می داد . مرحوم عمو شیخ ، صدایی اپرایی داشت و در لحظه ی ورود به کوچه شهریار ۱ که با شهریار ۲ و ۳ از پنجراه ( نو گچر ) تا خیابان شاپور وقت، ادامه می یافت ، بله با صدای اپرایی خویش فریاد می زد ( سو ساتئرام سو ساتئرام ، البته تورکی گفتن ایشان هم کاملا طبیعی بود چون همه ی ساکنین این شهر صرفا تورک زبان بودند و یا اگر عده ی بسیار قلیلی تورک نبودند با افتخار تمام مدعی تورکی بلد بودن می شدند ! ) بگذریم یعنی آب می فروشم آب می فروشم ؛ برای خرید آب معمولا هر خانواده ای یک سطل فلزی داشت که اغلب فرزندان ذکور سطل به دست در کوچه صف می کشیدند و جالب اینکه قیمت یک سطل آب شرب و تقریبا بهداشتی یک ریال بود ! @siavash_mehrdar و اما اصل موضوع ، عمو شیخ فقط تا موازات خط اول بالای سطل آب را تنظیم می کرد و وقتی کسی اعتراض می کرد که بیشتر پر کند ، مرحوم عمو شیخ می گفت : خر من دلگیر می شود و رم می کند چرا که ممکن است در هنگام حمل با سطل پر قطره ای آب بریزد و به هدر رود ! حال که ۱۳۹۹ است خداییش جای خره عمو شیخ خالیست ، که بلکه رم کند تا برخی بفهمند که آب این نعمت پایان پذیر خدادادی را خوب مصرف کنند . سیاوش مهردار اورمیه آذربایجان غربی @siavash_mehrdar #کانال رسمی #سیاوش #مهردار