242
Подписчики
Нет данных24 часа
Нет данных7 дней
Нет данных30 дней
- Подписчики
- Просмотры постов
- ER - коэффициент вовлеченности
Загрузка данных...
Прирост подписчиков
Загрузка данных...
Фото недоступноПоказать в Telegram
میخواست فراتر از قامت کلمات به معنا فکر کند
اما نمیتوانست بدون کلمات معنایی را خلق کند
شعر، یگانه معنای او شد.
میتوانست «دوستی» را دوست بدارد
اما با نشانههای دوستی بیگانه بود
تنهایی، یگانه دوست او شد.
میدانست چه میبیند
اما نمیتوانست بگوید که چه میبیند
مرگ، یگانه سخن او شد.
#محمد_شاه_شمس
#یادداشت_ها
Zygmunt Andrychiewicz - Artist's death. The last friend, 1901
Фото недоступноПоказать в Telegram
هاینه با یکی از دشمنانش آشتی کرد آن هم با این استدلال:«من اصلاً دوست ندارم هرجا که میرود بگوید دشمن من است؛ همین خود به او عنوانی میدهد، چیزی عین یک کتیبه. چون این آدم اگر دشمن من نباشد، هیچی نیست.»
ترک برلین کنیم و یار و دیار (روایتهایی از هاینه)، مارگارته دراخن برگ، ترجمهی علی عبداللهی، چاپ اول: ۱۳۸۷، انتشارات مرکز، ص ۸۵
00:07
Видео недоступноПоказать в Telegram
گرما و سرما برای من دو شخصیتاند. یکیشان دگماندیش است و دیگری منتقد.گرما متعصب است. او مدام از تو میخواهد لباس تفکر، آزادی اندیشه و پرسشگری را از تنت دربیاوری. او مؤمن میخواهد و منفعل. گرما تو را به پذیرش وضعیت موجود دعوت میکند. در دیگرسو، سرما همواره منتقد است و متفکر. سرما تلنگر میزند. گویی مدام فقدان چیزی را یادآوری میکند. سرما تو را با سکون بیگانه میسازد. او تو را بیقرار میکند تا به آنچه هستی قانع نباشی. سرما، تو را مدام با تو مواجه میکند.
#محمد_شاه_شمس
IMG_3775.MP47.15 KB
Фото недоступноПоказать в Telegram
این تصویر، گویاترین تصویری است که از جامعهی ایرانی و اکثریت روشنفکرانش در ذهنم دارم. در بهترین حالت، دچار نزاعهای ایدئولوژیک میشوند و عینکهاشان همواره شیشهی خردورزی و تفکر انتقادی را کم دارد. اگر هم کسی پیدا شود و بگوید که برای «درست دیدن» شیشهی دیگری هم لازم است، طرد میشود. غافل از آنکه تاریخ نقد و تفکر انتقادی را همواره همین "طردشدگان" تشکیل دادهاند.
05:27
Видео недоступноПоказать в Telegram
تنها پنج دقیقه فرصت برای صحبت داشتم و در رونمایی از کتاب شعر، بیشتر اهالی سیاست حضور داشتند تا اهالی ادبیات. مطلبی که در ابتدای صحبتم بیان کردم به همین مهم اشاره داشت. فرصت را در این زمان کوتاه برای دیدار «آلبرتو مانگوئل» با «بورخس» مناسب دیدم تا شاید تلنگری برای کسی باشد. کتاب «با بورخس» اثر ایشان را پیشنهاد میکنم. همچنین «احمد اخوت» نیز در کتاب « تا روشنایی بنویس» پیرامون این موضوع صفحاتی را نوشتهاند. زمانی در کتاب درخشان ِ«از چشم نوشتن» از زبان «ویلیام باتلر ییتس» خواندم که «شعر»، زبان جدال ما با خود است. فکر میکردم شاید با دعوت به این «جدال با خود»، بهجای پنج دقیقه، پنج ثانیه نیز برای کاری که میخواستم انجام دهم کافی باشد.
#محمد_شاه_شمس
۱۵ تیر ۱۴۰۱
مازندران، نوشهر
IMG_3213.MOV45.68 MB
04:57
Видео недоступноПоказать в Telegram
#معرفی_کتاب
#سرگذشت_نام_ها
#گری_دکستر
#پرتو_شریعتمداری
#نشر_جهان_کتاب
IMG_3124.MOV91.05 MB
Фото недоступноПоказать в Telegram
و گفت نشانهی شناخت من، آن است که دربارهی شناخت من هیچ مپرسی.
و گفت تو در مقام خاموشی ایستادهای و اگر سخن گویی اخراج شوی و اگر اخراج شوی دیگر اهل آن مقام نیستی و چون سایر جهانیانی که پیوسته میآیند و میگذرند.
المواقف و المخاطبات، محمد بن عبدالجبار بن حسن نفری، ترجمهی امیرحسین اللهیاری، چاپ اول: ۱۳۹۷، انتشارات مولی، ص۹۱
پ.ن: اثری از سحر شهریاری.
14:38
Видео недоступноПоказать в Telegram
انسانی که میاندیشد چگونه انسانی است؟
بخش دوم
#محمد_شاه_شمس
IMG_2923.MOV268.72 MB
11:17
Видео недоступноПоказать в Telegram
انسانی که میاندیشد چگونه انسانی است؟
بخش اول
#محمد_شاه_شمس
IMG_2917.MOV207.04 MB
Фото недоступноПоказать в Telegram
نقل است که [بایزید بسطامی] وقتی [=روزی، یکبار] سیبی سُرخ برگرفت[= در دست گرفت] و دَرنگَریست. گفت: «این سیبی لطیف است.»
به سِرَّش[=به دلش] ندا آمد که: «ای بایزید! شرم نداری [=حیا نمیکنی] که نام ِما بر میوهیی نِهی؟»
و چهل روز نام ِخدای بر دلش فراموش شد[=محو گردید].
شیخ گفت: «سوگند خورم تا زنده باشم، میوهٔ بسطام نخورم.»
[عطار نیشابوری، تذکره الاولیا، تصحیح محمدعلی مقدّمفر، جلد نخست، ذکر بایزید بسطامی، نشر فکر روز، چاپ سوم ۱۳۹۰، ص ۳۷۰]
Выберите другой тариф
Ваш текущий тарифный план позволяет посмотреть аналитику только 5 каналов. Чтобы получить больше, выберите другой план.