cookie

Мы используем файлы cookie для улучшения сервиса. Нажав кнопку «Принять все», вы соглашаетесь с использованием cookies.

avatar

🌷رقص واژه‌ها🌷

به ميهمانى شعر و غزل دعوتيد آنجا كه قلم مى‌نوازد و واژه‌ها مى‌رقصند... #فاطمه_مشاعی آدرس اينستاگرامf.moshaei

Больше
Рекламные посты
603
Подписчики
-124 часа
-57 дней
+630 дней
Время активного постинга

Загрузка данных...

Find out who reads your channel

This graph will show you who besides your subscribers reads your channel and learn about other sources of traffic.
Views Sources
Анализ публикаций
ПостыПросмотры
Поделились
Динамика просмотров
01
Media files
630Loading...
02
رباعیات اصیل خیام کدام‌اند؟ سیدعلی میرافضلی @sarve_saye_fekan
663Loading...
03
۲۸ اردیبهشت‌ماه روز بزرگداشت خیام نیشابوری گرامی باد. @sarve_saye_fekan
660Loading...
04
امروز نمایشگاهم به شرط حیات حوالی انتشارات فصل پنجم راهرو 26
640Loading...
05
أَأُنْكِرُها ومَنْبِتُها فؤادي چگونه انکارش کنم وقتی از دل من روییده ابوالعلاء معری.
692Loading...
06
هر روز با روشنایی گیتی بازی می‌کنی. زوار ظریف، در گُل و در آب سر می‌رسی. تو، سر تر از این سر کوچک سفیدی هستی که هر روز به‌سان خوشه‌ای میان دست‌هایم می‌فشارم. به هیچ‌کس نمی‌مانی از آن هنگام که دوستت دارم. بگذار بگسترانمت میان گل‌دسته‌های زرد. چه‌کسی نامت را با حروفی از جنس دود میان ستارگان جنوب می‌نویسد؟ آه، بگذار تو را آن‌طور به‌ خاطرت بیاورم که بودی، پیش از آنی که باشی. ناگهان باد می‌غرد و به پنجره بسته‌ام می‌کوبد. آسمان تور فشرده‌ای ست مملو از ماهی‌هایی سایه‌‌وار تمامی بادها، تمامی‌شان، دیر یا زود، برای کوبیدن به اینجا می‌آیند. باران جامه از تن به در می‌کند. پرندگان در حال گریزند. باد. باد. تنها علیه نیروی آدمیان می‌توانم به جدال برخیزم طوفان برگ‌های تیره را می‌چرخاند و تمام قایق‌هایی را که دیشب در یوغ آسمان بودند، به راه می‌اندازد. تو اینجایی. نمی‌گریزی. تا به آخرین فریادم پاسخ دهی. طوری بر من بپیچ که انگار ترسیده‌ای. گرچه، هر از گاهی، سایه‌ای مرموز از میان چشم‌هایت گذر می‌کند. و اکنون، حتی همین الان، دلبرکم، برایم پیچ‌امین‌الدوله می‌آوری و پستان‌هایت عطری خوش گرفته‌اند. درحالی‌که باد دلگیر می‌تازد و پروانه‌ها را سلاخی می‌کند، من دوستت دارم و شعفم لب‌های هم‌چو آلوی سرخت را به دندان می‌گیرد. چه رنجی متحمل شده‌ای برای عادت به من به روح تنها و وحشی‌‌ من به نامم که همه را از خود رمانده است. بارها سوختن نخستین ستاره را به‌وقت بوسیدن‌ چشم‌هامان و‌  سرزدن بادبزن گونه شفق را بالا سرمان دیده‌ایم. کلماتم نوازشگرانه بر تو فرو‌ می‌افتند دیرهنگامی ست که اندام صدف‌‌وار آفتابی‌ات را دوست دارم و حتی بر این باورم که عالم از آن توست. برایت از کوه گل‌های خندان، گل‌های زنگوله‌ای، فندق و سبدهای جنگلی بوسه خواهم آورد. می‌خواهم با تو آن کنم که بهار با درختان گیلاس می‌کند. #پابلو_نرودا #اعظم_کمالی @raghsevazheha2
790Loading...
07
Media files
1063Loading...
08
Media files
1072Loading...
09
Media files
1050Loading...
10
Media files
970Loading...
11
Media files
1064Loading...
12
Media files
951Loading...
13
Media files
941Loading...
14
Media files
821Loading...
15
Media files
840Loading...
16
Media files
920Loading...
17
Media files
930Loading...
18
اين منم🥰🥰🥰🥰
1130Loading...
19
Media files
1230Loading...
20
Media files
1200Loading...
21
Media files
1180Loading...
22
Media files
1170Loading...
23
Media files
1180Loading...
24
Media files
1171Loading...
25
به لحظه‌های غریب غروب می‌مانم … #رودهن #خانه‌ی_پدری زمستان ۱۴۰۰ @raghsevazheha2
2062Loading...
26
Media files
381Loading...
27
دیوان بانو فاطمه زرین تاج - طاهره قره العین به کوشش دکتر سام واثقی و دکتر سهیلا واثقی نشر بنیاد کتاب های سوخته ایران آرشیو جهانی ادبیات ایران در تبعید فاطمه زرین‌تاج برغانی قزوینی ملقب به زَکیّه یا اُمّ سَلَمَه و مشهور به طاهره و قُرَّةُالعَین (زادهٔ ۱۲۳۰، ۱۲۳۱ یا ۱۲۳۳ قمری - درگذشتهٔ ۱۲۶۸ قمری) شاعر ایرانی، از اولین مریدان سید علی‌محمد باب و از رهبران جنبش باب بوده‌است. پدر و مادرش هر دو مسلمان و مجتهد بودند. وی همانند یکی از عموهایش ابتدا به شیخیه گرایش پیدا کرد و برای مدتی رهبری بخشی از شیخیه در کربلا و عراق را به دست گرفت. با علنی شدن دعوت سید علی‌محمد باب، طاهره به وی گروید و بدون آنکه موفق شود تا پایان عمر او را از نزدیک ببیند، در زمره نزدیک‌ترین یاران او درآمد. او نخستین زن بابی بود که روبنده از صورت برگرفت و اعلام نمود که با آمدن آیین بیانی، احکام اسلام ملغی شده‌است. او به اتّهام دست داشتن در قتل عموی بزرگش محمدتقی برغانی معروف به «شهید ثالث» بازداشت شد و سه سال بعد، مدتی پس از ترور نافرجام ناصرالدین‌شاه و همزمان با بسیاری از بابیان دیگر، در تهران به جرم فساد فی‌الارض اعدام شد. او اولین زنی بود که به این اتهام اعدام شد. از طاهره اشعاری باقی مانده‌است که بر سر انتساب پاره‌ای از این اشعار به وی اختلاف نظر وجود دارد. از سویی طاهره تفسیری انقلابی از بابی‌گری ارائه کرد که موجب جدایی در جامعه بابی‌ها در ایران و عراق گردید ولی از سوی دیگر همین تفسیر باعث پیوند موعودگرایی با مفهوم باب شد. طاهره برترین شخصیت زن در آیین بیانی و سومین و شناخته‌شده‌ترین شخصیت زن در آئین بهایی است. یکی از مشهورترین کارهای او برداشتن روبنده در واقعه بدشت بود. برخی نویسندگان معاصر این عمل را در جهت آزادی زنان و عملی فمینیستی توصیف کرده‌اند. اما دیدگاه مقابلی، طاهره را فعال فمینیست ندانسته و کارهایی مانند برداشتن روبنده در واقعه بدشت را بیشتر نمادی از الغای شریعت اسلام و اعلام شریعتی نو به رهبری سید علی‌محمد باب می‌داند.(ویکی پدیا فارسی)
10Loading...
28
Media files
1946Loading...
29
‍ طاهره قرّةالعین شیرزنی که از جانش گذشت و از آرمانش نگذشت       در سال ۱۸۴۸ میلادی، در بخشی از خاک ایران که مرز مازندران و خراسان است و بدشت نام دارد، طاهره حجاب از سر برگرفت و آئین بابی را به نام یک آئین مستقل ابلاغ کرد. اغلب ستایشگران او، طاهره را زنی معرّفی می‌کنند که شجاعانه و در یک شرایط تاریخی خاص که بابی‌گری و بی‌حجابی، هر دو گناه کبیره و نابخشودنی بوده، قیام کرده است. امّا کمتر شنیده‌ایم که طاهره بیش از یک حجاب ظاهری را شکسته و بیش از یک حرکت تاریخی را به‌ نام خود ثبت کرده باشد.       اقدام طاهره در رویداد بدشت، فقط مراجع و مجتهدین شیعه را به خشم نیاورد. در همان اجتماع بدشت که بابیان گرد هم آمده بودند، جمعی از آن‌ها با حضور بی‌پردهٔ طاهره، به شدّت پریشان‌احوال شدند. طاهره به آن اکتفا نکرد، در آن جمع هیجان‌زده و معتقد به حجاب زن، فرمان داد تا سورهٔ واقعه را برخوانند.       قاری سورهٔ «ااِذا وَقِعَتَ‌الواقِعَه» را تلاوت کرد و طاهره به اعلان دورهٔ جدید قیام کرد. بخشی از مقالهٔ مهرانگیز کار @Ketab_va_hekmat
1894Loading...
30
اینجا همونجاست که حافظ‌ جان مى‌فرمایند: از خدا می‌طلبم صحبت روشن‌رایی …
1422Loading...
31
دلم آدم‌های عمیق می‌خواد، آدم‌هایی که هوش ادامه‌دادن یه مکالمه رو دارن و جزئیات یه اتفاق رو بهتر درک می‌کنن. »ᴀꜱᴇᴍᴀɴ« @OfficialPersianTwitter
1521Loading...
32
‏سَتبقى يَتيماً في غياب مَن تُحبّ حَتّى لو عانقكَ العالَم بأسرِه. «تو در غیاب کسی که دوستش داری، یتیم خواهی ماند، حتی اگر تمام دنیا تو را در آغُوش بگیرند.»🌱 #عربیات
1552Loading...
33
" ستدرك يوماً ما أنك أهدرت أثمن لحظات عمرك في تحسين صورتك أمام أعين لا تُبصر إلا ما تُريد أن تراه ." #جبران_خليل_جبران
1524Loading...
34
وقتی از یکی خوشم میاد و تو تایپ غلط املایی داره نصف ذوقم از بین میره؛ این مرض رو فقط من دارم؟ »جودی هستم« @OfficialPersianTwitter
1684Loading...
35
بیستم اردیبهشت‌ماه روزِ نکوداشتِ خرم‌آباد شهر هزار چشمه ..
1523Loading...
36
Media files
1391Loading...
37
سکانس‌های سانسورشده از یک زنم که هیچ‌وقت به قدر کفایت؛ زنانگی نکرده تنها گاهی در شعری، سپید پوشیده و صبح کفن درآورده با لبخندهای لاغرِ محزون از گور برمی‌خیزد وفکر می‌کند در سکانس آخر؛ با بوسه‌های ممتد سکوت را از پای‌درخواهدآورد #_فرشته_گیلک
2275Loading...
38
Media files
1480Loading...
39
رنگین کمان دیروز🥰🥰🥰 1403/02/19
1530Loading...
40
Media files
1261Loading...
Фото недоступноПоказать в Telegram
رباعیات اصیل خیام کدام‌اند؟ سیدعلی میرافضلی @sarve_saye_fekan
Показать все...
👍 1
00:20
Видео недоступноПоказать в Telegram
۲۸ اردیبهشت‌ماه روز بزرگداشت خیام نیشابوری گرامی باد. @sarve_saye_fekan
Показать все...
👍 1
امروز نمایشگاهم به شرط حیات حوالی انتشارات فصل پنجم راهرو 26
Показать все...
👍 1
أَأُنْكِرُها ومَنْبِتُها فؤادي چگونه انکارش کنم وقتی از دل من روییده ابوالعلاء معری.
Показать все...
👍 1
هر روز با روشنایی گیتی بازی می‌کنی. زوار ظریف، در گُل و در آب سر می‌رسی. تو، سر تر از این سر کوچک سفیدی هستی که هر روز به‌سان خوشه‌ای میان دست‌هایم می‌فشارم. به هیچ‌کس نمی‌مانی از آن هنگام که دوستت دارم. بگذار بگسترانمت میان گل‌دسته‌های زرد. چه‌کسی نامت را با حروفی از جنس دود میان ستارگان جنوب می‌نویسد؟ آه، بگذار تو را آن‌طور به‌ خاطرت بیاورم که بودی، پیش از آنی که باشی. ناگهان باد می‌غرد و به پنجره بسته‌ام می‌کوبد. آسمان تور فشرده‌ای ست مملو از ماهی‌هایی سایه‌‌وار تمامی بادها، تمامی‌شان، دیر یا زود، برای کوبیدن به اینجا می‌آیند. باران جامه از تن به در می‌کند. پرندگان در حال گریزند. باد. باد. تنها علیه نیروی آدمیان می‌توانم به جدال برخیزم طوفان برگ‌های تیره را می‌چرخاند و تمام قایق‌هایی را که دیشب در یوغ آسمان بودند، به راه می‌اندازد. تو اینجایی. نمی‌گریزی. تا به آخرین فریادم پاسخ دهی. طوری بر من بپیچ که انگار ترسیده‌ای. گرچه، هر از گاهی، سایه‌ای مرموز از میان چشم‌هایت گذر می‌کند. و اکنون، حتی همین الان، دلبرکم، برایم پیچ‌امین‌الدوله می‌آوری و پستان‌هایت عطری خوش گرفته‌اند. درحالی‌که باد دلگیر می‌تازد و پروانه‌ها را سلاخی می‌کند، من دوستت دارم و شعفم لب‌های هم‌چو آلوی سرخت را به دندان می‌گیرد. چه رنجی متحمل شده‌ای برای عادت به من به روح تنها و وحشی‌‌ من به نامم که همه را از خود رمانده است. بارها سوختن نخستین ستاره را به‌وقت بوسیدن‌ چشم‌هامان و‌  سرزدن بادبزن گونه شفق را بالا سرمان دیده‌ایم. کلماتم نوازشگرانه بر تو فرو‌ می‌افتند دیرهنگامی ست که اندام صدف‌‌وار آفتابی‌ات را دوست دارم و حتی بر این باورم که عالم از آن توست. برایت از کوه گل‌های خندان، گل‌های زنگوله‌ای، فندق و سبدهای جنگلی بوسه خواهم آورد. می‌خواهم با تو آن کنم که بهار با درختان گیلاس می‌کند. #پابلو_نرودا #اعظم_کمالی @raghsevazheha2
Показать все...
1
💔 2
Фото недоступноПоказать в Telegram
🥰 1💔 1
Фото недоступноПоказать в Telegram
Фото недоступноПоказать в Telegram