417
Подписчики
Нет данных24 часа
+17 дней
-930 дней
- Подписчики
- Просмотры постов
- ER - коэффициент вовлеченности
Загрузка данных...
Прирост подписчиков
Загрузка данных...
تا جهان دردسر تعارف کرد
زندگی را پدر تعارف کرد
پسری بود خوب و کاردرست
که به ابلیس شر تعارف کرد
هرچه سهراب محضر رستم
مدرک معتبر تعارف کرد...
بیکسی داشت رنجمان میداد
شانه خود را به سر تعارف کرد
باغبان همیشهدرصحنه
به درختان تبر تعارف کرد
هرکه در راه عشق ماهر بود
زیر را به زبر تعارف کرد
خواست رودابه جِر دهد خود را
تا که سیمرغ پر تعارف کرد
هی صدای گلوله برپا شد
هی بیبیسی خبر تعارف کرد
در ره مردی و طریقت عشق
زنده باد آنکه سر تعارف کرد
زنده باد آنکه کاسهلیس نشد
گرگآسا جگر تعارف کرد
آه! معشوق بدسلیقهی من
دستهگل را به خر تعارف کرد
ما به او دستهدسته گل دادیم
او به ما نقطه چین تعارف کرد
عشق در فهم هر نفهمی نیست
عشق یارانهای و سهمی نیست
#علی_شیبانی
@ali_sheybanee
❤ 7👍 4👎 2👏 2
یا آب به روی آسمان پاشیدیم
یا اسلحه را به سمت خود ماشیدیم
این راه درست آبیاریش نبود
ما پای درخت عمرمان شاشیدیم
#علی_شیبانی
#رباعی
👍 8❤ 3👎 1
همین که هستی و حرفی نمیزنی خوبست
همین که عاشقی و دل نمیکنی خوبست
همین که میریزی در خودت صدایت را
همین که ساکتی و دم نمیزنی خوبست
همین که میخواهی آخرش پرنده شوی
همین که دور غمت پیله میتنی خوبست
همین که میبینی شیشهی سکوتم را
و بر حباب دلم سنگ میزنی خوبست
همین که آینهی عاشقانههای منی
همین که صاف و زلال و مبرهنی خوبست
همین که ساز دلم کوک دلنوازی توست
همین که بر جگرم چنگ میزنی خوبست
همین که یک سر و گردن سری از اینهمه زن
همین که اینهمه زیبایی و زنی خوبست
سلام بر تو و زیباییات، سلام ای عشق
که ما خراب تو هستیم؛ والسلام ای عشق
#علی_شیبانی
@ ali_sheybanee
❤ 9👏 5👎 2
ماه کمکم شعلهی بیمار خود را میکشد پایین
شاهِ شب میافتد و دربار خود را میکشد پایین
تا کمی پی میبرم «این سرخیِ بعد از سحرگه» چیست
آسمان شبپردهی انکار خود را میکشد پایین
حاجی ما تا بفهمد اهل دِه در سفرهشان نان نیست
میپرد بالا، درِ انبار خود را میکشد پایین!
نوجوان خسته یا با بسته، یا با سیم، یا با زر...
رشتهی آشفتهی افکار خود را میکشد پایین
کاج هم وقتی که محتاج است سر بالا نمیآرد
اسب با سُم پیشِ خر افسار خود را میکشد پایین
شیخ ما از بس که سنگین است و رنگین است عندالله
احتمالا روز محشر دار خود را میکشد پایین
شاعران را با چه معیاری موفق میکند استاد؟
خانم شاعر چرا شلوار خود را میکشد پایین؟!!
بس که روشنفکرها در گوش مردم وزّووِز کردند
توی کندو کارگر سَلّار خود را میکشد پایین
دو به عشق پنج _ این رنجِ به ظاهر گنج_ با زحمت
روی سه پا میگذارد، چار خود را میکشد پایین
تشنهی قدرت به هر نحوی خودش را میکشد بالا
آدم بی دست و پا همکار خود را میکشد پایین
چرخ تا بخت مرا تا میشود تخمی بفرماید
بین بازی هی سرِ پرگار خود را میکشد پایین
روز نامردی تهمتن هم که باشد، لحظهی آخر
نابرادرهای لاکردار خود را میکشد پایین
اشک وقتی در تو میماند تو را ویرانه خواهد کرد
آب زیر پی در و دیوار خود را میکشد پایین
#علی_شیبانی
#آهنامه
@ali_sheybanee
دلم درین تن تنگ و پلشت له شدهاست
درون قوطی کبریت، دشت له شدهاست
دلم کبوتر سرخی بدون آشانهست
که زیر برف زمستان رشت له شدهاست
دلم تنیست که در زیر طاق ابرویت
به نام فتنهی هشتادوهشت له شدهاست
دلم سیزیف جوانیست در مراتب مارکس
که شانههاش در زیر تشت له شدهاست
دلم هدایت پیریست سیر از بودن
که در اتاق به هنگام نشت له شدهاست
چقدر یاوه نوشتید کز فشار شما
حمید زارعی مرودشت له شدهاست
برقص دختر زیبا که زیر پای شما
چراغ قرمز ماشین گشت له شدهاست
#علی_شیبانی
@ali_sheybanee
.
روزی از روزهای تابستان_عصر یکشنبه، سوم مرداد_
موسم کار و خرمن گندم...، گرم بود و کمی میآمد باد
پدران زیر تیغهی خورشید، مادران بر سر تنور گلی...
که سکوت جهان ترک برداشت از پس گریههای یک نوزاد
سهی مرداد شصت وشش «پسری»
سهی مرداد شصت وشش «عاصی»
سهی مرداد شصت وشش «به زمین»
سهی مرداد شصت وشش «افتاد»
پسری بیقرار و ناآرام، که پر از اشتیاقِ تجربه بود
سر به هر کیش و مسلکی میزد فارغ از هرچه «این مباد آن باد»
عاشق کشفیات فلسفه بود، گاه غرق توهم عرفان، چند روزی خراب ورزش بود، گاه دنبال اعتبار و سواد
گاه میخواست مرد دین باشد، مالک خانه و زمین باشد، گاه چون یک روانی بیمار، با نشانهای یک جنون حاد
که نه دنیای واژگونش را، نه گناه تبار و خونش را
و نه شیدایی و جنونش را، با می تاکهای باقرباد*_
میشد از یاد برد، اما باز در پی جستجوی رازی بود
که نه با دود و الکل و افیون... لحظهای از سرش نمیافتاد
در سرش رمز و راز بیدل بود، در دلش سوز و ساز مولانا
بالشش کفشهای مجنون بود، چوبدستیش تیشهی فرهاد
گرچه دیوانهوار عاشق بود، سخت آزرده از خلایق بود
باز، با این همه، تلاطم شعر لحظهای از سرش نمیافتاد
بال میزد که آسمانش را... پلهبهپله نردبانش را
تا دگرگون کند جهانش را... مردی از جنس آب و آتش و باد
دل او چشمه بود، دریا بود؛ شمع هر جمع بود و تنها بود
در سرش فکر فتح دنیا بود؛ که کسی ناگهان صلایش داد
شکمش قاروقور زشتی کرد، درد پیچید در دلش، و صدا
با همان لهجهی غلیظش گفت:« وِلُمون کن عامو بیشین سر جاد!»
#علی_شیبانی
* (باقرآباد در گویش محلی باقرباد، سرزمینیست که بهترین انگور دنیا را دارد و از قدیم میگویند آب قناتش جنونآور است)
@ali_sheybanee
ماه کمکم شعلهی بیمار خود را میکشد پایین
شاهِ شب میافتد و دربار خود را میکشد پایین
تا کمی پی میبرم «این سرخیِ بعد از سحرگه» چیست
آسمان شبپردهی انکار خود را میکشد پایین
حاجی ما تا بفهمد اهل دِه در سفرهشان نان نیست
میپرد بالا، درِ انبار خود را میکشد پایین!
نوجوان خسته یا با بسته، یا با سیم، یا با زر...
رشتهی آشفتهی افکار خود را میکشد پایین
کاج هم وقتی که محتاج است سر بالا نمیآرد
اسب با سُم پیشِ خر افسار خود را میکشد پایین
شیخ ما از بس که سنگین است و رنگین است عندالله
احتمالا روز محشر دار خود را میکشد پایین
بس که روشنفکرها در گوش مردم وزّووِز کردند
توی کندو کارگر سَلّار خود را میکشد پایین
دو به عشق پنج _ این رنجِ به ظاهر گنج_ با زحمت
روی سه پا میگذارد، چار خود را میکشد پایین
تشنهی قدرت به هر نحوی خودش را میکشد بالا
آدم بی دست و پا همکار خود را میکشد پایین
چرخ تا بخت مرا تا میشود تخمی بفرماید
بین بازی هی سرِ پرگار خود را میکشد پایین
روز نامردی تهمتن هم که باشد، لحظهی آخر
نابرادرهای لاکردار خود را میکشد پایین
اشک وقتی در تو میماند تو را ویرانه خواهد کرد
آب زیر پی در و دیوار خود را میکشد پایین
#علی_شیبانی
#آهنامه
@ali_sheybanee
🔴کانال شاعران معاصر🔴
علی شیبانی
@ali_sheybanee
@ali_sheybanee
کبری موسوی قهفرخی
@mousavighahfarokhi
@mousavighahfarokhi
محمد شریف
@mohammadshariif
@mohammadshariif
حمزه کریمتباحفر
@hamzehtabbahfar
@hamzehtabbahfar
نیلوفر بختیاری
@niloofarbakhtyari
@niloofarbakhtyari
اعظم سعادتمند
@azamsaadatmand
@azamsaadatmand
پانتهآ صفایی
@safaeip
@safaeip
علی فرزانهموحد
@alifarzaneemovahed
@alifarzaneemovahed
رحمتاله رسولیمقدم
@rasooli_moghaddam
@rasooli_moghaddam
مهدی ابوالقاسمی
@naraami
@naraami
مصطفی هاشمیاهری
@poetryofficeahari
@poetryofficeahari
سیدمحمدحسین حسینی (زخم)
@zakhmofficial
@zakhmofficial
سعید مبشر
@saeid_mobasher_71
@saeid_mobasher_71
علی ارجمند
@aliarjomand1
@aliarjomand1
🔴عضو شوید و شعر خوب بخوانید🔴
خسته از شعر، خسته از تکرار، خستهام از دریوری گفتن
خسته از روزگار نشنفتن، یا شنفتن ولی نیاشفتن
خسته از نام، خستهام از ننگ؛ خسته از رنجهای رنگارنگ
خستهتر می کند مرا هربار زیر تصویر سایهها خفتن
خستگیهام خستهام کردند
خستگی یک کلیشهی جاریست
خسته از بغض و داغ و حسرت و...آه! از جگرسوختن، جگرسفتن
یکطرف حق و هِقهق و حنّاق، راستی رنج کاستی دارد
یکطرف کاروبارشان سکهست: زَر گرفتن برای زِر مُفتن
دُم تکاندن به سگترین امکان، سایهات را ولی دریدن و بعد_
چوب جادوستیشان را صاف، تا ته پاچهات تعارُفتن
###
بختمان مثل رختمان پارهست، آی خیاطِ شرّهشرّهقبا
بهترین راه شاید این باشد: چاک بالای چانه را چفتن
###
_((علیآقا! داری چرند میگی
معذرت میخوام، حالتون انگار...))
_((نه بابا! حال من خوبه خانم
تو حالت خوب نیس، تو چشام نگا کن!!
داره ناب شراب هفساله
شُروشر از لبات میریزه
گور بابای شعر و این حرفا،
تو که جام لبات لبریزه
حال مارو خراب کن لُفتن!!!))
-
#علی_شیبانی
@ali_sheybanee
Выберите другой тариф
Ваш текущий тарифный план позволяет посмотреть аналитику только 5 каналов. Чтобы получить больше, выберите другой план.