cookie

Мы используем файлы cookie для улучшения сервиса. Нажав кнопку «Принять все», вы соглашаетесь с использованием cookies.

avatar

دانلود رمان پادشاهی گناه 🌊 موج 🌊

🌊 ساحل هستم نویسنده رمان های #اسیر_دزدان_دریایی #مقبره_لیا #آموروفیلیا #هانا_و_شیخ #رئیس_پر_دردسر #منشی_اغواگر #کوچولو_دلربا #مردی_پشت_نقاب #معشوقه_سایه #پادشاهی_گناه @moooj

Больше
Рекламные посты
11 499
Подписчики
-1824 часа
-2187 дней
-38030 дней

Загрузка данных...

Прирост подписчиков

Загрузка данных...

این پیام آخرین‌ پیام این‌ کاناله دوستان💔 این کانال دیگه فعالیتی نداره💔 خدانگهدار💔
Показать все...
💔 345 5❤‍🔥 3🦄 1
سلام دوستان من درگیر مبارزه با سرطان و شیمی‌درمانی هستم. فرصت فعالیت تو مجازی رو خیلی ندارم. اخبار کار های من رو از باغ استور و کانال رمان خاص پیگیری کنید @mynovelsell @BaghStore_app فایل کامل رمان هام رو فقط از این دوجا بخرید هر جای دیگه دیدید دزدیه و من راضی نیستم و هرگز هم نمیگذرم❤️
Показать все...
دوستان انتهاج رو رایگان اینجا بخونید👇 پارت ۳۱۶ گذاشتم 👇👇 https://www.instagram.com/reel/C6boxjUKSik/?igsh=MXBxaTN5ejE5ZDBicg== اگر هم فایل کامل رو خواستید که بیش از ۶۰۰ پارت و ۲۲۰۰ صفحه است از اینجا بخرید👇👇💜 https://baghstore.net/roman/2023/رمان-انتهاج
Показать все...
❤‍🔥 5 2
بچه ها همین الان پارت ۳۰۵ #انتهاج تو پیج رایگان قرار گرفت . از اینجا رایگان بخونید👇👇👇 https://www.instagram.com/reel/C6MipwDqsjU/?igsh=MW01ZTVxNXBnaDF4aQ== اگر هم فایل کامل رو خواستید که بیش از ۶۰۰ پارت و ۲۲۰۰ صفحه است از اینجا بخرید👇👇💜 https://baghstore.net/roman/2023/رمان-انتهاج
Показать все...
7❤‍🔥 1
بچه ها. راز زمرد رو رایگان تو این پیج پارتگذاری میکنیم 😍😘👇 https://www.instagram.com/bia_ghesse?igsh=MXBvYzljZjY2cGtuMQ==
Показать все...
10❤‍🔥 1
🔞 دستمو روی شکمو بین پام کشیدم واقعا با اینهمه فکر تحریک شده بودم آروم انگشتمو بین پام کشیدم همی گفتمو کمی پامو باز کردم که در حمام با شتاب باز شد با شوک برگشتم سمت در سیاوش عصبانی نگاهم کردو گفت - قرارمون چی بود آرام در حمامو بستو اومو سمت من خودمو آروم کردمو گفتم - ما قرار های زیادی داریم سیاوش ! منظورت کدومه ؟ پیراهنشو از تنش بیرون آوردو کمر شلوارشو باز کرد چشم هاش فوق العاده عصبانی بودو گفت - تو خیلی بچه ای آرام... من ازت انتظار رفتار های پخته تری دارم خودمو  کمی تو وان بالا کشیدم بخشی از سینه هام بیرون از آب قرار گرفتو رد نگاه سیاوش رو تنم افتاد لبخند زدمو گفتم - من بچه ام سیاوش... چیزی که میخوامو نمیتونم مثل تو رد کنم ... با این حرفم انگشت های پامو از آب بیرون آوردم دستمو رو پام کشیدمو گفتم - وقتی به رابطمون فکر میکنم تحریک میشمو دلم سکس میخواد ... به اندامش نگاه کردم سیاوش کاملا لخت شده بود و کاملا هم تحریک شده بود پامو گرفتو سمت دیگه وان رو به رو من نشست با همون عصبانیت گفت - دلت هر چیزی بخواد حق نداری بدون من با خودت ور بری دستمو زیر دلم کشیدمو گفتم - بدون تو نبود... منتظر تو بودم ... اخم و خشم سیاوش کمتر نشد نگاهش رو صورتم چرخید میدونستم داره کبودی های تنمو چک میکنه با حرص گفت - اینجوری میبینمت عصبی میشم به سمتش رفتمو روی تنش نشستم خودمو بهش کشیدمو درد و سوزش بدی تو ناحیه واژنم حس کردم اما به روی خودم نیاوردمو گفتم - من دوستشون دارم ... با اخم پرسید - چیو؟ - کبودیارو ... با این حرف کنار گردنشو بوسیدم سیاوش کتفمو بوسیدو گفت - میدونی اومدم تنبیهت کنم ؟ یهو شوکه صاف نشستمو نگاهش کردم.هنوز اون خشم و عصبانیت تو چشم هاش بود خیلی جدی منو برگردوند تو بغلش تا به پشت بشم دستشو رو باسنم کشیدو گفت - پس سکس میخوای آرام... اونم وقتی که من میگم نه ... دستمو گذاشت رو لبه وان تا به جلو خم شم و زیر آب باسنمو دست کشید خواستم صاف شم که یهو گردنمو گرفتو ثابتم کرد عصبانی گفت - آروم بگیر آرام... این یه تنبیه واقعیه یهو ترسیده بودم عصبی گفتم - من که کاری نکردم... سیاوش مجبورم کرد رو زانوهام نیم خیز بشم و باسنم خارج از آب قرار بگیره پاهام دو طرفش بودو باسنم جلو صورتش بود سیاوش در حالی که کبودی های تنمو چک میکرد گفت - تحریکم کردی تا منو بکشی خونه! با خودت بدون من ور رفتی ! بازم بگم ؟ خواستم برگردم سمتش اما همین لحظه انگشتشو پشتم فشار داد ادامه رمان👇🏻 https://t.me/mynovelsell/1921
Показать все...
8❤‍🔥 4
رمان انتهاج کامل شد برای خوندن این رمان ۲۲۹۰ صفحه ای بصورت کامل فقط کافیه وارد اپلیکیشن باغ استور بشید لینک نصب👇💜 https://t.me/BaghStore_app/898
Показать все...
19❤‍🔥 2
رمان نامستور به قلم بنفشه و پونه سعیدی تو اپلیکیشن باغ استور بروز رسانی شد 👇❤️💜 https://t.me/BaghStore_app/898
Показать все...
❤‍🔥 12 4
دیشب تو اپلیکیشن باغ استور بروز سد. خوندین؟ برای مطالعه ادامه این رمان #اپلیکیشن #باغ_استور نصب کنید و رمان رو داخل این برنامه تا انتها مطالعه کنید اگر گوشی سامسونگ ، شیاومی و ... دارید: https://t.me/BaghStore_app/898 اگر گوشی #اپل دارید کافیه برنامه باغ استور رو از اپل استور دانلود کنید و طبق راهنمای زیر نصب و راه اندازی کنید 👇👇👇 https://t.me/BaghStore_app/
Показать все...
12❤‍🔥 1
دستمو روی شکمو بین پام کشیدم واقعا با اینهمه فکر تحریک شده بودم آروم انگشتمو بین پام کشیدم همی گفتمو کمی پامو باز کردم که در حمام با شتاب باز شد با شوک برگشتم سمت در سیاوش عصبانی نگاهم کردو گفت - قرارمون چی بود آرام در حمامو بستو اومو سمت من خودمو آروم کردمو گفتم - ما قرار های زیادی داریم سیاوش ! منظورت کدومه ؟ پیراهنشو از تنش بیرون آوردو کمر شلوارشو باز کرد چشم هاش فوق العاده عصبانی بودو گفت - تو خیلی بچه ای آرام... من ازت انتظار رفتار های پخته تری دارم خودمو  کمی تو وان بالا کشیدم بخشی از سینه هام بیرون از آب قرار گرفتو رد نگاه سیاوش رو تنم افتاد لبخند زدمو گفتم - من بچه ام سیاوش... چیزی که میخوامو نمیتونم مثل تو رد کنم ... با این حرفم انگشت های پامو از آب بیرون آوردم دستمو رو پام کشیدمو گفتم - وقتی به رابطمون فکر میکنم تحریک میشمو دلم سکس میخواد ... به اندامش نگاه کردم سیاوش کاملا لخت شده بود و کاملا هم تحریک شده بود پامو گرفتو سمت دیگه وان رو به رو من نشست با همون عصبانیت گفت - دلت هر چیزی بخواد حق نداری بدون من با خودت ور بری دستمو زیر دلم کشیدمو گفتم - بدون تو نبود... منتظر تو بودم ... اخم و خشم سیاوش کمتر نشد نگاهش رو صورتم چرخید میدونستم داره کبودی های تنمو چک میکنه با حرص گفت - اینجوری میبینمت عصبی میشم به سمتش رفتمو روی تنش نشستم خودمو بهش کشیدمو درد و سوزش بدی تو ناحیه واژنم حس کردم اما به روی خودم نیاوردمو گفتم - من دوستشون دارم ... با اخم پرسید - چیو؟ - کبودیارو ... با این حرف کنار گردنشو بوسیدم سیاوش کتفمو بوسیدو گفت - میدونی اومدم تنبیهت کنم ؟ یهو شوکه صاف نشستمو نگاهش کردم.هنوز اون خشم و عصبانیت تو چشم هاش بود خیلی جدی منو برگردوند تو بغلش تا به پشت بشم دستشو رو باسنم کشیدو گفت - پس سکس میخوای آرام... اونم وقتی که من میگم نه ... دستمو گذاشت رو لبه وان تا به جلو خم شم و زیر آب باسنمو دست کشید خواستم صاف شم که یهو گردنمو گرفتو ثابتم کرد عصبانی گفت - آروم بگیر آرام... این یه تنبیه واقعیه یهو ترسیده بودم عصبی گفتم - من که کاری نکردم... سیاوش مجبورم کرد رو زانوهام نیم خیز بشم و باسنم خارج از آب قرار بگیره پاهام دو طرفش بودو باسنم جلو صورتش بود سیاوش در حالی که کبودی های تنمو چک میکرد گفت - تحریکم کردی تا منو بکشی خونه! با خودت بدون من ور رفتی ! بازم بگم ؟ خواستم برگردم سمتش اما همین لحظه انگشتشو پشتم فشار داد ادامه رمان🔞💦👇🏻 https://t.me/mynovelsell/1921
Показать все...
رمان های خاص

فایل کامل رمان #عشق_خاکستری ( #خوی_وحشی #عشق_اما_خاکستری #تجربه_عشق_خاکستری) ( آرام و سیاوش ) به قلم #آرام و همکاری بنفشه این رمان یه ماجرای واقعی و عاشقانه با پایان خوش هست .این رمان چون به روابط زناشویی حول محور افراد با تمایلات ارباب و برده و BDSM میپردازه مناسب #بزرگسالان است 🚫 #بدون صحنه های چندش آور میباشد 🔥 مطالعه این رمان به شدت توصیه میشود . خلاصه رمان #تجربه_عشق_خاکستری یک ماجرای واقعی از زندگی واقعی #آرام دختری که به یه مهمانی اشتباه میره. مهمونی که فکر میکرد تولده اما در واقع جاییه برای آشنایی افراد با تمایلات ارباب و برده و BDSm. حضور آرام تو این مهمونی باعث ورودش به دنیای رابطه های متفاوت آدم های متفاوت میشه. مردی وارد زندگی آرام میشه که خیلی براش خطرناکه اما درواقع تنها ناجی آرامه... سیاوش لواسانی ... کسی که قراره زندگی آرامو زیر و رو کنه فایل نمونه رایگان در ادامه👇👇👇 ¤ ○¤••••••••••📚📚📚••••••••••¤ ○¤ لینک کانال @mynovelsell

❤‍🔥 19 6