پَـنآهْ

من اگه نویسنده بودم، شبیه «میلان کوندرا » می‌نوشتم. تو شبیه کدوم نویسنده‌ای؟ بازی کن و ۹۰٪ تخفیف آثار همون نویسنده رو از فیدیبو هدیه بگیر. https://fidibo.com/landings/writer

حمیده غفوریان خودکشی...

♥️❄️ تا حالا به چیز های ساده اما عزیزِ زندگی ات فکر کردی؟ مثلِ یک تاریخ، یک عدد، یک رنگ، یک اسم، یک ساعت از روز... نمیدانم هرچیزی که برای تو آنقدر ارزشمند باشد که تعجب دیگران را برانگیزد؟ اصلا داری چنین چیز هایی در زندگی ات؟ مثلا من بعضی آدم هارا به رنگ می شناسم، یا یک روز در تقویم من عید است؛ غیر رسمی اما ارزشمند! من خیلی از این مثلا ها دارم؛ تو چه؟ میخواهم بگویم بگرد دنبال دلیلش؛ مثلا بگو چرا من عدد «دو» را از بچگی بیشتر از بقیه اعداد دوست داشتم؟ چرا همیشه «سه شنبه» ها خوشحال تر از روزهای دیگرم هستم؟ چرا فلان آدم را به رنگ نارنجی و دیگری را آبی می بینم و هردو جانِ دل اند؟ بگرد و دلیل هارا پیدا کن، وصلشان کن به هم و دوستشان داشته باش... آن ها برایت دلیل زندگی می سازند رفیق :) @parisa_zalpour #پریسا_زال_پور

روز عشق ♥️

🤍🕊 فَإِنِّي قَرِيبٌ أُجِيبُ دَعْوَةَ اَلدّٰاعِ إِذٰا دَعٰانِ فَلْيَسْتَجِيبُوا من نزدیکم... و دعاى دعاکننده را به هنگامى که مرا بخواند اجابت مى کنم خدا رو چه دیدی؟! شاید غصه رد شد ... @panah_y

❄️♥️ اولین بار که تورا دیدم تنها نبودم؛ تمامِ «من ها» تورا دیدند. من آن ساعت در همه دنیا های موازی با تو ملاقات داشتم... شاید جایی تو کارمند مهربان یک اداره بودی و با روی خوش مرا از بالا و پایین کردن پله ها خلاص کردی؛ شاید در دنیایی نقاش بودی و میان ازدحام مترو چهره ام را کشیدی و نشانم دادی؛ شاید غریق نجات بودی و مرا به زندگی برگرداندی؛ شاید هم نوازنده خیابانی بودی و بر خلاف دیگر رهگذران مرا در موسیقی ات حل کردی؛ شاید حتی خادم حرم بودی و مرا به یک شکلات ساده اما شیرین مهمان کردی؛ نمیدانم هرجا به هر شکل مرا دیدی و بعد فراموشم کردی اما من هر وقت جایی حرف از زیبایی های زندگی شود، لبخند آن لحظه ام را مدیون تو خواهم بود. @parisa_zalpour #پریسا_زال_پور