فرهنگ سرای حقوق و اندیشه

#فحوا_مرجع_اندیشه_و_فرهنگ #فحوا دوستان خاطره سازند … گاهی خاطره های تلخ و گاهی شیرین. دوستان در چمن عاشقی باید افسانه باشند … گاه خموش و گاه فقط تلنگری و خموش. بسیار ادب کردم در بعضی از رفتار های دوستان . گاه تلنگری زدم تا جایش را پیدا کند اما آنکس که تلنگر پذیر نیست ، هرگز وجود ندارد . پس آنکس که در جوهر شرف پذیرش خطا ندارد ، کلید زندگیش به دست طوفان است . آنقدر تکرار در ببخش افراد دارم که گاه به مثابه رودی از اشک بر ظاهر مکارانه شان ، سوار بر اسب پلیدی میتازند اما آنها نمیدانند و نمیخواهند که بدانند چه خطاهایی دارند و خدای داند که آن دوستان از نوشیدن زهر ، زهرآلود ترند . پس درک عمیق در رابطه ها ، عمق صلابت و شعور است ، آن را بپذیرید تا سیاق زندگیتان بر روال دوستی پایدار ماند بی تاب دلنوشته ( فرشته رحیمی ) به قلم #وکیل #فرشته_رحیمی

http://alisaberi.ir/page/BookReading کتابخوانی

این فیلم رو یک دوست به نقل از گریه‌های تلخ رئیس هیات مدیره فرش تابان مهر از آزار و اذیت دولتی‌ها فرستاده 📌 درخواست کمک یک تولیدکننده از قوه قضائیه 👤 سید مهدی کلیددارزاده: بانک سپه و تامین اجتماعی زندگی مرا به خاک سیاه نشاندند، از آلمان آمده بودم تا کار تولیدی کنم اما اینقدر اذیتم کردند که ورشکسته‌‌ شدم. ✅ کانال آخرین اخبار و تحلیل‌های روز اقتصاد ایران↙️ 🆔 https://telegram.me/joinchat/EZnefD9kO8xINJK_Z5xVqQ

Video from Hossein.hedayati

@alborzfahva @alborzfahva @alborzfahva 🔹🔸 شعبه هشت حقوقی کرج دادگاه داشتم و چون ،مطالعه نکردن دقیق موارد حقوقی پرونده ها یا ساده نگری حتی در ساده ترین پرونده ها به هیچ وجه در #چک_لیست من جایی ندارد و با این که جلسه دادرسی بدون پیچیدگی به نظر می رسید ولی خود را آماده کرده و لایحه دفاعیه ای که از یک ماه پیش آماده بود را برداشتم و برای ثبت به ریس شعبه دادم و چون ایشان بر خلاف انتظارم بسیار با حوصله بود چاره ای به جز فراموشی اختلاف جلسه قبل با ایشان نداشتم . قبلاً ، پیام های مناسبی جهت حل و فصل موضوع برای خوانده ارسال کرده بودم و حتی دو مرتبه شخصا تماس گرفتم و خواسته بودم پیش از دادرسی اختلاف را با توافق به سرانجام برسانیم و در پاسخ به وکیل محترمی که از سوی ایشان تماس گرفته بود نیز مجددا علاقه وافری برای سرانجام سازش پرونده از خود نشان داده بودم ولی با گذشت سه ماه هیچ گونه رفتار عملی مناسبی از سوی آنان انجام نشده بود . جلسه دادگاه با استنطاق دادرس از خواهان شروع شد ولی برای جلوگیری از بیان مطالبی غیر موثر دخالت کردم و مابقی پرسش های استحضاری را پاسخ دادم . وکیل مودب خوانده نیز در دفاع گفت که ادعای خواهان را قبول دارد ولی برای تحقق سازش درخواست تجدید جلسه دادرسی دارد که متاسفانه فقط به دلیل رفتار منفعل سابق ایشان و مدت زمان نسبتا مدیدی که از دست داده بودیم ( بر خلاف میل ) با اعطای فرصت جدید مخالف کردم . رفتارم در نگاه نخست غیر حرفه ای و کینه توزانه به نظر می رسد ولی واقعیت این ست که فرصت سازش پیش از این در اختیار ایشان قرار گرفته بود که در استفاده از آن اهمال یا اسراف شده بود و من ، مایل نبودم آزموده را باز بیازمایم. بعد از پایان جلسه دچار عذاب وجدان حرفه ای شدم و پیام صوتی برای خوانده فرستادم و از عدم علاقه برای تمدید جلسه دفاع کردم و از او خواستم که اگر همچنان مایل ست برای تحقق آنچه بیان کرده تماس بگیرد . آقای وکیل چند روز بعد تماس گرفت و قرار شد که مذاکرات اصلاحی را آغاز کنیم ، گرچه همچنان تصور می کنم انگیزه ی کافی برای سازش نزد ایشان وجود ندارد . * پی نوشت ۱ : رای دادگاه صادر شد ولی در دو بخش ایراد سهو قلم و اشتباه مستلزم اصلاح دارد . *پی نوشت ۲ ‌: بیست روز از دادگاه گذشته ست و مطابق انتظار تماس های همکارم بجز تاکید بر سازش ، فاقد اقدام عملی ست . #هومن_هدایتی #خصوصیات_وکیل #فحوا #فحوا_مرجع_اندیشه_و_فرهنگ

#فحوا_مرجع_فرهنگ_و_اندیشه مدت زمان نسبتا طولانی از آخرین پیام من در #فحوا گذشته است و این بدان معنی نیست که #فحوا فراموش شده بلکه موضوعات آن چنان همه را فراگرفته که کار از طرح کردن هایی که جنبه غُر زدن مدام به خود بگیرد فزون است . موضوعات فرهنگی هیچ اولویتی ندارد و بیشتر جنبه تبلیغ به خود گرفته و بی کاری ملت و تورم و بیماری رواج بیشتری دارد و چاره نیازمند چیزی بزرگتر از فریاد است . عجالتا موسیقی زیبا، شعر زیبا و صدای زیباتر از جناب علی رضا قربانی را تقدیم می کنم تا غیبت مان بیش تر نباشد . #فحوا @alborzfahva @alborzfahva @alborzfahva

@alborzfahva @alborzfahva @alborzfahva #فحوا_مرجع_فرهنگ_و_اندیشه #فرهنگی

@alborzfahva @alborzfahva @alborzfahva امروز پنج سال از افتتاح کانال تلگرام #فحوا گذشت . نمی دانم در این پنج سال چقدر مفید بودیم و چقدر با امکان نشر یا باز نشر مطالبی که مفید بوده است توانسته ایم در این مسیر قدم برداریم . #فحوا اکنون پنج ساله ست و این یعنی من پنج سال از روز افتتاح فحوا پیر تر شده ام و بطور یقین تفاوت های آشکاری میان من امروز و من پنج سال پیش وجود دارد . آنچه اتفاق افتاده این ست که در این پنج سال بسیار از سوی مخاطبین عزیز تشویق و مورد لطف قرار گرفته ام و در مواردی هم نقد . قسم میخورم از روز اول هدف دیده شدن نبوده و نخواسته ام با نقدهایی بر عملکرد مسولین صنفی یا اجتماعی بیان داشته ام جلب توجه ی نسبت به خودم باشد . در مورد پنج سال گذشته تشکر می کنم از شما که با حضور، مشارکت ، تشویق یا انتقاد هایی که کرده اید موجب ِ ادامه حیات #فحوا شده اید . کم یا زیاد فرقی ندارد ، تا وقتی که مخاطبی برای شنیدن در این کانال جود دارد ادامه خواهم داد . با سپاس #هومن_هدایتی #فحوا_مرجع_فرهنگ_و_اندیشه

و #قوت بی رای ، #جهل است و #جنون مهر تایید قانون بر برخی خشونتهای آنی : به نظر می رسد تیغ تیز تایید و قبول مقنن بارها در دست شهروندانی عصبی ، پرخاشگر و متکی به زور بازوی کلفت و رگ گردنِ برآمده از غیرت ، ابزاری شده برای خودسری ها و بریدن ها و دریدن های آنی و جنون آمیز : (قتل در فراش ، قتل با تصور مهدورالدم بودن ، فرزندکشی از سوی پدر...) به عبارت دیگر گاه با دمیدن در دمِ ملال خیز و بن بست آفرینِ جرم انگاری های غیر ضروری، #رفتارهایی را که نیازمند چاره اندیشی های دیگر نه از جنس #قانون و #قضا و #پلیس و ... هستند ، #برچسب_مجرمانه بر پیشانی نشانده و قهر و عصبانیت و اعتراض و #پرخاش را دامن زده و گاه با قانونی شمردن برخی عصبانیت ها و خشم ها و رفتارهای خودسرانه ، این پیام را به گوش جامعه رسانده که: می توان دستهای آلوده به خون و #شهروندانِ_غضب آلود را نه به رسمِ استحقاقِ عقل پسند ، بلکه استثنائا !! طور کمتری کیفر داد و تنبیه کرد البته به نام تاییدِ غیرت در جامعه ای که غیرت و عصبانیتش را می تواند و باید با قانون و به طریق قانونی اِعمال کند ! #چرخ_آدمخوارِ عصبیت و خشونت را در جامعه ای اینچنین آماده ی تلافی ، پرخاش و درگیری که برای جای پارک خودرو هم آدمهایی کشته می شوند ،آیا نیازی به مُهر تاییدات قانونی ست ؟ این دستها را که به نام غیرت و مردی و مردانگی و ناموس پرستی و حفظ آبرو داس بر می گیرند و رگ می بُرند و می دَرّند اگر به مدد عقل ، آموزش ، تمرین ، یادگیری ، تدبیر و تامین و مدارا ، مهار نکنیم ، رویین تنانه می رویند و این چرخ را تا قیامت می چرخانند . گمان می کنم جامعه ای چنین پریشان ، سردر گم ، عصبی و آماده ی نزاع را نیازی به چسباندن مُهرِ مجوز یا تخفیفات و توجیهات قانونی بر اَعمالِ ناشی از #قهر و #غضبِ آنی و #خودسری شهروندانش نباشد ! ۹ خرداد ۹۹ شکوفه شکری وکیل دادگستری