cookie

Мы используем файлы cookie для улучшения сервиса. Нажав кнопку «Принять все», вы соглашаетесь с использованием cookies.

avatar

به سوی آرامش

Рекламные посты
192
Подписчики
Нет данных24 часа
-17 дней
-430 дней

Загрузка данных...

Прирост подписчиков

Загрузка данных...

Фото недоступноПоказать в Telegram
Фото недоступноПоказать в Telegram
در ستایش از « نه» حذف ناشدنی مجتبی نجفی بزرگترین « نه» انتخابات ریاست جمهوری دیروز شکل گفت، تا نه های بزرگ از سال نود و هشت، استمرار یابند. هر کس و هر جریانی که بخواهد این «نه» را به عنوان یک کلیت متکثر نادیده بگیرد، به بیراهه رفته. ابن رفتار انتخاباتی با واژگانی چون « قهر»، «عصبی» شدن قابلیت توضیح ندارد. جبهه بندی های سیاسی در ایران تغییر یافته و شکاف « اصولگرا-اصلاح طلب» قادر به تبیین تحولات سیاسی ایران نیست. در میان این «نه» بزرگ، طیف ها متنوع اند اما یک مخرج مشترک دارند: تغییرات ساختاری. شکل این تغییرات در واحد سیاسی می‌تواند از « براندازی، استحاله ساختار، تغییرات در جهت گیری های کلی، ....» متنوع باشد. در میان شصت درصد، درصد کوچکی هستند که کلا در انتخاباتها بدون دلیل سیاسی شرکت نمی‌کنند همچنانکه همین درصد در میان شرکت کنندگان هم است، درصدی هم هستند ناامید از هر گونه تغییرند بدون اینکه در مورد انداختن ساختار سیاسی نظر ویژه ای داشته باشند. پس مهم است به تکثر این « نه» توجه شود اما مهم تر این است اکثریت قابل توجهی از حاملان این «نه» حول محور « مقاومت مدنی به مثابه راهبرد» گرد آمده اند و این «نه» های پیاپی و بزرگ بطلانی بر ایده « صندوق رای هم راهبرد هم تاکتیک» است. حتی اگر کمپین پزشکیان بتواند بخشی از این «نه» را جذب کند و جلیلی را شکست دهد که به اعتقاد من محتمل است، باز هم این نگاه به صندوق رای به مثابه تاکتیک نظر کرده نه راهبرد. در میان رای دهندگان هم رای اعتراضی و ناامیدی از ساختار هست. درنتیجه ساختار سیاسی تنها شده و جلیلی و قالیباف نمایندگی یک اقلیت لاغر و محدود را بر عهده گرفته اند‌. از این نظر، ناامید نباشید که ساختار سیاسی در آینده تسلیم اراده قائلان به ایده مقاومت مدنی شود همچنانکه تن دادن حکومت به پزشکیان هم یک قدم عقب نشینی در برابر این « نه» و همچنانکه هزینه اعتراض‌های هشتاد و هشت هراس حکومت از تکرار تقلب است. فراموش نکنیم که بسیاری از این «ما» که حول « نه » بزرگ شکل گرفته، به هموطنانی که از روی اضطرار و با هدف بهبود در این انتخابات شرکت کردند احترام گذاشتیم و این نشانه بلوغ مدنی است و اجبار دیگران به رای ندادن از طریق توهین بخش کدر این «ما»است. این« مای مدنی » برای اینکه به یک « نیروی سیاسی» تبدیل شود خیلی کار دارد و نیازمند نقد درونی رفتارهایی است که به نام این کلیت متکثر انجام می‌شوند اما مهم این است هویت اعتراضی این «نه» در حال بزرگ شدن است و به واقعیتی غیرقابل انکار تبدیل شده و هر نیروی سیاسی که بخواهد این « نه » را انکار یا دست کم بگیرد، مفتضح خواهد شد. #زن_زندگی_آزادی https://t.me/modjtabanajafifrance/2320
Показать все...
mojtaba najafi(مجتبی نجفی)

Фото недоступноПоказать в Telegram
Photo from Zeinab Yazdizadeh
Показать все...
فرشاد اسماعیلی: «این گزارش مفصل هم میهن رو بخونید. درباره تبعیض‌های جنسیتی در مملکت. پر از نکته و تیتر جدید است. یکیش اینکه میگه طبق پژوهش‌های جدید؛ "فقیرترین عضو خانواده در ایران عضو زن خانواه است." و اشارات خوب هم به عوامل فردی و شناختی و هم به ساختار و مناسبات مردانه.» .
Показать все...
زنان فقیرتر شده‌اند

ماجرا بر سر اقتصاد زنان است؛ میزان پولی که در اختیار دارند و میزان اختیاری که بر سرمایه‌شان دارند. آمارهای کلان نشان می‏‌دهد زنان در ایران بسیار فقیرند و سهم‏‌شان از اشتغال رسمی حدود 12/8 تا 14 درصد است و درصد مالکیت آنها بر زمین هم بسیار پایین است.

Фото недоступноПоказать в Telegram
Фото недоступноПоказать в Telegram
4_6050810528593368896.mp34.13 MB
چرا رای نمی‌دهم؟ ✍🏻امیرحسین کامیار اگر بپذیریم هدف در نهایت تجربه شیوه‌ای از حکمرانی مبتنی بر دموکراسی، جدایی دین از حکومت، میهن‌دوستی و توسعه‌گرایی است، دو مسیر متفاوت را برای رسیدن به این هدف می‌توان تصویر کرد. اول مشارکت در نظم موجود و بهبود بخشیدن تدریجی آن. دوم نافرمانی برابر نظم موجود و سست کردن تدریجی آن. حد فاصل سالهای هفتاد‌وشش تا نودوهشت، مردمان ایران کم یا بیش مسیر نخست را در پیش گرفتند و در پنج سال گذشته رویکرد نافرمانی روش غالب بوده است. درباره ناکامی‌های اصلاحات گمانم لازم نیست چیزی بنویسم. به شرایط وخیم اقتصادی، بن‌بست سیاسی، گسترش سانسور و سرکوب، نگاه کنید. این جایی بود که ما با مسیر مشارکت به آن رسیدیم. اما مسیر نافرمانی در پنج سال گذشته گام به گام دستاوردهایی داشته است: اول باندهای پنهان قدرت وادار شدند از سایه به نور بیایند. به عنوان رییس دولت، وزیر و وکیل نقش ایفا کنند و ناکارامدی و مهمل بودن ادعاهایشان آشکار شود. دوم. نافرمانی-چه در قالب عدم مشارکت در انتخابات، چه سرپیچی از ارزش‌های حکومت مانند حجاب اجباری و چه اعتراض به سیاستهای جاری در قالب تجمعات و اعتصابات- اعتماد به نفس حکومت را در پیاده‌سازی سیاستهای ویرانگرش به چالش کشیده است. ج.ا هرچند مشروعیت خویش را از مردم نمی‌داند اما درباره مقبولیت، آسیب‌پذیری مضحکی برابر رد و طرد عمومی دارد. ریزش سنگین هواداران حکومت در نتیجه مسیر نافرمانی در پنج سال گذشته نشانه درستی از فقدان مقبولیت است. به عنوان مثالی ازین ریزش رای نفر اول اصول‌گرا در انتخابات مجلس سال پیش نسبت به دوره قبل نصف شده بود. این شرایط حکومت را به رفتارهای متضاد کشانده است: از یکسو با برنامه‌هایی شبیه طرح تحمیل حجاب اجباری یا عملیات وعده صادق می‌کوشد هوادارانش را راضی کند و از سوی دیگر به تایید صلاحیت مسعود پزشکیان تن دهد تا مثلا دوباره مردم را قانع کند از نافرمانی به مشارکت تغییر سیاست دهند. رای آوردن پزشکیان بازتولید بن‌بست بیست ساله است.اگر تصمیم به رای دادن دارید از الان آماده باشید که روضه‌های جانسوز درباره ممانعت مجلس انقلابی بشنوید، آماده شوید دوباره در انتخابات مجلس رای دهید، آماده شوید برای بار دوم به مسعود پزشکیان رای دهید و سرآخر هیچ نصیبتان شود. چه چیزی در ساختار قدرت تغییر کرده که ادامه مسیر بیست ساله را متفاوت جلوه می‌دهد؟ رابطه میان اصلاح‌طلبان با مردم رابطه‌ای نامتوازن است. در آن بیست سال آنان گام‌به‌گام عقب‌نشینی کرده‌اند-منهای استثنائاتی شبیه میرحسین یا تاجزاده- و به بی‌شرمانه‌ترین شکلی بابت این عقب‌نشینی به مردم فخر فروخته‌اند. فرض کنید برنده هر انتخابات هزار تومان عایدی داشته باشد. اصلاح‌طلبان همواره نهصد تومان را در جیب گذاشته‌اند و صد تومان را جلوی رای‌دهندگان انداخته‌اند. ما فکر کرده‌ایم صد تومان از هیچی بهتر است. در واقع در کوتاه‌مدت هم بهتر است اما در میان‌مدت راضی شدن به این صد تومانی، دفن کردن آن هدفی است که داشته‌ایم. انتخاب نافرمانی به جای مشارکت، بازی برد کلان برای اصلاح‌طلبان و سود اندک برای رای دهندگان را بر هم می‌زند و آن را به بازی باخت باخت تبدیل می‌کند. اما اصلاح‌طلبان چیزهای بسیار بیشتری برای باختن دارند زیرا آنها هستند که بر سر سفره انقلاب می‌نشینند و وزیر و وکیل می‌شوند. نافرمانی باعث تحرک در اصلاح‌طلبان است تا حداقل غنیمت انتخابات را منصفانه با مردم تقسیم کنند و حداکثر به ابزاری کارامد برای بهبود حکمرانی یا گذار تدریجی تبدیل شوند. عدم مشارکت در انتخابات هزاروچهارصد باعث رای ندادن محمد خاتمی در مجلس پیشین شد. اما این دستاورد کوچک و مقطعی است. ادامه دادن نافرمانی موقعیتهای بزرگ و بهتری می‌سازد. هر آن‌چیزی که اصلاح‌طلبان ما را از آن می‌ترسانند، از تحریم تا فیلترینگ، از اختیار آنان بیرون است. ما با مشارکت به مسیر غلط تقسیم نامنصفانه غنایم پیروزی در انتخابات و بدتر از آن بازسازی کردن مقبولیت هسته سخت قدرت و اعتماد به نفس بخشیدن به آن برای سرکوب بیشتر باز می‌گردیم. دستاوردهای مسیر نافرمانی تا به حال چشم‌گیر بوده است، من به نتایج این مسیر عمیقا امیدوارم،  به همین دلیل در بازی حکومتی اصلاح‌طلبان حداقلی شرکت نمی‌کنم. https://t.me/amirhkamyar/
Показать все...
تلخ مثل عسل

یادداشت‌هایی درباره‌ی همه چیز و هیچ چیز

Выберите другой тариф

Ваш текущий тарифный план позволяет посмотреть аналитику только 5 каналов. Чтобы получить больше, выберите другой план.