cookie

Мы используем файлы cookie для улучшения сервиса. Нажав кнопку «Принять все», вы соглашаетесь с использованием cookies.

avatar

نوشته‌های تحلیلی علی نصری

مجموعه نوشته های تحلیلی علی نصری پیرامون مسائل ایران و جهان.

Больше
Рекламные посты
1 629
Подписчики
+1824 часа
+1047 дней
+20130 дней

Загрузка данных...

Прирост подписчиков

Загрузка данных...

01:31
Видео недоступноПоказать в Telegram
⭕️ پیام محمدجواد ظریف برای چند ساعت آخر جواد ظریف معنای پای کار ایران بودن را تغییر داد در این روزها لطفا هم‌رسانی کنید @jalaeipour
Показать все...
IMG_0383.MP44.69 MB
Фото недоступноПоказать в Telegram
بعضی‌ها میگویند به «فردا» فکر کنید که شاید از اینکه رای ندادید پشیمان باشید. اما واقعیت این است که موضوع فقط «فردا» نیست بلکه ۴-۸ سال - تقریباً یک دهه - آینده زندگی‌تان است. چند دقیقه در هوای خنک قدم زدن و «یک نام و یک عدد» نوشتن تمام زحمتی‌ست که دهه آینده زندگی‌تان را رقم میزند! @AliNasriTelegram
Показать все...
Фото недоступноПоказать в Telegram
‏در آنجا انتخابات «سیرک» نیست. در آنجا ایرادی ندارد که انتخاب مردمش به این دو نفر - یکی با زوال کامل عقل و دیگری با اختلال شدید شخصیتی - محدود باشد. حمایت‌ هر دو نفرشان از یک «نسل‌کشی» در حال وقوع هم رای دادن‌ را «خون‌شویی» نمیکند.این انگها فقط برای ماست. @AliNasriTelegram
Показать все...
Фото недоступноПоказать в Telegram
این باور که «همه چیز از پیش تعیین شده» در واقع داروی بی‌حسی و «اراده‌زدا»یی ست که در رگ‌های جامعه تزریق کرده‌اند تا عاملیت و اختیار مردم را فلج کند. ذهن‌‌مان را از تاثیرات این داروی رخوت‌آور پاکسازی کنیم و قدرت اختیارمان را پس بگیریم. رای دادن اولین قدم است. @AliNasriTelegram
Показать все...
Фото недоступноПоказать в Telegram
در این مدت با هموطنانی صحبت کردم که از اینکه بگویند دلشان میخواهد وضع کشورشان بهتر شود «شرم» داشتند یا با انواع تبصره‌ها بیانش میکردند. واقعیت این است که رسانه‌های فارسی‌زبان ما را شرطی کردند تا هرگونه تلاش برای بهبود را «خیانت» و «بی‌شرفی» بدانیم و شرافت را در ویرانی بجوییم. @AliNasriTelegram
Показать все...
Фото недоступноПоказать в Telegram
دکتر ظریف عزیز، سپاسگزارم. اگر فردا دکتر ‎پزشکیان -به امید خدا- پیروز شد، شما نقش عظیمی داشتید. اما اگر هم نشد، شما با تلاش بی‌وقفه، طبقه متوسطی که داشت نفسهای آخرش را میکشید را با ماساژ قلبی و دمیدن نفس زنده کردید؛ از این پس زندگی جریان خواهد داشت و این جریان ادامه خواهد داشت. @AliNasriTelegram
Показать все...
برای پوست‌ها، نه نمادها نویسنده: علی نصری در مطلب قبلی با عنوان «هیس! تو فقط انتخابات را تحریم کن، بقیه‌‌اش با من»، به تحلیل و نقد پروژه «تحریم انتخابات» توسط اپوزیسیون خارج‌نشین وابسته به جریان‌های ضدایرانی خارجی، پرداختیم. اما واقعیت این است که بخشی از هم‌وطنان نیز هستند که عدم رغبت‌شان به مشارکت در انتخابات هیچ ارتباطی با کارزارهای طراحی شده توسط این «ویرانی‌طلبان» ندارد، و برای تصمیم خود دلایل «فلسفی» و «اخلاقی» دارند. یا به عبارتی، مشارکت در انتخابات را مُهر تایید نمادینی بر ظلم‌ها، خشونت‌ها، بی‌عدالتی‌ها، تبعیض‌ها و فسادها در طول این سالها میدانند. بحث بسیار دشوار‌ی‌ست و پاسخ آسانی ندارد. میتوان ساعت‌ها و روزها و ماه‌ها، با استفاده از چارچوب‌های نظری در مکاتب مختلف و پیچیده فسلفه اخلاق، این‌ موضوع را بررسی کرد و همچنان به نتیجه‌ای نرسید. می‌توان از «فضیلت‌گرایی» و «پیامدگرایی» و «قراردادگرایی» و مکاتب الهی و آخرین نظریه‌های آکادمیک روز وام و الهام گرفت و همچنان درجا زد و سرگردان ماند؛ همانطور که طول قرن‌ها بزرگان فلسفه همچون ارسطو و سنت آگوستین‌ و امانوئل کانت‌ و جان استوارت میل‌ و توماس هابز و‌ نیچه و فوکو....در حوزه اندیشه نشستند و گفتند و برخاستند. اما بهترین جوابی که تا کنون برای‌ این معضلات فلسفی- اخلاقی یافتم، در پاسخ کاترین دوم‌ - ملکه روسیه - به نامه‌های دنی دیدرو، فیلسوف قرن ۱۸ فرانسه، بود؛ وقتی دیدرو، در نامه‌های متعدد، دغدغه‌های فلسفی و اخلاقی خود را در مورد سیاست برای کاترین بیان نمود و  پیشنهاداتی به او داد، ملکه روسیه در پاسخش نوشت: «در توصیه‌هایتان، یک تفاوت اساسی میان موقعیت من و خودتان را فراموش کرده‌اید؛ کار شما بر روی کاغذ است که همه‌‌ ناملایمتی را تحمل می‌کند. سر و کار من، ملکه بینوا، اما با پوست انسان است که بسی زودرنج و زودخراش است». هموطن! سر کار ما هم امروز با پوست انسان است، نه با «نماد»، نه با سفیدی برگه شناسنامه، نه با جوهری شدن نوک انگشت، نه با فلان سرود، نه با فلان جنبش، نه با ارسال «پیام» به حاکمان و جهانیان... بلکه با «پوست» هم‌نوعان و فرزندان‌مان! با پوستی که زودرنج و زودخراش است؛ با پوست پیشانی پدران و مادرانی که با سرازیر شدن عرق شرم بر روی آن، در مواجهه با شکم گرسنه فرزندانش، سرد و آزرده می‌شود. با پوست پینه‌بسته دستان کارگری که زحمت شبانه روزش کفاف اجاره خانه‌اش را نمی‌دهد. با پوست بیماران سرطان و ام.اس و دیابت که بود یا نبود دارو، بر زردی و تیرگی و کِدِری آن تاثیر دارد. با پوست آفتاب‌سوخته کودکان کار که در چهارراه‌های شهر پرسه زدن یا در زیر سقف کلاس درس نشستن، براش فرق میکند. فرق میکند که چه کسی رئیس‌جمهور باشد! فرق میکند که تحریم‌ها را «کاغذ پاره» بداند یا برای رفع آن‌ها بکوشد. فرق می‌کند متخصصان را بکار بگیرد یا شغل‌ها را در بین حلقه بسته همفکران خود تقسیم نماید! فرق میکند که در روابط ایران با جهان گشایش ایجاد کند یا کشور را در پُشت حصار تحریم و فیلتر در انزوا نگه دارد. فرق میکند به فکرها و باورها و سبک‌زندگی‌ها و سلیقه‌های مختلف احترام بگذارد، یا بخواهد که همگان را شبیه به خود سازد!   رای دادن یا ندادن فرق میکند! لااقل برای پوست‌ها. شاید نه چندان برای بازی ذهن‌ها، نمادها، شعارها. @AliNasriTelegram
Показать все...
هیس!...تو فقط انتخابات را تحریم کن! بقیه‌اش با من نویسنده: علی نصری در تمام این سالها «تحریم انتخابات» را به عنوان نسخه همه دردهای ما معرفی کردند، در حالی که خودشان مشغول نامه‌نگاری، دیدارهای پنهانی، و پروژه‌بگیری با سیاستمداران و سازمان‌ها و جریان‌های ضدایرانی آمریکایی و اروپایی، برای تشدید دردها و افزایش فشارها و نابودی گام به گام زندگی ما مردم داخل ایران بودند. می‌گفتند؛ تو کارت نباشد هموطن! تو فقط انتخابات را تحریم کن، بقیه‌اش با من! و از سازمان‌های FDD و UANI و AIPAC و میلیاردهایی چون شلدون ادلسون و پال سینگر و برنارد مارکوس برای پروژه‌های ضدایرانی پول‌های کلان می‌گرفتند، لیست شرکت‌های ایرانی در صنایع حیاتی کشور را برایشان تهیه میکردند و به دولت آمریکا تقدیم می‌نمودند تا تحریم‌ها را «فلج‌کننده»تر، «خردکننده»تر و «بی‌رحمانه»تر سازند. اعتراض میکردیم.... می‌گفتند؛ هیس استمرارطلب! تو فقط انتخابات را تحریم کن! من «صدای تو» می‌شوم! و در کنفرانس‌های امنیتی مونیخ و هالیفاکس و در کنگره آمریکا و پارلمان اروپا «صدای‌ ما» میشدند تا صلح را «کسل‌کننده» بخوانند، و از آنها بخواهند تا مذاکزات را متوقف سازند، روابط دیپلماتیک را قطع کنند، بخشی از نیروی‌های نظامی رسمی کشور را در فهرست «گروههای تروریستی» قرار بدهند، آسمان ایران را «منطقه پرواز ممنوع» اعلام کنند، و قطعه‌های پازل‌ جنگ‌ را یکی پس از دیگری کنار هم بچینند. اعتراض میکردیم.... می‌گفتند؛ هیس ماله‌کش! وسط‌باز! خون‌شور! تو فقط انتخابات را تحریم کن، من نجاتت میدهم! و در وسط نسل‌کشی مردم غزه و با خاک یکسان شدن خانه‌ها و مدارس و بیمارستان‌هایشان، کنار IDF - جنایتکارترین ارتش جهان - ایستادند و با انگشت اشاره‌، خانه‌ها و مدارس و بیمارستانهای ما را در ایران نشان‌شان دادند و گفتند؛ «سر مار»، «چشم اختاپوس» آنجاست....و باز نگاهی به ما انداختند و با تلخندی سرد، آهسته گفتند «هیسسس هموطن! کارت نباشد. تو فقط انتخابات را تحریم کن...» اما نه! تحریم نمی‌کنیم. سکوت را می‌شکنیم. همین جمعه پای صندوق رای سکوت را می‌شکنیم‌! @AliNasriTelegram
Показать все...
Фото недоступноПоказать в Telegram
آقایان جلیلی، قالیباف، زاکانی و قاضی‌زاده به مردم توضیح بدهند که اگر توزیع طلا  به مردم، زمین ۲۰۰ متری بخشیدن، گوشت  پخش کردن دم در خانه‌ها، وصل شدن به بازار ۸۰۰ میلیارد دلاری، و استفاده از همه فرصت‌های کل جهان امکان‌پذیر بود، چرا تا کنون این زندگی رویایی را از مردم دریغ کردند؟ @AliNasriTelegram
Показать все...
پزشکیان و لحظه پس از «آخرین ضربه قلم» نویسنده: علی نصری حتماً دیده‌اید لحظه‌ای را که یک نقاش آخرین ضربه قلم را به بومش میزند؛ سپس یک قدم به عقب میرود، قوسی به کمرش میدهد، با دقتی فراوان از بالا تا پایین و از چپ به راست آن را بررسی می‌کند، دوباره قلمش را بالا میبرد و با لرزشی سرشار از تردید - برای یک نوک نهایی - آن را به بوم نقاشی نزدیک می‌کند، اما بلافاصله دستش را به سرعت پس میکشد و با تحسین و رضایتی عمیق به اثرش می‌نگرد و آن را همانطور که هست، می‌پذیرد. آن اثر قطعاً بی‌نقص و ایراد نیست و جای تکمیل و بهبود فراوان دارد‌. اما در آن لحظه «خاص» - آن لحظه پس از آخرین ضربه قلم - بهترین محصول تاریخ زندگی نقاش است.        امروز من، به عنوان یک شهروند ایرانی که از دل «تاریخ» این سرزمین برآمده، از فراز و نشیب‌های آن عبور کرده، انواع و اقسام تلخی‌ها و شرینی‌ها، یأس‌ها و امیدها، هیجان‌ها و سرخوردگی‌ها را چشیده، و حاکمان و سیاستمداران فراوانی را آزموده، شاید برای اولین بار، نسبت به یک سیاستمدار، همان حس پس از «آخرین ضربه قلم» را دارم. نه دلم میخواهم که آقای پزشکیان ذره‌ای از «عدالت‌خواهی‌»اش بکاهد و بر «آزادی‌خواهی»اش بیافزاید و نه کم‌تر از «آزادی» دم بزند و بیشتر به عدالت و دادخواهی بپردازد. نه دلم میخواهد کلمه‌ای کم‌تر از نهج‌البلاغه بخواند و بیشتر به زبان تکنوکرات‌های «امروزی» سخنرانی کند، و نه کم‌تر با «لیبرال»ها بنشیند و بر اولویت «کارشناسی» بر «اعتقادات دینی» در کارهای مدیریتی اصرار بورزد. لحن خشمگین و خوی ظلم‌ستیزی و اعتراضش به زورگویی و تبعیض را همان‌قدر می‌پسندم که شعر «با دوستان مروت، با دشمنان مدارا» خواندنش را‌. بارها قلم شهروندی‌‌ام را بالا می‌برم تا نقدی بر او وارد سازم تا شاید گوشه‌ای از این اثر تاریخ سرزمینم را اندکی تغییر بدهم. اما دوباره دستم را پس میکشم - و در این لحظه خاص - او را با چشم رضایت مینگرم و همانطور که هست می‌پذیرمش.        او انسانی‌ست که توانسته از دل همان تاریخی که من و شما برآمده‌ایم به «تعادل» برسد، دچار افراط و تفریط‌ها نشود، پستی و بلندی‌های روزگار او را تلخ و ناامید یا هیجان‌زده و عاصی نسازد، و به سکون و آرامشی دست بیابد که جامعه امروز ما به شدت به آن نیاز دارد. قدمی به عقب برمی‌دارم و دوباره با رضایت به او می‌نگرم. @AliNasriTelegram
Показать все...
Выберите другой тариф

Ваш текущий тарифный план позволяет посмотреть аналитику только 5 каналов. Чтобы получить больше, выберите другой план.