کانال رسمی شیرین نورنژاد
❁﷽❁ شیرین نورنژاد درحال تایپ: دلدادگی شیطان پارت گذاری روزانه دردست چاپ #قدیسه_گناهکار #حال_من_خوب_است_اما.. #سرآغازوارونگی #شاه_صنم #کبریا تابع قوانین جمهوری اسلامی ایران 🇮🇷 پیج اینستاگرام نویسنده: https://instagram.com/shirin_noornezhad
Больше56 380
Подписчики
Нет данных24 часа
Нет данных7 дней
Нет данных30 дней
- Подписчики
- Просмотры постов
- ER - коэффициент вовлеченности
Загрузка данных...
Прирост подписчиков
Загрузка данных...
من طنینم، یه دانش آموز #دبیرستانی که نشسته بودم یه گوشه ماستمو کیسه میکردم🙂😂
زندگیم فوق العاده روتین شده بود.
راستی مامان من وقتی بچه بودم از پدرم جدا شد و زن یه #سیاستمدار خررررر پول شد که یه پسر پونزده سال بزرگتر از من داشت؛ به نام آهیل افخم.
اینجا بود که پدیدهی تام و جری خلق شد😂😂😂😂
من و آهیل رسما سایهی همو با تیر میزدیم🥲 تا جایی که وقتی سیزده سالم شد. آهیل از دست آزار های من رفت #آمریکا.😏😏😏😂😂😂
توی پنج سال گذشته صورت من خیلی تغییر کرده.
از تغییرات دوران #بلوغ تا عمل های زیبایی گرفته همه رو انجام دادم.😌😂😂
انقدر عوض شدم که آهیلِ #دخترباز وقتی بعد از پنج سال از آمریکا برگشت و به صورت اتفاقی منو توی قبرستون دید نشناخت کیم!😑
زاررررت اومد بهم شماره داد و منم که کرمم گرفته با اسم یکی دیگه رفتم باهاش دوست شدم😂😂😂
وقتی فهمید بازیش دادم یه بلایی سرم آورد که...🤧🤧🤧
https://t.me/joinchat/taj-YaMOHoo2M2E0
https://t.me/joinchat/taj-YaMOHoo2M2E0
3.04 KB
89000
- میگن زنا با زایمان طبیعی، رحمشون باز میشه. از تو هم همینجور شده؟؟
حورا نگاه خجالت باری به جمع خانوادگی امیر یل انداخت و گفت:
- این چه سوالیه افرا خانوم.
افرا نگاهی به مادرش انداخت و بیخجالت گفت:
- وا چیز بدی نگفتم که! گفتی بیوهای گفتیم چشم، گفتی بچه داری گفتیم چشم. ولی دیگه نمیتونیم روی لذت داداشم چشم ببندیم که!
امیر یل نگاه غضبناکی به خواهرش انداخت و غرید:
- بس کن افرا!
افرا لبخندی زد و پا روی پا انداخت.
- حرف بدی نزدم که. داداش این مسائل زنونهاست شما در جریان نباشی بهتره. والا اگه سزارین کرده بود بازم میگفتیم چشم! اما زایمان طبیعی داشته! بچشم ماشاالله درشت!
بذار ببینم وضعیتش در چه حده...
حورا نگاهی به خانواده امیر یل انداخت و از جا برخاست.
امیر یل بلافاصله به سمتش رفت و آرام گفت :
- بشین حورا جان. افرا بچهس نمیفهمه چی میگه.
افرا نیز به سمتشان آمد و گفت:
- اتفاقا میفهمم داداش. خودشم خوب میفهمه!
سپس نگاهی به حورا انداخت و ادامه داد:
- چرا ناراحت میشی زن داداش آینده؟ تو که ماشاالله سابقه داری تو این مسائل! یه کلام بگو اره یا نه!
امیر یل اخمی کرد و با عصبانیت غرید:
- بس کن افرا!
قبل از آن که کسی حرفی بزند ، ثمین بانو از از پشت سر گفت:
- تو بس کن امیر یل. عاشق زن سابق خواهرزادم شدی گفتم مشکلی نیست. اما سر این قضیه کوتاه نمیام. حرف خواهرت حرف منه. اول سلامت رحمش باید ثابت بشه بعد قرار عقد گذاشته میشه.
حورا بغض کرده جواب داد:
- یعنی باور کنم تنها دلیل مخالفتتون، وضعیت رحم من بعد زایمانه؟ یعنی واقعا اگه مشکلی نباشه رضایت به این ازدواج میدین؟
امیر یل با ناراحتی نگاهی به حورا انداخت و لب زد:
- حورا جان...
دستش را به نشانه سکوت جلوی امیر یل گرفت و رو به آنها ادامه داد:
- هر چند حرفتون اصولی نیست، اما چشم. من هر دکتری بگید میام همراهتون تا چک کنین!
https://t.me/joinchat/VyDJOEEgysYdfgab
https://t.me/joinchat/VyDJOEEgysYdfgab
1 68920
Выберите другой тариф
Ваш текущий тарифный план позволяет посмотреть аналитику только 5 каналов. Чтобы получить больше, выберите другой план.