🎼نت سپید

همه چیز به سادگی می گذشت بهار می آمد از مزرعه ای به مزرعه ی دیگر و باد به آرامی می وزید و همه چیز بیش از اندازه عادی به نظر می رسید ! به سادگی می گذشت بی آنکه غمی را از دلی به دل دیگر جابجا کند #بهنام_مهدی_نژاد

ما نمی‌میریم جمعیتی می‌شویم مثل برف در روز آفتابی که فقط خنده‌هایمان آب می‌شود #بهنام_مهدی_نژاد

به خواست من نیست زنده‌ام اما به جایی نمی‌رسم چاه آب خشکیده فقط جایی برای تاریکی دارد #بهنام_مهدی_نژاد

گوش کن وزش ظلمت را می شنوی؟ من غریبانه به این خوشبختی می نگرم.. من به نومیدی خود معتادم.. برای سال مرگ #فروغ

بگو بیایم تا سنگینی این همه برف نباریده را به زمین بزنم! و همچون کبکی مست سرم را فراموش کنم #بهنام_مهدي_نژاد

برای پیدا کردنت به خواب گل آبی رفتم دانه های برف زمین را همچون شیر تازه سفید می کرد و زمان داشت در درخت زرد الو متوقف می شد رفته بودی و زندگی بقدر کفایت یک ماهی کوچک در تنگ زنده بود @not_sepid #بهنام_مهدي_نژاد

خوشبختند: کسانی که ماتم زده اند،چون ایشان تسلی می یابند انجیل عیسی مسیح

دستم را دراز می کنم و خاطره ها را در اغوش می کشم خاطر ه های بی پناه یاد هایی که از باران خیس شده اند تیر خورده اند و به زمین افتاده اند اه بعضی از انها در سحرگاهی سرد در یک سپیده ی خون الود به دنبال من می گشتند و من انجا نبودم #بروسان یادت گرامی

می ترسم از اینکه مرگ درست زمانی به سراغم بیاید که من دارم با صنوبری باران خورده در پاییز دیوانگی می کنم #بهنام_مهدی_نژاد