آرمانشهر
همراهی و همگامی فرهنگیان و فرهیختگان ایران تماس با مدیر کانال @eslami_nojum
БольшеСтрана не указанаЯзык не указанКатегория не указана
1 105
Подписчики
Нет данных24 часа
Нет данных7 дней
Нет данных30 дней
- Подписчики
- Просмотры постов
- ER - коэффициент вовлеченности
Загрузка данных...
Прирост подписчиков
Загрузка данных...
Repost from آرمانشهر
Фото недоступноПоказать в Telegram
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺
در تاریکی
چشمان ات را جُستم
در تاریکی چشمهایت را یافتم
و شب ام
پُرستاره شد....
#احمد_شاملو
#شب_خوش
#آرمانشهر
─═हई @teachers_utopia ईह═─
┄┄┅━❅✍❅━┅┄┄
Repost from آرمانشهر
حکایت
در زمانهای دور ، روستایی بود که فقط یک چاه آب آشامیدنی داشت.
یک روز سگی به داخل چاه افتاد و مرد. آب چاه دیگر غیر قابل استفاده بود. روستاییان نگران شدند و پیش مرد خردمندی رفتند تا چاره کار را به آنان بگوید.
مرد خردمند به آنان گفت: که صد سطل از چاه آب بردارند و دور بریزند تا آب تمیز جای آن را بگیرد.
روستاییان صد سطل آب برداشتند اما فرقی نکرد و آب کثیف و بدبو بود.
دو باره پیش خردمند رفتند.
او پیشنهاد کرد که صد سطل دیگر هم آب بردارند. روستاییان این کار را انجام دادند اما باز هم آب کثیف بود. روستاییان بنابر گفته مرد خردمند برای بار سوم هم صد سطل آب از چاه برداشتند اما مشکل حل نشد.
مرد خردمند گفت: « چطور ممکن است این همه آب از چاه برداشته شود اما آب هنوز آلوده باشد. آیا شما قبل از برداشتن این سیصد سطل آب ، لاشه سگ را از چاه خارج کردید؟»
روستاییان گفتند: « نه ، تو گفتی فقط آب برداریم نه لاشه سگ را ! »
👌گاهی ما بدون آنکه نجاست کینه و حسد و ریا و نفاق را از دل بیرون کنیم ، فقط به عبادت ( به ظاهر ) مشغولیم عبادتی از روی عادت که سودی در تذهیب وپاکی دلهایمان ندارد و ما را به کمال ایمان نمی رساند.
باید اول ناخالصی ها را از دل بیرون بریزیم سپس به عبادت خدا مشغول شویم ، تا صاحب نفسی پاک شویم.
-------&&&&&&--------&&&&&---
#آرمانشهر
@teachers_utopia
Repost from آرمانشهر
🌿🌿🌿_______________________________
هنگامی که کودکی پنج ساله بودم مادرم همیشه به من می گفت:
در زندگی کلید خوشبختی شاد بودن است.
وقتی بزرگ شدم و به مدرسه رفتم معلم هایم از من پرسیدند:
زمانی که بزرگ شدی چه کاری را انجام خواهی داد؟
من پاسخ دادم:
می خواهم شاد باشم.
آنها به من گفتند سوال را درست متوجه نشدی!
و من به آنها گفتم شما زندگی را
درست متوجه نشده اید!
#جان_لنون
#آرمانشهر
@teachers_utopia
Repost from آرمانشهر
🔸شمس مردی دیرجوش، تنگحوصله و بیاعتنا به تمام موازین حاکم بر عرف و عادتهای زمانه بوده است: خود غریبی در جهان چون شمس کو؟
از آن مردانی که خشت زیر سر و بر تارک هفت اختر پای دارند و داوری خلق جهان را به پشیزی برنمیگیرند. نگاه شمس به مسایل عصر در حوزه دین و اخلاق و تصوف، نگاهی است بیرحم و تند و بیپروا. بسیاری از بزرگان عصر خود را به هیچ نمیگرفته است و گاه مردمانی گمنام را با همه خروجی که از معیارهای اخلاقی و دینیِ عصر خود داشتهاند میستوده و با ایشان انس میگرفته است.
شمس تبریزی از نظرگاه مولانا مظهر کمال انسانیت است و مظهر کمال عشق و از دیدگاه مولانا این دو مفهوم رابطهای اجتنابناپذیر دارند که هرچه انسانیت کاملتر باشد عشق از کمال بیشتری برخوردار است زیرا عشق امانت الاهی است که تنها به انسان سپرده شده است:
چون امانتهای حق را آسمان طاقت نداشت
شمس تبریزی چگونه گستریدش در زمین
و در جای دیگر میگوید:
شمس تبریز، تو را عشق شناسد نه خرد
معیار شمس برای ارزیابی مردمان عشق بوده است نه علم و نه فضل و نه زهد و عبادت، حتی پدرش را بدین دلیل مورد انتقاد قرار میداده است که از عشق بیخبر بوده است: "نیکمرد بود و کَرَمی داشت... الّا عاشق نبود. مرد نیکو دیگر است و عاشق دیگر!"
ما نمیدانیم که در گفتوگوهای میان او و مولانا در روزهای نخستین چه سخنانی رد و بدل شده است ولی آنچه مایه جذب این دو بوده است بیگمان همان مقوله عشق و جان عاشقانه داشتن بوده است.
آنچه شمس تبریزی و دیدار او برای مولانا به ارمغان آورد، دگرگونیِ احوال فقیهی بود که گاهگاه شعری نیز از سر تفنن میسرود و بدل کردن او به شاعری شیدا و بیاختیار که از فقه نیز آگاهی بسیار دارد. گویا قبل از دیدار شمس، مولانا اهل سماع و رقص نبوده است و این از تصریح فرزندش سلطانولد و نیز گفتار فریدون سپهسالار به روشنی دانسته میشود.
آنچه از دیدار شمس برای مولانا حاصل شد، یک نتیجه بنیادی داشت که معیارهای ارزشی مولانا را دگرگون کرد، یعنی ارزشهایی که برای یک فقیه یا یک مذکّر و واعظ، در آن روز وجود داشت و گاه چه مایه گرفتاریها برای صاحبانش به حاصل میآورد، او را از چنگ آن معیارها رهایی بخشید. مولانا را از زندان عادات و عرفها و از زنجیر معیارهای زمانه آزاد کرد. شاید تا آن روزگار مولانا خود این حقایق را به کمال دریافته بود اما در عمل نمیخواست تن بدانها دهد. شمس زنجیرهی این معیارها را درید و به او آموخت که در آن سوی عرف و عادتها میتوان در جهانی دیگر زیست و با مردمانی دیگر.
مقدمه غزلیات شمس تبریز
محمدرضا شفیعی کدکنی
✔️هفتم مهر، روز بزرگداشت شمس تبریزی
#آرمانشهر
@teachers_utopia
Repost from آرمانشهر
Фото недоступноПоказать в Telegram
یک چیز خوب در مورد موسیقی این است که وقتی تو را در بر میگیرد،
هیچ رنجی حس نمیکنی.
#باب_مارلی
#آرمانشهر
@teachers_utopia
🌿 @teachers_utopia
Repost from آرمانشهر
Фото недоступноПоказать в Telegram
ای فردا
من سوی تو می دانم
رنج است و
درنگ نیست،می تازم؛
مرگ است و
شکست نیست،
می دانم...
👤 هوشنگ ابتهاج
@teachers_utopia
Repost from آرمانشهر
Фото недоступноПоказать в Telegram
من دهان بستم
تو باقی را بدان....
👤مولانا
@teachers_utopia
Repost from آرمانشهر
گاهی، آدمهایی را برای اولین بار می بینی که احساس نزدیکی راحتی میکنی ...
آدمهایی که نه در گذشته ات بوده اند و نه اینکه مطمئنی در آینده ات خواهند بود , که لحظه های تکراری زندگی ات را خاص می کنند.
آنهایی که می شود روزی ٬ چندبار برایشان گفت : خوشحالم که هستی , و خدارا شکر که دارمت .
نمی دانی دقیقا چه حسی نسبت به آنها داری! ولی وقتی می روند، انگار چیزی از وجودت را با خود برده اند.
این آدمها، آمدن و رفتنشان شبیه تغییر فصل هاست! تازه و دلگیر و خاطره انگیز ...
این آدمها یادگاری اند ! و حسی را که برایت می بخشند برای همیشه ، در خاطرت خواهند ماند ...
📙 هایلایت، گزیده مطالب خواندنی
#آرمانشهر
@teachers_utopia
Repost from آرمانشهر
00:01
Видео недоступноПоказать в Telegram
🍃🌸
بدون چشمداشت محبت کنید...
بارانی از عشق باشید،
که بارش آن دلهای غمگین را،
شاد گرداند ..
محال است بارانی از عشق،
و محبت به کسی هدیه کنید،
و دستهای خودتان خیس نشود ...
و چه زیباست،
بی قید و شرط محبت کردن ...
آبشاری از صفا و صمیمیت باشید
تا شادی و شعف تمام وجودتان را
مصفا سازد ...
🍃🌸
@teachers_utopia
0.11 KB
Repost from آرمانشهر
Фото недоступноПоказать в Telegram
دنبالش وارد خانه شدم.
تابلویی با جمله ی "خانه، جاییست که قلبت آنجاست"، جلوی در آویزان بود. کمی بعد فهمیدم کل خانه پر از این تابلوهاست. بالای جالباسی نوشته شده بود: "پیدا کردن دوست خوب، سخت است و فراموش کردنش غیرممکن."
روی یکی از کوسنهای اتاق پذیرایی که با وسایل قدیمی و عتیقهای تزیین شده بود، خواندم: "از میان سختیها، عشق میروید."
وقتی دید من دارم همهی این نوشتهها را میخوانم، برایم توضیح داد: "بابا و مامان من، بهشون میگن دلگرمی و همهی خونه پر از این جملههاست."
📙 خطای ستارگان بخت ما
✍🏻 #جان_گرین
#آرمانشهر
@teachers_utopia
Выберите другой тариф
Ваш текущий тарифный план позволяет посмотреть аналитику только 5 каналов. Чтобы получить больше, выберите другой план.