cookie

Мы используем файлы cookie для улучшения сервиса. Нажав кнопку «Принять все», вы соглашаетесь с использованием cookies.

avatar

ساسان حبیب‌وند

کانال رسمی ساسان حبیب‌وند روانشناس، مشاور و نویسنده حوزه فلسفه و عرفان وبسایت: www.sasanhabibvand.com کانال صوتی: @sasanhabibvand_voice اینستاگرام: @sasanhabibvand تماس: @sasan_habibvand 📌 اطلاعات بیشتر در کانال سنجاق شده است.

Больше
Рекламные посты
3 324
Подписчики
-324 часа
-267 дней
+6230 дней

Загрузка данных...

Прирост подписчиков

Загрузка данных...

🌀 «دین و عقلانیت» نقدی بر نوشتار «مزۀ نامعقول» از دکتر ایرج شهبازی (بخش سوم و آخر) 🔹 شما هر قدر هم برای یک شخص بت پرست، گاوپرست یا نژادپرست دلیل میآورید می بینید که حاضر به دست کشیدن از روش و منش خود نیست- استاد ملکیان حکایتی نقل می کردند که زمانی دو مرید،بر سر اینکه پیر و مرشد کدامشان عاقل تر است نزاع می کردند. نهایتا پیش یکی از دو مرشد رفتند تا جواب را از خود او بپرسند. اتفاقا مرشد جواب داد که آن مرشد دیگر از من عاقلتر است. مرید اول با شنیدن این سخن به دومی گفت: دیدی که استاد خودتان هم به برتری مرشد ما اعتراف کرد؟ دومی گفت: خیر، مرشد ما از مرشد شما عاقلتر است ولی خودش عقل ندارد و این را نمی فهمد!. به این معنا، اغلب اوقات اتفاقاً قضیه معکوس است یعنی عدم توافق آدمها به خاطر تعصب و خودبینی است نه خودبینی آدمها به خاطر عدم توافق. دین حیطهای است که با احساس و عاطفه و ترسها و امیدهای افراد گره خورده است و طبیعی است که نیازهای عاطفی، مخل تفکر منطقیو بیطرفانه شود. 🔹 سعدی در حکایت «سلطان محمود و سیرت ایاز» به همین اخلال احساسات و نیازها در عقلانیت انسان اشاره دارد که میگوید: حقیقت سرایی است آراسته هوا و هوس گرد برخاسته نبینی که آنجا که برخاست گرد نبیند نظر گرچه بیناست مرد؟ یعنی انسان گاه به خاطر نیازها و امیال روانی و عاطفی، گاه حقایق روشن و عینی را نمی بینند و انکار می کنند. 🔹 تسامح و سعه صدر، نتیجه غیرعقلانی بودن اعتقادات نیست، نتیجه بلوغ فکری و اخلاقی است، و فهم این حقیقت که اختلاف دیدگاه امری است طبیعی، و دیگران هم مثل من حق دارند راه و روش خود را انتخاب کنند، بعلاوه، تفاوت نگاه و اختلاف آرا است که زمینه رشد و گسترش افقهای دانش و بینش را فراهم میسازد. 🔹 این سخن که «دینداران باید دست از توجیه عقلانی باورهای خود بردارند» تیشه زدن به ریشه دین و دینداری است. دینداری که دلیل عقلی و منطقی برای اعتقادش ندارد و تابع لذت و خوشآیند خویش است چه فرقی با یک جاهل خیالباف و آرزواندیش دارد؟ چگونه میتوان از باورهای او در برابر تصورات خرافی یک نادان متوهم دفاع کرد؟ تقلیل امری که با اخلاق، جهان بینی و معنای زندگی انسان سروکار دارد به طعم و مزه ای بی دلیل و نامعقول، اشتباه بزرگی است، خواه از جانب مولوی باشد و خواه هر شخص دیگر. 🔹 مطلب دیگر اینکه علاقه به علم و فن و هنر و ادبیات، صرفاً یک اتفاق احساسی و فاقدعقلانیت نیست. هر یک از این علوم و فنون، برای رشد و آسایش فرد و جامعه ضروری و مفیداند و برای اهتمام به آنها دلیل و توضیح منطقی وجود دارد. 🔹 استدلال مربوط به جوشیدن آب در صد درجه و منع اجتماع نقیضین هم دچار چند کاستی است. اولا چنین نیست که میان دانشمندان علوم طبیعی و منطقی یا ریاضی در همهجا توافق تام وجود داشته باشد. در همه این حیطهها شک و اختلاف نظر و مخالفت بهوفور بوده و هست. تاریخ علم از این اختلافات و حتی جنگها و نزاعها مشحون است- سوفسطائیان ثبات و یکی بودن واقعیات را انکار می کردند. پارمنیدس محسوساتی مثل حرکت و تغییر را نفی مینمود. 🔹 توافق بر سر همین دو مثال ذکرشده (جوشیدن آب و جمع نقیضین) هم به خاطر خردپذیر بودن این گزاره ها نیست، بلکه به سبب سادگی و سهولت درک آنهاست.. اما در همین حیطههای علمی و منطقی هم وقتی به سراغ آزمایشات و محاسبات پیچیدهتر بروید خواهید دید که اختلاف نظر در میان متخصصان بیشمار است. همینطور اختلاف نظر دانشمندان علوم مختلف بر سر انواع تئوری ها، خواص مواد، اثر داروها، علت رویدادها و صدها موضوع دیگر که جنبه پیچیده یا مبهم دارند بر کسی پوشیده نیست. 🔹 نکته آخر اینکه اختلاف بر سر باورهایی همچون وجود خدا، وقوع آخرت، هوشمندی جهان و مانند آن، به سبب عقلگریز بودن آنها نیست. اختلاف از آنجاست که این گزارهها جنبه نگرش و نظریه دارند و با فرمول و محاسبه، قابل اثبات نیستند، درست مثل نظریه تکامل، نظریه عالم مثل افلاطون و نظریه اقانیم ثلاثه فلوطین و دهها نظریه فلسفی، علمی و روانشناسی دیگر که پیشنهادهایی هستند برای توضیح وضعیت انسان، معنای حضور در هستی و راه سعادت آدمی. برای همه این دیدگاهها میتوان دلیل و استدلال آورد و آوردهاند هرچند نتوان آنها را بهصورت علمی یا ریاضی اثبات کرد. 🔹 البته موضوع مقایسه یا بحث ارزشی نیست و مثالها فقط برای روشن ساختن نوع و جنس فلسفی و نظری موضوع است. من این مطلب را در مقاله «خدایی هست یا خدایی نیست؟» شرح دادهام که میتوانید در اینجا بخوانید. t.me/sasanhabibvand
Показать все...
ساسان حبیب‌وند

کانال رسمی ساسان حبیب‌وند روانشناس، مشاور و نویسنده حوزه فلسفه و عرفان وبسایت: www.sasanhabibvand.com کانال صوتی: @sasanhabibvand_voice اینستاگرام: @sasanhabibvand تماس: @sasan_habibvand 📌 اطلاعات بیشتر در کانال سنجاق شده است.

🌀 «دین و عقلانیت» نقدی بر نوشتار «مزۀ نامعقول» از دکتر ایرج شهبازی (بخش سوم و آخر)
Показать все...
به گمان من به دیدگاه و استدلال فوق اشکالات چندی وارد است و بخصوص با توجه به رواج این نحوه تلقی از دین و دینداری تصور می‌کنم لازم است این مطلب مورد تحلیل و نقد قرار گیرد. لازم به ذکر است که در اینجا مقصود، دفاع از دین یا مدعیات دینی نیست و اساسا رویکرد این نوشتار، استدلالی است نه اعتقادی- به دلیل محدودیت فضا، نسخه تلگرامی این نوشتار در سه بخش تقدیم می شود. سپاس از همراهی شما عزیزان. 🔹 نکته اول اینکه عقلانی بودن غیر از اثبات پذیر بودن است. همه ما چه فلاسفه و دانشمندان و‌ چه آدم‌های معمولی درباره موضوعات بسیاری از قبیل معنای زندگی، راه سعادت، سرشت انسان، تعریف عدالت و رعایت حق یکدیگر عقایدی داریم که درباره آنها بحث و گفتگو می‌کنیم و به سود آن استدلال می‌کنیم، هرچند نتوانیم آن را به‌شکل علمی یا قطعی اثبات کنیم یا باهم بر سر آن به توافق برسیم. به این معنا، نبود توافق بر سر یک گزاره، به معنای خردگریز بودن آن نیست، هرچند در زمینه همین مسائل هم عده کثیری از مردم توافق دارند- به گمان من اساسأ چیزی به اسم گزاره خردگریز وجود ندارد ولی در اینجا مجال ورود به آن مبحث نیست. 🔹 دوم آنکه معجزه، دلیل منطقی برای پذیرش تعالیم پیامبر نیست. چه ارتباطی هست بین اینکه من بر روی آب راه‌ بروم و اینکه شما بپذیرید جهان یک خدا بیشتر ندارد؟ در اعجازآمیز بودن وقایع مذکور در متون دینی محل تردید نیست ولی به گمان من مفهومی ژرف‌تر در پس این نقل‌ها نهفته است که برای کشف آن باید از خوانش سنتی و عادتی فراتر رفت و تفسیری مفیدتر به دست داد - جالب است که در خود قرآن در هیچ کجا از این وقایع یا نقل‌ها به معجزه تعبیر نشده است و به نظر می‌رسد این تعبیر، تلقی مترجمان و مفسران بوده است. 🔹 مثلا در سوره طه می‌خوانیم که به خداوند گفت: «این عصای من است. بر آن تکیه می کنم و...» به نظر می‌رسد در اینجا تکیه موسی بر عصا، استعاره‌ای‌است از اطمینان او به راه و هدف خود، اطمینانی که برخاسته از تکیه بر خرد و حقیقت است و در هر کار و امری همراه اوست. و آنجا که عصای موسی چون اژدهایی، مارهای ساحران را فرومی‌خورد، یک معنای عمیق‌تر آن است که یک نظام قوی و مستحکم‌، سیستم‌های بظاهر پرهیمنه و در باطن سست و توخالی را مغلوب می‌کند و ضعف و بی‌ریشگی آنها را برملا می‌سازد. چنانکه دو آیه بعد می‌گوید: «آنگاه حق برقرار شد و کوشش آنها باطل گشت و آنجا بود که شکست خوردند و خرد و خوار شدند». 🔹 اشکال دیگر استدلال معجزه آن است که معجزات فقط برای افراد محدود حاضر در صحنه قابل رویت‌اند و برای دیگران تنها جنبه نقل و روایت داردند. یعنی استناد به معجزه ممکن نیست مگر آنکه برای اثبات خود معجزه، دلیل و شاهد بیاوریم که در آن صورت دچار دور خواهیم شد چون معجزه‌ای که آمده است تا مدعای غیرعقلانی را ثابت کند، خود نیازمند اثبات عقلانی است. 🔹 گذشته از آن اگر مدعاهای دینی، نامعقول بود چه جای آنهمه توصیه به تعقل و تأمل در آیات و نشانه‌ها در جای‌جای قرآن؟ از جمله این‌ تصریح که «از آنچه به آن علم نداری پیروی نکن» (اسرا،‌ ۳۶) و تاکید بر اینکه این کتاب، چیزی نیست مگر یک تذکر و یادآوری برای جهانیان (از جمله مدثر ۳۱ و تکویر ۲۷)‌ و به پیامبر می‌گوید: یادآوری کن که تو فقط یک یادآوری‌کننده‌ای (غاشیه، ۲۱). بدیهی است که تذکر و یادآوری در جایی مطرح است که انسان از چیزی آگاه باشد ولی به هر دلیلی غفلت کند یا بر آن چشم بپوشد. معنی این حرف آن است که قرآن ما را به حقایق روشن و پیش چشم ارجاع می‌دهد نه به شعارهای مبهم و نامعقول و اساسأ تکیه بر شواهد روشن را نقطه قوت و امتیاز خود می‌شمارد. 🔹 مطلب دیگر اینکه جنگ و خصومت انسان‌ها به‌علت اختلاف عقیده نیست بلکه به‌ خاطر عدم تحمل عقیده مخالف است. تعصب، یک پدیده روانشناختی و عاطفی است که ربطی به منطقی یا خردپذیر بودن عقیده ندارد.‌ در حقیقت تعصب و تحمیل عقیده، بیش از آنکه موضوعی ایدئولوژیک باشد، مسئله‌ای سایکولوژیک است. ادامه👇👇
Показать все...
🌀 «دین و عقلانیت» نقدی بر نوشتار «مزۀ نامعقول» از دکتر ایرج شهبازی
Показать все...
🌀 «ریاضت از نگاه مولانا» یا مولانا با تن و لذت‌های جسمی مخالف بود؟ https://youtube.com/shorts/QoVj9nmiNHk?si=yXRGzUm5zD7rovIC
Показать все...
ریاضت از نگاه مولانا: آیا مولوی با لذت‌های جسمانی مخالف بود؟ ساسان حبیب‌وند #مولانا #مولوی #شمس

Фото недоступноПоказать в Telegram
Фото недоступноПоказать в Telegram
🌀 «گفتگو با نویسنده» درباره رمان بندباز پرسش و پاسخ با ساسان حبیب‌وند روانشناس و نویسنده حوزه فلسفه 🔹 موضوعات این گفتگو: - ساختار و پیام کلی کتاب چیست؟ - وجه تسمیه #بندباز کدام است؟ - ریشه رنج انسان کدام است جهل، عجز یا توهم؟ - ساحات وجودی ما کدام است؟ - ملاک کلی انتخاب و عمل چیست؟ - فرق نگاه شما با مولوی چیست؟ - پروژه کلان شما چیست؟ - چه شد که #بندباز را نوشتید؟ - از چه کسانی تاثیر پذیرفته‌اید؟ - کارها و برنامه‌های آتی شما چیست؟
Показать все...
گفتگو_با_نویسنده_درباره_رمان_بندباز.mp3219.76 MB
📌 تا حدود ۳ ساعت دیگر ( ساعت ۱۵ به وقت تهران) جلسه‌ی اسکای‌روم با دکتر حبیب‌وند آغاز خواهد شد. لینک ورود: https://www.skyroom.online/ch/akademi/drhabibvand
Показать все...
Conferencing App

WebRTC Powered Conferencing App

🔸 پیام شما جناب دکتر کتاب #بندباز رو خوندم به همراه نقد جناب ملکیان بر روی رمان شما. من هم موافقم که امید، شادی و آرامش نتیجه زیست اصیل بر مبنای خوش آیند و بدآیند خود ( بر اساس عقل خودبنیاد هست) و همچنین موافقم که عدم انطباق زیست فردی با جمعی، دلیل اصلی مشکلات روحی و روانیه. 🔸 اما سوال یا بحث من اینه که در جامعه ای مثل ایران بر طبق نسخه ی شما شفاف زیستن پر بها خواهد بود با توجه به وجود یک حکومت ایدئولوژیک در کنار یک جامعه ی تا حدی سنتی و محافظه کار! 🔸 بنظر میرسه شما در تبیین درد موفق عمل کردید اما در پیچیدن نسخه ی درمانی واقعیات سخت زمین جامعه ی خودمون رو چندان در نظر نگرفتید. میفهمم که گفتن این حرفها رو میتونید تعبیر به این کنید که هنوز از بند ارزش داوری دیگران رها نشدم اما حرف من ناظر به پیامدهای حقوقی زیست اصیل هست .ممنون میشم اگه توضیحی دارید ارائه بدید. 🔹 سلام و احترام به شما همراه عزیز از اینکه آثار من را مطالعه می‌کنید و دیدگاهتان را در میان می‌گذارید متشکرم. جواب فرمایش شما را به‌طور خلاصه عرض می‌کنم. 🔹 اولین نکته اینکه بنده در هیچ‌کجا قصد ارائه نسخه‌ای را نداشته‌ام. من فهم و تجربه خودم را عرضه کرده‌ام و مخاطب در رد یا پذیرش آن آزاد است. 🔹 دیگر اینکه حرف اصلی من شفاف زیستن نبوده و نیست. البته نمی گویم انسان باید دروغ‌گویی یا فریب‌کاری کند ولی عرضم این است که حرف محوری من چیز دیگری است، اینکه تفکر و گزینش اصیل، لازمه زندگی آگاهانه و آزادانه است. 🔹 این که عدم انطباق زیست فردی با جمعی دلیل اصلی مشکلات روحی است دقیقا حرف بنده نبوده بلکه فهم و برداشت استاد ملکیان بوده است- مثل هر خواننده دیگری. 🔹 در مورد بهای زندگی اصیل یا پیامدهای آن باید عرض کنم که زندگی مقلدانه و بی‌ریشه هم بهای گزافی دارد- کلا زندگی کردن بی بها نیست. و شخص آگاه باید انتخاب کند که کدام روش را می خواهد. 🔹 اما در خصوص ارائه راه حل. اولاً چنانکه در کتاب تاکید شده، در بسیاری از مشکلات عاطفی و رفتاری، درک مسئله عین راه حل است. دیگر اینکه از یک رمان در حد یک رمان می توان انتظار داشت. #بندباز قصد دارد کاستی‌ها و تناقضات نظام اخلاقی و تربیتی جامعه را نشان دهد، شاکله کلی یک زندگی اصیل را رسم کند و در مخاطب، انگیزه حرکت و تحول را متولد سازد. 🔹 با این‌همه، بدیهی است که مسأله بسی فراتر از این است. نمی‌دانم چقدر با سایر کارها و تولیدات من آشنایی دارید و اینکه در پی نگارش #بندباز، تلاش کرده‌ام با تولیدات قلمی، فکری و غیره به جزییات و شاخه‌های متعدد و مختلف این مساله بپردازم و سوال‌ها و دغدغه‌ها را جواب بدهم و همچنان در این مسیر هستم. با مهر و سپاس حبیب وند.
Показать все...
Выберите другой тариф

Ваш текущий тарифный план позволяет посмотреть аналитику только 5 каналов. Чтобы получить больше, выберите другой план.