کلمه‌بازی

بندری‌ها به کسی که بندری نباشه می‌گند سرحدی. یعنی خارج از مرز ما. به غریب‌های شهر یا روستاتون چی می‌گید؟ @kalamebazi

می‌گند فلانی «دَیمه‌دوشر»ه. این صفت از دو تا فعل ساخته شده. دَیمه: دست نزن. دوشر: می‌افته. دَیمه‌دوشر آدم حساس و زودرنجیه که باید تو مراوده باهاش خیلی مراقب باشی.‌ عین قابی می‌مونه که رو دیوار لقه و دست بزنی بهش، افتاده. #ترکی از پیج اینستاگرام سپهر یاد گرفتمش. @kalamebazi

کیم گلدی پنجره‌سی: «پنجره‌ی کی اومده» یا «پنجره‌ی ببین کیه» یا «پنجره‌ی کیه» یا حتی «پنجره‌ی کیه کیه در می‌زنه». مشابه این رو تو معماری خونه‌هایی که تو ساباط‌‌های اصفهان (کوچه‌های مسقف اصفهان) ساخته می‌شدند، داریم. اونجا یه دریچه‌ی مشبک تو ایوون خونه‌ست که اشراف داره به ساباط و می‌شه دید کیه در می‌زنه‌. ولی فکر نمی‌کنم اون دریچه اسم خاصی داشته باشه. @kalamebazi

می‌گه «سنی من یامان سِویرَم.» یامان یعنی بد، زشت. بد و زشت که نمی‌شه کسی رو دوست داشت. می‌خواد بگه خیلی دوستت دارم. یه جور داغونی دوستت دارم. وحشتناک دوستت دارم. در اگزجره‌ترین حالت ممکن دوستت دارم. #ترکی @kalamebazi

می‌گه شوهرخاله‌ی مامانم مغازه‌ی لباس‌فروشی مردونه داشت. «پیراهن‌دوزی تک». خاله سال‌ها شوهرش رو تک صدا می‌کرد: تک اومد خونه. آره به تک گفتم. تک رفت. غذای تک رو بدم بعد میام روضه. پدربزرگ و مادربزرگ منم روشون نمی‌شد اسم هم رو بگند. اسم دختر و پسر بزرگ‌شون رو می‌گفتند. مادربزرگم پدربزرگم رو با اسم پسر بزرگ‌شون صدا می‌زد و پدربزرگم مادربزرگم رو با اسم دختر بزرگ‌شون. پدربزرگ مادربزرگ‌ها یا مسن‌هایی که می‌شناسید همدیگه رو چطوری صدا می‌کنند یا می‌کردند؟ @kalamebazi

رأیِ فارسی ما رو یاد رؤیت و رؤیا می‌ندازه چون از عربی میاد و از فعل رَأی. رأی با دیدن نسبت داره و چشم. البته دیدن با چشم عقل. اما توی ترکی آذربایجانی برای رأی Səs رو داریم که معنی دیگه‌ش صداست. به رأی‌گیری می‌گند səsvermə که معنی تحت‌الفظیش «صدا دادن»‍ه. رأیِ ترکی آذربایجانی با شنیدن نسبت داره و گوش. در توضیحش اومده که Səs اعلام نظر با اظهار کردن عقیده از طریق صداست. @kalamebazi

از طریق یه مستند انتخاباتی فهمیدم که تو ارومیه محله‌ای هست به اسم «یئدی درمان» (هفت درمان) و محله‌ی دیگه‌ای به اسم «دوقوز پله» (نُه پله). #ارومیه‌ لوکیشن هری پاتری چیزی بوده تا حالا رو نکرده بوده؟ بگید ما هم بدونیم. #ترکی @kalamebazi

خانومی که توی اتوبوس کناردستم نشسته می‌پرسه اتوبوس خط فلانه یا بهمان؟ می‌گم بهش. می‌گه من همیشه با اون اتوبوسا میام، امشب «شتاب برداشتم» که زودتر برسم، سوار اینا شدم. می‌پرسم کجایی‌اید حاج‌خانوم؟ می‌گه بوشهری. بیاید از این به بعد شتاب برداریم. چیه عجله می‌کنیم؟ این‌قدر کلیشه‌ای و معمولی و مخاطبِ کلام رو جذب‌نکن. #بوشهر @kalamebazi