شعر، فرهنگ و ادبیات
✍ یادداشتها و گزینشهای محسن احمدوندی ارتباط با من: @mohsenahmadvandy
Больше3 309
Подписчики
-124 часа
+77 дней
-330 дней
- Подписчики
- Просмотры постов
- ER - коэффициент вовлеченности
Загрузка данных...
Прирост подписчиков
Загрузка данных...
باری ضحاک بر تخت شاهنشاهی ایران مینشیند و با جلوسِ منحوسِ او همه چیز رنگ میبازد و همهٔ کارها وارونه میشود:
نهان گشت کردار فرزانگان
پراگنده شد کام دیوانگان
هنر خوار شد، جادویی ارجمند
نهان راستی، آشکارا گزند
شده بر بدی دستِ دیوان دراز
به نیکی نبودی سخن جز به راز
یک بارِ دیگر این سه بیت را بخوانید و هنرِ ایجازِ فردوسی را دریابید. بسیارند شاعران و نویسندگانی که به توصیفِ جوامعِ استبدادی و حکومتهای فریبگر پرداخته و صدها صفحه مطلب نوشتهاند، اما بعید است کسی توانسته باشد در سه بیتِ مختصر بدین جامعیّت خصوصیاتِ اختناق و استبداد را توصیف کند. اساس حکومت ضحاک بر فریبِ خلایق نهاده است. در قلمرو چونین حکومتی شجاعت و صراحت خوار است و تملّق و ریا نقدِ رایجِ بازار. مردمِ فریبخوردهٔ خودباختهْ دلیرانِ حقپرستِ ازجانگذشته را دیوانه میخوانند و شیادانِ فریبگرِ منفعتجو را عاقلِ مآلاندیش. حکومتِ وحشت با خونریزیهای بیدریغوپروایش مردم را میترساند و دروغ و ریا فرزندانِ خلف ترس و وحشتاند. در جامعهٔ وحشتزدهٔ خودباخته بیمِ جانْ فریادِ اعتراض در حلقوم خلایق میشکند و دست همتشان را میبندد. مملکت تبدیل به گورستان خاموشان میشود و عشرتکدهٔ کرکسفطرتانی که به عنوان مقرّبان مرکز قدرت به جان ملت میافتند و با حرکات وارونه و احکامِ «دیوانهٔ» خویش، با سرنوشت افراد رعیت بازی میکنند و کسی ز چونوچرا دم نمیتواند زد که در محیط دیوزده عقل و فضل معزول است. لازمهٔ چونین حالوهوایی رواج دروغ است و قحطِ فضیلت. مردمِ ازفضایلبریدهٔ شخصیتباخته از بیم جان یا به سودای نان با فریادهای دیوانهوار دیوان همصدا میشوند و بیان حقایق منحصر به صحبتهای درِ گوشی میگردد که حق نشاید گفت، جز زیر لحاف. جبّارِ خودپسندِ مردمکُشِ سرهای آزادهٔ به تعظیم خمنگشته را کانون فتنه میپندارد و بر تن باقی نمیگذارد. مردم صاحب فکر و فضیلت را مزاحم قدرت مطلقهٔ خود میداند و اگر به چوبهٔ دار و نطع اعدامشان ننشاند، به سیهچال فراموشیشان میافکند تا چاپلوسان فرومایه دادِ دلی دهند و با قبضه کردن کارها بازیگر میدانهای اقتصاد و صنعت و سیاست شوند و مردم و مملکت را به خاک تباهی و فقر و فساد بنشانند. مشخصات حکومت وحشت جز اینهاست؟ و این همه را فردوسی در سه بیت گنجانده است. بار دیگر بخوانید و مکرّر بخوانید.
#علیاکبر_سعیدی_سیرجانی (۱۴۰۰). ضحاکِ ماردوش. چاپ دهم. تهران: پیکان. صفحات ۸۱-۸۲.
📗شعر، فرهنگ و ادبیات
@mohsenahmadvandi
👏 6❤ 2👍 1
🎞معرّفی فیلم
🎥نام فیلم: روزهای عالی
◾️کارگردان: ویم وندرس
◾️سال ساخت: ۲۰۲۳
◾️کشور: ژاپن و آلمان
◾️مدت زمان: ۱۲۳ دقیقه
◾️معرّفیکننده: محسن احمدوندی
فیلم «روزهای عالی» دربارۀ زندگی مرد میانسالی است که نظافتچی توالتهای عمومی شهر توکیو است. زندگی او یک روند تکراری، دقیق و حسابشده دارد. برنامۀ روزهای او عین هماند و در فیلم، چند روز از این روزهای تکراری به تصویر کشیده شده است. شاید این شیوۀ زندگی در ظاهر خستهکننده و پوچ به نظر برسد؛ اما شخصیت اصلی فیلم برخلاف این تصور رایج، از زندگی تکراریاش لذت میبرد. او مجرد و تنهاست، اما زندگی سرشاری دارد. کار میکند. کتاب میخواند. در خانهاش از گلها و گیاهان نگهداری میکند. عکاسی میکند. موسیقی میشنود. دیگران را دوست دارد و به آنها کمک میکند و... او همۀ این کارها را با نظم و دقت ویژهای انجام میدهد و از این مهمتر اینکه از همۀ این کارها لذت میبرد. در دنیا مدرنی که سراسر ناخرسندی، رقابت، شتاب، نمایش، تنش و اضطراب است، او با خودش و با جهان و با دیگران به صلح رسیده است. به آشتی رسیده است. به آرامش رسیده است. به سازگاری و وفاق رسیده است و کوشیده تا با دیدن و دریافتن زیباییهای کوچک و به ظاهر کماهمیت زندگی، راز خوب زیستن را دریایبد و زندگی رضایتمندانهای را از سر بگذراند. البته این رضایت از زندگی به این معنی نیست که در زندگی او غم نیست، اندوه نیست، حسرت نیست؛ اشکهای آمیخته با لبخند بازیگر در سکانس پایانی فیلم که درخشانترین سکانس فیلم نیز هست، به ما میگوید زندگی غم و اندوه و حسرت هم دارد و آمیختهای از اشکها و لبخندهاست، اما خوشبخت کسی است که توانسته است زندگی را با هر دو روی شاد و غمگینش بپذیرد و با آغوش باز به استقبالش برود. فیلم «روزهای عالی» فیلمی حکیمانه است که راز خوب زیستن را به ما نشان میدهد و از ما میخواهد فرصت کوتاه زندگی را دریابیم و نگذاریم زیباییهایش در لابهلای روزمرگیها گم شود و از دست برود. فیلم «روزهای عالی» را از اینجا میتوانید بارگیری کنید و ببینید.
📗شعر، فرهنگ و ادبیات
@mohsenahmadvandi
👍 21❤ 3
00:55
Видео недоступноПоказать в Telegram
این فیلم را امروز صبح، در حین کوهنوردی، از عشقبازی پروانهها با گلها گرفتهام. دیدنش خالی از لطف نیست.
📗شعر، فرهنگ و ادبیات
@mohsenahmadvandi
49.01 MB
❤ 29😍 4👍 3
📚معرّفی کتاب
📗نام کتاب: قائممقام فراهانی و امیرکبیر (بخش سوم)
◾️نویسنده: محمد کاشفی
◾️نوبت چاپ: اول
◾️محل چاپ: تهران
◾️ناشر: حافظ نوین
◾️سال چاپ: ۱۳۷۶
◾️تعداد صفحات: ۱۹۸
◾️معرّفیکننده: محسن احمدوندی
امیرکبیر بعد از به قدرت رسیدن، به غائلۀ سالار که مدعی حکومت بر ولایت خراسان بود خاتمه داد. وضعیت نابسامان اقتصادی را که مسبب اصلی آن حاج میرزا آقاسی بود سروسامان بخشید. مستمری مفتخوران درباری را قطع کرد. با رشوهخواریهای مرسوم در دربار به مبارزه برخاست. کارخانهها و صنایع بسیاری را در کشور راهاندازی کرد تا کشور را از واردات کالاهای مصرفی بینیاز کند. دست بیگانگان را از دخالت در امور داخلی کشور کوتاه کرد. از نفوذ بیاندازۀ روحانیان در مسائل سیاسی کشور کاست. به مقابله با بستنشینی و سوءاستفادههایی که از این رسم کهن میشد پرداخت. حقوق اقلیتهای دینی را مساوی و برابر اعلام کرد. به مبارزه با بابیگری به رهبری سیدمحمدعلی شیرازی پرداخت و حکم اعدام رهبر این فرقه را از ناصرالدینشاه گرفت. برنامۀ آبلهکوبی را راه انداخت. به مبارزه با وبا پرداخت. اولین مریضخانۀ دولتی را در سال ۱۲۶۸ هجری قمری تأسیس کرد. به نظافت شهرها و ممنوعیت ریختن زباله در معابر و آبهای روان سطح شهر توجه و اهتمام نمود و قوانینی برای این کار وضع کرد. چاپارخانه (ادارۀ پست) را راه انداخت. متکدّیان و بیماران را از سطح شهر جمعآوری کرد. آموزش پزشکان را در دستور کار خود قرار داد. آب تهران را تقسیمبندی کرد. بناهایی تازه ساخت و به مرمّت و تعمیر آثار تاریخی همّت گمارد. با سفارتخانههای خارجی ارتباط مستمر داشت و در این سفارتخانهها جاسوسانی را گمارد تا از دسیسههای آنها پیش از عملی شدن مطلع گردد. امیرکبیر همچنین هیئتی از مترجمان را دور هم جمع کرد و بسیاری از آثار مهم غربی در حوزههای مختلف علوم جدید را ترجمه نمود. او اولین شمارۀ روزنامۀ «وقایعاتفاقیه» را در ۱۲۶۷ هجری قمری منتشر کرد، پیش از این تنها روزنامهای که در ایران چاپ شده بود «کاغذ اخبار» میرزا صالح شیرازی بود. امیرکبیر سپس دست به کار ساختن مدرسۀ دارالفنون شد. او بر ساختن بنای دارالفنون نظارت مستمر داشت و برای استخدام معلمان خارجی دستور داد تا معلمانی از اتریش را استخدام کنند و از معلمان روس و انگلیس در تدریس این مدرسه استفاده نشود تا از نفوذ استعماری آنها بکاهد. تعداد معلمانی که او برای تدریس در دارالفنون استخدام کرد نه نفر بودند که اغلب متخصص در حوزۀ نظامی و پزشکی بودند؛ اما مدتی قبل از ورود این معلمان امیرکبیر عزل شد و میرزا آقاخان نوری به صدراعظمی برگزیده شد. آقاخان نوری خواهان استخدام معلمان انگلیسی برای تدریس در دارالفنون بود، هرچند شاه با درخواستش موافقت نکرد. دارالفنون در یکشنبه پنجم ربیعالاول ۱۲۶۸ هجری قمری کار خود را با صد و پنجاه شاگرد آغاز کرد.
اصلاحات امیرکبیر به مذاق خیلیها خوش نیامد و کاری کردند که ناصرالدینشاه او را عزل کند. در عزل امیرکبیر از مقام صدراعظمی سه جریان نقش عمده داشتند: نخست مهدعلیا، مادر ناصرالدینشاه و دیگر درباریانی که با وجود امیرکبیر منافع خود را در خطر میدیدند. دوم سفارتخانههای روس و انگلیس که دستشان از چپاول و غارت کشور کوتاه شده بود و سوم آخوندهای درباری که اصلاحات امیرکبیر منافعشان را تهدید میکرد. سرانجام امیرکبیر درحالیکه به حمایتهای ناصرالدینشاه امیدِ بسیار داشت، در چهارشنبه ۱۸ محرم ۱۲۶۸ هجری قمری عزل شد و به کاشان تبعید شد و چهل روز بعد یعنی در ۱۸ محرم همان سال به دستور ناصرالدینشاه در حمام فین به قتل رسید. بعد از قتل امیرکبیر همسرش عزتالدوله جنازهاش را به کربلا برد و در جوار آرامگاه حسین بن علی به خاک سپرد تا پروندۀ یکی از نامیترین مردان تاریخ ایران اینگونه تلخ و ناگوار بسته شود.
(۱۴۰۳/۳/۱۴)
📗شعر، فرهنگ و ادبیات
@mohsenahmadvandi
http://yun.ir/ilxdw1
👍 11❤ 3
📚معرّفی کتاب
📗نام کتاب: قائممقام فراهانی و امیرکبیر (بخش دوم)
◾️نویسنده: محمد کاشفی
◾️نوبت چاپ: اول
◾️محل چاپ: تهران
◾️ناشر: حافظ نوین
◾️سال چاپ: ۱۳۷۶
◾️تعداد صفحات: ۱۹۸
◾️معرّفیکننده: محسن احمدوندی
امیرکبیر بعد از برگشتن از روسیه، از سوی قائممقامِ پسر، رسماً به مقام استیفای آذربایجان منصوب میشود و چندی بعد مقام وزارت نظام را بر عهده میگیرد. در این ایام عباسمیرزا که برای فرونشاندن فتنۀ ترکمانان راهی خراسان شده، در آنجا بیمار میشود و میمیرد. یک سال بعد از مرگ عباسمیرزا، یعنی در ۱۹جمادیالآخر ۱۲۵۰ هجری قمری فتحعلیشاه نیز میمیرد.
فتحعلیشاه به خاطر علاقهاش به عباسمیرزا، فرزند ارشد او یعنی محمد میرزا را با اینکه لیاقت و کفایت چندانی نداشت، به جانشینی خود برمیگزیند. محمدمیرزا به کمک قائممقام فراهانی بر تخت پادشاهی مینشیند. او بعد از تصاحب قدرت، ابوالقاسم قائممقام را به مقام صدراعظمی خود برمیگزیند، اما اقدامات اصلاحگرایانۀ قائممقام به مذاق مفتخوران و رشوهبگیران درباری خوش نمیآید و به هر دسیسهای که شده شاه را بر آن میدارند تا در سال ۱۲۵۱ هجری قمری دستور دهد که او را در باغ نگارستان خفه کنند و به زندگی این مرد بزرگ خاتمه دهند. بعد از قتل قائممقام، حاج میرزا آقاسی، مردی متلوّنمزاج و شیّاد، به مقام صدراعظمی میرسد. در همین ایام امیرنظام زنگنه در تبریز میمیرد و امیرکبیر در رمضان ۱۲۵۷ هجری قمری به دلیل شناختش از محیط آذربایجان به مقام امیرنظامی این خطه برگزیده میشود. حاج میرزا آقاسی که دلِ خوشی از قائممقام و دستپروردگانش ازجمله امیرکبیر نداشت، مذاکره با دولت عثمانی را به امیرکبیر واگذار کرد و او را راهی ارزنةالروم کرد. آقاسی میخواست با شکست امیرکبیر در این مذاکرات او را سرشکسته و خوار و خفیف کند. امیرکبیر در سال ۱۲۶۰ هجری قمری عازم ارزنةالروم شد و پس از چهار سال مذاکره در ۱۲۶۴ هجری قمری با موفقیت در این مذاکرات و امضای معاهدۀ ارزنةالروم به ایران برگشت، اتفاقی که خوشایند حاج میرزا آقاسی نبود.
در ششم شوال ۱۲۶۴ هجری قمری محمدشاه مرد. در این زمان ناصرالدین میرزا که نایبالسلطنه بود و هجده سال داشت و در تبریز بود، به همراه امیرکبیر راهی تهران شد و در شب شنبه ۲۲ ذیقعده ۱۲۶۴ هجری قمری رسماً به تخت نشست و تاج شاهی بر سر نهاد و امیرکبیر را به صدراعظمی خود برگزید. یک سال بعد، در سال ۱۲۶۵ هجری قمری امیرکبیر با عزتالدوله، خواهر ناصرالدینشاه، ازدواج کرد تا پیوندش با خاندان قاجار را محکمتر کند.
📗شعر، فرهنگ و ادبیات
@mohsenahmadvandi
👍 4
📚معرّفی کتاب
📗نام کتاب: قائممقام فراهانی و امیرکبیر (بخش اول)
◾️نویسنده: محمد کاشفی
◾️نوبت چاپ: اول
◾️محل چاپ: تهران
◾️ناشر: حافظ نوین
◾️سال چاپ: ۱۳۷۶
◾️تعداد صفحات: ۱۹۸
◾️معرّفیکننده: محسن احمدوندی
مدتها بود که میخواستم کتابی دربارۀ دو مرد بزرگ تاریخ ایران یعنی قائممقام فراهانی و امیرکبیر بخوانم و ممکن نمیشد تا اینکه چند روز پیش فرصتی دست داد تا کتاب کوتاه و کمحجم «قائممقام فراهانی و امیرکبیر» را بخوانم.
کتاب مذکور با مرور تاریخ ایران از عصر صفویه آغاز میشود: حکومت صفویه با هجوم افغانها و کشته شدن شاه سلطان حسین صفوی، بعد از دویست سال حکمرانی بر ایران از هم پاشید. بعد از صفویان، نادرشاه افشار روی کار آمد و با انتقام گرفتن از افغانها، روحیۀ ازدسترفتۀ ایرانیان را تا حدودی بازگرداند. نادرشاه بخش وسیعی از مدت حکمرانیاش را به کشورگشایی گذراند و چندان فرصت سیاستورزی و سامان دادن به امور کشور را نیافت. سپس زندها به رهبری کریمخان زند به حکومت رسیدند. کریمخان در مدت کوتاه حکمرانیاش تا حدودی به اوضاع نابسامان کشور سروسامان داد. با مرگ کریمخان، آغامحمدخان، رهبر قوم قاجار، که در دربار کریمخان در شیراز اخته و اسیر شده بود، به تهران آمد و تاج پادشاهی بر سر نهاد و سلسلۀ قاجاریه را بنیان گذاشت. بعد از مرگ آغامحمدخان، برادرزادۀ او فتحعلیشاه به قدرت رسید. فتحعلیشاه مردی نالایق و بیکفایت بود، به همین دلیل ادارۀ امور کشور را به فرزند بزرگش عباسمیرزا که بهعنوان نایبالسلطنه در تبریز ساکن بود، سپرد. در این دوران انگلیسیها و روسها با توجه به ضعف پادشاه ایران، هرکدام به دلایلی تلاش میکردند تا در دربار نفوذ کنند و سیاستهای کشور را در جهت منافع استعماری خود سمتوسو دهند. انگلیسیها برای دسترسی به هند و آسیای شرقی ایران را لازم داشتند و روسها هم برای دسترسی به آبهای آزاد خلیجفارس. عباسمیرزا میکوشید تا از دخالت بیگانگان در امور کشور جلوگیری کند. او دو وزیر دانشمند از خاندان قائممقام داشت که در ادارۀ امور کشور یاریگرش بودند: میرزا عیسی فراهانی مشهور به آقابزرگ و بعد از مرگ او فرزند خلفش ابوالقاسم فراهانی.
خاندان قائممقام در اصل اهل هزاوۀ فراهانِ اراک بودند و از مستوفیان و ادیبانی بودند که از عهد صفویه به امور دیوانی و آموزگاریِ فرزندان رجال ایرانی اشتغال داشتند و در عصر نایبالسلطنگی عباسمیرزا به تبریز آمده و در دستگاه این شاهزادۀ قجری مشغول به خدمت شده بودند. در همین خانواده بود که محمدتقیخان فراهانی ملقب به امیرکبیر تربیت شد و بعدها به یکی از مردان نامی کشور بدل گشت. محمدقربان، پدر امیرکبیر، آشپز میرزا عیسی فراهانی بود و به همین دلیل فرزندش محمدتقی به همراه میرزا ابوالقاسم فراهانی تحت تربیت و آموزش آقابزرگ قرار گرفت و زمینه برای ورود او به عرصۀ سیاست فراهم شد.
ایران در زمان فتحعلیشاه درگیر جنگ با روسها شد و با وجود رشادتهای فراوان عباسمیرزا شکست خورد و قراردادهای ننگین ترکمانچای و گلستان بر کشور تحمیل شد. در پنجم شعبان ۱۲۴۳ هجری قمری عهدنامۀ ترکمانچای بین ایران روسیه منعقد شد و قرار شد که سفیرانی از دو طرف برای امضای این قرارداد به دو کشور اعزام شوند. از جانب ایران مشیرالسلطنه و از جانب روسها گریبایدوف مسئول این کار شدند. گریبایدوف که به ایران آمد، درخواستهای زیادهخواهانهای از حکومت ایران داشت، این مسئله بهانهای فراهم کرد تا انگلیسیها که از عقد قرارداد ترکمانچای با روسها ناراضی بودند، مردم را علیه گریبایدوف بشورانند. در این آشوب گریبایدوف و همۀ همراهانش کشته شدند. بعد از این واقعه، عباسمیرزا به درخواست فتحعلیشاه هیئتی را راهی روسیه کرد تا ضمن تسلیتِ مرگِ گریبایدوف به امپراتور روسیه، مراتب عذرخواهی دولت ایران را هم به این مقام ابلاغ دارند. این هیئت شامل خسرومیرزا، فرزند عباسمیرزا؛ امیرنظام زنگنه، فرمانده لشکر آذربایجان؛ محمدتقی فراهانی و تنی چند از سران کشوری و لشکری بود. هیئت اعزامی راهی روسیه میشوند و امپراتور روسیه نیز به دلیل درگیر جنگ بودن با عثمانی، عذرخواهی ایران را میپذیرد و به مجازات عاملان این واقعه اکتفا میکند. هیئت ایرانی حدود یک سال در روسیه میمانند و از کارخانهها، دانشگاهها و مکانهای علمی و صنعتی این کشور بازدید میکنند و همین بازدیدها را باید نقطۀ آغاز تحول فکری امیرکبیر دانست. او در این سفر کوشید راز و رمز پیشرفت همسایۀ شمالی را دریابد تا با الگوگیری از آن، زمینه را برای پیشرفت و تعالی کشورش فراهم کند.
📗شعر، فرهنگ و ادبیات
@mohsenahmadvandi
👍 6
📚معرّفی کتاب
📗نام کتاب: هنر و ادبیات امروز: گفتوشنودی با دکتر پرویز ناتل خانلری و دکتر سیمین دانشور
◾️نویسنده: ناصر حریری
◾️نوبت چاپ: اول
◾️محل چاپ: بابل
◾️ناشر: کتابسرای بابل
◾️سال چاپ: ۱۳۶۶
◾️تعداد صفحات: ۱۰۶
◾️معرّفیکننده: محسن احمدوندی
کتاب «هنر و ادبیات امروز» دو گفتوگوی جذاب و خواندنیِ ناصر حریری با سیمین دانشور و پرویز ناتل خانلری را شامل میشود. گفتوگوی حریری با دانشور تقریباً مفصل و با ناتل خانلری تقریباً مختصر است. در گفتوگوی نخست، سیمین دانشور از زندگی و زمانهاش میگوید. بنابه گفتههای دانشور در این مصاحبه، او در اردیبهشت سال ۱۳۰۰ در شیراز و در خانوادهای تقریباً متمکّن زاده میشود. پدرش، محمدعلی دانشور، پزشک بوده و مادرش، قمرالسلطنه حکمت، از خانوادۀ اشرافی حکمت و دخترعموی علیاصغرخان حکمت، وزیر معارف رضاشاه، بوده است. سیمین در مدرسۀ مهرآیین که متعلّق به انگلیسیها بوده، تحصیلات ابتدایی و متوسطه را میگذراند و بعد از این که دیپلمش را میگیرد، به همراه خواهر و برادر بزرگش به تهران میآید. خواهرش پزشکی میخواند، برادرش باستانشناسی و خود سیمین هم در رشتۀ ادبیات فارسی در دانشگاه تهران مشغول به ادامه تحصیل میشود و در سال ۱۳۲۸ دکترایش را میگیرد. موضوع رسالۀ دکتری سیمین «علمالجمال و جمال در ادبیات فارسی تا قرن هفتم هجری» بوده و راهنماییاش را خانم فاطمه سیاح بر عهده داشته است، اما در میانۀ راه سیاح میمیرد و راهنمایی رساله به بدیعالزمان فروزانفر واگذار میشود. سیمین در سال ۱۳۲۹ با جلال آلاحمد ازدواج میکند و در سال ۱۳۳۱ با دریافت بورس تحصیلی به آمریکا میرود، در دانشگاه استنفورد زیباییشناسی میخواند و در کلاسهای نویسندگی خلاق والاس استگنر شرکت میکند. برگشت او از آمریکا مصادف میشود با سقوط جبهۀ ملی به رهبری محمد مصدق، اتفاقی که برای او و جلال بسیار غمانگیز بوده و به تلخی از آن یاد میکند. سیمین سپس بهعنوان استاد در دانشگاه تهران به تدریس زیباییشناسی و تاریخ هنر مشغول میشود.
سیمین دانشور در این گفتوگو همچنین از زندگی مشترکش با جلال و دلیل ازدواجش با او سخن میگوید، از خیانت جلال میگوید، از مرگ جلال میگوید و این که ساواک در کشتن او نقشی نداشته است. از خودسوزی خواهر پزشکش میگوید و این که بعد از مرگ جلال، خواهرزادهاش، لیلی ریاحی، را به فرزندی میپذیرد. از مرتضی کیوان میگوید و اینکه هم او بود که سیمین را تشویق کرد تا در سن بیستسالگی قصههای پراکندهاش را گرد آورد و در قالب اولین مجموعه داستانش یعنی «آتش خاموش» به چاپ بسپرد. از نیما و عالیه خانم که در همسایگیشان زندگی میکردهاند میگوید و از خیلی چیزهای خواندنی دیگر. در پایان هم حریری از دانشور دربارۀ شعر و تعریف آن سؤال میکند و نظر او را دربارۀ سه شاعر برجستۀ معاصر یعنی نیمایوشیج، فروغ فرخزاد و سهراب سپهری جویا میشود.
بخش دوم کتاب به گفتوگوی کوتاه و مختصر حریری با پرویز ناتل خانلری اختصاص دارد. از فحوای متن و پاسخهای کوتاه ناتل خانلری چنین برمیآید که او چندان راغب به این گفتوگو نبوده است و دلیل کوتاه از آب درآمدن این گفتوگو هم به همین مسئله برمیگردد. ناتل خانلری در پاسخ به این پرسش که شعر چیست؟ شعر را «کلامی مخیّل» تعریف میکند. او بر این باور است که بخش وسیعی از لذتی که هرکس از خواندن یک شعر میبرد به ذوق و سلیقهاش بستگی دارد و پدیدهای شخصی است. ناتل خانلری شعر معاصر را در امتداد شعر کهن میداند و در ادامه نیز نظر خود را دربارۀ سه شاعر مطرح معاصر یعنی نیمایوشیج، فروغ فرخزاد و سهراب سپهری بیان میکند.
(۱۴۰۳/۳/۸)
شعر، فرهنگ و ادبیات
@mohsenahmadvandi
http://yun.ir/hvpzg8
👍 11👏 7❤ 4
[پرویز ناتل خانلری:] معروف است که متنبی، شاعر معروف عرب، از یکی از کوچههای بغداد میگذشت. شنید که معلمِ مکتبی شعرش را میخواند و تفسیر میکند. به گوشهٔ دیواری تکیه داد تا تفسیر را بشنود. وقتی که کار معلم به پایان رسید، وارد مکتب شد و به معلم مکتب گفت: اجازه بده دهانت را ببوسم. و چون مکتبدار دلیلش را پرسید، جواب داد که تو از شعر من تفسیرهایی کردی که بههیچروی به عقل خودم نمیرسید.
#ناصر_حریری (۱۳۶۶). هنر و ادبیات امروز: گفتوشنودی با دکتر پرویز ناتل خانلری و دکتر سیمین دانشور. چاپ اول. بابل: کتابسرای بابل. صفحهٔ ۸۷.
📗شعر، فرهنگ و ادبیات
@mohsenahmadvandi
👍 23😁 10❤ 4🙏 2🥰 1
Repost from پارسیشناسی
بخش خدمات زبانی ـ ادبی پارسیشناسی راهاندازی شد
از امروز در پارسیشناسی به یاری متخصّصان زبان و ادبیات و حوزههای وابسته خدمات زیر را انجام خواهیم داد:
◽️ حروفنگاری (تایپ) متنهای دارای نویسههای خاص (خطوط باستانی، آوانگاری، واجنگاری، حرفنویسی و ...)
◽️ ویرایش زبانی و فنی همۀ متنها
◽️ ویرایش تخصصی و محتوایی ـ ساختاری مقالات و متنهای مربوط به زبانشناسی، ادبیات فارسی، زبانهای باستانی، ایرانشناسی و حوزههای وابسته
◽️ ترجمۀ متنهای مربوط به زبانشناسی، زبانهای باستانی، ادبیات فارسی و ایرانشناسی
◽️تهیۀ متن رقمی (دیجیتال/ الکترونیکی) برخی کتابها و مقالات فارسی و غیرفارسی مربوط به زبان، ادبیات و ایرانشناسی (با رعایت حق نشر)
◽️ برگزاری کلاس و دورۀ آموزشی خصوصی برخط در حوزۀ زبان و ادبیات (کلیۀ مقاطع و سطوح)
◽️ و مشاوره دربارۀ دیگر فعالیتهای زبانی و ادبی
❌ درصورتیکه درخواست انجام دادن فعالیتهای مغایر اخلاق پژوهش (مانند نگارش مقاله، پایاننامه و مانند آن) فرمایید، بلافاصله مسدود (بلاک) و گزارش (ریپورت) خواهید شد. ❌
✅ زیر نظر منوچهر فروزنده فرد [مشاهدۀ کارنامک (رزومه)]
برای اطّلاع از شرایط و هزینهها به شناسۀ @parsi_shenasi پیام دهید.
👍 6