روان نویس
🗞راحت باشید چون نقل مطالب نویسندگان کانال بدون ذکر نام و آدرس کانال شرعا مجاز است. 📚ما می خواهیم خودمان را تغییر دهیم نه جهان را...فقط همین ارتباط با ما @Saeedirad @masoudbassiri
БольшеСтрана не указанаЯзык не указанКатегория не указана
2 336
Подписчики
Нет данных24 часа
Нет данных7 дней
Нет данных30 дней
- Подписчики
- Просмотры постов
- ER - коэффициент вовлеченности
Загрузка данных...
Прирост подписчиков
Загрузка данных...
😀😀😀😀😀😀😀😀😀😀
یه بابایی تعریف میکرد
30 سال پیش خواستم برم شیراز . رفتم ترمینال و سوار اتوبوس شدم. صندلی جلوم زن و شوهری بودند که یه بچه تپل و شیرین 3 یا 4 ساله داشتند.
اتوبوس راه افتاد.
16 ساعت راه بود.
طی راه بچه تپل و شیرین که صندلی جلو بود هی به سمت من نگاه میکرد و میخندید.
چندبار باهاش دالی بازی کردم و بچه کلی خندید. دست بچه یه کاکائو
که نمیخوردش، تو دالی بازی یهو یه گاز از کاکائو بچه زدم؛ بچه کمی خندید.
کمی بعد مادر بچه با خوشحالی به شوهرش گفت:
ببین؛ بالاخره کاکائو را خورد.
دیدم پدرومادرش خوشحالند؛ گفتم
بذار بیشتر خوشحال بشند.
خلاصه 3 تا کاکائو را کم کم از دست بچه یواشکی گاز زدم و بچه هم میخندید.
مدتی بعد خسته شدم.
چشمم را بستم و به صندلی تکیه دادم که یهو ای وای..
مردم از دل پیچه، دل و روده ام اومد تو دهنم، سرگیجه داشتم، داشتم میترکیدم.
دویدم رفتم جلو و به راننده وضعیت اورژانسی خودم را گفتم. راننده با غرغر تو یه کافه ایستاد.
عین سوپرمن پریدم و رفتم دستشویی و رفع حاجت کردم.
برگشتم و از راننده تشکر کردم و نشستم روی صندلی.
اتوبوس راه افتاد، هنوز 10 دقیقه نگذشته بود که دل پیچه شروع شد.
طوری شده بود که
صندلی جلوی خودم را گاز میگرفتم .از درد میخواستم داد بزنم. چه دل پیچه وحشتناکی، تموم بدنم را میکشیدند، مردم خدا....
دویدم پیش راننده و با التماس وضعیتم را گفتم.
راننده اومد اعتراض کنه که وضعیتم رو فهمید و زد بغل جاده و گفت: بدو داداش
پریدم بیرون و دقایقی بعد برگشتم به اتوبوس وتشکر کردم.
از درد داشتم میمردم.
دهنم خشک شده بود و چشمام سیاهی میرفت.
رفتم روی صندلی نشستم.
گفتم چرا اینجوری شدم؟
غذای فاسد که نخورده بودم!
دیدم دست بچه باز کاکائو هست.
از پدر بچه پرسیدم :
بچه تون کاکائو خیلی میخوره؟
پدرش گفت: نه، کاکائو براش بده. مادرش گفت:
حقیقت بچه مون یبوست داره، روی کاکائو مسهل مالیدم تا شاید افاقه کنه؛
تا حالام دو سه تا هم خورده ولی بی فایده بوده!
من بدبخت خواستم ادامه بدم که یهو درد مجدداً اومد. میخواستم داد بزنم و کف اتوبوس غلت بزنم، رفتم پیش راننده؛ راننده با خشونت گفت : خجالت بکش ؛ وسط بیابونه ماشین که شخصی نیست.
برو بشین!
مونده بودم بین درد و خجالت.
یه فکری کردم؛ برگشتم پیش پدر و مادر بچه و گفتم : من هم یبوست دارم، میشه به من هم کاکائو بدید؟
3 تا کاکائو مسهلی گرفتم
و رفتم پیش راننده عصبی و با ترس و خنده گفتم:
عزیز چرا داد میزنی؟ نوکرتم، فداتم ؛ دنیا ارزش نداره؛ شما ناراحت نشو؛ جون همه ما دست شماست، معذرت میخوام.
بیا و دهنت را شیرین کن!
راننده هم که سیبیل کلفت و لوطی بود گفت ایول ؛ دمت گرم ؛ بامرامی ؛ آخر مردای عالمی!
خلاصه 3 تا کاکائو را کردم تو دهنش و رفتم سر جام نشستم و از درد عین مار به خودم پیچیدم.
10 دقیقه نشده بود که راننده صدام کرد و گفت:
داداش؛ جون بچه ات چی به خورد من دادی؟
ترکیدم!
داستان کاکائو و بچه را براش گفتم.
راننده زد بغل جاده و گفت:
بریم پایین......
خلاصه تا شیراز هر نیم ساعت میزد کنار و میگفت: بریم رفیق!
مسافرها هم اعتراض که میکردند راننده میگفت: پلیس راه گفته که یه گروه تروریست و نامرد توی جاده میخ ریختند؛ تند تند باید لاستیکها را کنترل کنم که نریم ته دره!
ملت هم ساکت بودند و دعا به جون راننده میکردند.
*این را عرض کردم که بدانید برای رفع هر مشکلی مسئولش باید همدرد مردم باشه تا حس کنه طرف چی میکشه...*
✏ @RavanNeviss
آخرین شب قرن به سلامتی☄
نام تو را برگلبرگ گلِ مهتابی بردشتِ ارس نوشتم تا روز ازدیده ها پنهان بماند و شب برای ماه چشم بگشاید.
رازِ سر به مهر خواستن تو را زیر بالِ نازک شاپرک نوشتم تا از چشم نامحرم دور مانَد
از جار زدن بی زارم
این آیین من است !!
#زهره_عبداله_زاده_حسینی
✏ @RavanNeviss
📒 مناظره خواندنی فیدل کاسترو با پاپ ژان پل دوم:
⛪ من به کلیسای تو ایمان ندارم
پاپ ژان پل دوم ،پاپ اسبق کاتولیک های جهان
درسال 1998به کوبا سفرکرده بود،دراین ملاقات پاپ از باب ارشاد ونصیحت به کاسترو گفت:"
آیاشمابه کلیسا ایمان دارید؟"
فیدل بازیرکی جواب داد:"آیا شما خود به خداوند ایمان دارید؟"
پاپ که از این پاسخ جاخورده بود چند لحظه سکوت کرد وگفت:
"مردم عادی به خداوند ایمان دارند،چطورممکن است من درمقام جانشین عیسی مسیح به خدا ایمان نداشته باشم؟"
سپس کاسترو گفت:"خیالم راحت شد زیرا به خاطر سکوت شما در برابر تجاوزات نظامی آمریکا درگوشه وکنارجهان وکشتارانسان ها ونشان ندادن واکنش در برابر این جنایات وعدم حمایت از مظلومین جهان تصور می کردم شما بی خدا هستید."پاپ که ازسخنان کاسترو برآشفته بود واین عبارات را توهین به خود و پیروان کلیسای کاتولیک تلقی می کرد، خواست جلسه را ترک کند، اما کاسترو او را به تحمل به نشستن دعوت کرد وگفت:"اگر شما خود را نماینده عیسی مسیح در زمین می دانید ومعتقد هستید میلیون ها نفر در جهان پیرو دارید وبسیاری از رهبران جهان وازجمله رئیس جمهور آمریکاومقامات این کشور به شما ایمان دارند وجایگاه شما را تقدیس می کنند،ازآنها بخواهید هزینه های جنگی را کنار گذاشته و در مبارزه با فقر ونجات انسان ها به کار بگیرند."پاپ جواب داد:"کلیسا درسیاست دخالت نمی کند!"و در اینجا کاسترو تیرخلاص را شلیک کرد وخطاب به پاپ گفت:"اگرکلیسای کاتولیک با میلیون ها نفر پیرو درسیاست دخالت نمی کند وکاری به سرنوشت مردم وبلائی که امپریالیزم غرب وسرمایه سالاران برسرفقرا وکشورهای جهان سوم می آورند ندارد،پس چنین کلیسائی یک نقش فانتزی وتشریفاتی دارد وچیزی شبیه تشریفات جشن سال نو و یا هالووین و روز شکرگزاری وامثال آن است وچنین کلیسائی چکار به ایمان من دارد؟،البته من به چنین کلیسائی ایمان ندارم !زیرا اهل تشریفات ومراسم فانتزی نیستم ."
✏ @RavanNeviss
تنها پرندهای که جرات میکند عقاب را نوک بزند، دورنگوی سیاه است. به پشت عقاب مینشیند و گردنش را گاز میگیرد. با این حال ، عقاب هیچ واکنشی نشان نمیدهد و با دورنگو نمیجنگد. او وقت و انرژی خود را تلف نمیکند. فقط بالهای خود را باز میکند و شروع به پرواز بالاتر در آسمان میکند.
هرچه پرواز بالاتر باشد نفس کشیدن برای دورنگو سختتر است و سرانجام به دلیل کمبود اکسیژن دورنگو سقوط میکند.
نیازی نیست که به همه نبردها واکنش نشان دهید.لازم نیست که به همه استدلالها یا منتقدان پاسخ داده شود. شما فقط استاندارد را بالا می برید و همه مخالفان از بین میروند.
✏ @RavanNeviss
❄❄❄❄❄❄❄❄❄❄
.....دی آرام و با طمانینه از پله های یخ زده ی زمستان بالا می رود و با کوله باری که پر کرده از گلهای یخِ لطیف و خوشبو به دورتر خیره می شود.
او نیز همچون نُه برادر دیگر عازم رفتن است،
همانطور که نجیبانه بر پیشانی کاج های بازمانده از کریسمس بوسه می زند به آنها نوید می دهد که بخت سپید طبیعت را در ادامه ی زمستان شاهد خواهند بود .
اینک مصمم و شاد ردای خود را جمع کرده و گیسوان بلندش را که باریکه ای از گذر زمان نقره فامش کرده ،زیر کلاه پشمیِ دست باف ننه سرما جمع می کند و پای خود را روی سکوی برفی کنار جاده ی قرن تکان تکان می دهد تا بهمن برسد و ادامه ی فصل را از او بستاند.
بهمن از دور پیدا می شود.
هرچند تا بهار روزهای نسبتا زیادی مانده اما صورت زیبای او تداعی شادابی و تغییری بزرگ است و نگاه نافدش تکاپوی حیات .....
در جابجایی دو برادر ابرهای آسمان همراهی می کنند و برف دانه هایشان را ، آرام آرام بر سر آنها می پاشند تا وداع پراحساس آنها خواستنی تر به یاد ها بماند.
#زهره_عبداله_زاده_حسینی
✏️ @RavanNeviss
🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁
آخرین پاییزقرن هم درحال رفتن است.
باتمام دلهره وسردرگمی ها
"مهرش" به شتاب رفت
"آبانش"بااضطراب و وحشت پا به پای درد و مرگ دوید
و"آذرش"دستانِش را برای فشردن انگشتان سرد یلدا دراز کرده و صورت سپیدِ زمستان را غرق در بوسه ی وداع می کند
پاییز آخرین دکمه های لباس رنگی خود را می بندد وکمی به دور و بر نگاه می اندازد و ساک رنگین را به دوش می کشد تا راهی سفر شود.🍂🍁
نگاه معناداری به برگهای رنگارنگ روی زمین که با دانه های برف خیس خورده می اندازد که دیگر باد هم توان رقصاندن وجابه جا کردن شان را ندارد!🌬🍂🌬🍂
و من که ناظر این وداع هستم
چشم به زمستان دوخته ام
شاید در دل ابرهای سفید و بی احساسِ آسمان،
مُشتی نُقلِ یخزده پنهان باشدکه روی برگها بپاشد و دل ما را با "کف زدن های پرصدا و سوت های ممتد باد" به عروسی برفها در تالار زمستان دعوت کند.....🌨❄️☁️
#زهره_عبداله_زاده_حسینی
✏️ @RavanNeviss
📌کرونا یک بحران جهانی است.
استفاده از ماسک، رعایت فاصله اجتماعی و عدم حضور در تجمعات و اماکن شلوغ از مهمترین و موثرترین روشهای جلوگیری از شیوع و گسترش آن است.
پزشکان و پرستاران در خط مقدم مبارزه با این بیماری قرار دارند. این فرشتگان سفید پوش به دلیل برخورد نزدیک با بیماران مبتلا و همچنین خستگی ناشی از فشار بالای کار در معرض ابتلا به این بیماری قرار دارند.
موثرترین راه کمک ما به پزشکان و پرستاران رعایت پروتکلهای بهداشتی و جلوگیری از گسترش بیشتر این بیماری است اما ما چه میکنیم؟
ماسک نمیزنیم چون خسته میشیم و حالت خفگی بهمون دست میده!
مسافرت میریم خب چون تو خونه پوسیدیم!
عروسی میریم و عروسی میگیریم خب چون مگه میشه عروسی نگرفت!
میریم رستوران و کافی شاپ غذا میخوریم خب شاید کرونا بخواد یک سال دیگه هم باشه!
📌کسانی که به پروتکلهای بهداشتی توجه نمیکنند در سراسر جهان قابل مشاهده هستند و تنها مختص ایران نیستند اما ...
📌خودم بارها در تاکسی و مترو شاهد این صحنه بودم که مردم با دیدن یک نقص در مدریت شهری و ... یا بینظمی مسافران در پیاده و سوار شدن به مترو و اتوبوس سریع میگن با این «مسولین ما پیشرفت نمیکنیم» «مترو ژاپن رو دیدی» و ...
📌کرونا و روشهای پیشگیریش یک آزمون یکسان برای تمام مردم جهان با هر سطح فرهنگ و پیشرفت است که مستاسفانه خیلی ها در این آزمون مردود شدند از جمله خودما...
همان مردان و زنانی که در #شهرک_غرب تجمع کردند، همان کسانی که عروسی گرفته اند و ...
همه و همه در قتل #مریم_رحیمی ، #پرستار_شیرازی و فرزند هفت ماههاش دست داشتند
✏️ @RavanNeviss
امشب سخن از جان جهان باید گفت
توصیف رسول انس و جان باید گفت
در شام ولادت دو قطب عالم
تبریک به صاحبالزمان باید گفت
میلاد نبی اکرم (ص) و امام صادق (ع) مبارک
✏️ @RavanNeviss
به گرگ گفتن این گوسفندهایی که میدری، متعلق به یتیمها و بیوهها و پیرزنهاست. این مال خوردن ندارد
گفت: زود حرفتو بزن، گَله رفت
✏ @RavanNeviss
اشیا را جایگزین عشق نکنید
هرجا که رفتم آدمهایی را دیدم که در پی تصاحب چیزهای نو هستند.
تصاحب ماشین نو، تصاحب یک ملک جدید، تصاحب اسباب بازی جدید. یا حتی یک حیوان خانگی زیبا مثل سگ یا گربه
بعد هم دوست دارند به همه بگویند میدانی به تازگی چی خریدهام؟
میدانی تفسیر من از اینها خریدها و چیزهای تازه چیست؟
من میگویم اینها در اصل تشنه عشق بودهاند ولی به جای عشق، اینها را جایگزین کردهاند.
آنها اشیاءِ بیجان را به جان پذیرفتهاند و انتظار محبت از آنها دارند؛ اما فایدهای ندارد. شما نمیتوانید مواد بیجان را جایگزین عشق کنید، جایگزین عطوفت، لطافت یا حس دوستی کنید.
شما نتوانستهاید عاشق شوید و عاشق کنید
ضعفتان را با اشیا و نمایش مد و لباس و آرایش میپوشانید
✍🏽 میچ البوم
📕 سهشنبهها با موری
✏ @RavanNeviss
Выберите другой тариф
Ваш текущий тарифный план позволяет посмотреть аналитику только 5 каналов. Чтобы получить больше, выберите другой план.