cookie

Мы используем файлы cookie для улучшения сервиса. Нажав кнопку «Принять все», вы соглашаетесь с использованием cookies.

avatar

کانال نو اندیشی دینی کیان

با رویکرد نواندیشی دینی [email protected]

Больше
Рекламные посты
4 811
Подписчики
Нет данных24 часа
+97 дней
+1830 дней

Загрузка данных...

Прирост подписчиков

Загрузка данных...

Фото недоступноПоказать в Telegram
دوم. شگفت‌انگیزترین وجه سخنان شما این است که گویی تاریخ سه دهه اخیر این کشور را از یاد برده‌اید. چنان صحبت می‌کنید که انگار حاکمان اینقدر درک نشدند و بی‌توجهی و بی‌مهری دیدند که پرخاشگر شدند! و حالا شما در مقام روان‌شناس به ما می‌گویید که کمی به این طفل معصوم توجه کنید، کارهای خوبی هم می‌کند و اگر این چنین کنید، می‌رود در اتاقش می‌نشیند و به کارهای بدش هم فکر می‌کند. آقای عبدالکریمی! دستکم بیست سال بخش بزرگی از مردم این سرزمین به اصلاحات دل بستند، رأی دادند، روزنامه منتشر کردند، گفت‌وگو کردند، تظاهرات مسالمت‌آمیز کردند، میزگرد برگزار کردند، اعتراض محترمانه کردند و غیره، برای چه؟ دقیقاً برای این که هم ما باشیم هم آنها، دقیقاً به خاطر این که همیدگر را درک کنیم، دقیقاً به این دلیل که می‌خواستیم راهی پیدا کنیم برای زندگی در کنار هم. نتیجه؟ «گفتمان انقلاب» به قول شما نه تنها قدمی عقب نرفت، که خشونت و ستم را بیشتر و عریان‌تر کرد. رأی به حسن روحانی در سال ۱۳۹۲ را به یاد بیاورید. پیام این رأی چه بود؟ بگذارید این پیام را برای جناب‌تان ترجمه کنم: «ای قدرت‌مداران بر سر جای خویش بمانید، سالار و سرور باشید، ولی بگذارید ما هم زندگی کنیم» نتیجه؟ زمین‌گیر شدن دولت روحانی و نهایتاً حذفش از قدرت! خشمی که امروز در فضای مجازی می‌بینید نتیجه دهه‌ها شکست سیاستِ مدارا و تلاش برای درک طرف مقابل است! شما گویی از یاد برده‌اید که ما بیش از بیست سال در حال گفت‌وگو بوده‌ایم، بیش از بیست سال دنبال راه‌حلی بی‌خشونت بوده‌ایم، بیش از بیست سال از قضا می‌خواستیم امثال حججی‌ها باشند، ما هم باشیم، اما جز گلوله و زندان و دوری از وطن چیزی نصیب‌مان نشد. شما بیست سال تلاش ما را برای همزیستی نمی‌بیند و این برای امثال من بسیار دردانگیز است. در گفتار شما ما ظاهراً چیزی هم بدهکار شده‌ایم! داوری شما درباره مخالفان وضع موجود بسیار ستمکارانه است. مخالفان این وضعیت تمام سعی‌شان را کردند که این گره با دست باز شود، طرفی که نخواست به قول شما «گفتمان انقلاب» بود. اگر به فرض محال همین فردا معجزه‌ای رخ دهد و حاکمان خواب‌نما شوند و اراده‌ای برای اصلاحات واقعی داشته باشند، اطمینان دارم همان «روشنفکران غرب‌شیفته» استقبال خواهند کرد. هیچ کس شیفته آشوب و ماجراجویی نیست. اما واقعیت جز این است. طرف مقابل می‌گوید می‌زنم و تو هم باید خفه شوی. طبعاً هر انسان آزاده‌ای به قدر توان در برابر این وضعیت می‌ایستد و باید بایستد. آفرینندگان این خشم، روشنفکران غرب‌شیفته نیستند، همان «گفتمان انقلاب» است، آن که باد بکارد توفان درو خواهد کرد.
Показать все...
فراموشی تاریخ و داوری ستمکارانه یادداشتی برای آقای بيژن عبدالکریمی اشاره: آقای دکتر بیژن عبدالکریمی در گفت‌وگوی اخیرشان با آقای دکتر حاتم قادری در کانال «آزاد» تاکید کردند که «روشنفکران» تصور درستی از «گفتمان انقلاب» ندارند و «محسن حججی»‌ها را درک نکرده‌اند. گفتند «روشنفکران» کارشان از غرب‌زدگی گذشته و به غرب‌شیفتگی رسیده‌اند. استنباط من از سخنان ایشان این بود که می‌گویند یکی از دلایل بن‌بست سیاسی موجود در ایران روشنفکران و نخبگان سیاسی مخالف وضع موجود هستند که این چنین غرب‌شیفته‌اند و ناتوان از درک حججی‌ها. البته ایشان گاه و بیگاه اشاره‌ای هم به ستم‌گری‌های حکومت می‌کنند ولی ظاهراً اعتقاد دارند مخالفان حکومت نیز مقصرند. اینک یادداشت من خطاب به ایشان: جناب آقای عبدالکریمی! من به عنوان یک دوم خردادی سابق با شما صحبت می‌کنم. من در دوم خرداد ۱۳۷۶ به محمد خاتمی رأی دادم و تا سال ۹۶ بیش و کم از اصلاحات دفاع کردم. اگر چه بعد از ۱۳۸۸ تا حدی زیادی از موفقیت اصلاحات ناامید شدم. این را گفتم تا بدانید چه کسی با چه سابقه‌ای شما را خطاب قرار می‌دهد. اول. شما در سال‌های اخیر به مخالفان و «روشنفکران» مدام می‌تازید و آنها را بخشی از مشکل معرفی می‌کنید. پرسش این است که این روشنفکران چه کسانی هستند؟ چه خط فکری و سیاسی دارند؟ با شما موافقم که بخشی از روشنفکران ما به دام تقلید کورکورانه از هر مُد غربی افتاده‌اند. اما بسیاری هم هستند که چنین نیستند. این گونه جمع بستن و مبهم سخن گفتن درباره «روشنفکران» هم‌صدا شدن با ایدئولوژی حاکم است و تکرار پروپاگاندای کهنه و نخ‌نمای چهل‌ساله حکومت. شما را متهم نمی‌کنم که «حکومتی» هستید، در کلام شما صداقت می‌بینم، اما متأسفانه پیامد مواضع شما جز این نیست. من همیشه تحت تاثیر جریان‌های فکری‌ بوده‌ام که ناقد تجدد بوده‌اند، اما تصور می‌کنم گفت‌وگوی نظری میان مدافعان سخت‌کیش تجدد و منتقدان و حتی نفی‌کنندگان تجدد لازم است و شکوفاکننده فکر و عمل، اما متوجه نمی‌شوم این چه ربطی دارد به ستم‌های حکومت؟ «روشنفکران» چه غرب‌شیفته باشند چه نباشند، ستم دستگاه قضایی توجیهی ندارد، فقدان آزادی سیاسی روح‌کش و فکرستیز است، سرکوب زنان و دختران در خیابان ظالمانه است و بی‌عدالتی اجتماعی موجود قبیح است. مشکل سخن شما این است که موضوعی نظری را به وضعی سیاسی گره می‌زنید. تجدد، پرسش بزرگی در برابر تمدن ماست و پاسخ‌های مختلف باید با یکدیگر مجادله کنند و می‌کنند و خواهند کرد، ولی حکومت بدون توجه به این که روشنفکران غرب‌ستیزند یا غرب‌شیفته باید آزادی‌گستر باشد و عدالت‌پرور، باید ایران را آباد کند و حافظ حقوق شهروندان باشد. گیرم که اصلاً تمام روشنفکران از صدر تا ذیل سخن لغو بگویند و فکر باطل داشته باشند، چه ربطی دارد به حکومت؟ اصولاً از کی تا به حال مواضع روشنفکران اینقدر برای حکومت مهم شده است؟
Показать все...
صف طویل افول فهرست کسانی را که برای رئیس جمهور شدن ثبت نام کرده‌اند، مرور می‌کنم و بعد در ذهنم با چهره‌های تاثیرگذار قرنی که گذشت مقایسه می‌کنم. این صف طولانی - اگر با تسامح از چند نفر بگذریم- نشانه‌ی افول ایران است. برای این‌که این افول را بهتر بفهمیم کافی است فهرست سیاستمداران آغاز قرن گذشته را مرور کنیم. تاثیرگذارترین چهره‌های سیاسی در قرن پیش را در ذهنم مرور می‌کردم، دیدم بخش بزرگی از فهرست ذهنی‌ام، از دل تنش‌ها و گفت‌وگوها و دعواهای مشروطه برآمده‌اند. و از قضا بخش بزرگی از موفقیت‌های دهه‌های آغازین قرن پیش، مدیون ایده‌ها و کارهای همین زنان و مردانند. با این حال فکر کردم که نظرخواهی کنم و فهرستی کامل‌تر فراهم کنم. نتیجه به فهرست خودم نزدیک بود. احتمالا به این دلیل که خوانندگان صفحه‌های من، شبیه خودم هستند، اما نکته‌ی جالب‌تر این‌ است که انتخاب‌ها از نظر گرایش سیاسی تلفیقی بود. در فهرست‌ها، آدم‌هایی کنار هم بودند که به نوعی دشمن هم تلقی می‌شوند. از اشخاص اول حکومت‌ها که بگذریم، محمدعلی فروغی، محمد مصدق، سیدمحمدخاتمی، احمد قوام، علی‌اکبر داور، علی‌اکبر دهخدا، بی‌بی خانم استرآبادی، حسن رشدیه، آیت‌الله نایینی، آخوند خراسانی در انتخاب‌های افراد بیش‌تری بودند. تقریبا به جز خاتمی همه‌ی افراد برآمده از مشروطه‌اند که فضای آزادی بوجود آمد، مسائل واقعی و اساسی طرح شد، اختلافات واقعی طرح شد، تنش‌ها و بحران‌ها شکل گرفت و این‌ آدم‌ها در دل این توفان‌ها ساخته شدند. مشارکت کردند، کار کردند، اشتباه کردند، تغییر کردند، یاد گرفتند و به آدم‌هایی تبدیل شدند که هم ایران را می‌شناختند، هم به میراث فکری و ادبی ایران تسلط داشتند و هم جهان را و توسعه را می‌شناختند. اما آیا آن‌چه این افراد را ساخت، توفان تنش و بحران بود یا فضای نسبتا آزاد برای طرح مسائل واقعی و گفت‌وگوی واقعی؟ من فکر می‌کنم فضای آزاد و طرح مسائل و گفت‌وگوهای واقعی و امکان فعالیت و آزمودن و اشتباه کردن و تغییر کردن بود که آدم‌ها را ساخت، حتی تنش‌ها و بحران‌ها زاده‌ی این فضا بود. افول امروز را در برآمدن چهره‌های مهم سیاسی باید در فقدان فضایی جست‌وجو کرد که در مشروطه خلق شد و گاهی ظهور کرد و غروب کرد. علی سید آبادی
Показать все...
🔴پروژه‌ی هدی صابر؛ امر سیاسی  و مسئله‌ی ایمان 🔷سیدهادی عظیمی ✅یادمان سیزدهمین سال شهادت @iranfardamag 🔸هدی صابر چهره ای خاص درمیان  نیروهای ملی مذهبی است  . سخت کوشی ، ایمان  و تلاش فراوان وی  برای ارائه تصویری نو از تاریخ و قرآن وی را به چهره ای منحصر به فرد تبدیل می کند . هدی صابر در سال های انتهایی عمر خود  جلساتی با نام (( باب بگشا))  برای ترسیم  نسبت میان انسان و خدا برگزار کرد که آخرین بازمانده فکری است  .پروژه فوق  درمیان سایر پروژه های روشنفکران  و نواندیشان مسلمان کمتر مورد توجه قرار گرفته است و به دلیل شخصیت سیاسی وی و نوع درگذشتش  کمتر به رویکرد وی به  متن  قرآن  پرداخته می شود .  وی نیز   مجال نیافت  این پروژه را تکمیل و تتمیم کند .آیا می شود پروژه هدی صابر را بازفهم و نوسازی نمود وآن را ادامه داد؟  برای پاسخ به سوال فوق باید رویکرد وی را مورد بررسی و تحلیل نمود و تمایز رویکرد وی در مراجعه به متن را درک کرد . 1️⃣ نگاه اول : سه رویکرد به متن ▪️در دهه هفتاد و هشتاد نواندیشی دینی ایران تحت نفوذ  اندیشه های دکتر عبدالکریم سروش بود . دکتر سروش در  کتاب هایی همچون فربه تراز ایدئولوژی  و قبض و بسط تئوریک شریعت  نگرشی نو را در جامعه ایران پدید آورد و صراط های مستقیم  نیز تئوری پذیرش تکثر درون دینی را فربه تر ساخت . اندیشه های  دکتر سروش طیف گسترده ای  از مسائلی همچون تجربه دینی و تجربه نبوی، معرفت دینی، انتظاارت از دین ، وحی ، معنویت، اصناف دین ورزی  و ..... را در بر می گیرد . شاید مهم ترین دید گاه  و اندیشه دکتر سروش که از انتهای دهه شصت  تاکنون دراندیشه  وی به چشم می خورد، تلاش برای  نوسازی فهم به دین برای شکل گیری معرفتی دینی نوینی است که دردنیای امروز به کار آید. همین است که  وی در کتاب قبض و بسط تئوریک شریعت می گوید :
دین ناقص نیست، دین قدسی و آسمانی است، آنکه ثابت می ماند دین است  . اما آن که تغییر می کند، معرفت دینی است . دین در افاده مقصود  خود ودر مراعات  مصالح و مفاسد قصوری نکرده است . دراستفاده آدمیان قصور است . دین محتاج بازسازی و تکمیل نیست معرفت دینی که معرفتی است بشری و ناقص محتاج بازسازی است. ( قبض و بسط تئوریک شریعت ، موسسه  فرهنگی صراط ، چ سوم ،ص ۲۳) 
وی درسال های اخیز نیز در ادامه همان مسیر می کوشد متن را نیز تبدیل به یک گفت و گو کند . وی اکنون اذعان دارد  که " وحی الهام است ، این همان تجربه ای است که شاعران و عارفان دارند وهرچند پیامبران این را در سطح بالاتری تجربه می کنند . ( کلام محمد ، رویای محمد ،  انتشارات صقراط ، چ ۱۳۹۷ ، ص ۱۵)   مهم ترین هدف دکتر سروش را باید در  این جملات یافت که پس از فوت مهندس بازرگان نوشت : 
روشنفکر دینی ما که تاکنون در پی آن بوده است که دین را به کار دنیا بزند و یا درخود دنیا سازد ، باید از این پس در پی بیرون آوردن دین از چنگال دنیا و دنیاداران باشد ))  (  آنکه به نام بازرگان بود نه صفت ، کیان ، شماره ۲۳)
🔸چهره دیگر نواندیشیدی دینی  استاد محمد مجتهد شبستری است که از میانه دهه هفتاد و با نگارش کتاب   " هرمنوتیک ، کتاب و سنت"  گامی نو در مسیر فهم متون دینی برداشت . مجتهد شبستری  کوشید با بازکردن پای هرمنوتیک به تفسیر متن  ، تفاوت پیش فهم ها و علایق و انتظارات را به ر سمیت بشاسد و زمینه تکثر در فهم دین را فراهم سازد . وی قصد خود را دراین کتاب  بازسازی تفکر دینی  برمی شمرد  و مراد خود از تفکر دینی را این گونه بیان  می کند : 
"انسان خودش را  تجربه و معنا  کند ، جهان را تجربه  و معنا کند ، پدیده وحی (کتاب و سنت ) را تجربه و معنا کند، فکر دینی از  ترکیب و التقای این سه عنصر به وجود می آید. انسان مسلمان به گونه ای  خود و جهان را تجریه و معنا می کند ومتناسب با این تجربه به پدیده وحی مراجعه می کند و پدیده وحی را تجربه و معنا می کند . از این سه پدیده اندیشه ای متولد می شود که ما از آن به تفکر دینی تعبیر می کنیم . " (  هر منوتیک ،  کتاب و سنت ، محمد مجتهد شبستری ، طرح نو ،  چ دوم ،  ۱۳۷۵  ، صص۱۴۸ و ۱۴۹)
وی بعد ها نیز  در کتاب ها و نظریات خود همین اندیشه  را ادامه داده است و کوشیده است از طریق اصلاح نگاه به متن ، تفکر دینی را بازسازی کند .... 🔻متن کامل: https://cutt.ly/EeizDKoW #ایران_فردا #هدی_صابر #نسبت_امر_سیاسی_و_ایمان #سیزدهمین_یادمان #سیدهادی_عظیمی https://t.me/iranfardamag
Показать все...
🔴پروژه‌ی هدی صابر؛ امر سیاسی  و مسئله‌ی ایمان

🔷سیدهادی عظیمی ✅یادمان سیزدهمین سال شهادت   @iranfardamag   هدی صابر چهره ای خاص درمیان  نیروهای ملی مذهبی است  . سخت کوشی ، ایمان  و تلاش فراوان وی  برای ارائه تصویری نو از تاریخ و قرآن وی را به چهره ای منحصر به فرد تبدیل می کند . هدی صابر در سال های انتهایی عمر خود  جلساتی با نام (( باب بگشا)) برای ترسیم نسبت میان انسان و خدا برگزار کرد که آخرین بازمانده فکری است  .پروژه فوق  درمیان سایر پروژه های روشنفکران و نواندیشان مسلمان کمتر مورد توجه قرار گرفته است و به دلیل شخصیت سیاسی وی و نوع درگذشتش کمتر به رویکرد…

👍 3
فایل پی‌دی‌اف متن کامل بیانیهٔ ۱۵۱ نفر از اندیشمندان و فعالان سیاسی و مدنی دربارهٔ انتخابات ۱۴۰۳ @jalaeipour
Показать все...
راه‌گشایی کنیم.pdf1.88 MB
🔴 راهگشایی کنیم پای ایران در میان است ۱۵۱ نفر از اندیشمندان و فعالان سیاسی و مدنیِ دغدغه‌مند توسعه و مردمسالاری در ایران در بیانیه‌ای تحلیلی و تفصیلی از ضرورت تقویتِ اصلاح‌گریِ میانه و ممکن‌سازیِ توافق‌های مساله‌محور و راهگشا برای ایران در انتخابات زودرس ۱۴۰۳ دفاع کرده‌اند. جواد ظریف، مقصود فراستخواه، ماشاءالله شمس‌الواعظین، محمدجواد آذری جهرمی، بیژن عبدالکریمی، رضا نصری، محمدمهدی مجاهدی، مهدی غنی، محمد ترکمان، حسین سلاح‌ورزی، حمیدرضا جلائی‌پور، علی باقری، احمد شیرزاد، محمدرضا جلائی‌پور، محمد قوچانی، احمد عزیزی، حجت‌الله میرزایی، مهدی شیرزاد، مرضیه آذرافزا، مجید فراهانی، محمدصادق جوادی حصار، علی احمدنیا، محمدرضا مهاجری، غلامحسین محمدی، سینا رحیم‌پور، علی هنری، سجاد سالک، شهاب‌الدین طباطبایی، وحید عابدینی، محمدامین نیکجو، متین رمضان‌خواه، مسعود سالاری، سعید نورمحمدی، محمدحسین نعیمی‌پور، حسین جمشیدی گوهری، علیرضا خامسیان، امین کاوئی، احسان مجتهدی، محمد حضرتی، مجتبی بیات، علی نقیه، علی نصری، علی‌اصغر شفیعیان، برزین جعفرتاش، حامد ذاکرحسین، امیر اقتناعی، میترا جلوداری، علی وفقی، ابوذر معتمدی، الهه نوری، حسین سپهوند، محمدهاشم سمتی، بهنام ذوقی، سعید الله‌بداشتی، حامد ذاکرحسین، مهرداد احمدی شیخانی، داور نظری و مجید یونسیان در میان امضاکنندگان این بیانیهٔ تحلیلی‌اند. 🟢 گزیده‌ای از محورهای بیانیه: 🔸 ایرانیان در انتخابات پیش رو مشارکت‌گراتر از سه انتخابات قبل شده‌اند. چند نامزد توانا، اصلاح‌گر و توافق‌گرا نیز وارد عرصهٔ انتخابات شده‌اند. نوبت حکمرانان و نیروهای سیاسی است که مجرایی برای نمایندگی و نیک‌اثر کردن این مشارکت بسازند. اجماع‌سازی نهایی و ضابطه‌مند بین نامزدهای اصلاح‌گر و تجمیع رأی‌شان لازمهٔ پیشگیری از خطای پرهزینهٔ انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۸۴ است و نقش‌آفرینی شهروندانِ و فعالان مطالبه‌گرِ اجماع و مسئولیت‌شناسیِ رهبران و نهادهای اجماع‌ساز را می‌طلبد. 🔸 عموم ایرانیان ذی‌نفعِ زندگی بهتر و آرامش و گشایش تدریجی‌اند. زندگی‌شان اما در میانهٔ دو لبهٔ ستیزگر و حذف‌گرای سیاسی قربانی می‌شود. راه گشایش و توافق‌های جدید از تقویت اصلاح‌گریِ میانهٔ پل‌ساز در سیاست رسمی و جامعه می‌گذرد و نه تشدید دوقطبیِ خشونت‌پرور. وقت تقویت کنشگریِ مرزی و میانهٔ اصلاح‌گر، توافق‌ساز، بهبودبخش زندگی و حلالِ مسائل است. وقت به‌رسمیت‌شناسیِ تکثر و پذیرفتنِ اقلیت بودن یکایک نیروهای سیاسی است و نه ادعای اکثریتِ یکپارچهٔ ناموجود. وقت برساختنِ جمعیِ امید به ثبات و گشایش تدریجی و مستمر است و نه تشدید خشم و توجیه انفعال یا انتظار برای انفجار. 🔸 ضروری است که دست پر ایران بعد از «وعدهٔ صادق» به سرعت نقد و به امتیازات دیپلماتیک و اقتصادی و توافق‌های در خدمتِ امنیت و منافع ملی ایران تبدیل شود. پنجرهٔ فرصت امروز تا صرفا ۳ ماه دیگر (اوج‌گیری انتخابات آمریکا و زمانی‌که از متحدان اروپایی آمریکا تا رقبای راهبردی آن به تطبیق راهبردها و تاکتیک‌های خود با شرایط جدید می‌پردازند) ازدست‌ندادنی است. 🔸 دولت اهمیت دارد و از جهات پرشمار بر زندگی یکایک ایرانیان تاثیر می‌گذارد؛ از کیفیت آموزش فرزندان‌مان و خدمات درمانی تا میزان بیکاری و تورم و رشد و نابرابری، جایگاه ایران در جهان، میزان گشایش در فضای آنلاین، رسانه‌ها، ظرفیت و کیفیت بروکراسی و میزان رضایت و امید به آینده و اعتماد و همبستگی و نظم و امنیت. تفاوت محسوس و معنادارِ دولت‌های دهه‌های گذشته هم شاهدی روشن برای تاثیر نیروهایی است که بر دولت‌ها حاکم می‌شوند. 🔸 راه‌ها و کوریدورهای راهبردی در حال دور زدن ایران‌اند و تنها دولتی با ظرفیت بالاتر امکان تغییر این روند با استفاده از این پنجرهٔ فرصت چندساله را دارد. تامین هزینه‌های امنیت، سرمایه‌گذاری‌های زیرساختی، سیاست اجتماعیِ کاهندهٔ نابرابری و نارضایتی، و تمهید تولید صنعتی بزرگ‌مقیاس برای افزایش رشد و کاهش بیکاری نیز مستلزم حکمرانی اقتصادی‌ای است که از اصلاح‌گران میانه و توسعه‌گرا با رای بالا و قدرت ساختن وفاق و ائتلاف‌های وسیع ملی برمی‌آید. 🔸 رفتن به سمت مهار و حل مسائل فوری زیست‌محیطی ایران مستلزم افزایش ظرفیت کلی نهادهای حکمرانی و سرمایهٔ اجتماعی بیشتر نظام سیاسی است. همچنین شکستنِ ائتلاف ضد ایران و افزایش تاب‌آوری ملی از طریق نتایجِ حاصل از مشارکت بالا در این انتخابات ضروری‌تر از همیشه است. 🔸 ذی‌نفعان زندگی و امنیت و گشایش متحد شوید! در جهت تبدیل ستیز و حذف‌گرایی به رقابت و تفاهم و پذیرش تکثر، پرورشِ سیاستِ دادگر و خادمِ زندگی و خیرات عمومی، گشودنِ افقِ توافق و وفاق، و تمهیدِ «دولت ملی» در «ایران پایدار». پای ایران در میان است. 👈🏼 متن کامل بیانیه و اسامی امضاکنندگان @jalaeipour
Показать все...
راهگشایی کنیم؛ پای ایران در میان است

۱۵۱ نفر از اندیشمندان و فعالان سیاسی و مدنیِ دغدغه‌مند توسعه و مردمسالاری در ایران در بیانیه‌ای تحلیلی و تفصیلی از حکمرانان و نیروهای سیاسی دعوت کردند در انتخابات زودرسِ ۱۴۰۳ برای تقویتِ اصلاح‌گری میانه و ممکن‌سازیِ توافق‌های مساله‌محور و راهگشا برای ایران بکوشند. جواد ظریف، مقصود فراستخواه، ماشاءالله شمس‌الواعظین، محمدجواد آذری جهرمی، بیژن عبدالکریمی، رضا نصری، محمدمهدی مجاهدی، مهدی غنی، محمد ترکمان، حسین سلاح‌ورزی، حمیدرضا جلائی‌پور، علی باقری، احمد شیرزاد، محمدرضا جلائی‌پور، محمد قوچانی، احمد عزیزی، حجت‌الله…

👍 5👎 4
چرا ما کار را به کاردان نمی‌سپاریم؟ 🔹 در یک جامعه‌ی سالم، کاردانان مدیریتِ جامعه را بر عهده می‌گیرند، نه کسانی که به فلان مقام و فلان وزیر و فلان وکیل وفاداری نشان می‌دهند. بزرگترین مشکلِ جوامعِ کمونیستی که الان تنها تعداد معدودی از آنها باقی مانده‌اند، این بود که کاری به کاردانی و تخصص نداشتند و تنها وفاداری به حزب برایشان مهم بود. اینکه ما بپذیریم کاردانی بله و وفاداری خیر، اینگونه است که جامعه سالم خواهد شد. اما چرا در جامعه، کاردانی بر وفاداری مقدم نمی‌شود؟ علت آن است که ما در جامعه مان، به جایِ آنکه استدلال نشان بدهد کاردان کیست، قدرت جایگزینِ آن شده است. ما باید نگاه کنیم ببینیم که سخنِ چه کسی از قدرتِ استدلال برخوردار است. هر گاه استدلال و عقلانیت از میان رفت آن گاه دو چیز جایگزینِ آن می شود یکی خشونت و دیگری فریبکاری. فریبکاری برایِ اکثریتِ مردم جامعه به کار می آید، چون می‌توان با سخنانِ ظاهر فریب و ایجادِ تعصبات، پیش‌داوری‌ها و جزم و جمودها مردم را فریفت، اما اقلیتی نیز هستند که عمقِ درکشان، تجاربشان و علمشان بیشتر از آن است که فریب بخورند. در این حال است که خشونت به کار گرفته می شود. قرآن هنگامی که می خواهد یهودیان را در جایی تخطئه کند، می‌گوید: «قل هاتوا برهانکم إن کنتم صادقین». بنابراین اگر بخواهیم کاردانی جایِ وفاداری را بگیرد باید برایِ استدلال و عقلانیت ارزش قائل شویم. تحقیرِ عقل در برابرِ عشق و ایمان از جمله‌ی کژفهمی‌هایی‌ست که آگاهانه یا ناآگاهانه برخی ایجاد کرده اند. ایمان در ارتباطِ شخص با خود است، اما در عرصه اجتماع تنها یک عیار وجود دارد و آن هم عقل است. عقل دو حسن دارد: نخست آنکه ترازویی است که همه به آن رضایت می‌دهند و دوم آنکه در عقل کسی نمی تواند بگوید که من بر تو برترم. عقل برابرطلبی ایجاد می‌کند. عقل فقیر و غنی، زن و مرد، روستایی و شهری، پیر و جوان نمی شناسد. دو چیز است که آدمیان را در طول زندگی برابر می کند: ۱- عقل ۲- مرگ. اولی برای زندگی برابرمان می کند و دومی برای بعد از حیات. 🔸 وقتی عقل حاکم شد، چون عقل مساوی کننده است، آن وقت شهروندِ درجه یک و دو وجود نخواهد داشت و این هم منکرِ دیگر جامعه ماست. گمان نکنید تنها اقلیت هایِ مذهبی شهروندِ درجه دو به حساب می‌آیند. بین زن و مرد هم ما شهروند درجه یک و دو داریم، بین روحانی و غیر روحانی هم همینطور. علی ابن ابی طالب می فرمایند: فلاح پیدا نمی کند قومی که در آن کسی از ترس در مقابلِ دیگری لکنت پیدا کند. سخنرانی جامعه ناسالم، مصطفی_ملکیان
Показать все...
👍 2👏 1
# درسگفتار کتاب «برابری و‌ جانبداری» اثر تامس نیگل (۴) با ارایه #جواد_حیدری سه شنبه سوم جوون ۲۰۲۴ #حلقه_دیدگاه_نو @didgahenochannel
Показать все...
_⁨جلسه_چهارم_برابری_و_جانبداری⁩.mp323.70 MB