تحقیقات عرفانی

شرح و تفسیر ابیات دفتر۶بخش ۴ –۳۴ بخش ۴ - مناجات و پناه جستن به حق از فتنهٔ اختیار و .. آنها پیش سلطان شاکی شدند ، سلطان که به خوی و سیرت وفادارانۀ ایاز یقین داشت در ردِّ استدلال آنان حرفی نزد . بلکه برای آنکه خبرچینان را خَجِل و شرمسار کند . گفت : وقتی که ایاز در اناقش نیست بدانجا بروید و هر چه از زر و سیم یافتید بردارید و میان خود تقسیم کنید . ۱۸۶۲پس اشارت کرد میری را که رو نیم‌شب بگشای و اندر حجره شو ۱۸۶۳هر چه یابی مر ترا یغماش کن سِرّ او را بر ندیمان فاش کن مثنوی دفتر۵ بخش۷۴ شبی از نیمه گذشته بود که سی تن مشعل به دست به سوی اتاقِ ایاز راه افتادند . آنان با حرص و ولع در را شکستند و به داخل اتاق هجوم آوردند و هر چه به چپ و راست و بالا و پایین نگاه کردند چیزی جز یک جفت چارق و یک دست لباسِ کهنهٔ شبانی نیافتند . از وحشت و اضطراب رخسارشان زرد شده بود و بدن ها لرزان با خود می گفتند جواب سلطان را چه گوئیم ؟ بالاخره با حالی زار و خوار نزد سلطان آمدند . سلطان که حقیقتِ امر را می دانست تجاهل کرد و عمداََ گفت چرا دستِ خالی آمده اید ؟ گنج ها را کجا بردید ؟ سخن چینان عاجزانه به خاک افتادند و پوزش طلبیدند . سلطان گفت من نمی توانم در موردِ شما تصمیم بگیرم زیرا من متهم نشده بودم ، بلکه این ایاز است که موردِ اتهام شما قرار گرفته است . پس حکم و قضاوت با اوست که ببخشد و یا انتقام گیرد . سلطان ایاز را به حضور طلبید و گفت اینک در میانِ مُجرمان داوری کن ،می بخشی و یا انتقام می جوئی ؟ ایاز گفت : من هر چه دارم از توست . امر امرِ توست و من تابع آن . ۲۳۴پوستین و چارق آمد از نیاز در طریق عشق محراب ایاز مولانا در دفتر پنجم همانطریکه قبلاً شرح دادیم ، داستانی بنام قصهٔ سلطان محمود غزنوی و ایاز دارد ، درست است اصل داستان در دفتر پنجم است ولی مولانا از نکات برجستهٔ آن در ارتباط عشق و معرفت خلقت در تمام دفاتر مثنوی بکار می برد. ایاز برده ای در دربار سلطان محمود بود که به جهت لیاقتی که از خود نشان داده بود ، او شغل خیلی مهم و بالائی در این دربار بدست آورده بود. ایاز نیز به جهت محبت سلطان محمود ، برای او وفاداری ، سپاسگزاری و حق شناسیِ اینکار را با تمام وجود مطیع و عاشق سلطان محمود شده بود. او قبلاً یک چوپان فقیری بوده از کل مال دنیا یک جفت چارق و یک پوستین داشت ، و باهمین شرایط نیز وارد کاخ شده بود ، برای اینکه مقامش که در حقیقت نفر دوم کاخ بود اورا نفریبد ، پوستین و چارق خودرا در اطاقکی که در کاخ داشت به دیوار زده بود. روزانه قبل از اینکه کارخودرا در کاخ شروع بکند ، اول به این اطاق رفته و مدتی به تماشای پوستین و چاروق مشغول شده و به خودش میگفت ایاز یادت نرود تو کی بودی . در این بیت گفته میشود ، برای اینکه محراب طریقت عشق ایاز برای سلطان محمود برپا باشد پوستین و چاروق مورد نیاز بود ، شاید در غیر اینصورت آن وفاداری و عشق پاک ایاز به سلطان محمود تا آخر عمرش دوام نمی آورد. مولانا خواسته در این بیت گوشزد بکند که اگر کسی دوام کاخ عشق را میخواهد ، غیر از وفاداری به آن و صداقت در راهی که برای عشق در پیش گرفته شده ، وجود ندارد. ۲۳۵گرچه او خود شاه را محبوب بود ظاهر و باطن لطیف و خوب بود ۲۳۶گشته بی‌کبر و ریا و کینه‌ای حسن سلطان را رخش آیینه‌ای اگرچه ایازمحبوب شاه و در ظاهر و باطن لطیف و خوب بود ،ولی این مزایا کمترین کبر وریاو کینه ای در او بوجود نیاورده بود ، لذا او آیینهٔ تمام نمای زیبایی سلطان گشته بود . ۲۳۷چونکه از هستی خود او دور شد منتهای کار او محمود بُد ۲۳۸زان قوی‌تر بود تمکین ایاز که ز خوف کبر کردی احتراز این همه عظمت در ایاز از آن جهت بوجود آمده بود که هستی خویش را از دست داده و در پایان خود محمود شده بود . البته بردباری و گنجایش ایاز به حدی بالا بود که ممکن نبود گفته شود او از روی ترس کبرو نخوت را کنارگذاشته است . در حقیقت در اینصورت ایاز مبتلای حیرانی شده بود ، هنگامیکه آهو شیری را می بیند در ابتدا سعی میکند از دست او فرار بکند ، ولی همینکه پنجهٔ شیر به تنش بر میخورد ، میداند که راه نجاتی برایش نیست ، از هیبت شیر حیرت زده شده و تسلیم شده وچاره ای غیر از ندارد، در اصل خود را شیر می بیند و تسلیم محض میشود. ایاز نیز با مشاهدهٔ مقام ، هیبت ، قدرت و مروت سلطان ، اورا حیران کرده ایاز خودرا تلفیق یافته در سلطان محمود می بیند ، یعنی د رآئینه نگاه میکرد ، سلطان محمود را در آن می دید. @Tahgigat_Erfani https://t.me/Tahgigat_Erfani/21279

تحقیقات عرفانی ؛ بازی های پشت پرده بیانگر حادثهٔ بالگرد رئیسی دست ساز بوده است . گزارشی : از مجتبا پور محسن @Tahgigat_Erfani

تحقیقات عرفانی ؛ بازی های پشت پرده بیانگر حادثهٔ بالگرد رئیسی دست ساز بوده است . گزارشی : از مجتبا پور محسن @Tahgigat_Erfani

تحقیقات عرفانی؛ ابله ترین افراد کسانی هستند که میگویند باید به عقاید دیگران احترام گذاشت. من به هیچ عقیده ای احترام نمیگذارم بلکه فقط آنها را تحمل میکنم البته تا جایی که به حریم من وارد نشوند و آزادی مرا خدشه دار نکنند. @Tahgigat_Erfani

تحقیقت عرفانی ؛شیدای همدانی ، تقدیم به سلبریتی های خائی حکومت سیاه اسلامی داریوش ناارجمند در مراسم آنگوزمان آنچنان مرزهای چاپلوسی و وقاحت و دروغگویی و بیشرمی را همزمان جابجا کرد که برای بقیه دستمال به دستها و کاسه لیسها چیزی باقی نموند بدبخت مهران رجبی و حاتمی کیا و بهروز افخمی و احمد نجفی موندن که چی بگن اگر شیدای همدانی زندانی نبود الان با اون کلام صریح و بی پروا ، دخل این انترخان رو آورده بود. چقدر دلم برای اون شعرهای آتشینش تنگ شده. حیف امثال شیداها و توماجها و نیکاها و مجیدها و .... @Tahgigat_Erfani

تحقیقات عرفانی ؛ گورستان خاوران ویا دشت ورزگان ، بدانیم هستی هُشیار است ، در تلافی عمل عدالت دارد ، شما لیوان تان آب داشته باشد ، شربت نمیخورید ، بلکه همان آب را خواهید خورد. گزارش : مجتبا پور محسن @Tahgigat_Erfani

شرح و تفسیر ابیات مثنوی دفتر۴بخش۳ – ۱۱ بخش ۳ - حکایت آن واعظ که هر آغاز تذکیر دعای ظالمان و سخت‌دلان و بی‌اعتقادان کردی ۱۱۰این عوان در حق غیری سود شد لیک اندر حق خود مردود شد یک تفسیر عام عوان را نه در عالم ظاهر و بیرون ، بلکه عالم باطن و درون آدمی میتوان ذهن را دانست ، ذهن همکاری در هوس ها و وسوسه های شیطانی ، شرایط بغرنجی در زندگی زمینی پیش میاورد . « این عوان در حق غیری سود شد » این من ذهنی چگونه در حق یکی سود رسان میشود؟ من ذهنی با علاقمندی به اعمال و صفات غیر فطری خودش را معرفی میکند ، آدمی آنرا بیشتر شناخته و با توجه به وظیفهٔ فطری تعیین شده در روز الست بیشتر از آن دور میشود . با گذشت زمان و جلب بیشتر به طریقت حقیقت ، تنهائی و بیکار نمودن من ذهنی فزونی یافته ، در اینکار سودی به آدمی رسیده ، ولی من ذهنی خودش از تکلیف و وظیفه اش دور و مردود میشود . در ابیات قبلی مولانا چنین گفت ؛ « چون صفا بیند، بَلا شیرین شود » این متن را میتوان دو نوع دید یکی بیرونی و دیگری درونی ، در بینش بیرونی اتفاقات در عالم ظاهر بوقوع می پیوندند با تأثیرات ذهن درونی ، میتوان آنهارا بلاو یا خوش شانسی نامید . این اتفاقات هنگامی بلا نامیده میشوند که بینش ما برای مشاهدهٔ خلقت و زندگی موقت زندگی زمینی را درست متوجه نشویم . چون تمام اتفاقات بیرونی که تحت حکمت خلقت اتفاق می افتد ، همه نتیجهٔ خیر و خوبی دارند ، و در اینجا است که گفته میشود « چون صفا بیند » بلا برایش شیرین میشود چون صفا هنگامی پیش میاید که ذهن درونی در بینش و تفسیر اتفاقات بیرونی دخالت نکرده و از طرف دیگر فرد با دیدن خیر و خوبی بعد از هر اتفاق بظاهر بد ، بد نیز با تلقین ذهن درون پیش میاید ، متوجه میشود هر اتفاقی برای بیدار و متوجه کردن آدمی به حقایق خلقت است . صفا در این پروسه هنگامی حاصل میشود که به جهت کنار زدن ذهن ، فضائی در ذهن برای معرف خلقت باز شده ، با چنین فضائی دریافتی معارف خلقت بیشتر ادامه مییابد . ۱۱۱رحم ایمانی ازو ببریده شد کین شیطانی برو پیچیده شد ما قبلاً حدس زده بودیم که منظور مولانا از عوان میتواند ذهن ویا من ذهنی باشد ، ولی او با بیان این بیت یقیناً عوان نماد ذهن است ، نه یک انسان وظیفه دار. در این بیت بطور وضوح نشان داده شده است عاملی که این همه مشگلات برای آدمی پیش میاورد ارتباط نزدیکی با شیطان و یا ابلیس درون داشته است . چون در هرصورت شیطان به دلیل نرم افزاری ، برای اجرای نیات پلید خود به سخت افزار نیاز دارد ، و هیچ سخت افزار مناسب تر از انسان در عالم خلقت و خصوصاً در عالم فیزیکی ظاهر فعلی وجود نخواهد داشت . البته گو اینکه در عالم خرافات ، گاهاً شنیده میشود که فلان حیوان ، دریا ویا کوه سنگ جن زده ویا شیطان زده شده اند، چنین ادعا نمیتواند به هیچوجه حقیقت داشته باشد ، تنها عملکرد شیطان با ذهن نرم افزاری باطن انسان و با اجرای سخت افزاراو خواهد بود فرعونیان و قدرتمداران سیاسی ، دولتی ، حتی دینی و عرفانی که براحتی ظلم رواداشته و بسادگی اعدام و آدم کشی میکنند فقط با نفوذ و پیچیدن شیطان در ذهن درون این آدم ها میتواند اتفاق بیافتد. ۱۱۲کارگاه خشم گشت و کین‌وری کینه دان اصل ضلال و کافری آدمیانی که صفات غیر فطری مانند کبر ، غرور ، عناد ، یک دندگی و .... فردی را مستغرق کرده باشند ، نتیجهٔ پیچیدن شیطان در ذهن او و قطع ارتباط او از انسانیت ، آدمیت و ایمان به خدا است ، چون کسیکه ایمان به خدا داشته باشد بایستی افکار ، کردار و گفتار او چیزی باشد که خداوند در قالب فطرت همهٔ آنهارا بلقوه در خلقت آدم عطا نموده است . کسیکه در رهنمود و راهزنی ابلیس قرار ، بگیرد نمیتواند حتی یک عامل از عوامل بلقوهٔ فطری خود را بلفعل نماید . چنانچه ایرانیان تجربهٔ کامل دارند ایمان به خدا داشتن و حتی یک عمر یک بخشش کوچکی که مال خداوند بی منتها و تمام عالم خلقت را فرا گرفته است ، به همینجهت مولانا میگوید چنین آدم ها« رحم ایمانی ازو ببریده شد » ، چنین آدم ها که خیلی را در وطن خود می شناسیم میگویند و ایمان به خدا را تبلیغ میکنند ، ولی بدانیم که ایمان گفتاری فایده ندارد ، کلام بایستی عملی . @Tahgigat_Erfani https://t.me/Tahgigat_Erfani/21272

تحقیقات عرفانی ؛ چگونه رئیسی کشته شد در سانحهٔ هلیکوپتر رئیسی بقول خبر نگار ها ۱۴ مورد تناقض وجود دارد به نظر میرسد گزارش مجتبا پور محسن چکیدهٔ قابل فهم تر از این ۱۴ مورد است . @Tahgigat_Erfani