عِتِــــرنـال🌙
ْ راست میگفت؛ یار خوب، تمام ماجراست. 🌙 . . . بنویس تا اتفاق بیفتد..🕊 💒💋🔥🥂🌹👁🎶 . فیلم سینمایی @eterrrnalll . پیام ناشناس: https://t.me/BiChatBot?start=sc-189418-efv0SvK
Больше2 222
Подписчики
+224 часа
+107 дней
+2230 дней
- Подписчики
- Просмотры постов
- ER - коэффициент вовлеченности
Загрузка данных...
Прирост подписчиков
Загрузка данных...
این که بدانی کسی
جایی به فکر توست
و در گوشه گرم و امنی از
قلبش ،جایی برای تو نگه داشته
به لحافی نرم میمانَد
که دور خودت بپیچی
و از سرما در امان بمانی...
@mydreamsss
👍 1❤ 1
00:08
Видео недоступноПоказать в Telegram
مردم تصور میکنند
باید اوضاع خوب باشد تا
خوشحال و خندان باشند
در حالی که در واقع اگر
خوشحال و خندان باشید،
اوضاع خوب میشود.
☘
❤ 1
نوشته بود:
که پناه تورو قشنگتر میکنه ،
چه باشی برای کسی،
چه کسی برای تو باشه ..♥️
@mydreamsss
❤ 6👍 1
تو زندگی دنبال پسری باشید که جَنَم داشته باشه
واسه پیش قدم شدن، واسه به دست اوردن،
واسه جنگیدن، واسه نگه داشتن
واقعا مهمترین چیزه!
@mydreamsss
👍 11
ﺍﻧﺴﺎﻥ ﻧﺒﺎﯾﺪ ﺭﻭﺡ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺩﻭ ﺩﺳﺘﯽ ﺗﻘﺪﯾﻢ ﮐﺴﯽ ﮐﻨﺪ
ﮐﻪ ﻗﺼﺪ ﻧﺪﺍﺭﺩ ﺭﻭﺣﺶ ﺭﺍ ﺗﻘﺪﯾﻢ ﮐﻨﺪ
ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﻫﺪﯾﻪ ﻧﻤﯿﺪﻫﺪ ﻗﺪﺭ ﻫﺪﯾﻪ ﺭﺍ ﻧﻤﯿﺪﺍﻧﺪ...
@mydreamsss
❤ 5👍 3
بچهها شمام با این قضیه که تو روابطتون نمیتونین سیاست داشته باشین درحالیکه همه سیاست دارن مشکل دارین؟ چون من واقعا دیگه نمیتونم.
@mydreamsss
👍 5❤ 1😁 1
جان من و جان تو
گويي يكي بوده ست
سوگند بدين يك جان
كز غير تو بيزارم
#مولانا
@mydreamsss
👍 3❤ 2
نادر برای تامین هزینه جنگهای خود مجبور بود تا مالیات های گزافی از مردم بگیرد، به همین دلیل شورش هایی در جایجای کشور روی میداد. زمانی که نادر برای رفع یکی از این شورشها به خراسان رفته بود (شـبـانــگـه بــه سـر فــکــر تــاراج داشــت)جمعی از سردارانش به رهبری علی قلی خان شبانه به چادر وی حمله کردند و اور ا به قتل رساندند. به گفته لارنس لاکهارت مورخ انگليسی ماجرا از اين قرار بوده:
نادر در ماه های پایانی عمر در اوج خشونت حکومت ميکرد و به دلايلی چند به تمامی سرداران اش سوءظن داشت. نادر شبی رئيس آنها را احضار کرد و چنين گفت: من از نگهبانان خود راضی نيستم و از وفا و دليری شما آگاهم. حکم ميکنم فردا صبح همه آنان را توقيف و زنجير کنيد و اگر کسی مقاومت کند ابقا نکنيد. حيات من در خطر است و برای حفظ جان فقط به شما اعتماد دارم. نوکری گرجی اين موضوع را به اطلاع سرداران نادر رساند و ايشان مصمم شدند تا دير نشده نادر را از ميان بردارند. تا پاسی از شب رفت مواضعين به خيمه چوکی، دختر محمد حسين خان قاجار، که نادر آن شب را در سراپرده او بود رو آوردند. ترس به آنان چنان غلبه کرد که اکثرشان جرات ورود به خیمه نکردند. فقط محمد خان قاجار، صالح خان و یک شخص متهور دیگر وارد شدند و چوکی تا متوجه آنها شد نادر را بیدار کرد. نادر خشمناک از جای برخاست و شمشیر کشید. پایش در ریسمان چادر گیر کرد و درافتاد. تا خواست برخیزد صالح خان ضربتی وارد آورد و یک دست او را قطع کرد. سپس محمد خان قاجار سر نادر شاه را از تن جدا ساخت.(بامداد یکشنبه ۱۱ جمادیالثانی ۱۱۶۰ قمری/۲۸ خرداد ۱۱۲۶ خورشیدی)
شـبـانــگـه بــه سـر فــکــر تــاراج داشــت
سـحـرگـه نـه تن سر ؛ نـه سر تاج داشت
بــه یــک گــردش چـــرخ نــیــلــوفــری
نـه تــاجـی بـه جــا مـانـد و نـه نــادری
@mydreamsss
👍 4