ابريشم معينى

سيبقى غيابك بين جروحي التي لاتداوى ‏«نبودنت» می‌ماند، لابلای آن‌زخمهایم که هرگز درمان نمی‌شوند https://t.me/joinchat/AAAAADwy99Ef8DffiWgTNg

او دو زن دارد یکی در تختخوابش می‌خوابد دیگری در بستر رویاهایش او دو زن دارد که او را دوست دارند یکی در کنارش پیر می‌شود دیگری جوانی‌اش را به او هدیه می‌دهد و می‌گذرد او دو زن دارد یکی در قلب خانه‌اش دیگری در خانۀ قلبش #مرام_المصری https://t.me/joinchat/AAAAADwy99Ef8DffiWgTNg

دستم از تنگی دل، وقف گریبان شده است… #حزین_لاهیجی https://t.me/joinchat/AAAAADwy99Ef8DffiWgTNg