صور اسرافيل

🎥 وقتی نظر همه مخالف نظرشماست، آیا جرات می‌کنید عقیده خود را بلند بیان کنید؟ نتایج مطالعات دانشمندان در این زمینه☝️

بنابر گزارش روابط عمومی کانون وکلای دادگستری اردبیل نتیجه انتخابات هیات رئیسه کانون وکلای دادگستری اردبیل به شرح زیر است: ۱- آقای علیرضا لطفی (رئیس) ۲- آقای طاهر امیری (نایب رئیس) ۳- آقای حمید خدایی (بازرس) ۴- آقای محمد علی جاهد (عضو اصلی) ۵- آقای شهرام بیدردی (عضو اصلی) روابط عمومی اتحاديه سراسری کانونهای وکلای دادگستری ایران ┏━━━💠💠💠━━━┓ https://telegram.me/skoodaa ┗━━━💠💠💠━━━┛

١١١شماره #صوراسرافيل منتشر شد https://t.me/soreisrafil

💠سی آفت در روش فکر کردن بعضی افراد 🖊محمود سریع القلم ۱-نظر خود را نسبت به یک شخص یا موضوع، صحیح و نهایی می دانند؛ ۲-اگر با کسی اختلاف فکری پیدا کنند، بر او القاب می گذارند؛ ۳-اندیشه انسان ها را به خوب و بد تقسیم می کنند؛ ۴-اندیشه انسان ها را به درست و غلط تقسیم می کنند؛ ۵- اختلاف،در یک موضوع باقی نمی ماند؛ به تدریج حتی به صورت ساختگی به موضوعات دیگر تسرّی پیدا می کند؛ ۶-اختلاف فکری به عنوان یک "حق انسانی" محسوب نمی شود؛ ۷-اختلاف فکری به عنوان یک "امر طبیعی" محسوب نمی شود؛ ۸-وقتی اختلاف فکری صورت می پذیرد، غیبت کردن مجاز می شود؛ ۹-وقتی اختلاف فکری صورت می پذیرد، تحریف سخن طرف مقابل مجاز می شود؛ ۱۰-وقتی اختلاف فکری صورت می پذیرد، وارونه جلوه دادن سخن طرف مقابل مجاز می شود؛ ۱۱-وقتی اختلاف فکری صورت می پذیرد، دشنام دادن مجاز می شود؛ ۱۲-افراد به گونه ای صحبت می کنند که گویی شناخت آنها از موضوعات، مطلق است؛ ۱۳-این گونه آغاز کردن جملات بسیار کم است: حدس می زنم، احتمال می دهم، تا به امروز به این نتیجه رسیده ام، شاید اینطور باشد؛ ۱۴-مدرک داشتن دلیل بر این نیست شخص آداب اندیشیدن را می داند؛ ۱۵-مدرک داشتن دلیل بر این نیست که شخص نحوه برخورد با اندیشه متفاوت و اندیشه متضاد را می داند؛ ۱۶-وقتی با کسی اختلاف فکری پیدا می کنند با پیراهن و کفش و کیف او هم کار دارند؛ ۱۷-کسانی سریع با دیگران اختلاف فکری پیدا می کنند، که بسیار کم مطالعه کرده اند و عمدتاَ افراد شفاهی هستند؛ ۱۸-کسانی که شفاهی هستند، دقت بسیار کمی دارند؛ ۱۹-کسانی که شفاهی هستند و مطالعه نمی کنند، کمتر به دیگران گوش می دهند: بیشتر می خواهند حرف خودشان را بزنند؛ ۲۰-کسانی که متوجه هستند به یک نظر رسیدن چقدر زحمت دارد، کمتر حرف می زنند؛ ۲۱-کسانی که شفاهی هستند، در بحث کردن زودتر عصبانی می شوند؛ ۲۲-کسانی که شفاهی هستند، با کمترین داده، بیشترین قضاوت ها را می کنند؛ ۲۳-کسانی که ذهن حقوقی و دقیقی ندارند، راحت تر سخنان نسنجیده را می پذیرند؛ ۲۴-کسانی که بسیار مطالعه می کنند و سؤال می کنند تا به یک نظر و قضاوت برسند، انسان های اخلاقی تری هستند؛ ۲۵-کسانی که بسیار مطالعه می کنند و سؤال می کنند، آرام سخن می گویند و فریاد نمی کشند؛ ۲۶-کسانی که بسیار مطالعه می کنند و سؤال می کنند، جهل را راحت تر تحمل می کنند؛ ۲۷-فکر کردن ، سخت ترین عادتی است که انسان می تواند به آن عادت کند؛ ۲۸-نحوۀ برخورد یک جامعه با یک فکر و فکر متفاوت، سرنوشت آن را رقم می زند؛ ۲۹-فرد و جامعه ای که در عادات فکری خود تحول ایجاد نمی کند، متوقف می شود؛ ۳۰-تعامل بین المللی باعث می شود تا افراد، جوامع و نخبگان در معرض تفاوت ها قرار گرفته و شروع به فکر کردن بنمایند. برگرفته از وبسایت محمود سریع القلم لینک منبع: https://goo.gl/GVT1eu

جنگ ترامپ و أسد شروع شد! خواستم ،شعر بخوانم تا مگر ذهنم لحظه به لحظه امروز و مردمان سوريه رابه تصوير نكشد، اما شعرهاي كه مي خواندم گويا معنا نداشت و شعرهاي كه بوي جنگ مي دهند ودر پستوي مغزم خانه كرده اند خودسرانه امدند و تمام مرا احاطه كردند . نزار قباني در سرم براي بلقيس شعر مي گفت ؛ بلقيس به ياد دارم رفته بودی سرکوچه انار بگیری تکه هایت به خانه برگشت آن ها بیروت را ول کردند و غزالی را از پا در آوردند از وقتی چشمهای تو بسته شد دریا استعفا داد بالقیس ! وقتی کیفت را از لای خرابه های بیروت در آوردند فهمیدم با رنگین کمانی زندگی می کردم و اوریانا فالاچی با آن صورت تكيده انگار روبرويم نشسته و با سيگاري لاي انگشتانش روي كاغذ كاهي مي نويسد؛ مرگ غیر از یک ارزش نسبی ، ارزش دیگری ندارد . وقتی نایاب شود به حساب می آید و وقتی زیاد و فراوان شود دیگر به حساب نمی آید‌. اگر بچه ای در رم یا پاریس زیر ماشینی برود و بمیرد تمام مردم برای این بدبختی گریه می کنند ولی اگر صد بچه همگی با هم به وسیله مین یا بمب کشته شوند فقط کمی ترحم در مردم به وجود می آید و من جواب صبح بخير ها و تبريك ها و شعرها را نمي توانم بدهم مي گويند صبح بخير مي گويم ؛بخير! مي گويند ؛امروز مبارك مي گويم؛مبارك شماييد مي گويند؛تا شقايق هست زندگي بايد كرد. مي گويم ؛ قحطي آب در پيش است! و... بعد پيش خودم فكر مي كنم شايد دوستانم ﺧﺒﺮ ﻓﺎﺟﻌﻪ ﺭﺍ ﺩﺭﯾﺎﻓﺖ ﻧﮑﺮﺩﻩ ﺍند و شايد هم اوریانا فالاچی درست ميگويد! ندا فرامرزيان

بخشنده بودن بیش از آنکه توانایی مالی بخواهد، قلبی بزرگ میخواهد

🔴فرق اين و آن؛ در عمل هيچ(ادامه...) عباس عبدي 🔘البته وجود اين نوع مشكلات در هر جامعه‌اي اجتناب‌ناپذير است. اين مشكلات نيز نمي‌تواند ثبات و حتي اميد مردم را زايل كند، مشروط بر اينكه كوشش براي حل مشكلات، تبديل به برداشتن گامي رو به جلو شود. در هيچ‌كدام از اين دو مورد بعيد است كه راه‌حل اوليه، معادل برداشتن چنين گامي به جلو باشد. 🔘سياست ارزي نابخردانه در چهل سال گذشته، جز يك دوره محدود در دور دوم دولت اصلاحات همواره برقرار بوده است و صدها ميليارد دلار از ارزهاي اين كشور به علت اين سياست‌هاي نابخردانه تلف شده و ثروت‌هاي بادآورده را نصيب كساني كرده كه در كنارشان بيش از 25 درصد مردم در فقر نسبي و حتي مطلق به سر مي‌برند. اين سياست در 5 سال اخير نيز اصلاح نشد، و با تصميم دوشنبه شب نيز ادامه يافته است. متأسفانه تن دادن به فضاي احساسي عمومي، سياست‌مداران منفعل را دنباله‌رو فضاي غالب مي‌كند و تن به تصميماتي مي‌دهند كه به نفع مردم و جامعه نيست. اکنون باید پرسید که فرق دولتهایی با افکار گوناگون در چیست؟ پاسخ را به تحلیل ساختاری سیاست در ایران باید ارجاع داد.

🔴فرق اين و آن؛ در عمل هيچ 🔻عباس عبدي 🔘اگر اظهارات و ديدگاه‌هاي رييس جمهور سابق را با رييس جمهور فعلي مقايسه كنيد در دو قطب كاملاً متضاد قرار دارند. يكي از آنها اصلاً علم اقتصاد را قبول نداشت، ديگري همه‌اش براساس گزاره هاي اقتصادي سخن مي‌گفت و در انتخابات قيمت‌گذاري ارز را مردود و حتي مسخره مي‌كرد. پس چرا هر دو دولت در قضيه مشكل قيمت ارز به صورت مشابه عمل مي‌كنند؟ هر دو دنبال پيدا كردن دست‌هاي خارجي و داخلي هستند، هر دو دنبال محدود كردن معاملات بازار و ارز بازاری هستند، هر دو به مردم ارز را در صف و با زير قيمت بازار مي‌فروشند، هر دو يك‌باره اعلام قيمت مي‌كنند، هر دو دلارهاي غير اين قيمت را به رسميت نمي‌شناسند. هر دو در برابر مشكل دچار سردرگمي مي‌شوند و سكوت مي‌كنند و... شايد تفاوت‌هايي هم در رفتار اين دو دولت باشد، ولي شباهت‌هاي آنها بسيار زياد است، در حالي كه به لحاظ ديدگاهي اين دولت و آن دولت در دو قطب متضاد فكري بودند و هستند. 🔘پاسخ اين است كه تن دادند به انحراف از برنامه و اقتضائات عملي، دولت‌ها را به اقدامات مشابه وادار مي‌كند. متأسفانه بايد گفت كه دولت پیشین نسبت به انديشه نادرست خود درباره اقتصاد ايمان داشت و براساس آن عمل مي‌كرد ولي دولت فعلي تعصبي به انديشه اقتصادي اعلام شده خود كه قابل دفاع است ندارد و در نهايت تن به رفتاري مشابه قبلي مي‌دهد. انديشه اقتصادي درست براي سياست‌مدار فرع بر انجام عمل درست است. سياست‌مدار كسي نيست كه حرف درست و علمي بزند. حرف درست و علمي را دانشمند مي‌زند. سياست‌مدار كسي است كه حرف درست و علمي را به اجرا در آورد و آن را پياده كند. سياست‌مدار واقعي كسي است كه مقدمات لازم و اجرايي یک ایده درست را پياده كند. نحوه مواجهه با مشكلات ارزي نشان داد كه ما هنوز بر اهميت جايگاه و مقام شامخ سياست‌مدار پي نبرده‌ايم. گمان مي‌كنيم كه با زدن چند حرف و گزاره درست و علمي و قابل دفاع، سياست‌مدار مي‌شويم. سياست‌مدار در مقام كارگردان است و نه سناريونويس. سناريو را نويسنده تهيه مي‌كند، ولي كارگردان خوب، آن را به بهترين شكل تبديل به فيلم مي‌كند. 🔘دولت كنوني از اصلي‌ترين قواعدي كه قول آن را داد و ادعاي آن را نمود، عدول كرده است. مسأله قيمت‌گذاري اعم از قيمت‌گذاري انرژي و بنزين يا ارز؛ وظيفه دولت بود كه مطابق وعده‌هاي خود عمل كند. بنابر این حق ندارد که خودش از تثبيت قيمت دستوری دفاع كند. با اين توجیه كه عده‌اي ناراحت مي‌شوند. آنها موظف بودند كه افراد شايسته‌اي كه معتقد به اين راه هستند را مصدر امور قرار دهند و جامعه را نسبت به درستي اين راه و منافع ان توجيه كنند. طرف مقابل به باطل و راه نادرست خود، ايمان داشت و متحد بود، و اين طرف راه درست خود را كج مي‌كند و نيمه‌كاره رها مي‌نمايد. هنگامي كه در بالاترين سطح و برخلاف منطق اقتصادي قول داده شده، از تأمين ارز و تثبيت آن دفاع مي‌شود، يعني اينكه آن برنامه‌هاي پيش‌گفته به كنار گذاشته شده است و بدتر اينكه چنين قولي هم محقق نمي‌شود، حتي اگر محقق هم مي‌شد، اشتباه محض بود زيرا تن به بازي نادرست و اشتباهي داده شده بود. 🔘درباره قيمت ارز و اينكه افزایش ان مسأله چه كسي است، حرف زياد است و اتفاقاً حرف‌هاي درست و منطقی هم نزد دست‌اندركاران دولت هست، ولي ملاحظات سياسي سبب مي‌شود كه به وضعيت ناهنجار كنوني تن دهند و همسو با جريان و فضای نادرست موجود حركت كنند و چوب حراج را به منابع ارزي كشور بزنند، تا عده‌اي را خوش آيد. حكومت و دولت بايد شجاعت داشته باشند. شجاعت به معنای تبعيت از فضاي احساسي روز نيست. اگر چنين باشد معلوم نيست كه اصولاً چرا بايد در مصدر امور قرار گرفت. هر دو اتفاقي كه اين روزها در فضاي تبليغي ايران برجسته شده است، يعني قيمت ارز و استعفاي شهردار تهران، حكايت از بحران ريشه‌اي‌تر در ساختار مديريتي اين جامعه مي‌كند. ادامه یادداشت👇

🔴۱۷ سال زیاد نیست!(ادامه....) 🔘پس چرا 17 سال گذشته و فروپاشی عینی و عملی اتفاق نيافتاده؟! يك علت آن درآمدهاي بزرگ نفتي بود كه توانست اين ناكارآمدي‌ها را به طور موقت پوشش دهد و آن را به تاخیر اندازد. علت ديگر وجود انتخابات بود كه حداقلي از تغييرات را ايجاد مي‌كرد و موجب اميد و اعتماد مردم ولو به صورت موقتي مي‌شد. علت بعدی رویدادهای منطقه بود که مردم را به نسبت محتاط کرده است. اکنون برخی از اين عوامل نيز به پايان رسيده‌اند. ضمن اينكه 17 سال براي حكومت‌ها زياد نيست، و قرار نيست از زماني كه كسي مي‌گويد جامعه به صورت نظري دچار فروپاشي اجتماعي شده تا فروپاشي عملي و سیاسی آن مثلاً يك ماه و يك سال طول بكشد. 🔘 اتحاد جماهير شوروي در سال 1991 دچار فروپاشي شد، ولي بيشتر تحليل‌ها نشان مي‌دهد كه از نظر اجتماعي اين جامعه از دهه 60 ميلادي قرن بيستم، يعني همان زمان خروشچف و حتي پيش از آن دچار اين وضع بود، ولي نهاد قدرتمند سياست، اجازه بروز و ظهور آن را نمي‌داد. لذا عقل اقتضاء مي‌كند كه اين مسأله را مهم دانست. 🔘من از همان زمان كه فروپاشي اجتماعي را مطرح كردم، هيچ‌گاه نگفتم كه كار حكومت تمام است، برعكس هميشه برخلاف اين نظر را داشتم، حتي در سال 1388 كه خيلي‌ها چنين فكر مي‌كردند، نظر ديگري داشتم. ولي تمام بودن كار يك حكومت لزوماً همزمان با مسأله فروپاشي اجتماعي آن نيست. مثل يك خودرويي كه با سرعت حركت مي‌كند، و يك‌باره بنزين تمام مي‌كند. در اين صورت دفعتاً نمي‌ايستد، بلكه تا فاصله قابل انتظاري به صورت حركت كندشونده به راه خود ادامه مي‌دهد. جامعه‌اي كه دچار فروپاشي اجتماعي شده است نيز همين وضع را دارد. ساختار سياسي آن به ميزان قدرتي كه دارد و به ميزان تواني كه مخالفانش دارند، به مسير خود ادامه مي‌دهد تا جايي كه متوقف شود. مگر آنكه پيش از توقف بتواند انرژي خود را بازيابي و موتور جامعه را روشن نمايد. 🔘در نقد ديدگاه فروپاشي اجتماعي نمي‌توان گفت كه چرا 17 سال ادامه يافته است؟ حالا اگر امسال عملي شد، چه خواهند گفت؟ به علاوه خيلي از بيماران هستند كه وضعيت پايداري ندارند، ولي هيچ كس نمي‌تواند زمان توقف قلب آنها را پيش‌بيني كند. حتي افراد با زندگي گياهي هستند كه ده سال زندگي كرده‌اند. كساني كه با دستگاه تنفس مي‌كنند، ولي اين اميد وجود دارد كه اعضاي بدن آنها كاركرد و قدرت خود را بازيابند و دستگاه را از بدن بيمار خارج كنند. براي اولين بار است كه سال پيش روي خود را سال مهمي از این نظر دانسته‌ام. لطفاً قضيه را جدي بگيريد. امكان بازيابي انرژي برای تداوم این حركت وجود دارد. ولی فرصت‌ها چون ابر می‌گذرند.