cookie

Мы используем файлы cookie для улучшения сервиса. Нажав кнопку «Принять все», вы соглашаетесь с использованием cookies.

avatar

اوشو .ناظر

رهایی از ذهن،مراقبه و کمک به خودشناسی

Больше
Рекламные посты
2 543
Подписчики
-224 часа
+447 дней
+20930 дней

Загрузка данных...

Прирост подписчиков

Загрузка данных...

در این دنیا فقط نیازهای فروتر ارضاء میشوند زیرا مردم بسیار فرومایه شده اند. اگر هرگونه نیاز والاتری داشته باشی رنج خواهی برد؛ اگر نیازی والاتر داشته باشی یک شریک مناسب نخواهی یافت؛ تنها خواهی ماند.... مردم همه چیز را به پول و سکس تنزل داده اند، این دو به نظر خدایان واقعی میرسند، یا سکس یا پول و مردم فقط بخاطر سکس به دنبال پول هستند زیرا پول میتواند کمک کند. به نظر میرسد که تمام توجه بشر یا به پول است یا به سکس و به نظر میرسد که همه زندگی را به سطح یک فاحشه خانه تنزل داده اند. تمام قداست زندگی دچار آسیب شده است و آنوقت طبیعی است که اگر قلبی داشته باشی که در انتظار عشق باشد ارضاء نشده باقی میمانی. اوشو @awsreness_diamonds
Показать все...
سكس فقط الفبای عشق است، آجرهایی که میتوان از آنها یک تاج محل ساخت، ولی تاج محل فقط آجر نیست. میتوانی آجرها را روی هم بچینی، اما یک تاج محل نخواهد شد، تاج محل ترکیبی است از عشق بی نهایت و خلاقیت بینهایت. آجرها فقط بخش قابل دیدن آن هستند. آجرها فقط آن نادیدنی را به نوعی دیدنی ساخته اند تا بتوانید آن را احساس کنید. آجرها کمک میکنند تا آن نادیدنی قابل حس کردن شود، ولی آجرها آن نادیدنی نیستند. سکس درست مانند آجرها است. و اگر سکس را روی هم انباشته کنی، باید که به اشکها (ناکامی)منتهی شوند. مردم به همدیگر نگاه میکنند ولی ابداً همدیگر را نمیبینند. آنان فقط به دنبال جاذبه های جنسی هستند. زنی از خیابان عبور میکند. آیا تاکنون به یک زن بعنوان یک وجود نگاه کرده ای؟ گاهی به زنی علاقمند میشوی ولی نه همچون یک وجود، احساسی از جذبه داری ولی نه بعنوان یک موجود انسانی، بلکه همچون یک مورد جنسی. تا وقتی که با کسی برخورد نکنی که بتوانی بعنوان یک موجود انسانی به چشمان او نگاه کنی نه بعنوان یک مورد جنسی؛ کسی که تو را بعنوان یک وجود دوست داشته باشد، آنوقت دوست خود را یافته ای نه قبل از آن..... اوشو @awareness_diamonds
Показать все...
2
اگر تو حس می‌کنی زندگی بی‌معنیست، این خیلی ساده یعنی که تو نمی‌دانی چگونه زندگی کنی. تو نمی‌دانی که معنا هیچ ربطی به زندگی ندارد. @iiosho
Показать все...
👍 2
هیچ چیزی نه متولد می شود و نه می میرد. بلکه بین حضور و غیاب، حرکت می کند. پیدا می شوند و سپس پنهان، پنهان شدن، محلی است برای آرامش و راحتی، هر شب، نیاز به خواب احساس می کنید، خوابیدن برای سرزندگی و شادابی و طراوت، به همین ترتیب، پس از هر زندگی ، نیاز به مرگ پیدا می کنید. مرگ،چیزی بیش از خوابی عمیق نیست. پس از هر زندگی، جسمتان خسته می شود و به جسم جدید و حضور جدیدی نیاز پیدا می کنید. موج قدیمی از روی آب ناپدید می شود ولی آب همچنان باقی می ماند، و به شکل موج هایی جدید می آید. پیوسته، کهنه نو می شود. اجازه بده این اتفاق رخ دهد. فقط به زندگی رخصت بده و با اعتمادی عمیق، همراهش شو. مبدا ما هستی است، ما از آن آمده ایم ما بیرون از هستی نیستیم، بلکه از اعضای درونی آنیم. و به مبدا خودمان برخواهیم گشت هستی مبدا ماست. آفرینش از هستی و بازگشت دوباره به آن، خوب است. همه چیز خوب است! درک این پدیده، شور و شعف می آورد. همه چیز خوب است. و این معنای اعتماد به خداست: همه چیز خوب است. @iiosho
Показать все...
👍 1 1
مسافر فکرِ داشتن یک زندگی پایدار در این ساحل، ساحل زمان، احمقانه است. اگر قدری هوشمند باشی اگر قدری آگاه باشی و بتوانی ببینی که در اطرافت چه میگذرد.... تو روزی اینجا نبودی و روزی دیگر اینجا نخواهی بود..... چگونه میتوانی در اینجا خانه ای بسازی؟ میتوانی در اینجا اقامت کنی، مانند کسی که شبی را در کارونسرا اقامت دارد، وقتی صبح شود، باید بروی. آری...، میتوانی در اینجا خیمه ای برپا کنی ولی نمیتوانی یک خانه بسازی. میتوانی پناهگاهی داشته باشی ولی نباید به آن وابسته شوی. نباید آن را "مال من" بخوانی. لحظه ای که هر چیزی را “مال من" بخوانی، در حماقت سقوط کرده ای. اوشو @iiosho
Показать все...
2👍 1
Фото недоступноПоказать в Telegram
Показать все...
خودشكوفایی مردم همه روز به دیدار من می‌آیند. می‌گویند كه: همه چیز دارند، ولی حالا كه چی؟ آنان در زندگی خود شكست خورده اند، ولی شكستشان در كجاست؟ تاجایی كه به امور بیرونی مربوط می‌شود، آنان شكست نخورده‌اند، ولی ‌این احساس شكست از كجا به آنان دست می‌دهد؟ نیروی بالقّوه‌ی درونی آنان به صورت بالقّوه مانده است. آنان نشكفته‌اند. آنان به چیزی كه مازلو Maslow آن را "‌ خودشكوفایی" self-actualization خوانده است نرسیده‌اند. آنان در دنیای درون شكست خورده‌اند. و در نهایت، آنچه كه دیگران بگویند بی‌معنی است آنچه او احساس می‌كنی معنا دارد. اگر تو احساس سرخوردگی داشته باشی، دیگران شاید فكر كنند كه تو یك ناپلئون یا اسكندركبیر هستی، ولی فرقی ندارد. درعوض، این تو را افسرده‌تر می‌سازد. همه فكر می‌كنند كه تو یك انسان موفق هستی و ‌اینك تو نمی‌توانی بگویی كه نیستی ولی خودت می‌دانی كه نیستی. نمی‌توانی خودت را فریب بدهی تاجایی كه به خودشكوفایی مربوط است، نمی‌توانی خودت را فریب بدهی. دیر یا زود باید با خودت روبه‌رو شوی و عمیقاً به آنچه كه برایت رخ داده نگاه كنی. ببینی كه زندگی هدر رفته تو فرصت را از دست داده‌ای و چیزهایی گرد آورده‌ای كه هیچ معنایی ندارند. تانترا تمامی‌ تكنیك‌هایش را بر اساس امكان رشد انسان پایه‌گذاری كرده است. و به یاد بسپار: تازمانی كه آنچه می‌توانی بشوی، نشوی، ارضاء نخواهی شد تو باید آنچه كه می‌توانی بشوی، بشوی. این یك باید و حتم است! وگرنه احساس خواهی كرد كه زندگی بی‌مقصد است. می‌توانی به زندگی‌كردن ادامه بدهی، ولی در زندگیت شادمانی وجود نخواهد داشت. و شاید در بسیاری از امور دیگر موفق باشی، ولی از خودت شكست خواهی خورد. و چنین روی می‌دهد. شخصی بسیار ثروتمند می‌شود و همه می‌پندارند كه‌ اینك او موفق شده است. همه بجز خودش فكر می‌كنند كه او توفیق یافته است او شكست خودش را می‌شناسد. ثروت وجود دارد، ولی او شكست خورده است. تو انسان بزرگی هستی، یك رهبر، یك سیاست‌كار. همه فكر می‌كنند كه آنان موفق شده‌اند، ولی آنان شكست خورده‌اند دنیای عجیبی است: تو در چشمان همه، بجز خودت موفق شده‌ای @iiosho
Показать все...
Фото недоступноПоказать в Telegram
مراقبه یعنی: در وادی جاودانگی گام نهادن، یعنی پیشروی در ابدیت درون، یعنی  درک الوهیت باطن کودکی بهترین دوره زندگی انسان برای مراقبه است. هر چه سن انسان بالاتر برود،به مراقبه نشستن برایش دشوار می‌گردد. کودک با صلاحیت ترین موجود برای این کار بشمار می‌آید،برای اینکه: بار دانش،تحصیل و چیزهای دیگر بر وجودش سنگینی نمیکند.او معصوم است.                     #اشو #عشق_رقص_زندگی @oshoi
Показать все...
#سوال_از_اشو اشوی عزیز، نوجوانان چطور می توانند بین پدر و مادر و خودشان پل بزنند؟ #پاسخ اول از همه نوجوانان باید با راستی و صداقت قدم پیش بگذارد. حال عواقب آن هرچه می خواهد باشد باید هر احساسی که دارند با پدر و مادرش در میان بگذارند، آن هم نه متکبرانه که خاضعانه. نباید چیزی را از پدر و مادر مخفی سازد. این همان چیزی است که باعث ایجاد شکاف می شود والدین خیلی چیزها رااز فرزندانشان  مخفی می کنند و فرزندان هم خیلی چیزها را از پدر و مادرشان پنهان می سازند و این شکاف بزرگ تر و بزرگ تر می شود. روزی نزد پدرم رفتم و گفتم: می خواهم از این به بعد سیگار بکشم. اوگفت:چی؟ گفتم: باید برای خرید سیگار به من پول بدهید چون نمی خواهم دست به دزدی بزنم اگر به من پول ندهید می روم دزدی آنوقت مسئولیت آن با شماست اگر به من اجازه ندهید سیگار بکشم من سیگارم را می کشم ولی در خفا و آن موقع شما از من یک دزد ساخته اید کاری کرده اید احساساتم را از شما مخفی کنم و با شما یکرنگ و صادق نباشم من خیلی ها را دیده ام که سیگار می کشند من هم دلم می خواهد آن را مزه مزه کنم من بهترین سیگار موجود در بازار را می خواهم و اولین سیگار را هم جلوی خود شما می کشم. او گفت: واقعاً که آدم شاخ در می آورد! اما حق با توست اگر مانعت شوم تو دست به دزدی می زنی و سیگارت را هم می کشی بنابراین ممانعت من بزهکاری تو را دامن می زند و این قلب مرا به درد می آورد. دلم نمی خواهد تو طرف سیگار بروی. گفتم: مسأله این نیست. این اشتیاق از دیدن آدم هایی که سیگار می کشند در من ایجاد شده دلم می خواهم ببینم ارزشش را دارد یا نه اگر ارزش داشت شما باید مدام مرا از نظر سیگار تأمین کنید. اگر نداشت قضیه حل است و من سیگار را برای همیشه می گذارم کنار اما تا وقتی شما پیشنهاد مرا رد نکرده اید نمی خواهم دست به کار شوم آن موقع مسئولیت برگردن شماست چون دلم نمی خواهد احساس گناه کنم او مجبور شد با اکراه تمام بهترین سیگار شهر را تهیه کند عموها و دایی ها و پدربزرگم مدام بیخ گوشش می خواندند: این دیگر چه کاری است که می کنی؟ این کارها رسم نیست و همچنان پافشاری میکردند. اما او گفت: می دانم رسم نیست اما شماها او را به اندازه من نمی شناسید او دقیقاً همان کاری را که می گوید انجام می دهد و من به همین صداقت و درستکاری او احترام می گذارم.  او نقشه اش را کاملا برایم روشن کرد. نه مجبورم کن و نه جلویم را بگیر چون این کار باعث می شود احساس گناه کنم. من آن سیگار را کشیدم و به سرفه و اشک ریزش افتادم حتی نتوانستم یک دانه سیگار را تمام کنم و آن را دور انداختم به پدرم گفتم: قضیه خاتمه پیدا کرد حالا دیگر لازم نیست نگران باشید اما دلم می خواهد بدانید که از این به بعد همه حرف های دلم را با شما در میان میگذارم بنابراین احتیاجی نیست چیزی را از شما مخفی کنم و اگر قرار باشد حرفهایم را حتی از پدرم قایم کنم پس با چه کسی در میان بگذارم؟! دوست ندارم بین خودم و شما هیچ شکافی ایجاد کنم. و او که دید سیگار را کنار گذاشتم اشک در چشمانش حلقه زد گفت: همه مخالف بودند ولی اخلاص و صداقت تو مرا مجبور کرد با دست خودم برایت سیگار بیاورم و گرنه در هندوستان شاید پدری سیگاری را دودستی تقدیم پسرش نکرده است تا به حال چنین چیزی به گوشش نخورده است پدران حتی جلوی پسران سیگار نمی کشند تا هوس سیگار کشیدن به سر آنها نزند. نوجوانان در موقعیت بسیار دشواری قرار دارند. آنها در حال تکامل و تحولاند: دارند دورانی را پشت سر گذاشته و به جوانان برومندی تبدیل می شوند. هر روز ابعاد تازه یی از زندگی به رویشان باز می شود. آنها در حال دگردیسی هستند و از این بابت به کمک فراوان پدر و مادر احتیاج دارند. اما در حال حاضر موقعیت به گونه یی است. آنها همگی زیر یک سقف زندگی می کنند ولی با هم حرفی نمی زنند چون زبان همدیگر را نمی فهمند. نمی توانند نقطه نظر یکدیگر را هضم و جذب کنند فقط وقتی همدیگر را می بینند که دختر یا پسر احتیاج به پول دارد و گرنه تعامل خبری نیست. این شکاف مرتباً عمیق تر می شود و این دو بیش از آنچه فکرش را بکنید نسبت به هم بیگانه می شوند این به راستی یک فاجعه است. باید نوجوانان را تشویق کرد همه چیز را بدون واهمه با پدر و مادرشان در میان بگذارند. این نه فقط برای فرزندان که برای والدین هم مفید است. حقیقت از زیبایی خاصی برخورد است. صداقت هم همینطور، وقتی نوجوانان با یکرنگی صداقت و خلوص با پدر و مادرش روبرو می شود و حرف دلش را می زند این احساسی را در پدر و مادر بر می انگیزد که باعث می شود آنها هم حرف دلشان را بزنند چرا که خود آنها هم حرف های ناگفته بسیاری دارند که می خواهند بر زبان بیاورند ولی نمی توانند. اجتماع، مذهب و سنت مانع است. ادامه 👇👇 @oshoi
Показать все...
ادامه پاسخ 👇👇 اجتماع، مذهب و سنت مانع است. اما اگر ببینید نوجوان کاملا یکرنگ و خالص است. این کمک می کند تا خود آنها هم یکرنگ و خالص باشند و این به اصطلاح شکاف بین نسل ها(که خیلی هم راجع به آن صحبت می شود) می تواند به سادگی از میان برداشته شود. چنین شکافی می تواند به خودی خود ناپدید گردد. پر دردسرترین مشکل آمیزش جنسی است. فرزندان باید قادر باشند دقیقاً آنچه را که در ذهنشان می گذرد بیان کنند. نیازی نیست چیزی را مخفی نگه دارند. چرا که هر چه در ذهنشان می گذرد طبیعی است. آنها باید برای اندرز گرفتن از پدر و مادر پیش قدم شوند: راه و چاه چیست؟ در فلان مورد چه کار می شود کرد؟ آنها در وضعیت آشفته یی به سر می برند. احتیاج به کمک دارند. به چز پدر و مادر به چه کسی می توانند روی بیاورند؟ هر مشکلی پیش می آمد خود من راحت آن را با پدر و مادرم در میان می گذاشتم پیشنهاد من این است:  نوجوانان نباید چیزی را از پدر و مادرشان از معلمشان و... مخفی نگه دارند. باید بی چون و چرا صادق باشند. و آنوقت این شکاف از بین خواهد رفت. برای ما از میان رفتن این شکاف ضروری است. خودتان ببینید آخر ما با چه نوع اجتماعی طرف هستیم؟ بین والدین و فرزندان بین زن و شوهر بین معلم و شاگرد شکاف هست. دوروبر ما تا چشم کار می کند شکاف هست. مردم با همه گونه شکافی محاصره شده اند. ارتباط بین آدم ها نابود شده است. این که نشد اجتماع! چون مراوده یا ارتباطی وجود ندارد هیچکس نمی تواند درد دلش را بگوید همه واپس خورده اند. همه آرزوها و امیال خود را سرکوب می کنند. همه عصبانی اند احساس تنهایی و نومیدی می کنند. ما نسلی خشمگین تحویل اجتماع داده ایم. ما فلسفه پوچی و بیهودگی را رواج داده ایم. و دلیل همه اینها این است که فرزندان تماس خود را با والدین از دست داده اند. فرزندان می توانند وظیفه مهمی را بر عهده گیرند. آنها شهامت انجام این کار را دارند. شاید والدین قادر به این کار نباشد. آنها زیاده از حد شرطی شده اند. نوجوانان مستعد یادگیری اند. به آنها بیاموزید که با والدین صادق باشند. من با پدرم یک قرارداد بستم به او گفتم: می خواهم یک قرارداد ببندم. او گفت: راجع به چه؟ گفتم: قرارداد این است که هر وقت مرا تنبیه کردید دفعه بعد من حقیقت را نخواهم گفت. و این چیزی است که در سراسر جهان اتفاق می افتد اینکه حقیقت مورد تنبیه قرار می گیرد. در این صورت دیگر چه کسی می تواند حقیقت را به زبان بیاورد؟ بعد آدم ها شروع می کنند به دروغ گفتن،چون به دروغ پاداش داده می شود! بنابراین به پدرم گفتم: تصمیم با شماست اگر دلتان می خواهد دروغ بگویم اگر قرار است برای دروغ پاداش بگیرم،من می توانم دروغ بگویم. اما اگر شما آماده اید تا به حقیقت پاداش بدهید آنوقت من حقیقت را به زبان خواهم آورد. شما نباید برای آن مرا تنبیه کنید. و او گفت: قبول! این روش ساده یی است. اگر شما نتوانید با پدر و مادر خودتان رو راست حرف بزنید در این دنیا هیچکس را نمی توانید پیدا کنید که از آنها غریبه تر نباشند. پدر و مادر تو هم غریبه اند. اما آنها نزدیک ترین و صمیمی ترین غریبه های این عالم محسوب می شوند. با آنها درد دل کن. حرفت را رو راست به آنها بزن تا شکافی باقی نماند این به آنها هم کمک می کند با تو صادق باشند. این نکته یی است که باید آویزه گوش کنی: هیچ چیز بهتر از صداقت و خلوص نیست. حقیقت، همین کیفیتها را در دیگران بر می انگیزد. #اشو #کودک_نوین @oshoi
Показать все...