کانال اصلی حسین پناهی

اولین شعر من در حوزه بود: بیمناکم، بیمناکم، من از این ابر سیاه و تیره، که عبوس و خیره، چشم بر بستر پوسیدة صحرا دارد. بیمناکم من از این جادة پرپیچ و کلوخ، وین به‌جامانده که صد آبله برپا دارد. در حوزه قطعات کوچک احساسی می‌نوشتم. در آنجا بود که دیدم علاقه‌ام به ادبیات و شعر بیشتر است... #نوید_یک_روز_بلند_نورانی #حسین_پناهی #کانال_اصلی_حسین_پناهی @hoseinpanah

بزرگ‌ترین پشتوانه که در شرایط سخت به دادم می‌رسد و انگیزه‌ی ادامه دادنم می‌شود، استقبال مردم است. مردمی که می‌فهمند و خوب می‌فهمند. مردمی که به ما اعتبار و اطمینان می‌دهند. مردمی که به‌راحتی تکرار و ابتذال سرشان را به درد می‌آورد. مردمی که کمتر به رسمیت شناخته می‌شوند و همیشه جواب خواسته‌هایشان را سرسری داده‌ایم. مردمی که دردهایشان را می‌دزدند و با آن ویلا و سفرهای طلایی می‌خرند... #نوید_یک_روز_بلند_نورانی #حسین_پناهی #کانال_اصلی_حسین_پناهی @hoseinpanah

در روستای دژکوه واقع در استان کهگیلویه و بویراحمد به دنیا آمدم. از کلاس ششم به بعد برای درک مساحت ذوزنقه، مادرم را برای ابد ترک گفتم و درست روزی معروف شدم که مادرم مُرد... #نوید_یک_روز_بلند_نورانی #حسین_پناهی #کانال_اصلی_حسین_پناهی @hoseinpanah

خوردن جواب خوبی برای همة چای‌ها نیست و من در طول روز شش هفت بار ریل ذهنی عوض می‌کنم: گاهی شاعرم، گاهی نقاشم و گاهی نی می‌زنم و گاهی که حوصلة هیچ‌کدام را ندارم و سرعتم سرسام‌آور می‌شود، بیدلیل اتاق جارو شده را دوباره جارو می‌کنم... #نوید_یک_روز_بلند_نورانی #حسین_پناهی #کانال_اصلی_حسین_پناهی @hoseinpanah

✅️دست در دستی گرم که به شکلی معجزه‌آسا در فضای تیره‌رنگ نامحدود و در مه خاکستری‌رنگ آن‌سوی پنجره‌ها تصاویر را در چشم‌ها می‌شکند همراه صدایش که کهنه و غریب طراوت آب‌ها را دارد و همراه سنجاقک‌ها از سطح برکه‌ها می‌آمد و پیوسته برای دلم تکرار می‌کرد: از اینکه در آن جنگل دور مرا به چیدن تمشک دعوت کرده‌اید، تشکر می‌کنم! و شکوه این سپاس یگانه مرا به درشکه‌چی مفلوکی تشبیه می‌کند که در زیر بارش برف در یک رمان فرانسوی زانو می‌زند و با چشمان بسته و دست‌های لرزان با هزاران وسوسه و وسواس دست شاهزادة عشقش را مکرر می‌بوسد! 📖‌ #افلاطون_کنار_بخاری #حسين_پناهي #کانال_اصلی_حسین_پناهی @hoseinpanah

✅️بعد از مرگم متوجه خواهید شد که چرا در چنین نقش‌های کودکانه‌ای ظاهر می‌شوم و این حرف بین برخی از دوستان سو‌‌ء‌تعبیر شده است. منظورم این نبوده است که من نابغه‌ای هستم که بعد از مرگم به وجود نازنینم پی می‌برند. نه می‌خواهم بگویم بعضی چیزها تا وقتی آدم هست، حالا هر کسی، نمی‌شود در مورد آن‌ها حرف زد. چون اگر بگویی پر می‌شوی از من. می‌خواستم بگویم کلید گمشده‌های ما در جیب دل بچه‌ها است و در جیب هرکس که شبیه بچه‌ها است، بقیه به قدرت، بازیگرند. اگر برای ارائة این شخصیت‌ها دنبال الگو بگردیم، در جامعه فراوان به چشم می‌خورند، افرادی که فقط از حیث جسمانی بزرگ شده‌اند و گاهی دست به اعمالی می‌زنند که هیچ ربطی به منطق و دو دو تا می‌شود چهارتای حسابگرانه ندارد... 📖#جهان_زیر_سیگاری_من_است #حسین_پناهی #کانال_اصلی_حسین_پناهی @hoseinpanah

مادرم از پشت سرم یه دولک آب ریخت. از زیر قرآن گذشتم و بوی اسپند همه‌جا پیچیده بود. سپتامبر 1977 من مادرم را به مقصد درک مساحت ذوذنقه برای ابد ترک کردم. #چیزی_شبیه_زندگی #حسین_پناهی #کانال_اصلی_حسین_پناهی @hoseinpanah

پابرهنه به استقبال عشقی بروید که با زنبیل و مرغ مرده می‌آید و مادران را دریابید که اگر دیر شود می‌میرند و بخشی از ما را با خود به زیر گِل می‌برند. #خروس‌ها_و_ساعت‌ها #حسين_پناهي #کانال_اصلی_حسین_پناهی @hoseinpanah

راه دراز را با مصاحبت همسفر می‌شود کوتاه کرد. به‌خصوص اگر آن همسفر همسرت باشد. #خروس‌ها_و_ساعت‌ها #حسين_پناهي #کانال_اصلی_حسین_پناهی @hoseinpanah

دختر وقتی شوهر کرد، دیگر دختر کسی نیست، زن کسی است. #خروس‌ها_و_ساعت‌ها #حسين_پناهي #کانال_اصلی_حسین_پناهی @hoseinpanah