cookie

Мы используем файлы cookie для улучшения сервиса. Нажав кнопку «Принять все», вы соглашаетесь с использованием cookies.

Рекламные посты
293
Подписчики
-224 часа
+27 дней
+1130 дней
Время активного постинга

Загрузка данных...

Find out who reads your channel

This graph will show you who besides your subscribers reads your channel and learn about other sources of traffic.
Views Sources
Анализ публикаций
ПостыПросмотры
Поделились
Динамика просмотров
01
Media files
270Loading...
02
خدا واست بسازه؛ بی منت، یهویی، ابدی...ابدی....
520Loading...
03
Media files
520Loading...
04
خودِ عزیزم؛ برای همه روزایی که گریه کردی و بعدش، بلند شدی و ادامه دادی چون مجبور بودی، از ته قلبم ممنونم…
530Loading...
05
Media files
540Loading...
06
تو آمدی و در گوشه‌ای از دیوانگی من ایستادی ابرها نیز آمدند و بالای سرت ایستادند چشم‌هایت خود رحمت بودند ابرها باریدند بارانی آرام که زلفکان مهربانی را می‌خیساند ابرها آمدند و زیر آن ایستادیم تو حرف زدی و من آفتاب را به یاد می‌آوردم بدیع بودی و صدایت پر از طراوت و تازگی بود صدایت شبیه برف آرامی بود که موهایم را نم می‌کرد. دندان‌هایت شبیه صورت کودکانی که بوسه بر گونه‌هاشان نشسته، دندان‌هایت چون آبگینه‌هایی کوچک که رو به آفتاب بازشده‌اند دندان‌هایت به مانند شراب‌هایی تلخ و عطرهای تند... و تو خندیدی باران‌های رنگارنگ بارید... بارانی که انسان را به گریستن وامی‌داشت. صدایت گرم بود به داغی چشمانِ آهویی زخمی، صدایی داشتی پراحساس به لطافت قلبِ آهویی زخمی... تو آمدی و در گوشه‌ی جنونم ایستادی ابرها آمدند و بالای سرت ایستادند چشم‌هایت خود نهایتِ رحمت و مهربانی بود... سزائی کاراکوچ
500Loading...
07
Media files
603Loading...
08
‌ آمدمت که بنگرم، گریه نمی‌دهد امان ...🌱 ابتهاج
581Loading...
09
Media files
680Loading...
10
تو مثلِ خنده‌ی گل ، مثلِ خواب پروانه تو مثل آن‌چه که ناگفتنی است ، زیبایی چگونه سیر شود چشمم از تماشایت که جاودانه‌ترین لحظه‌ی تماشایی... #حسین_منزوی
620Loading...
11
Media files
660Loading...
12
🍃🌺🍃 به یار بگو، زندگی کوتاه اما عشق بلند است... 👤آلفرد تنیسون
640Loading...
13
... خطوط صورتم از سن و سال بالا نیست فقط شمارشی از روزهای دلتنگیست #علی_قائدی
630Loading...
14
درختی سوخت دودش، شعری گریان برایِ باغ نوشت. باغ که سوخت دودش، داستانی بس غمگین برایِ کوه نوشت. کوه که سوخت دودش، قصیده‌ای اشک‌آلود برایِ روستا نوشت. روستا که سوخت دودش، نمایشنامه‌ای تراژیک برایِ شهر نوشت. در شهر اما زنی بود که زیبایی درخت و کوه و‌ روستا و شهر را یک جا در دل و قامتش داشت. آنگاه که به خاطر آزادی خودسوزی کرد دودش، داستانی بی‌پایان برایِ سرزمین نوشت... #شیرکو‌_بیکس
672Loading...
15
Media files
580Loading...
16
شاخه‌ها تن به تقاضای شکستن دادند برگ‌ها یک به یک از شاخه به خاک افتادند باز موسیقیِ تارِ شب و قانون سکوت بادها باز هم آوازِ عزا سر دادند بس که خمیازه‌ی فریاد کشیدم، دیری‌ست خواب‌هایم همه کابوس، همه فریادند لب به آواز گشودم، به لبم مُهر زدند چشمم آمد به سخن، سُرمه به خوردش دادند گرچه یاران همه از شادی ما غمگین‌اند باز شادیم که یاران ز غم ما شادند... #قیصر_امین‌پور
620Loading...
17
Media files
580Loading...
18
Media files
700Loading...
19
من ِ عزیزم زندگی همان‌ جا بود که با عجله از آن گذشتیم تا به خوشبختی برسیم. همان‌ جا که نور بود و عشق بود و موسیقی، همان‌ جا که گیاه بود و ابر بود و مسیر... نگاه ما به مقابل بود و از کنار زندگی عبور کردیم و تمام فرصت‌های خوب، درست همان‌ جا که نایستادیم، ایستاده‌ بود. ما از تجربه‌های کوچک خوشبختی صرف‌نظر کردیم تا به تجربه‌های بزرگ برسیم، در حالی که هر بزرگی، به مرور و نسبت به تجربه‌های بزرگ‌تر، کوچک می‌شد... ما اشتباه کردیم! باید ادامه می‌دادیم و به جلو می‌رفتیم؛ اما لذت می‌بردیم و می‌رفتیم، تجربه می‌کردیم و می‌رفتیم، زندگی می‌کردیم و می‌رفتیم...
730Loading...
20
چشم‌هایت چون دو جوی اندوه‌اند دو جوی موسیقی..‌. می‌کشانند مرا به دورها، به ماورای زمان‌ها. نزار‌ قبانی
812Loading...
21
Media files
990Loading...
22
✨می شود نور شد و باز درخشید به صبح دلخوشی  را به دل غمزده بخشید به صبح می شود با توغزلخوان شد و پر شور ونشاط برق احساس ز چشمان تو را دید به صبح
1140Loading...
23
🍃🌺🍃 ...آنچه من دیده ام سبوست فقط آنچه او دیده آبروست فقط دوستم بوده است ، دوست فقط هر چه دارم به هر کسی برسد چشم هایم برای اوست فقط ... 👤 یاسر قنبرلو -----------------------------------
1311Loading...
24
Media files
1392Loading...
25
من در بیانِ وصفِ تو حیران بمانده‌ام حدی‌ست حسن را و تو از حد گذشته‌ای #سعدی 🍂🍂
1191Loading...
26
‏این سان که با هوای تو، ‏در خویش رفته ام... ‏گویی بهار،‏در نفس مهربان توست... حسین_منزوی
1231Loading...
27
Media files
1220Loading...
28
دوستت دارم..!! چُنان مُحتاط مثلِ شاید، چُنان باورنکردنی مثلِ آری.. چُنان طولانی مثلِ تا چهِ پیش آید..!!! 🍷🍷☁️🕰🕯🕯🪑 هرمان د کونینک
1171Loading...
29
مزرعہ توت فرنگی،فومن 😍🤌🏾 . 🩵☕️
1121Loading...
30
یڪم محڪم تر همو بغل ڪنیم یڪم عمیق تر همدیگرو نگاہ ڪنیم یڪم بیشتر باهم مهربون باشیم یڪم بیشتر بگیم ڪہ چقدر دوسش داریم چقدر برامون مهمه... باور ڪن خیلے زود دیر میشه...🌱 . 🩵☕️
1012Loading...
31
. 🩵☕️
1212Loading...
32
ای سراپا همه خوبی .... به تو می اندیشم سلام صبح بخیرعزیزان☕️ ☕️💚
1060Loading...
33
اگر بخوام اردیبهشت رو با یہ عڪس توصیف ڪنم این عڪس رو نشون میدم 💜🌱 . 🩵☕️
1302Loading...
34
امشب کنارِ غزل هایِ من بخواب شاید جهانِ تو آرام تر شود... #افشین_یداللهی
1074Loading...
35
- سلاحی برای کشتن به همراه داری؟ - دل‌تنگی دارم ، مرا می‌کُشد . #محمود_درویش
1094Loading...
36
. غرق چشمان تو بودن چه تماشا دارد با تو هر لحظه دلم میل به دریا دارد عشق آمد ڪه میانِ من و تو صلح شود عشق تو تا به ابد در دلِ من جا دارد…
1162Loading...
37
برای من زیباترین چیز برای گفتن به یک نفر این "دوستت دارم" نیست. من "تو را می شنوم" را ترجیح می دهم: چیزی احشایی، که پوست شما را لمس می کند   به استخوان های شما نفوذ می کند، تا رسیدن به آن مکان درون تو جایی که هیچ کس به آن نمی رسد رئا دنیلیس
960Loading...
38
آدم که جنگجو نیست برای همه چیز بجنگه... آدم، آدمه ..!! بغل نشه...🫂💔 پوست تَنش از غم تجزیه میشه...!!!
943Loading...
Фото недоступноПоказать в Telegram
خدا واست بسازه؛ بی منت، یهویی، ابدی...ابدی....
Показать все...
👍 4👏 1
Фото недоступноПоказать в Telegram
2
خودِ عزیزم؛ برای همه روزایی که گریه کردی و بعدش، بلند شدی و ادامه دادی چون مجبور بودی، از ته قلبم ممنونم…
Показать все...
1
Фото недоступноПоказать в Telegram
🥰 1
تو آمدی و در گوشه‌ای از دیوانگی من ایستادی ابرها نیز آمدند و بالای سرت ایستادند چشم‌هایت خود رحمت بودند ابرها باریدند بارانی آرام که زلفکان مهربانی را می‌خیساند ابرها آمدند و زیر آن ایستادیم تو حرف زدی و من آفتاب را به یاد می‌آوردم بدیع بودی و صدایت پر از طراوت و تازگی بود صدایت شبیه برف آرامی بود که موهایم را نم می‌کرد. دندان‌هایت شبیه صورت کودکانی که بوسه بر گونه‌هاشان نشسته، دندان‌هایت چون آبگینه‌هایی کوچک که رو به آفتاب بازشده‌اند دندان‌هایت به مانند شراب‌هایی تلخ و عطرهای تند... و تو خندیدی باران‌های رنگارنگ بارید... بارانی که انسان را به گریستن وامی‌داشت. صدایت گرم بود به داغی چشمانِ آهویی زخمی، صدایی داشتی پراحساس به لطافت قلبِ آهویی زخمی... تو آمدی و در گوشه‌ی جنونم ایستادی ابرها آمدند و بالای سرت ایستادند چشم‌هایت خود نهایتِ رحمت و مهربانی بود... سزائی کاراکوچ
Показать все...
00:41
Видео недоступноПоказать в Telegram
‌ آمدمت که بنگرم، گریه نمی‌دهد امان ...🌱 ابتهاج
Показать все...
😢 1💔 1
Фото недоступноПоказать в Telegram
3
تو مثلِ خنده‌ی گل ، مثلِ خواب پروانه تو مثل آن‌چه که ناگفتنی است ، زیبایی چگونه سیر شود چشمم از تماشایت که جاودانه‌ترین لحظه‌ی تماشایی... #حسین_منزوی
Показать все...
1🎉 1