Boorjsina / برج سينا
Admin : @EhsanBashirganji Photojournalism Documentary photography Nature photography ** instagram.com/ehsanbashirganji
Больше129
Подписчики
Нет данных24 часа
Нет данных7 дней
Нет данных30 дней
- Подписчики
- Просмотры постов
- ER - коэффициент вовлеченности
Загрузка данных...
Прирост подписчиков
Загрузка данных...
واکاوی و موشکافی در خصوص علل حادثه مرگ زندهیاد «مرتضی نادی»
و تخلفات بخش آموزش فدراسيون کوهنوردی و صعودهای ورزشی
هویت محقق محفوظ است.
باشگاه کوهنوردان ایران
@Mountaineering_Club_of_Iran
واکاوی_و_موشکافی_در_خصوص_علل_حادثه_مرگ_زندهیاد_«مرتضی_نادی».pdf6.89 KB
احمدشاهمسعود و سیمین بهبهانی
احمدشاهمسعود، شیر پنجشیر، دلاوری که دشمنایگیاش به عشقِ دوستی، خروشش در تمنای آرامش و جنگش برای آشتی بود در سرزمین تفنگ و انفجار و خون؛ افغانستان.
این چریک مجاهد قریب به دو ده سال برای صلح و استقلال کشورش جنگید. اوّل با شوروی و برای بیرون راندن ارتش سرخ از خاک افغانستان و سپس با تندروها و اسلامگرایان افراطی تا اینکه در سال ۱۳۸۰، چند روز پیش از یازدهم سپتامبر در حملهای انتحاری در درّههای زیبای پنجشیر برای همیشه خاموش شد.
خاموش شد و نشد. چه در قلبهای دوستانش روشن ماند و تصویرش را مرتب بر دیوار صفحات مجازی هموطنانش میبینیم. با اورکتی برزنتی، پوستی خشن و سوخته از خشونت برف و آفتاب و باد، چشمان هشیار و لبخند گرم. عکسش را میبینم با شعرهای فارسی زیرش. شعرهای فارسی، همان زبانی که احمدشاهمسعود دوست داشت و با لذّت ابیاتی از آن را زمزمه میکرد، مزمزه میکرد و در جانش فرو میداد.
«احمدشاهمسعود» نام کتابی است که سال ۱۳۸۸ توسط نشر مرکز منتشر شد. کتاب گفتوگوی ماری فرانسواز کولومیانی و شکیبا هاشمی است با صدیقه مسعود، همسر احمدشاهمسعود.
صدیقه مسعود روی دیگر این چریک مجاهد را پیش چشم میکشد. آن روی لطیف عاشقِ پارسیدوست را. آن رویی که چشم به پیشرفت و آگاهی و سربلندی زنان افغانستان دوخته. از هر چه میخوانَد و میشنود و میدانَد خلاصهاش را برای همسرش تعریف میکند. برایش کتاب میخرد و تشویقش میکند که شعر از بر کُند. آن رو که پس از روزها جنگ و کشاکش و زدن به دل خطر، از کارزار برمیگردد که در عطر کنار همسرش، بوی زهم خونهای دلمهبسته را فراموش کند و بهجای صدای گوشخراش انفجار و سکوت رسای مرگ، شعر شیرین و ابریشمین سیمین بهبهانی را بشنود!
«شبی که استثنائا از قبل به من گفته بود که برای شام خواهد آمد، غذای خوبی آماده کردم، بچهها را خواباندم و حدود ساعت ده، غذاها را روی میز چیدم... برای اینکه خوابم نبرد شروع کردم به خواندن شعری از سیمین بهبهانی که واقعا به اشعارش علاقه دارم. شعرهای او برای شوهرم بسیار اهمیّت داشت و از اوّل ازدواجمان در واقع او بود که این علاقه را در من ایجاد کرد. بهخصوص شعری از او به خاطر دارم که اشاره به کسانی داشت که بدون اینکه به آنها چیزی بگویی حرف تو را میفهمند: «چه زیباست کسی را در کنارم داشته باشم که حرفهای قلبم را قبل از اینکه لب به سخن بگشایم، میفهمد»
(احمدشاه مسعود، شکیبا هاشمی و ماری فرانسواز کولومبانی، ترجمۀ افسر افشاری، نشر مرکز، ۱۳۸۸، ص ۲۰۷ تا ۲۰۸)
حدس من این است که مسعود برای همسرش این بیت زیبای بیدل را میخوانده:
چه خوش است راز گفتن به حریف نکتهسنجی
که سخن نگفته باشی به سخن رسیده باشد
و صدیقه خانم به دلیل علاقهای که مسعود به شعر سیمین داشته گمان برده که این بیت هم از سیمین بهبهانی است.
«از میان اشعار سیمین بهبهانی، بیشتر از همه آن شعری را که از انتظار حرف میزد، دوست داشتم: «ستارۀ قلب من زود بیا! شب آمد» و در پایان اسم خودش را میبرد و میگفت: «قلب سیمین شکسته است؛ باز آ». آن شب این شعر را حفظ کردم. وقتی ساعت چهار صبح برگشت بعد از وضو و نماز، شعر را برایش خواندم... درحالیکه از شنیدن آن بینهایت خوشحال شده بود، با لبخند زیبایش گفت: اگر هر بار که دیر میکنم شعرهایی به این زیبایی برایم بخوانی، همیشه تو را در انتظار میگذارم!» (همان، ص ۲۰۸)
همسر جوان و زیبای مسعود را میبینم که به انتظار او در دل شب میخواند:
ستاره دیده فروبست و آرمید بیا
شراب نور به رگهای شب دوید بیا
ز بس به دامن شب اشک انتظارم ریخت
گل سپیده شکفت و سحر دمید بیا
ز بس نشستم و با شب حدیث غم گفتم
ز غصّه رنگ من و رنگ شب پرید بیا
به گامهای کسان میبرم گمان که تویی
دلم ز سینه برون شد ز بس تپید بیا
امید خاطر سیمین دل شکسته تویی
مرا مخواه از این بیش ناامید بیا!
زهی سلیقه!
زنی که چشم انتظار مردیست چه بخواند بهتر از این غزل سیمین!
@atefeh_tayyeh
بخت با ما یار بود در زمانه ای زندگی کنیم که شجریان صدای ما شود...
صدای این خس و خاشاک
554377_134118786751441_1218561471_n.gif1.37 KB
نزدیک به ۱۰ سال است که در حوزه گردشگری فعالیت می کنم.
فعالیت های کوهستانی و عشق و علاقه به طبیعت و مردمان این سرزمین مشوق اصلی و بهانه خوبی بود که نان و نام ام با این حوزه و صنعت عجین شود.
در کنار بسیار دوستان فراز و نشیب های بسیاری از سر گذراندیم و خون دلها خوردیم پوست انداختیم و پوست کلفت شدیم.
درآمدش اما آنقدری نبود و نیست که به آن زحمت ها بی ارزد. تنها عشق و علاقه حداقل مرا تا به این لحظه پای کار نگاه داشته است.
با هر حادثه، با هرسیاست کج دار و مریز کار با بحران مواجه می شود و با این بیماری هم که به تعطیلی انجامیده و با این حجم پیشرفت بیماری زمانی بر پایان این تعطیلی نمی توان متصور بود.
اینها را ننوشتم که گله کنم. نوشتم تا یادآوری کنم به خودم که شاید زمان پوست اندازی دیگری رسیده. پوست کلفت بودن دیگر جواب نمی دهد. عمر دارد می گذرد و سالی چندبار قرار است ما از هر بحران تازه جان سالم به در ببریم.
عشق و علاقه به این حوزه می تواند در سفرهای شخصی خلاصه شود.
دیگر فعالیت در این حوزه با این روند صرفه اقتصادی ندارد و نمی توان انتظار گذران زندگی را داشت.
باید راه چاره ای اندیشید.
Показать все...
Ehsan Bashirganji (Boorjsina)
كنار ما باش كه محزون به انتظار بهاريم كنار ما باش كه باهم خورشيدو بيرون بياريم
محمود میرنوری نقش بسیار پررنگی در پیشرفت و پیشبرد اهداف فدراسیون کوهنوردی داشت.
نقش نیکی که هرگز از یادها نخواهد رفت.
به سهم خود قدردان تمام تلاش ها، صبوری و صداقت او هستم.
احسان بشيرگنجي
https://www.instagram.com/p/B7Xwe1rg1MK/?igshid=l52jrs6ewi3x
Ehsan Bashirganji (Boorjsina)
محمود میرنوری نقش بسیار پررنگی در پیشرفت و پیشبرد اهداف فدراسیون کوهنوردی داشت. نقش نیکی که هرگز از یادها نخواهد رفت. به سهم خود قدردان تمام تلاش ها، صبوری و صداقت او هستم.
چرا فرهنگ "صعود به هر قیمتی" و "مردن در کوهستان" در کوهنوردی ما وارونه تعریف شده است؟ شاید یکی از دلایلش عجز و ناتوانی در انجام صعودهای شاخص و انجام صعودهایی با کیفیت جهانی و در سطح کوهنوردان تراز اول دنیا باشد. سطح کوهنوردی ما به دلایل گوناگون به هیچ عنوان قابل مقایسه با کوهنوردی روز جهان نیست و از همین جهت شاید مردن در کوهستان را یک رستگاری بدانیم تا یک تراژدی و نخواهیم فرصت صعود به هر قیمت ممکن به یک قله نه چندان مرتفع و نه چندان مهم و نه چندان دشوار را در شرایط بد آب و هوایی از دست بدهیم تا شاید سری در سرهای کوهنوردی در بیاوریم اما غافل از اینکه با مرگ و حادثه خود فقط هزینه های اضافی را به جامعه تحمیل می کنیم.
شاید در همین راستا باشد که حتی در برنامه های تلوزیونی یا به قولی تک برنامه تصویری با موضوع تخصصی کوهنوردی در صدا و سیما، به رشد این فرهنگ غلط کوهنوردی کمک می کنیم و در حالی که بسیاری از بزرگان و گم نامان عرصه کوهنوردی در جای جای ایران و جهان مشغول انجام کوهنوردی هستند و کسی نامی از ایشان نمی برد از کسی دعوت می کنیم که نمونه کامل ترویج انواع بدرفتاری ها و فرهنگ های غلط کوهنوردی است؛ از صعود به هر شکل ممکن به کوه برای ثبت رکوردی بی ارزش تا دعوت به لشگرکشی همگانی به کوهستان برای نمایش و مطرح کردن خود
آری این درد فرهنگی کوهنوردی ما است و بسیاری در حال رواج این بی فرهنگی هستند بدون توجه به پیامدهای ناگوار این موضوع
وبسایت بام ایران
www.5610m.com
@iran5610
Выберите другой тариф
Ваш текущий тарифный план позволяет посмотреть аналитику только 5 каналов. Чтобы получить больше, выберите другой план.