cookie

Мы используем файлы cookie для улучшения сервиса. Нажав кнопку «Принять все», вы соглашаетесь с использованием cookies.

avatar

فریزی بهشت پنهان خراسان

کانال رسمی بهشت پنهان خراسان-فریزی پل ارتباطی بین نسل قدیم و جدید فریزی و همچنین خانواده های عزیز است. با پیوستن به ما وتبادل افکار، فریزی بهتری بسازیم. لطفا آدرس کانال تلگرام فریزی را در اختیار همشهریان قرار دهید. @Ferizi ارتباط با ادمین @ms7431

Больше
Рекламные посты
530
Подписчики
+124 часа
+17 дней
+430 дней

Загрузка данных...

Прирост подписчиков

Загрузка данных...

Фото недоступноПоказать в Telegram
🌻 طبیعت-فریزی بر در خویش سرفرازم کن وز در خلق بی نیازم کن نان من بی میانجی دگران تو ده، ای رزق بخش جانوران راز گویم به خلق خوار شوم با تو گویم، بزرگوار شوم 📜 نظامی_گنجوی 💐 صبح بخیر @ferizi📚🌷🌷☘
Показать все...
👍 5
🌻 روایت-صبح نه گفتن موهبت بزرگیست که یاد گرفتنش جهانت را امن‌تر می‌کند. و روانت را آسوده‌تر. همانقدر که نه گفتن را یاد می‌گیری گوش‌هایت را برای نه شنیدن آماده کن. بگذار دیگران هم این «نه» خاموش و بدنام را بر زبان آورند. بگذار «نه» از بدنامی و بدیُمنی در بیاید. «نه» در حقیقت موجود خوب و سربزیری است. اما اگر همین «نه» سربزیر پشت آری‌های ساختگی‌مان پنهان شود بزودی از ما موجودی نقاب‌دار و بیمار می‌سازد که یک گردان عصبانی از «نه»های سرکوب شده روانش را اِشغال کرده است. یاد بگیر نه بگویی و نه بشنوی. کار سختی نیست، من توانستم. 🖊 نیکلای_گوگول @ferizi📚🌷🌷☘
Показать все...
👍 1
Фото недоступноПоказать в Telegram
🌻 هنگام - سلام 📚🌷🌷☘
Показать все...
sticker.webp0.26 KB
🌻 روایت- قلم به نام خدا یکی بود، یکی نبود. غیر از خدا هیچکس نبود. درواقع دوتا بود یکی دیگر هم بود، خدا هم بود. در روزگار خیلی نزدیک، در سرزمین ایران، دو برادر بود. یکی سعید، یکی مسعود. مسعود برادر بزرگتر بود. هفتاد ساله، تنومند، سرخ و سفید با موی جوگندمی و چهره ای آرام. مسعود درجات علمی در رشته پزشکی را گذرانده و جراح ماهری شده بود. از آنجایی که به جراحی بشدت علاقه داشت، نگاهش به هر چیزی که میافتاد، ( حتی بی جان) بی درنگ در اندیشه جراحی آن برمی‌آمد. مثلا اگر چشمش به یک دستگاه ساختمان نچندان کهنه و قدیمی می‌افتاد، دلش می‌خواست ساختمان را خراب و آن را درست و حسابی جراحی کند. درباره موجودات زنده که دیگر نپرسید. بااین همه اطرافش را تعدادی  متخصص و کارشناس ارشد گرفته بود. درواقع خودش اینجوری می‌خواست. سعید اگرچه برادر کوچکتر بود اما درنگاه نخست نه تنها جوانتر و کوچکتر که،  بزرگتر از مسعود به نظر می‌آید. سعید ۵۹ ساله، لاغر اندام، چهره بشاش و بنظر مهربان. سر و صورت کوچکش را یکسر موی سفید پوشانده بود مانند مرد صدوچندساله اما نه پیر و از کار افتاده. سفیدی موی سروصورتش از علم و اندیشه و خردورزی بود یا نه، خدا می‌داد. تودار، اندیشمند، دوراندیش و به نظر غیرشفاف. یک تبسم نرم سیمایش را به تمامی فراگرفته بود، هنگامی که نگاهت می‌کرد، چنان نگاهش مهربان بود که گویی می‌خواهد همان دم فدایت شود، اما چنین نبود، شاید هم بود!. او نیز باسواد بود با درجات عالی. این دو برادر مانند همه برادرها پیوسته با یکدیگر بگوومگو داشتند. گاه بیخود و بی‌جهت به پروبال هم می‌پیچیدند. مسعود رک و راست حرف دلش را فریاد می‌زد. اما سعید اینگونه نبود. او به نظر خود آبرو طلب بود و نمی‌خواست سر هیچ پوچ آبروی خانواده را ببرد. بیشتر کارها را در خفا انجام می‌داد. سعید درشتگویی یا بعضی رفتار مسعود را که به نظرش ناپسند می‌آمد، برنمی تابید و گله اش را به نزد پدر می‌برد. پدر که مردی عارف، فرزانه و پیرخردمندی بود، وقتی شکایت از برادر بزرگتر را می‌شنید، گوش او (مسعود) را می‌پیچاند، کنار گوشش نجواکنان، سرزنشش می‌نمود« دیگر نشنویم برادرت ازت گله بکند.. با مردم بی بصیرتِ اجنبی هم کلام نشوی..». و سپس هردو را شماتت می‌کرد، « رفتار شما باید شرافتمندانه، ادیبانه، خردمندانه و به دور از هر زشتی و بدی و بی نزاکتی باشد. شما فرزند ایران هستید، فرزند ایران اسلامی، فهمیدید، ایران بزرگ، و این چیز کمی نیست..». سعید از آنجاییکه زورش به مسعود نمی‌رسید، گاه و بی گاه شکایتش را پیش پدر می برد... ساج @ferizi📚🌷🌷☘
Показать все...
👏 6🔥 1
سلام،صبحتان بخیر و نیکی 🌸🌼❤️🌼🌸 در دنیا هیچ چیز گران بها نیست جز لبخند عزیزی گل لبخند بروید در سرایتان و آرامش تا ابد همراهتان ❣❣🙏❣❣ @seyd121
Показать все...
👍 4
Фото недоступноПоказать в Telegram
🌻 طبیعت- فریزی قلم را آن زبان نبود که سر عشق گوید باز ورای حد تقریر است شرح آرزومندی جهان پیر رعنا را ترحم در جبلت نیست ز مهر او چه می‌پرسی در او همت چه می‌بندی همایی چون تو عالی قدر حرص استخوان تا کی دریغ آن سایه همت که بر نااهل افکندی 📜 حضرت-حافظ 💐 صبح بخیر @ferizi📚🌷🌷☘
Показать все...
👍 6
🌻روایت_صبح چرا می‌کوشیم آدم‌ها را تغییر دهیم ؟ این درست نیست. " آدم باید یا دیگران را همانطور که هستند بپذیرد، یا همانطور که هستند به حال خودشان بگذارد." آدم نمی‌تواند آنها را عوض کند، فقط توازن‌شان را بر هم می‌زند. چون یک انسان از قطعه‌های واحدی درست نشده است که بتوان تکه‌ای را برداشت و بجایش چیزِ دیگری گذاشت. او یک کل است، و اگر آدم یک سویش را بکشد، سوی دیگرش، چه بخواهی چه نخواهی، کشیده می‌شود. 🖊 فرانتس_کافکا @ferizi📚🌷🌷☘
Показать все...
👏 3👍 1
Фото недоступноПоказать в Telegram
🌻 هنگام - سلام 📚🌷🌷☘
Показать все...
sticker.webp0.26 KB
Выберите другой тариф

Ваш текущий тарифный план позволяет посмотреть аналитику только 5 каналов. Чтобы получить больше, выберите другой план.