cookie

Мы используем файлы cookie для улучшения сервиса. Нажав кнопку «Принять все», вы соглашаетесь с использованием cookies.

avatar

🍂 پاییزخوانی 🍂

پاییز رحیمی و دیگر هیچ... @rahimi_paeiz

Больше
Рекламные посты
1 575
Подписчики
Нет данных24 часа
-77 дней
-4730 дней

Загрузка данных...

Прирост подписчиков

Загрузка данных...

Фото недоступноПоказать в Telegram
به مناسبت روز قلم نهاد کتابخانه های استان مرکزی با همکاری اداره کل کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان استان برگزار می کند: آیین رونمایی از کتاب " پیراهن شهر" اثر جدید مریم صابری نسب مکان: اراک_پارک شهر .خیابان فداییان اسلام سالن جلسات عارفی نژاد کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان زمان: پنج شنبه ۱۴ تیرماه _ ساعت ۶ عصر
Показать все...
👍 2 1
💠💢💠💢💠💢💠💢 ✅ کم‌حرفی ناپسند اگرچه در عموم ادیان و مکاتب اخلاقی و عرفانی، کم‌حرفی یک فضیلت بزرگ به شمار می‌آید و افراد کم‌حرف در مقایسه با اشخاص پرحرف و وراج، از ارج و احترام بیشتری برخوردارند، بااین‌همه باید بدانیم که هر نوع کم‌حرفیی پسندیده و ارزشمند نیست و همیشه کم‌حرفی یک فضیلت به شمار نمی‌آید. باید سرچشمۀ کم‌حرفی را بشناسیم و بفهمیم که آیا کم‌حرفی از انتخاب و اقتدار انسان سرچشمه می‌گیرد یا از ضعف و بیماری او. هم‌چنین باید آثار و نتایج کم‌حرفی را به دقت بررسی کنیم. به این ترتیب می‌توانیم دریابیم که برخی از کم‌حرفی‌ها و سکوت‌ها پسندیده نیستند؛ برای مثال به این نمونه‌ها توجه کنید. گاهی شخص در مجالس و محافل ساکت است و به ندرت سخن می‌گوید؛ زیراکه دارای اعتماد به نفس و عزت نفس نیست. او به تواناییِ فکری و روحی خود اعتماد ندارد و از حرف زدن می‌ترسد. چنین شخصی درواقع خجالتی است، اما ممکن است خجالتی بودن او به عنوان شرم و حیا تلقی شود. گاهی هم شخص از طرد شدن می‌ترسد و همین باعث می‌شود از اظهار نظر و ابراز وجود پرهیز کند. او دچار این ترس درونی است که سخن گفتن باعث می‌شود دیگران او را از خود برانند. گاهی اوقات هم افسردگی باعث می‌شود شخص از سخن گفتن خودداری کند. چنین کسی فاقد نیرو و نشاط زندگی است و به همین سبب انگیزه‌ای برای سخن گفتن و مشارکت در تعاملات اجتماعی ندارد. مهرطلبی و وابستگی هم از جمله عواملی است که باعث می‌شود شخص از سخن گفتن پرهیز کند. این مسأله به ویژه در زمانی خود را نشان می‌دهد که شخص ناگزیر است با کسی که به او وابستگی دارد، مخالفت کند. در چنین مواردی ممکن است شخص مهرطلب و وابسته برای این که تکیه‌گاه خود را از دست ندهد، ساکت بماند و خود را سانسور کند. اضطراب هم می‌تواند باعث سکوت و کم‌حرفی شود. این قبیل سکوت‌ها و کم‌حرفی‌ها نه تنها ارزشمند نیستند، بلکه ناپسند و نادرستند و شخص باید خود را درمان کند تا از کم‌حرفی بیمارگونۀ خود رهایی یابد. این گونه کم‌حرفی‌ها و سکوت‌هایی از آسیب‌های درونی سرچشمه می‌گیرند و آنها را با نشانه‌هایی می‌توان شناخت. یکی از مهم‌ترین نشانه‌های کم‌حرفی ناپسند این است که شخص در مواردی که باید سخن بگوید و از حق خود دفاع کند، یا احساسات و اندیشه‌های خود را بیان کند، قادر به سخن گفتن نیست. چنین کسی معمولاً پس از پایان یافتن ملاقات‌ها یا جلسات، از این که نتوانسته است سخن بگوید، احساس ناراحتی و پشیمانی دارد. یکی دیگر از نشانه‌های کم‌حرفی بیمارگونه ناتوانی شخص در پاسخ دادن به رفتارهای عاطفی دیگران است. در اینجا شخص به سبب این که هوش عاطفی رشدنیافته‌ای دارد، یا از عزت نفس و اعتماد به نفس کافی برخوردار نیست، نمی‌تواند به محبت‌های دیگران پاسخ بدهد و بنابراین در بده و بستان‌های عاطفی خاموش می‌ماند. همان گونه که گفتیم، چنین کم‌حرفی‌ها و سکوت‌هایی باید درمان شود. گاهی هم شخص کم‌حرف است به خاطر غرور و خودبرتربینی. او به سبب این که خود را از دیگران برتر می‌داند و از موضع بالاتر به انسان‌ها نگاه می‌کند، در محافل و مجالس معمولاً ساکت است و کم‌حرف. ناگفته پیداست که چنین رفتاری نیز ارزشی ندارد. کم‌حرفی ناشی از درون‌گرایی نیز چندان ارزشی ندارد. اشخاصی که به شدت درون‌گرا هستند، معمولاً از فقدان مهارت‌های ارتباطی رنج می‌برند. آنها به زحمت می‌توانند سرِ سخن را با دیگران باز کنند و در دنیای درونیِ خود غوطه‌ورند. سکوت‌های طولانی‌مدت آنها ممکن است باعث رنجش اطرافیانشان شود. چنین کسانی هم باید کم‌حرفی خود را نشانۀ فضیلتمندی به شمار نیاورند و با تقویت مهارت‌های ارتباطی و تمرینِ سخن گفتن، درون‌گرایی خود را متعادل کنند. کم‌حرفی ناشی از بی‌سوادی نیز ارزشی ندارد. فراوان می‌بینیم افرادی را که در جمع‌ها ساکتند و سخنی بر زبان نمی‌آورند، اما منشأ سکوت آنها این است که بسیار بی‌سوادند و اهل تفکر نیستند. چنین سکوتی هم ارزشی ندارد. ازآنجاکه در بسیاری از فرهنگ‌ها به افراد ساکت و کم‌حرف احترام می‌گذارند، چنین کسانی ممکن است به مرور دچار این توهم شوند که افرادی فاضل و فرزانه‌اند. غرض از این بحث مختصر آن است که معلوم شود هر گونه کم‌حرفی و سکوتی پسندیده نیست و بلکه برخی از کم‌حرفی‌ها نشانۀ بیماری یا رذیلتمندی هستند و باید درمان شوند. ✍🏼 #دکتر_ایرج_شهبازی @paeizrahimi #ودیگر_هیچ 💠💢💠💢💠💢💠
Показать все...
👍 2
❣️🍁❣️🍁❣️🍁❣️ وصل در غیر از زمان خویش، هجر تازه ایست؛ می رسی روزی که من آن روز ، این «من» نیستم! #پاییز_رحیمی @paeizrahimi #ودیگر_هیچ 🍁❣️🍁❣️🍁❣️🍁
Показать все...
👍 5 1
💢💠💢💠💢💠💢 #ملاصدرا_در_کوچه_های_دلیجان شماره ی (5): یه حسی ته وجودم قلقلکم می داد که ماجرای این پسربچه ادامه داره و من چون معمولا روی پدیده ها و نشونه ها قفلی می زنم، چیزی هم نباشه چیزهایی ساخته میشه و اینو می دونم که به سادگی رها کننده ی موضوعات نیستم مگر این که خودشون منو رها کنند. خلاصه اون روز صبح با ته ذوقی از دیدن پسر بچه ی اخموی شیرین، از خونه رفتم بیرون. هوا نسبتا سرد بود و من سرمایی بالاپوشی هم نداشتم، از تنبلی نرفته بودم توی کمد پیدا کنم و حالاسردم شده بود، به خودم فحش می دادم... خلاصه درهم فشرده و پیچیده و تند تند می رفتم سمت مدرسه. به ابتدای خیابون روبرو نرسیده بودم که از دور ازدحام چندتا ماشین دیدم و ترافیک_ طوری که در شهر کوچیک ما و اول صبح پاییز و توی این خیابون نسبتا پرت، غیرعادی بود. جلوتر که رفتم دیدم یه ماشین خورده به یه موتوری که گویا داشته با موبایل پیامک می زده و حواسش نبوده. موتوری افتاده بود روی زمین و همه هم توی ماشیناشون پشت سر هم وایساده بودن و حتی راننده ای که بهش زده بود پیاده نبود و نشسته بود پشت فرمون. البته نمی تونم قضاوت کنم، شاید قبلش اومده و دیده مصدوم رو، اما الان که من رسیده بودم اون داخل ماشین بود و من یه مقدار ژست آدم حسابی ها رو هم گرفتم و غرغر کردم که عجب ملت بی عاطفه ی بدرد نخوری! و از شما چه پنهان غروری هم بهم دست داد که چقدر آدم انسان دوست خوبی ام و برم ببینم چش شده جوون مردم؟! خلاصه من فضول واون لحظه مغرور،از جلوی صف ماشینها با تبختر رد شدم، در حالی که توی دلم می گفتم: شماها هم مردید؟!! یه زن باید بره بالای سر تصادفی!؟ و با همین سیس، رفتم جلو بالای سر موتوریه، فکر کردم حالش خیلی بده و مثلا بیهوشی چیزی شده که دیدم خدا را شکر حالش خوبه و همونجور دراز به دراز خوابیده وسط خیابون و همچنان داره پیامک می زنه!!! 😉 راننده ها همه عصبانی بوق می زدند، راننده ی اصلی پیاده شد و بهشون گفت؛ منتظر پلیسم،شماها از کوچه فرعی بغلی رد بشید و جوون موتوری نقش زمین، غرق در شادمانی عجیب و عمیقی، از این هوای سرد پر استرس لذت می برد. با خودم فکر کردم حتما پیام خاص شیرینی از طرف مقابل دریافت کرده، که حس اون پیام به تمام این صحنه و افراد پشتش، می ارزه... من که خیالم از بابت حالش راحت شده و خنده مم گرفته بود به نفوذ و تاثیر عشق در بحرانی ترین لحظات زندگی، می اندیشیدم و به سرعت به سمت دبیرستان راه افتادم، بدون توجه به نگاه های تمسخر آمیز راننده ها و بی اون که دیگه تصویری و یادی از پسر بچه ی اخمو در ذهنم باشه... غرق در حال خوش مرموزی که از موتوری مدهوش بهم دست داده بود می رفتم که، ناگهان سر همون کوچه ی همیشگی دیدمش.. تا من برسم بهش به سرعت شروع به رفتن کرد، انگار فقط منتظر بود من برسم و منو ببینه و بره. بهش گفتم، عه! سلام دوست من.. خب وایسا ببینمت... به نرمی و خجالت و برای اولین بار خندید. از سرعتش کم کرد اما رفت و من چون دیرم شده بود پی اش رو نگرفتم و با طعم همون لبخند اومدم مدرسه... اگر حوصله کنید و با من همراه باشید خوشحال میشم و می دونم که خودتون هم خوشتون میاد بدونید این اخم و لبخند به کجا می کشه؟! #پاییز_رحیمی @paeizrahimi #ودیگر_هیچ 💠💢💠💢💠💢💠💢💠
Показать все...
👍 2
🍂☘️🍂☘️🍂☘️🍂☘️ به به.... خیلییییی زیبااااااااااااست: هدیه به آنان که دوستشان دارم ❣️ #مولانا #همایون_شجریان @paeizrahimi #ودیگر_هیچ ☘️🍂☘️🍂☘️🍂☘️
Показать все...
Homayoun Shajarian Az Man Chera Ranjidei.mp310.12 MB
3
♦💠♦💠♦💠♦💠 #ملاصدرا_در_کوچه های_دلیجان شماره (3): چند روز از ماجرای اون پسر بچه و چشم هاش گذشت و دیگه ندیدمش.. کم کم داشت باورم می شد که حالا یه چیزی بوده تموم شده رفته... اون روزم صبح دیر آماده شدم و دیر راه افتادم و با سرعت و دلشوره می رفتم سمت مدرسه_ا لبته کسی برای دیر رفتن چند دقیقه ی ما چیزی نمیگه و کاری نداره اما پیرو همون اخلاق مزخرفی که قبلا گفته م، من از دیر رسیدن به قرار و تلف شدن وقت بقیه بیزارم_ ماجرای اون بچه هم تقریبا یادم نبود و به کارایی که باید امروز انجام بدم، فکر می کردم، که یهویی سر همون کوچه و کنار همون دیوار اون دوتا چشم نجیب خیس رو دیدم در حالی که سردش هم بود گویا... با لبخند رفتم جلو و گفتم؛ کجا بودی این چند روز؟ بازم رفت عقب، اما کمتر از سری قبل.. نگاش کردم و خندیدم. اخم کرد. گفتم؛ کلاس چندمی؟ کدوم مدرسه میری؟ اسمت چیه؟ که دیدم دوباره راهشو گرفت و بی اعتتا به من و سوالام رفت سمت ته خیابون. گفتم چرا جواب نمیدی؟ بلد نیستی حرف بزنی؟ و بازم نگام کرد و رفت. اما اینار ته چشماش اون همه ترس نبود. بهش لخند زدم، ایروهاشو کشید بهم و پلکاشو پایین انداخت و رفت.. 💢اما شما باشید با من تا بقیه شو بگم.. #پاییز_رحیمی @paeizrahimi #ودیگر_هیچ 💠♦💠♦💠♦💠
Показать все...
👍 3
💠💢💠💢💠💢💠💢 پیغام دوست، امروز: پیل باید تا چو خسپد او ستان خواب بیند خطهٔ هندوستان خر نبیند هیچ هندستان به خواب خر ز هندستان نکردست اغتراب جان هم‌چون پیل باید نیک زفت تا به خواب او هند داند رفت تفت ذکر هندستان کند پیل از طلب پس مصور گردد آن ذکرش به شب اذکروا الله کار هر اوباش نیست ارجعی بر پای هر قلاش نیست لیک تو آیس مشو هم پیل باش ور نه پیلی در پی تبدیل باش... #مثنوی_دفتر_چهارم @paeizrahimi #ودیگر_هیچ 💠💢💠💢💠💢💠💢
Показать все...
4👍 1
4_5805435808567528169 (1).mp39.75 MB
2
💢💠💢💠💢💠💢💠💢 #ملاصدرا_در_کوچه_های_دلیجان شماره (2): ماجرای اون پسر بچه و حالت چهره و چشماش تا شب رهام نکرد، انگار منو یاد کسی مینداخت؛ نجیب و گویا و خاموش... خلاصه مدام به خودم می گفتم؛ کاش دنبالش رفته بودم تا لااقل بفهمم کدوم مدرسه میره؟ که یکی در درونم می گفت؛ پاییز! خفه شو به توچه؟ دنبال درد سر می گردی؟ ... اما من یه حالی بودم، دلم می خواست بدونم این بچه چش بود؟ چرا گریه کرد؟ چرا اون موقع صبح تنها می رفت مدرسه و چراهای دیگه. با یه جور ذوق زیرپوستی، رسیدم سر کوچه ی دیروز، اما پسر بچه نبود.. ساعتمو نگاه کردم، حدودا، همون زمان دیروز بود اما ایشون نبود. تمام کوچه و خیابون رو با چشمم جستجو کردم و نبود.. با ناامیدی توام با یه جور دلداری خودگویه، رفتم مدرسه و سپس در ازدحام کار و بچه ها ماجرا کلا یادم رفت.. 💠اما شما یادتون نره تا بگم بقیه شو.. @paeizrahimi #ودیگر_هیچ 💠💢💠💢💠💢💠💢
Показать все...
👍 2 1
💠💢💠💢💠💢💠💢 آرند که واعظی سخنور مجلس وعظ سایه گستر از دفتر عشق نکته می راند و افسانه عاشقان همی خواند خر گم شده ای بر او گذر کرد وز گمشده خودش خبر کرد زد بانگ که کیست حاضر امروز کز عشق نبوده خاطر افروز نی محنت عشق دیده هرگز نه داغ بتان کشیده هرگز برخاست ز جای ساده مردی هرگز ز دلش نزاده دردی کان کس منم ای ستوده دهر کز عشق نبوده هرگزم بهر خر گم شده را بخواند کای یار اینک خر تو بیار افسار این را ز خری کزان دژم نیست جز گوش دراز هیچ کم نیست سرمایه محرمی ز عشق است بل ک آدمی آدمی ز عشق است هر کس که نه عاشق آدمی نیست شایسته بزم محرمی نیست جامی به کمند عشق شو بند بگسل ز همه به عشق پیوند جز عشق مگوی هیچ و مشنو حرفی که نه عشق ازان خمش شو #هفت_اورنگ_جامی @paeizrahimi #ودیگر_هیچ 💢💠💢💠💢💠💢💠💢
Показать все...
👍 1 1
Выберите другой тариф

Ваш текущий тарифный план позволяет посмотреть аналитику только 5 каналов. Чтобы получить больше, выберите другой план.