cookie

Мы используем файлы cookie для улучшения сервиса. Нажав кнопку «Принять все», вы соглашаетесь с использованием cookies.

avatar

نیلوفر در کویر

کانال اشعار فاطمه لشکری(راحیل کرمانی)

Больше
Рекламные посты
999
Подписчики
Нет данных24 часа
Нет данных7 дней
Нет данных30 дней

Загрузка данных...

Прирост подписчиков

Загрузка данных...

Фото недоступноПоказать в Telegram
باسپاس از استاد گرانقدر احمد طیاری مدرس فوق ممتاز انجمن خوشنویسان ایران کانال نیلوفر در کویر @،lashkary
Показать все...
Фото недоступноПоказать в Telegram
آدم چه می داند. شاید مونالیزاترین لبخند دنیا بود لبخند حوا وقتی که گفت: "سیب" و عکسش اتفاق افتاد #فاطمه_لشکری (راحیل کرمانی) کانال اشعار👇👇 @lashkary
Показать все...
دست مرافقط تو می خوانی ای آنکه که هر بامداد کتیبه دستهایم به سوی روزنه اجابت تو بالا می رود اینجا برای من خطا نوشته اند واما تو بر کتیبه سیاه من همچنان عطا بنویس. #فاطمه_لشکری (راحیل کرمانی) کانال اشعار👇 @lashkary
Показать все...

00:48
Видео недоступноПоказать в Telegram
نیلوفر در کویر @lashkary
Показать все...
هر کس به در خانه تقدیر بکوبد بر دست ِ دل خود، غل و زنجیر بکوبد درد است امیری که ببیند ز سر جور سرباز خودش بر  تن او تیر بکوبد یا آنکه جوانی  که شده مست تکبر بانگ‌ از ته دل ، بر‌‌سر‌‌ یک پیر‌بکوبد معیار شجاعت نبود چون که الاغی پا بر قفس بسته یک شیر‌بکوبد بنیادِ کسی را که شود رانده تقدیر. باید که فلک، از زبَر و زیر بکوبد #فاطمه_لشکری (راحیل کرمانی) کانال اشعار @lashkary
Показать все...
رفتی و آتش زدی بر جان من، باشد قبول پشت ‌کردی ساده بر  پیمان من، باشد قبول عهد بستی آشنا باشی، ولی با دیگران آشنا بودی  و هم‌پیمان من باشد قبول قلب تو چون قرص نانی بود‌ ومن هم بینوا تکه ای هم داده بودی زانِ من، باشد قبول تکه نان را دوباره باز بخشیدم به تو تا که خیراتش کنی، مهمان من ،باشد قبول؟ آنچه کردم سرد شد مهرت زمن تاوان تو عمر از کف رفته هم تاوان من باشد قبول ای رها از عاطفه،درس رها کردن مده   باد می‌گوید به من، باران‌من باشد قبول سالها کردم رها من دامن تقدیر را گر رها سازد دگر دامان من، باشد قبول سالها طی شد هنوز این درد ‌کهنه با من است شاید از آن روز تا پایان من ،باشد قبول من فقط ماندم‌ در این سودا مرا دادی به چند قیمتی تر‌ گر بود از جان من ، باشد قبول #فاطمه_لشکری (راحیل کرمانی) کانال اشعار @lashkary
Показать все...
آهای خبردار همایون شجریان نیلوفر در کویر @lashkary
Показать все...
Repost from N/a
Фото недоступноПоказать в Telegram
مثل یک باغ که در بست به پاییز رسید دل من باز به این فصل غم انگیز رسید #فاطمه_لشکری (راحیل کرمانی) کانال اشعار @lashkary
Показать все...
چشمها علیرضا قربانی... کانال زخمه @lashkaryy2
Показать все...
در غمکده سینه بجز آه چه دیدیم جز آه در این فرصت کوتاه چه دیدیم از سردی یک آه که در وقت سحرگاه از سینه روان شد به دل ماه چه دیدیم ما میکده شعر جنونیم و در این شهر جز عربده و  مستی ‌بیگاه چه دیدیم در وادی ما نغمه حرام است و در اینجا جز چنگ  از این مردم  خودخواه چه دیدیم هر چند که کوتاه شود راه  ز همراه از اینهمه همراه در این راه چه دیدیم سرمایه ما نیز دلی بود که گم شد جز سوزن ‌و یک خرمنی از کاه چه دیدیم #فاطمه_لشکری (راحیل کرمانی) نیلوفر در کویر @lashkary
Показать все...