cookie

ما از کوکی‌ها برای بهبود تجربه مرور شما استفاده می‌کنیم. با کلیک کردن بر روی «پذیرش همه»، شما با استفاده از کوکی‌ها موافقت می‌کنید.

avatar

دغلکاری نخبگان کانال اصغر حکمتیار

نوشته های اصغر حکمتیار در افشای حقه بازی و ریاکاری نخبگان دانشگاهی و‌حوزوی و خیالات و خیانات سیاسی روشنفکران تماس: [email protected]

نمایش بیشتر
پست‌های تبلیغاتی
2 016
مشترکین
+324 ساعت
+697 روز
+12130 روز

در حال بارگیری داده...

معدل نمو المشتركين

در حال بارگیری داده...

Repost from N/a
یا باید در برابر ادعاها و دخالت‌های امام جمعه ایستادگی کنم، یا دست از سیاست و زمامداری بکشم. متاسفانه این خاص علمای پایتخت نیست، در سرتاسر ایران، ملایان کم یا بیش در پی قدرت هستند و می‌خواهند در امور سیاسی و دنیوی دخل و تصرف نمایند-۴۲۴
#امیرکبیر
نمایش همه...
👍 17
شواهد تاریخی به ما نشان نمی‌دهد پادشاه ایران نظراً یا عملاً قادر به تنفیذ قدرت مطلقهٔ کامل به روی جامعهٔ خود بوده باشد. دلایل متعددی برای چنین ضعفی وجود دارد. بزرگترین دلیل آن فقدان ابزار برای تنفیذ قدرت است. این قدرت در خیلی از موارد نمادین بوده است. ایرانیان معمولاً علاقه دارند در تاریخ به زمان کوروش کبیر و هخامنشیان بازگردند اما به تاریخ دویست سال اخیرشان که تاثیر مهم‌تری بر زندگی تاریخی ایران داشته، کمتر بپردازند. فی‌المثل قاجاریه یک قشون ثابت نداشته است. تشکیلات دیوانی-اداری هم نداشته تا بتواند یک درآمد مالی مداوم برای دولت تامین کند. دستگاه قضایی نیز اغلب در اختیار علما بوده است. دستگاه تبلیغاتی و تعلیماتی برای نفوذ بر جامعه، و دستگاه اطلاعاتی وسیع نیز نداشته است. همهٔ اینها ابزارهای یک دولت مدرن و خودکامه است.
پروفسور عباس امانت
نمایش همه...
👍 13👎 1
«حیرت‌نامه» برخلاف آنچه تا به امروز فرض شده است، صرفاً سندی دربارهٔ اروپا نیست، بلکه ثبت شکوه و شوکت دربار قاجار هم هست که خود را تا سواحل اروپا رسانده است؛ متنی که برای مصرف دربار هم نگاشته شده است…«حیرت» در حیرت‌نامه صرفاً دال بر «شگفتی‌های اروپا» نیست بلکه بر خود ایلچی بعنوان نمایندهٔ فتحعلی‌شاه در اروپا نیز دلالت می‌کند که حضورش در اروپا «حیرتی» عظیم در بین اروپائیان برانگیخت.
نغمه سهرابی؛ ۷۹-۸۰
نمایش همه...
👍 8👎 2
مقایسه شود با شایسته سالاری مشهود در این اطلاعیه:
نمایش همه...
👍 20 2👎 1
مستخدمین وزارت خارجه ۱۳۲۱قمری (اواخر سلطنت مظفرالدین‌شاه)
نمایش همه...
13👍 5👎 2
 آلرژی نسبت به ملیجک و شاه کانال جناب گاو نقدی زده بر داستان‌های اغراقی قجری و‌ تاریخ‌خوانی مغرضانه، از جمله داستان ملیجک نقل شده در ‌کانال مراغه‌ای. به عقیده من آقای مراغه‌ای معلومات تاریخی دارد، ولی مثل خیلی دیگر از دانشگاهی‌های ما خودآگاهی ایدئولوژیک ندارد و یا اگر دارد در آن صراحت ندارد، به این معنا که سوگیری‌های ایدئولوژیکی دارد که خود از آنها آگاهی ندارد. وقتی به پای قاجار و سلطنت سنتی می‌رسد همه هدف تاریخ‌خوانی و تاریخ‌گویی می‌شود عیب‌جویی و سیاه‌نمایی در خدمت ایدئولوژی‌های چپی و‌ترقی‌خواهانه. اگر همین داستان ملیجک و لطف سلطان به یک فرد معمولی از تبار پایین در انگلستان اتفاق افتاده بود تاحالا صد فیلم و کتاب و سریال تلویزیونی تحسین‌کننده از آن ساخته شده بود و ده تا مجسمه و صد تا نقاشی و شعر که این لطف را تشان دهد در جاهای مختلف بر پا شده بود. این تفاوت در برخورد از کجا می‌آید و نتیجه آن چه بوده است؟ جالب این است که این سیا‌ه‌نمایی فقط مخصوص شاه است. در مقابل کوچکتربن خدمت یا هنر"قهرمانان" چپی با تفصیل گفته می‌شود. بعضا بی‌هنری آنها هم به اسم هنر جا زده می‌شود. کلا تاریخ معاصر ایران یعنی قهرمان‌سازی از نیروهای ایدئولوژیک (سوسیالیست، ملی گرا، اسلامیست و غیره). زیر یک خروار دروغ دفن شده ایم. نکته مهم تر این که آقای مراغه‌ای در پاسخ خود فرموده‌اند که هدف ایشان پیامی درباره ضد شایسته‌گزینی بوده است. این در حالی است که به وضوح کیفیت دولتمردان قاجار و کمالات آنها از پهلوی بیشتر و آن هم یک دنیا شایسته‌تر از جمهوری بوده است. تازه دولتمردان جمهوری نسبت به چریک های چپی عاقل به حساب می آمدند! پس منظور مراغه ای از شایسته‌سالاری چیست؟ در واقع همان نخبه‌سالاری است. (نخبه نه به معنای کاربلد و دانا بلکه به معنای مترقی و پرمدعا). در بین دانشگاهی‌های ما مکتبی وجود دارد که آن را «اصالت ادعا» یا «اصالت شعار» یا «اصالت سخنرانی» می‌توان نام گذاشت. هرکه بتواند سخنرانی مطول کند و شعار و ادعا ردیف کند برتری دارد. مثلا جواد ظریف به علت سخنرانی و کتاب و منصب دانشگاهی لابد شایسته‌تر است از وزرای خارجه پهلوی و قاجار. همان طور رهبران سیاسی ما لابد بهترند. سروش هم همچه دردی دارد. عصر عصر شعار و ادعاست. واقعیت البته چیز دیگری است. ظریف به عنوان ماله‌کش دروغگو با چانه‌زنی سبک بقالی در تاریخ شناخته خواهد شد. سرانجام یک نکته دیگر : وقتی شاه عواطف و احساسات عیان و معمولی دارد و خاطرات خود را بی‌سانسور نوشته است، و در مقابل ‌ما این را مستمسک عیب‌جویی می‌کنیم، آنوقت گرفتار چهره‌های منافق اتوکراتیک نحسی می‌شویم که زندگی شخصی خود را در پشت پروپاگاندا پنهان می‌کنند. انسان ماشین نیست و عواطف و معایب و محاسن مختلف دارد. این غرض ورزی و نامهربانی و کم لطفی و عقده ورزی ما بود که کار را به اینجا کشاند. این دقیقا دلیلی است که من نسبت به بدگویان قاجار حساسیت دارم و هشدار می دهم. نه قاجار کامل و بی عیب بود و نه مسلما پهلوی ها. اما ارزیابی تاریخی باید منصفانه و‌متعادل و واقع بینانه باشد. نیروهای چپ نمی توانند به لحاظ تاریخی منصف و‌متعادل باشند، چون هدفشان زدن ریشه ها و تخریب گذشته است تا بنای جدید را روی خرابه ها بسازند. حالا اگر آحاد این مملکت ثبات سیاسی، ذهنی و روحی خود را شصت سال از دست دادند، مهم نیست! فدای خیال پردازی و آرمان طلبی ایده فروش ها!
نمایش همه...
جناب گاو

ملیجک عامل ذات‌الریه! با مقدمه فوق، برویم سراغ مطلب علی مرادی مراغه‌ای و مطلب "عین تاریخ و مستند" ایشان در مورد ملیجک. ۱-در همان ابتدا ایشان ملیجک را دلقک دربار خوانده است. البته چنین چیزی در میان مردم جاافتاده است، ولی کسی که کوچکتری آشنایی تاریخی با مطلب داشته باشد می‌داند که ملیجک هیچگاه دلقک نبوده است. سوال: آقای مراغه‌ای اینقدر از موضوعی که در موردش نوشته بی‌اطلاع است، یا عامدانه دارد مخاطب را گمراه می‌کند؟ تیتر مطلب هم جالب است: "ملیجک در گلدان نقره می‌شاشد!" این از کجا آمده؟ از یک مونولوگ در فیلم حاجی واشنگتن از علی حاتمی! علی حاتمی در ادبیاتی که در فیلم‌هایش به کار می‌برد محشر است، ولی همه می‌دانند که اصلا و ابدا مقید به صحت تاریخی نیست، و اینکه او یک بافنده تاریخ است تا روایتگر آن! ۲-آقای مراغه‌ای سه روایت نقل کرده که برای آنها منبع ذکر کرده است. یکی از آنها از خاطرات اعتمادالسلطنه در مورد ختنه نبودن ملیجک تا 17 سالگی و ختنه شدنش برای دامادی شاه است. داستانی بامزه، که البته اهمیتی هم ندارد.  ۳-نقل قول دیگری از کتاب مستوفی (شرح زندگانی من) آمده، که "عروسی ملیجک چنان باشکوه برگزار شد که چندین نفر…

👍 36👎 4 4
پیرمردهای رضاخانی جوان ها شاید یک نکته در نیابند: صد سال پیش در این مملکت مدرک مهندسی و دانشگاهی خیلی نادر و باارزش بود. افرادی که مدرکی در دست داشتند، ادعایشان و غرورشان با کوه برابری می کرد. کم کم‌ تعداد مدارک زیاد شد و ارج آن کمتر. هرچند تا همین سی سال پیش هر که مدرک چرندی از دانشگاه های مشهور داشت برای خودش خری به حساب می آمد. در نظر بگیرید که محمدرضا شاه با دانشگاه های بزرگ آمریکا و اروپا ارتباط قوی داشت و لذا پذیرش در این دانشگاه ها برای هر کم کار نخاله ای مقدور بود. تعدادی از همین ها چریک شدند و از دیوار بالا رفتند و تعدادی دیگر در قحط الرجال جمهوری به یمن دوستان خود صندلی های اداری دانشگاهی را تصاحب کردند. به هرحال هیچ چیزی به پای تفرعن پیرمرد های قدیم نمی رسد.
نمایش همه...
👍 55👎 3 2
مهدی بازرگان: داستان تکراری یک مستضعف عقلی با مدارک دانشگاهی مهدی بازرگان بنا بر اقوال از لحاظ مالی شخص سالمی بود. از قرار معلوم عقده ها و خباثت های سایر رهبران انقلاب را هم نداشت. اما نمونه ای بارز بود از سوتاثیر مدرک دانشگاهی بر عقل. تلاش کرد بین مهندسی و مذهب پل بزند. دور و بر مصدق چرخید و بعد هم نهضت آزادی را راه انداخت و محلل جمهوری اسلامی شد. پس کلا کارنامه ای مملو از شکست و گمراهی داشت. منتهی در مملکت ما و بین روشنفکران ما رسم است که فعالین سیاسی روشنفکر هرچقدر هم گند بزنند جزو مقدسین هستند و در مقابل یک شاه سنتی هرچقدر لیاقت و عقل از خودش نشان داده باشد باز هم در جایگاه مجرمین خواهد نشست. این آپارتاید فکری، این باد نخبه محوری و شاه ستیزی مرجع فکری ایراتی معاصر شده است. به همین شکل است که بازرگان و طالقانی و مطهری و منتظری و چمران و حتی افراد خبیثی مثل بهشتی و سفهایی مانند رجایی هنوز هم هنوز است در صف مراجع سیاسی قرار دارند ولی مثلا ذکری از عقل و تقوای آقایان احمد خوانساری و خویی و بروجردی نیست. کلا از آن روزی که ما را از سنت بریدند، جهت رادار ما ایرانی ها را به سوی استضعاف عقلی تنظیم کرده اند. کارنامه شان هم مشخص و آشکار. فقط به این قطعه از فرمایشات آقای سروش که پرچم دار نخبه سالاری است گوش کنید. خلاصتا می گوید درود بر بازرگان کبیر که در اواخر عمر گفت حکومت دینی معنا ندارد و حکومت باید دست دانشمندان باشد. سروش این گفته را تعبیر به توبه پیرمرد می کند. سروش طبق معمول مغرضانه اشتباه می کند. حکومت دانشمندان یعنی حکومت سوسیالیستی و تمرکز محور. به غیر از کمونیست ها هیچ حکومت موفقی در تاریخ دنیا ادعای دانش محوری نکرده. این با تمایلات دیرینه بازرگان و ملی گرایان (سوسیال دموکرات ها) سازگار است. پس بازرگان هیچ تغییری نکرد. او همیشه دنبال حکومت دانشمندان (یعنی امثال خودش) بود. منتهی علاوه بر دانش مهندسی که مدرک آن را داشت، دنبال صاحب شدن و ادعا در زمینه مذهب هم بود و حریصانه دو تا پرچم را همزمان برای تصاحب صندلی برداشت. سخنرانی های مذهبی چرندش حول فرمول های علمی دین بود. حرف هایش مثل رفیقش طالقانی بی سواد سبکسرانه و شعاری بود. در اواخر عمر پربار خود بالاخره پرچم دین را زمین گذاشت و پرچم حکومت دانشمندان را نگاه داشت. طبیعتا سروش هم در مدح او قصیده خواند. جالب این است که افسانه حکومت دانشمندان هنوز هم توسط کاسبکاران دانشگاهی ترویج می شود. در سال‌های اخیر تعداد زیادی مهندس را قانع کردند که مشکلات سیاسی اقتصادی کشور ناشی از کمبود دانشمندانی است که با مدل های آماری و اقتصادسنجی و رگرسیون خطی به کمک دلسوزان و چگرسوختگان ملت بشتابند. تعداد زیادی جوان مهندس راهی دانشکده های اقتصاد شدند تا علوم ناشناخته اقتصاد را فراگرفته و با «مهندسی سیستم های اجتماعی اقتصادی» به صاحبان دین و دولت خدمت کنند! شرم بر نظام آموزشی ما که هیچ چیزی نیست جز دکان اغوا و جوان فریبی. ای خلایق! تا کی می خواهید فریب این جماعت را بخورید ؟ تا کی ؟ چطور می شود شما را از دست خودتان نجات داد؟ اگر آشنایی با تاریخ ندارید و یا علم دین ندارید، می توانید و باید این فرمایش عیس مسیح ع را ملاک قرار دهید و بپرهیزید از نوابغ و نخبگانتان. ابلیس هم وقتی می خواهد فریبتان دهد با دست خالی نمی آید. با وعده و رنگ می آید. پیاده شوید از مرکب ایده و باد. خود را بشناسید.
نمایش همه...
دغلکاری نخبگان کانال اصغر حکمتیار

حسین حاج فرج‌الله دباغ یا عبدالکریم سروش سی سال پیش جناب سروش چند فقره کتاب قطور چاپ کرده بود و‌ در دانشگاه سخنرانی می‌کرد و شلوغ هم می‌شد. تعداد زیادی دانشجو کتاب‌ها را می‌خریدند ‌و زیر بغل می‌زدند. منتها بعید می‌دانم واقعاً می‌خواندند. قابل خواندن و مسلما قابل تدقیق نبود. ماشین نظریه‌بافی سروش هرشب نظریه‌ای بیرون می‌داد. می‌خواست جمهوری التقاطی خود را با التقاط بیشتر و‌ بیشتر «اصلاح» کند. «رای جامعه مومنین»، «مردم سالاری دینی»، «قبض و بسط تئوریک شریعت»، «رویای رسولانه»،... من همان روزها به رفقا می‌گفتم آخر این حرف‌هایش چه معنی و چه پایه‌ای دارد؟ این‌ها پرگویی و واژه‌پراکنی است. اما همانطور که مستحضرید ایرانی سانتی‌مانتال و سیاست‌زده است و‌ با تصاویر ذهنی کار می‌کند. از حرف‌های سروش چیزی نمی فهمیدند، ولی تصور می‌کردند ضدآخوند است. کلمه «دموکراسی» که کیمیاست و مس را طلا می‌کند. هرکسی هم مخالف ایشان بود لابد طرفدار آخوندها بود. سروش یک واژه‌پرداز خوش‌بیان است. حتی تغییر اسم بی‌دلیل او‌ هم دلالت بر این عشق به ظاهر واژه‌هاست، وگرنه «دباغ» چه مشکلی داشت که با «سروش» متکبرانه و ریاکارانه عوض شد؟ به لحاظ…

👍 28👎 16 7