آریـــــ🔥ــــــاســــ

_بلدی بخوریش؟ با تعجب نگاهش کردم و سر بلند کردم که با دستش عضوشو گرفت با #کشیدن‌موهام آخم بلند شد و همین که دهنم باز شد خودشو وارد دهنم کرد که عوقی زدم ولی بی هیچ اهمیتی شروع کرد سرم رو عقب و جلو کردن و #آه غلیظ میکشید چنگی به کمرش زدم که با پر شدن دهنم ، بیرون کشید و اینبار رفت سراغ پایین تنه ام و....🔞💦 https://t.me/+UOs2ffEYqZUwMmNk https://t.me/+UOs2ffEYqZUwMmNk

زبانش را روی بهشت دخترک کشید که ناله‌ی زمرد بلند شد: _آه... آقا لطفا... بسه... داریوش نیشخندی زد و بی‌توجه به زمرد که داشت از شدت لذت زیر تنش بیهوش می‌شد، غرید: اگه می‌دونستم که عروس کوچولوی اجباریم انقدر سکسیه، این همه مدت الکی ازت دوری نمی‌کردم... زمرد موهای داریوش را چنگ زد و سر او را از خودش فاصله داد: خانزاده توروخدا... داریوش کوتاه اما خیره نگاهش کرد: _توروخدا چی زمرد؟ آروم بگیر بذار به اوج برسونمت، من تا حالا واسه هیچ زنی این کار رو نکردم...🫢🔞 داریوش رئیس مافیایی که بعد از سقوطش به روستا برمی‌گرده و به اجبار با زمرد 17 ساله‌ای که هیچی از رابطه نمی‌دونه، ازدواج می‌کنه. اما یه شب توی مستی با زمرد هم‌خواب میشه، جوری که زمرد از شدت لذت از هوش میره و...🤤🔞 https://t.me/+AbKFGMMZiDs0Zjc0 https://t.me/+AbKFGMMZiDs0Zjc0

بردارم تخفیفو دیگه کسی نیس؟؟😁😁😁

من ترسام... بچه  بودم که توی تصادف پدرومادرم از دست دادم و بابام قبل اینکه از دنیا بره منو دست رفیق صمیمیش سپرد وازش خواست عین دختر خودش مواظبم باشه اما دست تقدیر یه چیز دیگه ای واسم رقم زد و با اومدن پرهام مغرور و جذابمون همچی بهم ریخت تا اینکه.... پرهام کارخونه دار بزرگی که دل داده بود به دختر بچه ای که ناخواسته دلبری میکرد و یه شب که بحث خواستگار پیش اومد بخاطر اینکه ترسا رو از دست نده بهش تجاوز میکنه اما...😱🔞🔥 https://t.me/+UOs2ffEYqZUwMmNk https://t.me/+UOs2ffEYqZUwMmNk

عاشق پسری شده که شوهر داره و برای جدا کردنشون یکی رو فرستاده با شوهرش بخوابه... محکم انداختم تو اتاق و در رو پشت سرمون بست، چیکار میکنی؟ :کاری که باید از قبل می کردم‌‌. هولم داد که افتادم رو تخت، سریع روم خیمه زد و شلوار و باکسرم رو از پام بیرون کشید. _ چت شده تو؟ چیکار داری میکنی؟ : دارم تلاش میکنم بهت بفهمونم وقتی واسه منی حق نداری برای دیگران دلبری کنی. اومدم جوابش رو بدم که خشک و بدون آمادگی با شدت آلتش رو واردم کرد... https://t.me/+1L19ab1r7gtiMzY0 https://t.me/+1L19ab1r7gtiMzY0

با خجالت #ویبراتور رو از دست آندره گرفتم و روی زمین درازم کشیدم و #پاهام رو از هم باز کردم🍑 +آندره! ببخشید خب. _هیــش کارتو کن👿 با خجالت و گونه‌های سرخ شده دستم رو روی چوچـ‌*ولم گذاشتم تکون دادم و بعد ویبراتور رو آروم بین پام گذاشتم و از تماسش با خودم آهی کشیدم👄🔥 نا بلد تکونش می‌دادم که آندره بین پام نشست و #آبنبات بزرگش رو چند بار کوبید روی بهشتم که بی طاقت بهش خیره شدم و #آهی کشیدم💦🍆 چند بار روی چاک #نازم بالا و پایینش کرد و در نهایت بدون مکث تا ته...🔞👅 https://t.me/+eOvmI6etNr1lZmI0 https://t.me/+eOvmI6etNr1lZmI0 برای رئیس مافیا خود ارضـ*ایی میکنه♨️

💦💦💦💦💦💦💦

- #خاله اون #شورت صورتی کوچولورو دربیار میخوام تپل خیستو ببینمم... با ناز شورتمم رو در آپردم، پاهامو باز کردم و دستی روی #ک*ص خیسم کشیدم و نالیدم - اوووووم ددی تپلم واست #خیس شده...🔞💦 حشری چنگی به سینه‌های گوشتیم زد و‌... https://t.me/+Fsm2bA02L1EyMzhk https://t.me/+Fsm2bA02L1EyMzhk #خاله‌ناتنیش #لیتل خیلی سکسیه و...🍼

اومده به دوست پسرش میگه هلوها بالا😂🔞🏳️‍🌈 لوب رو برداشت و اومد، پاهام رو گرفت و برم گردوند، , هلوها بالا باشه لطفا.🔞🏳️‍🌈 سریع کمرم رو بلند کردم و روی زانو داگی ایستادم. سرمای لوب تنم رو مور مور کرد و باعث شد کمی خودم رو جمع کنم. خندید و انگشتش رو دورانی دور مقعدم حرکت داد، , شل کن ببینم که پسر خوب.🏳️‍🌈 انگشت اولش رو که وارد کرد، دیواره مقعدم 🔞کمی سوخت، اما اینقدر باهاش بازی کرد و جلو قبلش برد که دومی و سومی به راحتی وارد شدن. #گی_ناول_عاشقانه🔞 https://t.me/+1L19ab1r7gtiMzY0 https://t.me/+1L19ab1r7gtiMzY0

تا امشب وقت هست 🔥😈