cookie

ما از کوکی‌ها برای بهبود تجربه مرور شما استفاده می‌کنیم. با کلیک کردن بر روی «پذیرش همه»، شما با استفاده از کوکی‌ها موافقت می‌کنید.

avatar

• 𝑯𝑶𝑻 𝑭𝑨𝑴𝑰𝑳𝒀 •

یجوری برات بخوره که حین زمزمه کردن اسمش نفس کم بیاری...👄💦 •ژانر:بزرگسال،ممنوعه🔞 •زمان پارتگذاری:شنبه تا پنجشنبه❌ •P1: https://t.me/c/2115487227/3

نمایش بیشتر
پست‌های تبلیغاتی
10 597
مشترکین
-13424 ساعت
+1 2527 روز
+4 70330 روز

در حال بارگیری داده...

معدل نمو المشتركين

در حال بارگیری داده...

_ بلدی #لیسش بزنی؟ بین پاهام نشست و نگاه دقیقی به #بهشتم کرد. _ من تا حالا برای هیچ زنی نخوردم! دستم لای موهاش رفت. _ کاری نداره فقط باید آروم #زبون بزنی، فقط زیاد نگاه نکن بهش #خجالت میکشم. سیبک گلوش بالا پایین شد و #بوسه ارومی بین وسط پاهام زد. _ #صورتیه ...از چیش خجالت میکشی؟! با #لیس آرومی که زد آه از گلوم خارج شد ...🔥 https://t.me/+hCGyHcGguDNmYmQ0 https://t.me/+hCGyHcGguDNmYmQ0
نمایش همه...
Horney sisy🔞 موهاش رو چنگ‌زدم و سرش رو به کـ**صم چسبوندم _زودباش لیس بزن داداشییی اههه لیس بزن اخخخ بیشتر کامیار می خواست سرش رو عقب بکشه اما چون از روی ویلچر دراومده و فلج بود نمیتونست تکون بخوره با حرص موهاش رو چنگ زدم _بخور حرومزاده وگرنه دیگه نمی‌برمت دستشویی تا شلوارتو کثیف کنی آبروت جلوی همه بره https://t.me/+wmtDvoqgkTQ5YmFk https://t.me/+wmtDvoqgkTQ5YmFk داداش فلجش رو تهدید میکنه براش بخوره💋💦
نمایش همه...
00:05
Video unavailable
_ چه کلفت و بز ... نذاشتم ادامه حرفش رو بزنه و پر فشار مردو*.نگیم رو داخل دهنش کردم که اون یکی هم شروع به لیسیدن تخم هام کرد. آخ رو ابرا بودم ...! من رو روی تخت دو نفره داخل اتاق پرت کردند و یکیشون کی*.رم رو بین پاهاش تنطیم کرد و خودش رو تا واردم کرد که صدای نالش بلند شد! اون دوتای دیگه م*.مه هاشون رو بهم مالوندن و لب های همو بوسیدن و یکیشون بهم نزدیک شد و لبم رو بوسید و بعد روی صورتم نشست که شروع به لیسیدن ک*.صش کردم ...👅💦 https://t.me/+mE-WU0oyG0ZmOWE0 https://t.me/+mE-WU0oyG0ZmOWE0 پسره می ره تو پارتی و با سه تا دختر سک.س همزمان میکنه ...🔞❌
نمایش همه...
Photo unavailable
🖤🖇
نمایش همه...
• 𝑯𝑶𝑻 𝑭𝑨𝑴𝑰𝑳𝒀 • •P.43 دستام رو روی سیـ*نه‌ام چلیپا کردم و با کنایه و لحن پیروزی در جواب این حرفاش گفتم: - برای جلب توجه راه های بهتری هم هست از خالی بستن و دروغ دونگ بهم بافتن آقای محترم! چشماش رو درشت کرد و با تعجب و بهت، تکرار کرد: - دروغ!؟ این بار، این من بودم که پوزخند زدم و با تمسخر نگاهش کردم: - معلومه که دروغ میگی. مگه میشه تو عمو زادهٔ پدر جون باشی و من تو جشن عروسیمون ندیده باشمت!؟ اگه تو عمو زادهٔ پدر شوهر من باشی، قطع به یقین باید تو عروسی من و آرش می‌بودی چشماش به آنی گشاد شدن و حیرت زده پرسید: - چی!؟ پدر شوهرت!؟ یعنی تو زن آرشی!؟ سرم رو به نشونهٔ تأیید تکون دادم و چشمام رو تو حدقه چرخوندم: - بله، من عروس مرصاد خانَم. پس فکر نکن می‌تونی منو فریب بدی و دروغی به این بزرگی تحویلم بدی چون من تمام فامیلای آرشو روز عروسیمون دیدم و تو بین اونا نبودی با دقت و تمرکز، تمام اجزای صورتم رو بررسی کرد و زیر لب، آروم زمزمه کرد: - پس تو زن آرشی! و با صدای بلندتری خطاب به من که داشتم با چشمای ریز شده نگاهش می‌کردم، ادامه داد: - خوشبختم، منم همون طور که گفتم عمو زادهٔ مرصادم. منو تو جشن عروسیت با آرش ندیدی چون من اون زمان ایران نبودم و برای کاری رفته بودم آلمان دستش رو به طرفم دراز کرد و منتظر، به چشمام خیره شد. تای ابروم رو بالا فرستادم و بعد از چند لحظه، با تأخیر دستم رو به طرفش دراز کردم و به همدیگه دست دادیم. با کاری که کرد، لبخند پر حرفی روی لبام نشست و‌ از ذهنم گذشت که یه تیکهٔ جانانه نثارش کنم اما به خاطر اینکه نمی‌خواستم جلوی فامیل های مرصاد خراب بشم و اونا رو برعلیه خودم کنم، تنها به یه لبخند کمرنگ بسنده کردم.... ×××
نمایش همه...
#توت_فرنگی_پورنو🔞🍓 بازم که خیس کردی کوچولو!!! این سوراخ کوچولوت چرا هروقت منو میبینه شیر فلکش باز میشه...💦 - آههه.....آرتا داره نبض میزنه....با انگشتای داغت بمالش -چرا انگشت؟؟ این کوچولو دلش ک.یر کلفت منو میخواد..... باهامو باز کرد و یه ضرب خودشو تو سوراخ تنگم هل داد که جیغ بلندی کشیدم - اووووف ک.صت داره کل .کیرم رو میبلعه.... https://t.me/+c4RY8Cf3HgRmNzdk https://t.me/+c4RY8Cf3HgRmNzdk دختر حشری که یه عمری تو سایت های پورن جلوی دوربین لنگاشو میده هوا اما با دیدن مشتری ثابتش تو واقعیت......😱😱😱
نمایش همه...
#سک‌س_خشن_بابچه‌سال🔞🍆 - لنگاتو باز کن ببینم! با ترس نگاهش کردو گفتم: - میترسم…! عصبی نگاهش کردو غرید: - بده بالا جند.ه! تو الان زن منی باید اون ک*ص خوشگلتو جر بدم💦 سیلی به باسنم زدو به اجبار لنگامو از هم باز کردو ک*یر شی کردشو چندبار به ک*صم مالید و گفت: - باز کنم پلمپش‌ُ؟👅 خواستم حرفی بزنم که یهو تموم مردونگیش رو کرد تو ک*صم و شروع کرد به تلمبه زدن….🔞 https://t.me/+Yw-6INW7XlRjZjRk
نمایش همه...
00:04
Video unavailable
- آهههه ددی من ک.یر تو رو می‌خوام زبون گیسو کوچیکهههههه.... گیسو گازی به چ.وچ.ولم می‌زنه و ددی ک.یر شق شده‌ش رو تو ک.ون گیسو می‌کنه - می‌خوام ک.ص دوتاتونو جر بدم... دیل.دو رو برداشت و به دست گیسو داد - بکن تو اون ک.صت همزمان واسه تمشکم بخور..... https://t.me/+sL4ovt1SuUczMTg8 https://t.me/+sL4ovt1SuUczMTg8 س.ک.س گروپ تو فاحشه خونه💦😱
نمایش همه...
00:07
Video unavailable
زبونمو با ملچ ملوچ لای بهشت خیسش کشیدم که شفق بی طاقت آه کشید و صدای آه و ناله‌اش سکوت کلاس رو شکست یهو معلم ریاضی گفت: کیانا و شفق، ته کلاس چخبره؟ https://t.me/+rxbzzNCnBPIwYmQx https://t.me/+rxbzzNCnBPIwYmQx سک.س دو دختر دبیرستانی توی مدرسه مشاهده رمان گناه بوسه 🔞💦
نمایش همه...
#پارت_۹🔥 وارد اتاق شدم مهسا نیمه جون رو تخت بود طبق روال همیشه اشکان زیرش بود و از .مه و .ص سفیدش لذت می‌برد و من از #کو.ن تنگش پشتش جا گرفتم و شروع کردیم انگار مسابقه گذاشته بودیم هرکی زودتر به او. ج برسه برنده است این بین دو باری مهسا به اوج رسید ولی این کافی نبود بود؟ جامون و عوض کردیم این سری من زیر بودم‌ و توی #کو.ن مهسا تلمبه میزدم و اشکان روش بود با فشاری که اشکان داد #نا.له کردم و محکم تر د.اخل مهسا تلم. به زدم🥵❤️ اشکان هم خودشو محکم تر و سریع تر داخلش حرکت میداد. صدای #تخ. م هامون و بدن های عرق کردمون که روی هم سر می‌خورد تو اتاق پیچیده بود و فضا رو س.کسی تر می‌کرد اشکان با ی نعره مردونه خودشو رو شکم مهسا خالی کرد ولی من هنوز نیاز داشتم و ...🥵 🖤🍑🔞🔞🔞🔞🔞 https://t.me/+oGW36Dg0SjliYTU0 https://t.me/+oGW36Dg0SjliYTU0 https://t.me/+oGW36Dg0SjliYTU0 #گروووووووپ🔞 #تریسام🔞
نمایش همه...
●تـنِ شهــ💦ــوتی●

شورتتو بزنه کنار نو‌ک زبون👅شو رو چـو..چـو🍓لت قلقلک بده🍭