حمیده نعیمی | آواز ماه خاموش

پارتو خوندین؟👆🏼😎 پارت بعدی تغییر راوی داریم از حال آرکان بیچاره بهتر با خبر می‌شیم🥺

دختره میره چشمه‌ی آبگرم که...🫣 زمانی که هیچ‌کس تو کمپ نبود، به آبگرم رفت تا آب‌تنی کنه اما وقتی که تقریبا نیمه برهنه، تا کمر تو آب بود، حس کرد چیزی پاشو لمس می‌کرد و ثانیه‌ای بعد، بدون اینکه فرصتی برای شوکه شدن داشته باشه، به داخل آب کشیده شد و شروع به دست و پا زدن کرد. وحشت‌زده تلاش کرد خودشو آزاد کنه و به سختی و نفس‌زنان، خودشو بالا کشید که... اونو دید. با موهایی بلند و چشمانی سیاه و اغواگر که هر زنی رو سِحر می‌کرد، خیره‌اش بود و حیله‌گرانه، اونو به دامی که براش پهن کرده بود، دعوت می‌کرد. https://t.me/+qsAYt6ixYe5mNzg0

آتش‌زاد🔥 دایانا هجده‌سال تحت مراقبت شدید والدینش زندگی می‌کرد اما از لحظه‌ای که تصمیم گرفت روی پای خودش بایسته، سرنوشتش دچار تغییر شد. ده سال بعد مردی سر راهش قرار گرفت که گذشته‌ی مرموزی داشت و از مو سرخ ها متنفر بود. با وجود تنفر، راهی برای عشق و محبت وجود داره؟ این یه جدال، بین عشق و نفرته، کی پیروز میشه؟ https://t.me/+qsAYt6ixYe5mNzg0

من یمنام! دختری که با یه اعتماد بی‌جا به دوست پسرش در حالی که مست شده وارد سوییچ پارتی میشه! من حتی اسم سوییچ پارتی رو نشنیده بودم. از شانس بدم قسمت من اون مرد افتاد. بهش میگفتن کوروش. نمیدونم اسم واقعیشه یا چی ولی همه ازش میترسیدن. کسی تو چشماش نگاه نمی‌کرد!!! اون شب تو حالت مستی من ما با هم رابطه برقرار کردیم و بعدش من موندم و کوروشی که با فهمیدن باکره بودن من قشقرق به پا کرد می‌گفت کسی که من باکرگیشو گرفتم فقط باید با خودم باشه....!!!🔞💦 https://t.me/+Z4z8NGMaH4ZjMDlh

آتش‌زاد🔥 دایانا هجده‌سال تحت مراقبت شدید والدینش زندگی می‌کرد اما از لحظه‌ای که تصمیم گرفت روی پای خودش بایسته، سرنوشتش دچار تغییر شد. ده سال بعد مردی سر راهش قرار گرفت که گذشته‌ی مرموزی داشت و از مو سرخ ها متنفر بود. با وجود تنفر، راهی برای عشق و محبت وجود داره؟ این یه جدال، بین عشق و نفرته، کی پیروز میشه؟ https://t.me/+qsAYt6ixYe5mNzg0

آهیل ... مردی خشن و بی رحم !! و در عین فوق العاده #سکسی و جذابه 💦🤤 که عاشق #رابطه با دخترای #باکره اس 🔞😶 که هیچ دختری سالم از زیر دستش بیرون نرفته!! https://t.me/+hs0qcphPJY5hODdk توی مهمونی که به مناسبت موفقیتش توی یه پروژه ی بزرگه ، چشمش #تک_دخترِ آزاد ، کله گنده ی منطقه ی رو میگیره 🔥 و بهش #تجاوز میکنه و ...

من تابانم دختر شهروز شیره ای، پدر معتادم میخواست منو به ساقی محل بفروشه اما یه مرد خشن و ترسناک پیش قدم میشه برای خرید من. منو خرید و مجبورم کرد تا وقتی زنش حاملست ، من هرشب...💔 https://t.me/+4k-MCFYyT-VmMzI0

پارت جدید عشقا👆🏼😎 از کانالVIP اتفاقای هیجان انگیزش نگم براتون😩😍

اون یه شکارچی بود و قرار نبود از من بگذره.🔥 کنعان نصیری، مردی که مافیای ایتالیا رو ریاست می‌کنه نگاهش رو من افتاده و قرار نیست تا وقتی جسم و روحمو تصاحبم نکرده ازم بگذره...❤️‍🔥 بار اولی که دیدمش تنها روی عرشه کشتی وایساده بودم و اون منو از مرگ نجات داد. هیچوقت فکر نمی‌کردم که چند ماه بعد در حالی ببینمش که داشت یه آدم رو می‌کشت و این بار خودم شکارش بشم... https://t.me/+Hngg0N1Wfrk2YmY0 https://t.me/+Hngg0N1Wfrk2YmY0 https://t.me/+Hngg0N1Wfrk2YmY0

دختره میفهمه عشقش یکی دیگه رو دوست داره و خودشو تو دره میندازه...😱❌ -دستمو بگیر رهـــا... بگیر لعنتی... با بغض خیرش میشم و سرمو تکون میدم -بگو دوسش نداری... بگو تا بدم دستمو کلافه دست تو موهاش چنگ میکنه و عربده میزنه ‌-بــــده... گوه خوردم گفتم دوسش دارم‌... بده دستتو رهام بده لعنتـــی به چشماش خیره میشم و با لبخند غمگینی لب میزنم -میدونم دوسش داری... نمیخوام مانعتون بشم... ولی بدون خیلی دوست دارم مهراد🥲💔 دستم رو ول میکنم و فریاد پر بغضش اخرین چیزیه که با خودم میبرم -نـــــه...رهــــا 😱❌ https://t.me/+R_52CcSjj1swN2Jk فایل کامل رمان موجوده