cookie

ما از کوکی‌ها برای بهبود تجربه مرور شما استفاده می‌کنیم. با کلیک کردن بر روی «پذیرش همه»، شما با استفاده از کوکی‌ها موافقت می‌کنید.

avatar

غـمـزهِ شیـطـان

به قلم: راحله dm بزرگسال و اروتیک🔥 نویسنده‌ ی رمان های بیوهِ برادرم/ گیوا/ گناهم باش‌و...

نمایش بیشتر
پست‌های تبلیغاتی
19 857
مشترکین
-7624 ساعت
-1327 روز
+3 12430 روز

در حال بارگیری داده...

معدل نمو المشتركين

در حال بارگیری داده...

امسال محرم سیستمو بلرزون 🥶🔊
نمایش همه...
نوحه سیستمی واسه محرم >>>> @NOHESISTEMI🔇
نمایش همه...
00:02
Video unavailable
#پارت۲🔥 نگاهم زوم لاپای شیو شده و تپلش شد، جون میداد بخورمش، دوست داشتم ببینم این #هلوی آبدار چه مزه‌ایه.... سرمو بردم لای پاش و زبونم رو عمیق لای چاک خیس💦 تپلش کشیدم، ناله‌ای کرد و چنگی به سینه‌های گرد و سفیدش زد و.... https://t.me/+HQ4SGuG9DEIwMWY8 مرد ح.شری یجوری زبونِ داغشو فرو میکنه تو #واژن تنگ و خیس #زن‌رفیقش که....👅💦
نمایش همه...
6554.gif.mp40.34 KB
امسال محرم سیستمو بلرزون 🥶🔊
نمایش همه...
نوحه سیستمی واسه محرم >>>> @NOHESISTEMI🔇
نمایش همه...
-زیر رفیق شوهرت حال میکنی توله سگ؟! اه غلیظی کشید و دستشو سمت لای پای خیس و پر آبش برد. -آییی تند تر ، تند تر بک.ن همشو میخوامممم محکم دستاشو بالای سرش قفل کردم و غریدم: -دست نزن بهش! همش مال خودمه ج.نده خودمو تند تر توی به*شت تنگ و بی نظیرش تکون دادم که ناگهان صدای قدم هایی به گوشم رسید... https://t.me/+HQ4SGuG9DEIwMWY8 مخفیانه با رفیق شوهرش سک.س میکنه🙈💦🔞
نمایش همه...
دلم میخواد یکی باشه اونقدر برام با ارزش باشه که بتونه به زور مجبورم کنه به خودم برسم، ورزش کنم، فکرای الکی نکنم، به موقع بخوابم، اتاقمو مرتب کنم، منم به حرفاش گوش کنم و حالمو زندگیمو باهم خوب کنیم.
نمایش همه...
#همخونه_اخموی_من #پارت_760 #پارت‌واقعیییییی🙈🔞🔥 - آی...آخ...وای نه خدا...الان نه... باحس درد شدیدی که زیر دلش و پشتبندش توی کمر و بهشتش حس کرد ناله اش بیشتر شد. لبش رو محکم گزید و الان موقعیت مناسبی نبود و دقیقا وسط کلاس بد اخلاق ترین استادش بود. تنها شانسی که آورده بود نشستنش توی ردیف اخر کلاس و تنها بودنش بود. هرلحظه درد بیشتر میشد و با دست جلوی دهانش را گرفته بود . دل دل میزد و خدا خدا میکرد کلاس هرچه سریعتر تمومشه و بتونه به سرویس بره ولی انگار ساعت این کلاس به کندی پیش میرفت و دردش بیشتر و بیشتر میشد. پاهاش رو محکم بهم چسبوند و دستش رو مشت کرد و روی شکمش گذاشت و مدام هامون و استاد این درس رو مورد عنایت فحش های قشنگش میداد. رنگش پریده بود و بیحالی از صورتش بیداد میشد و با احساس اینکه چیزی از درونش خارج شد نفسش قطع شد و خودش رو محکم به صندلی چسباند. - وای وای وای خدایا نههههه ابروم میره ، وای خدا لعنتت کنه هامون دیشب نذاشتی بخوابم و تا صبح بیدارم نگه داشتی و حالا پریود شدم اونم الان و توی دانشگاه.‌.. کم مانده بود گریه کنه ، مدام نفس های عمیق بیصدا میکشید و دنبال گوشی میگشت. - خانوم بهداد مشکلی هست؟ با سوال یهویی استاد رنگش پرید و با گیجی و چشمان گرد شده نگاهش کرد و هول زده گفت - ن...نه نه استاد مشکلی نیست لبخند تصنعی زد و فقط خدا خدا میکرد اسمش رو نخونه که پای تخته بره که به هیچ عنوان از جاش تکون نمیخورد و وای اگه به سمتش قدم بردارد و از شانس بدش استاد به سمتش قدم برداشت. سر به زیر شد و نگاهش رو به کتاب دوخت که استاد فکر کند تموم حواسش به درس هست و گویی موفق شد که مرد با اخمای درهم به سمت جایگاه خود برگشت. دردش هر لحظه بیشتر و بیشتر میشد و دیگه طاقت نیاورد و گوشیش رو از کیف بیرون اورد و روی شماره ی هامون کلیک کرد و پیامی برایش نوشت. " هامووووووون به دادم برس پریود شدم و الانم توی کلاسم بیااااااااا پد بهداشتی هم برام بیار نمیتونم از جام تکون بخورم شلوارم کثیف شده 😭" نوشت و با اموجی گریه ارسال کرد. کمی منتظر موند و خبری از هامون نشد و اینبار طوری که استاد متوجه نشه تماس گرفت و با فکر به اینکه به محض پاسخ دادنش قطع کند و پیامش رو ببینه ولی تماسش بی پاسخ موند و آه از نهادش بلند شد. با فکر به مهسا سریع شماره اش رو گرفت که دخترک در حال مکالمه بود و این ته بدشانسی بود..... 🔞🔥💯🔞🔥💯🔞🔥💯🔞🔥💯🔞🔥💯🔞🔥💯🔞🔥💯🔞🔥💯 https://t.me/+E6zdM4Q6BEk1MmE0 https://t.me/+E6zdM4Q6BEk1MmE0 https://t.me/+E6zdM4Q6BEk1MmE0 https://t.me/+E6zdM4Q6BEk1MmE0 https://t.me/+E6zdM4Q6BEk1MmE0 https://t.me/+E6zdM4Q6BEk1MmE0 💯🔞🔥💯🔞🔥💯🔞🔥💯🔞🔥💯🔞🔥💯🔞🔥💯🔞🔥💯🔞🔥💯🔞 دختره توی دانشگاه سر کلاس بداخلاق ترین استادشون پریود میشه و کاری میکنه شوهرش از سرجلسه ای که حیاتی بود با پدبهداشتی بیاد دانشگاه و...😂🤭🙈💯🔞🔥 #رمان‌کلکلی‌هات‌سکسی‌شورت‌خیس‌کن🤤👅💦
نمایش همه...
00:07
Video unavailable
خلبان و مهماندار هات🔥 _آی...کاپیتان ...اخ درش بیـــــار جـــــر خـــــوردم...🔞💦 نگاهش رو به چشم های شهوتیم دوخت _نمی دونی وقتی حشری میشی چقد کردنی میشی بیشرف! با اون چشمای سگ‌مصبت پدر در میاری نوک پستون های بزرگ و صورتی رنگم رو فشرد که اه غلیظی کشیدم و دستمو روی مردونگی بزرگش کشیدم _اووم دوست دارم کلفتت بره توم کاپیتان بادیدن سایه کسی که بالای سرمون افتاد و پشت بنداون صدای هووم قلبم از کوبیدن ایستاد _منم عاشق سکـ*ـس گروهیم🔞💦💦 سکـ*ـس گروپی کاپیتان و مهماندار با زن جنـ*ـدش💦💦🔞 https://t.me/+zA86oR1T1145Yjlk https://t.me/+zA86oR1T1145Yjlk https://t.me/+zA86oR1T1145Yjlk https://t.me/+zA86oR1T1145Yjlk
نمایش همه...
IMG_8198.MP48.49 KB
پناه رو توی یکی از اتاق های کمپانی هل داد و خودشم وارد شد و درو قفل کرد. _اونقدری خیس کردی که جلوی میکاپ آرتیست دستتو میبری توی شلوارم و روی سالارم میکشی؟ شلوار تنگشو پایین کشید و شورت قرمزشو توی پاهای سفیدش پاره کرد و انگشت کشیده شو خشک وارد سوراخ ملهتب پناه کرد +اهه رهام انگشت دیگشم وارد کرد و داخل سوراخش فشار داد که ناخناش به دیواره واژن پناه کشیده شد و زخمی کرد. سرعت انگشتاشو بالا برد و سریع داخل سوراخ خیس و داغ دختر تلمبه میزد نیپلای صورتیشو وارد دهنش کرد که پناه سرشو توی گردنش برد و گردن حساسشو لیس زد. تنگ شدن شلوارش و باد کردن خشتکش رو حس کرد و باعث شد...🔞💦 https://t.me/+MMsgqla5E4g3Y2Fk https://t.me/+MMsgqla5E4g3Y2Fk https://t.me/+MMsgqla5E4g3Y2Fk https://t.me/+MMsgqla5E4g3Y2Fk https://t.me/+MMsgqla5E4g3Y2Fk https://t.me/+MMsgqla5E4g3Y2Fk https://t.me/+MMsgqla5E4g3Y2Fk https://t.me/+MMsgqla5E4g3Y2Fk https://t.me/+MMsgqla5E4g3Y2Fk https://t.me/+MMsgqla5E4g3Y2Fk پسر خواننده و معروفی که مشکلات روانی داره پنهانی با دختری وارد رابطه میشه که...💦🔞
نمایش همه...
• 𝒔𝒘𝒂𝒎𝒑 𝒐𝒇 𝒍𝒖𝒔𝒕 •

سرشو ببره لای پات و لیس بزنه و تو هم از لذت به خودت بپیچی🤤💦 •ژانر:بزرگسال،ممنوعه🔞 •زمان پارتگذاری:شنبه تا پنجشنبه❌ ‌•P1:

https://t.me/c/1813327060/151

یک طرح متفاوت انتخاب کنید

طرح فعلی شما تنها برای 5 کانال تجزیه و تحلیل را مجاز می کند. برای بیشتر، لطفا یک طرح دیگر انتخاب کنید.