✧ نـــارکــوک vip ✧
12 686
مشترکین
-6824 ساعت
+1 7497 روز
+2 36930 روز
- مشترکین
- پوشش پست
- ER - نسبت تعامل
در حال بارگیری داده...
معدل نمو المشتركين
در حال بارگیری داده...
پاشا مرد دو رگه ایرانی و عرب!
پاشا شیخ طایفه عرب و رئیس مافیای عربستان!
کسی که با وجود مشکلات جنسیش تختش پر از دخترای رنگارنگی که نمیتونن راضیش کنن...❌🔞
اما با سفرش به کردستان و دیدن اون دختر افسونش میشه و سعی میکنه اونو به دست بیاره و...
https://t.me/+FtHbiRtc6YszYzQ8
31020
#پارت708
سرشو کوبیدم به دیوار. نه یه بار... ده بار زدم! سزای خیانت مرگه
کسی که به من، به امیرحسین یزدانی خیانت کنه تقاصشو بدجور پس میده
تو صورتش فریاد زدم : با رفیقم ریختی روهم بی همه چیز؟ چی کم گذاشته بودم واست؟ فردین نامزد داره حرومزاده!
دوباره زدم که اینبار بی جون کنار دیوار رها شد
-بهت گفته بودم زندگی کردن با من سخته! یه بار پا گذاشتی رو غیرتم گذشتم ازت. اینبار جنازتو میفرستم در خونهی بابات!
با صدای فردین، نگاهمو از شادی غرق خون گرفتم
-شادی خانوم در چرا بازه؟ کیکی که گفتی خریدم... فقط حواست باشه اول مژدگونی بگیری بعد خبر بابا شدن رفیقمونو بهش بدی...
https://t.me/+SYGU6TYV9Xw5MGJk
30820
#part_12
دلم برایش میسوزد
لحظه ای انگار جا میخورد و میماند که چه بگوید
+ پدر همیشه من و خواهرم رو تشویق کردن که سمت علاقه مون بریم !
او دکتر بود
فردا پس فردا هم احتمالا فوق تخصص میگرفت و معروف تر میشد
و آن وقت مشکلی نداشت که همسرش تنها تا دیپلم درس خوانده باشد ؟
_ چه خوب
موفق باشین
+ ممنونم . شما هم همینطور
از آن پوزخندهای معروفم میزنم
_ ولی من مدرک دانشگاهی ندارم
تا دیپلم هم بیشتر نخوندم
البته ..... علاقه ای نداشتم که بخونم نه اینکه نتونم !
همان لحظه تقه ای به در اتاق میخورد
یگانه بااجازه ای میگوید و وارد میشود
محمدطاها به احترامش بلند میشود
× بفرمایین خواهش میکنم
برای هردویمان میوه میگذارد و بعد هم میرود
+ همه که قرار نیست برن دانشگاه !
خودتون رو دست کم نگیرید !
شاید اولین بار بود که فردی ، چنین چیزی را به من گفته بود
نمیخواهم نشان دهم که از حرفش ، خوشم آمده
_ بله .
میگن شعور به مدرک نیست واقعا !
لحظه ای گیج میشود
نمیداند تخریبش کرده ام یا نه
منظورم او نبود اما انگار بد بیانش کرده ام
+ درست میفرمایین
به ظرف میوه اشاره میکنم
_ بفرمایید . میل کنین
چاقو را دستش میگیرد و دقیق خیار را پوست میکند
+ یک نکته دیگه هم هست که من احتمالا چند ماه آینده منتقل بشم بندرعباس !
قراره یک مدت دانشگاه اونجا تدریس کنم
اینجا دفاع میکنم و بعد میرم ......
خواستم ببینم اگر مشکلی با این موضوع دارین .....
ادامه نمیدهد
دانه های عرق روی پیشانی اش به وضوح مشخص است
نمیدانستم بابا و مامان چه فکر میکردند
رضایت میدادند یا نه
اما من با شنیدن این موضوع آنقدر خوشحال شده بودم که در پوست خود نمیگنجیدم
دلم میخواست از تمام فامیلم دور شوم ....
از تمام آنهایی که با منظور یا بی منظور ، طعنه ای روانه ام میکردند
زود و بی فکر به حرف می آیم
_ مشکلی ندارم
❤ 12
30500
پاشا مرد دو رگه ایرانی و عرب!
پاشا شیخ طایفه عرب و رئیس مافیای عربستان!
کسی که با وجود مشکلات جنسیش تختش پر از دخترای رنگارنگی که نمیتونن راضیش کنن...❌🔞
اما با سفرش به کردستان و دیدن اون دختر افسونش میشه و سعی میکنه اونو به دست بیاره و...
https://t.me/+FtHbiRtc6YszYzQ8
45050
#پارت708
سرشو کوبیدم به دیوار. نه یه بار... ده بار زدم! سزای خیانت مرگه
کسی که به من، به امیرحسین یزدانی خیانت کنه تقاصشو بدجور پس میده
تو صورتش فریاد زدم : با رفیقم ریختی روهم بی همه چیز؟ چی کم گذاشته بودم واست؟ فردین نامزد داره حرومزاده!
دوباره زدم که اینبار بی جون کنار دیوار رها شد
-بهت گفته بودم زندگی کردن با من سخته! یه بار پا گذاشتی رو غیرتم گذشتم ازت. اینبار جنازتو میفرستم در خونهی بابات!
با صدای فردین، نگاهمو از شادی غرق خون گرفتم
-شادی خانوم در چرا بازه؟ کیکی که گفتی خریدم... فقط حواست باشه اول مژدگونی بگیری بعد خبر بابا شدن رفیقمونو بهش بدی...
https://t.me/+SYGU6TYV9Xw5MGJk
❤ 1
44610
وقتی عکس سونوگرافی عسلو تو اینستاگرامش دیدم ،
برای بار دوم قلبم تیکه پاره شد.
انگار اولین باره خیانت کیانو شنیدم،
شنیده بودم کیان رو پا بند نیست،
هرشب خونشون جشنه....
شنیده بودم همه خانواده خوشحالن...
اره حسودی کردم!
به عسل برای اولین بار حسودی کردم!
منی که تک و تنها نصفه شب ، راننده تاکسی منو برد بیمارستان برای زایمان،
به عسلی که قراره کیان مثل پروانه، دورش بگرده حسادت کردم.
ساحل بی خبر از شوهرش بچشو تنهایی بدنیا آورد و الان زن دوم کیان حاملس...💔💔
https://t.me/+nKutoC3jmJUyMTI0
❤ 3
2 13670
-اگه میخوای دخترمو ازت نگیرم ، باید خدمتکار شخصی هووت شی و از فکر طلاق بیایی بیرون ! وگرنه وانیارو ازت میگیرم نمیزارم رنگشو ببینی!
بدون فکر به درخواستش و عواقبش ، تند تند اشکامو پاک کردم: باشه قبوله . فقط وانیارو ازمنگیر.
یهو صدای عسل اومد: خب هووی عزیزم حالا که قبول کردی بدو بیا لباس زیرامو با دست بشور
من خوشمنمیاد بندازمشون ماشین لباس شویی...
🔗https://t.me/+nKutoC3jmJUyMTI0
خدمتکار معشوقه شوهرش میشه💔💔بیخبر از اینکه خودش حاملست...
65630
- من فرق سوتین و کرپ و نیمتنه و کوفت رو نمیدونم. وقتی میگم یه چیز بکش روی اون بی صاحابا بگو چشم. با من سر اسمش کلکل نکن.
نبات نگاهی به خودش انداخت و پرسید:
- میگم تاپ پوشیدم. لخت نیستم که اینجور میگی پسر عمو!
امیررضا سمت رفت.یک دستش را پشت کمرش گذاشت و یک دست را روی سینههای گردش.
- وقتی نوکشون اینجوری سیخ شده و چشمک میزنه، با لخت بودن فرقی نداره کوچولو!
https://t.me/+D0-OOrxzTKhmMmQ8
1 12440
یک طرح متفاوت انتخاب کنید
طرح فعلی شما تنها برای 5 کانال تجزیه و تحلیل را مجاز می کند. برای بیشتر، لطفا یک طرح دیگر انتخاب کنید.