cookie

ما از کوکی‌ها برای بهبود تجربه مرور شما استفاده می‌کنیم. با کلیک کردن بر روی «پذیرش همه»، شما با استفاده از کوکی‌ها موافقت می‌کنید.

avatar

🔥Love Horny🔞💦

بهترین نقاشی دنیا؟! رد لبات رو گردنم👅💦 ناشناس نویسنده: https://t.me/HarfinoBot?start=39b811c57c8335a § نویسنده: B.A §

نمایش بیشتر
پست‌های تبلیغاتی
4 794
مشترکین
-8424 ساعت
+1 2437 روز
+67230 روز

در حال بارگیری داده...

معدل نمو المشتركين

در حال بارگیری داده...

کانال vip #لاو_هورنی و #هیدن_لاو افتتاح شد🔞🫦 تو کانال vip #لاو_هورنی به پارت 266 رسیدیم👌🩵 و در vip #هیدن_لاو به پارت 96 رسیدیم از مزایای دیگه‌ی وی‌آی‌پی اینه که 🔵پارت گذاری #لاو_هورنی چهار برابر و #هیدن_لاو دوبرابر اینجاست😱 🔵تبلیغات آزاردهنده نداره👙 قیمت حق عضویت در vip #لاو_هورنی فقط #35_هزار_تومن هستش🩵 و قیمت حق عضویت در vip #هیدن_لاو فقط#30_هزار_تومن ولی توجه کنید با زیاد شدن پارت های رمان افزایش قیمت خواهیم داشت👌 برای عضویت کافیه به ادمین پیام بدید تا براتون شماره حساب بفرسته👇🌸 @Sara1u5
نمایش همه...
#hidden_love #part_63 _چشم فعلا بای ×بی بال، خداحافظ گوشی قطع کرد... از جام پاشدم ُ به سمت اتاقم رفتم تا حاضر شم برم خونه ی اریا... اریا: با ِ صدای زنگ گوشیم،بی توجه به شماره جواب دادم که صدای ارتین تو گوشم پیچید: *الو...اریا!؟ گوشیو از گوشم فاصله ُ دادم نگاهی به شمارش کردم...ناشناس بود!سریع گفتم: +ارتین!؟کجایی؟با ِ گوشی کی زنگ زدی؟! *اریا ،من... سکوت کرد...سریع با حرص گفتم: +تو چی!؟بنال دیه ارتین مردم از نگرانی! آب دهنشو قورت ُ داد ادامه داد: *من...کلانتری عم! چشام گرد شد...سریع گفتم: +کلانتری !؟کلانتری کجا!؟اراکی!؟ سریع بدون مکث گف: *نه نه...تهرانم! خواستم چیزی بگم که سریع گف:
نمایش همه...
16
#part126 انگشتمو کشیدم رولبش +خیلی دوست دارم زیر لبش گفت _همش فیکه! ولی فیک نبود واقعی بود من واقعا دوسش داشتم واون نمیفهمید صورتش از ماهم ماه تره! دستمو بردم سمت گونش نوازشش کردم به کی فکر میکرد؟ کیو جای من تصور میکرد؟ بوسه ای ازعشق روی گونه اش کاشتم نتونستم تاقت بیارم زدم زیر گریه ازاینکه.... کیو جای من تصور میکرد کیو دوست داشت کیو تورستوران بوسید کی باعث شد لبخند بزنه کی باعث شد گریه کنه یهو تعجب کرد _چرا گریه میکنی؟ جوابشو ندادم با گریه دستمو حلقه کردم دور گردنش باگریه لبمو بردم سمت لبش با گریه شروع کردم به بوسیدنش باگریه بادستم بیشتر به خودم نزدیکش میکردم تنش میخورد به تنم باعث میشد زخمای روی بدنم درد بگیره ولی اهمیت نمیدادم فقط میبوسیدمش ولی اون همراهیم نمیکرد سرد بود خیلی سرد من چشمای پرازعشقمو دوختم بهش اون چشمای سردو پرازنفرتشو من باعشق میبوسیدمش اون با تنفروخشونت من رابطه پرازعشق میخاستم
نمایش همه...
41👍 5😢 3
کانال vip #لاو_هورنی و #هیدن_لاو افتتاح شد🔞🫦 تو کانال vip #لاو_هورنی به پارت 262 رسیدیم👌🩵 و در vip #هیدن_لاو به پارت 94 رسیدیم از مزایای دیگه‌ی وی‌آی‌پی اینه که 🔵پارت گذاری #لاو_هورنی چهار برابر و #هیدن_لاو دوبرابر اینجاست😱 🔵تبلیغات آزاردهنده نداره👙 قیمت حق عضویت در vip #لاو_هورنی فقط #35_هزار_تومن هستش🩵 و قیمت حق عضویت در vip #هیدن_لاو فقط#30_هزار_تومن ولی توجه کنید با زیاد شدن پارت های رمان افزایش قیمت خواهیم داشت👌 برای عضویت کافیه به ادمین پیام بدید تا براتون شماره حساب بفرسته👇🌸 @Sara1u5
نمایش همه...
2
#hidden_love #part_62 چند لحظه مکث کرد و گفت : ×متین انقدر حرف میزنی یادم رفت بگم یادته دو شب پیش یه سری فایل ها رو دادم بت گفتم بریز تو فلش؟ !زدی؟! _آره زدم چطور؟! ×ببین من دستم خورد پاک شد اریا لازمش داره میتونی به دستش برسونی؟! _چـــشم یاشی جون شما امر کن دوباره خندید ×تو این زبون رو نداشتی چیکار میکردی جوجه طلایی _یاشــــــــــار بهم نگو جوجه طلایی ×عه متین چطور اریا بهت میگه خوشت میاد من میگم عصبی میشی _چون اریا فرق داره؛ بعدشم اولین بار اریا این لقب رو بهم داد ×نگاه بچه پررو خوبه حالا اولش سایه همو با تیر میزدین الان برای من فاب شدن _کم چرت بگو یاشار شما همتون برای من رفیق فابریک هستید حالا یه ذره اریا رو بیشتر دوست دارم ×اشکال نداره منم نیما رو از تو و اریا جونت بیشتر دوست دارم خندیدم... _خب دیگه کاری نداری من راه بیوفتم بیام فقط آدرس خونه اریا رو ندارم ×نه دستت درد نکنه ؛ الان لوکیشن میفرستم برات مواظب خودت باشی ها متین لبخندی از این دل نگرونیش روی لبم نشست...
نمایش همه...
26👍 5
#part125 بخام بهترین باشم تحریک میشه اوضاع بدتر میشه براش دلبریم نکنم بازم اوضاع بد میشه پوفففف آخرش قطعا بابدترین شکل ممکن قراره ارضاشه دیگه برای توکه فرقی نداره پس براش بهترین باش شاید عاشقت شده دستم میسوخت ولی اهمیتی ندادم تویه حرکت پیرهنمو ازتنم دراوردم نگاهم افتاد به زخمای روی بدنم هنوزم خوب نشده بودن نگاهش کردم باپوزخندی همیشگیش زل زده بود به زخمای روی بدنم رفتم سمتش نگاهشو دوخت به چشمای ترسیدم هنوزم سرد بود! جلوش زانو زدم دستمو گذاشتم روی دستش سرمو گرفتم بالا که نگاهش کنم بخون حرفمو ازچشمام بخون بخونو بدون چقدر دوست دارم بخونو بدون چقدر عاشقتم بخونو بدون برات میمیرم _کارتو انجام بده سرمو انداختم پایین ازجام بلندشدم رفتم جلوش دستمو حلقه کردم دور گردنش آروم نشستم رو پاش دستش حلقه شد دور کمرم چی میشد همش از عشق بود!؟ نگاه چشماش کردم عین آهن ربا عمل میکرد جذبش شدم حتی پلکم نمیزدم انگاری میخاستم اتفاق خاصی توی چشماش بیوفته دستمو ازگردنش سمت موهاش بردم نوازشش میکردم لبخند خاصی نشست رولبش
نمایش همه...
😢 49👍 14 14
بچه ها ناشناس پیام میدین رباتو چرا بلاک میکنین😂
نمایش همه...
😢 6👍 3
کانال vip #لاو_هورنی و #هیدن_لاو افتتاح شد🔞🫦 تو کانال vip #لاو_هورنی به پارت 258 رسیدیم👌🩵 و در vip #هیدن_لاو به پارت 92 رسیدیم از مزایای دیگه‌ی وی‌آی‌پی اینه که 🔵پارت گذاری #لاو_هورنی چهار برابر و #هیدن_لاو دوبرابر اینجاست😱 🔵تبلیغات آزاردهنده نداره👙 قیمت حق عضویت در vip #لاو_هورنی فقط #35_هزار_تومن هستش🩵 و قیمت حق عضویت در vip #هیدن_لاو فقط#30_هزار_تومن ولی توجه کنید با زیاد شدن پارت های رمان افزایش قیمت خواهیم داشت👌 برای عضویت کافیه به ادمین پیام بدید تا براتون شماره حساب بفرسته👇🌸 @Sara1u5
نمایش همه...
2👍 1
#hidden_love #part_61 برخالف کسایی که َ دورم بودن ُ بهم ترحم میکردن با مهربونی باهام رفتار کردن و گفتن افتخار میکنیم به داشتن رفیقی که از بچگی روی ِ پاهای خودش ایستاده منم بخاطر قلب ِ مهربونشون سعی میکردم همیشه روی لباشون خنده بیارم یاشار میگفت از وقتی که با اریا خوب شدی شرکت رنگ ُ بوی ِ شادی گرفته و من چقدر خوشحال بودم که دلشون رو شاد میکنم توی فکر بودم که گوشیم زنگ خورد یاشار بود... گوشی ُ برداشتم و تماس رو برقرار کردم _به به چه افتخاری نصیبمون شد که خالدی بزرگ به ما زنگ زد ×زبون نریز بچه میام لهت میکنما _جرعتشو نداری ×به تو یاد ندادن به بزرگترت سالم بدی؟ _آقای بزرگ خودتم سالم ندادی ها خندید ُ خندیدم ... ×همیشه یه جواب داری ها _بعله پس چی من جواب کسی ُ ندم دق میکنم صدای اعتراضش بلند شد : ×عــــه متین چرت نگو صدبار گفتم سعی کردم لحنمو مظلوم کنم: _دعوام َن تن ُ بلند زد زیر خنده ×وای خدا حرف زدنشو بچــــــه
نمایش همه...
30👍 4
#part124 چقدر شبیهش بود دوست داشتم بهم محبت کنه بامحبتاش بیشتر شبیه زندگیم میشه _البته یه راه بخشش هست هنوز باهمون ترسش نگاهم میکرد _مثل اون روز دلبری کن amir# بامحبت کردن بهش احساس میکردم بهش نزدیک میشم فکر میکردم میتونم بامحبت عاشق خودم بکنمش بوی سیگار اذیتم میکرد هه خودمم کشیدم بعد الان بوش داره اذیتم میکنه مسخرس توفکر بودم که یهو دستم سوخت سریع سرمو آوردم بالا سیگارشو روی بازوم خاموش کرده بود اشک توچشمام جمع شد میسوخت بدجوری میسوخت این سومیش بود یکیش کاره خودم بود دوتاشم رهام دستمو گذاشتم جایی که سوخته بود بادرد چشمامو بستم دندونامو فشار دادم روهم که ناله نکنم کم مونده بود دندونام بشکنه خنده بلندی سرداد _زود باش تابدترنشدم! چشمای پرازاشکمو دوختم بهش ازجام بلندشدم هنوزم دستم روی بازوم بود شاید باید بهترین باشم براش که عاشقم بشه دستمو ازروبازوم برداشتم اشکالی نداره مهم اینه که خندید اشکامو بادستم پاک کردم رفتم جلوش وایسادم نباید تحریکش کنم چون بدتر میشه ازاینطرفم باید براش بهترین باشم
نمایش همه...
62👍 11😢 3
یک طرح متفاوت انتخاب کنید

طرح فعلی شما تنها برای 5 کانال تجزیه و تحلیل را مجاز می کند. برای بیشتر، لطفا یک طرح دیگر انتخاب کنید.