ماه کبود

حالا درسته که من آدم زیاد مذهبی نیستم ولی؛ شب های محرم مخصوصا شب عاشورا و تاسوعا عمیقا دلم میخواد که کاش یکی بود. می‌تونستم بهش تکیه کنم. دمی تازه کنم. پیشش ساکت بمونم. می خواستم ببینم غصه خوردن با یار چه شکلیه. تکیه کردن چه حسی داره. اینکه بری پشت کسی پناه بگیری و خیالت از همه چیز راحت باشه چه آرامشی داره. و لمس همه ی این ها خیلی ازم دوره...

غم حسین بهونه بود؛ من برای خودم گریه کردم.

نوشته های مآه عزیزم انقدر زیباست که حرفی برای گفتن نداره.

قشنگای من. این پیام رو فوروارد کنید تا منم یک پست از چنل شما به اینجا فوروارد کنم.🤍✨ -چنلای پرایوت لینکشونو بفرستن. -صبور باشید.🫶🏻 خوشحال میشم به جمعِ سپید ما سر بزنید.🫶🏻

داشتم به این آهنگ گوش میدادم و از خودم پرسیدم که چرا هیچ وقت به چنین آهنگایی گوش ندادم و از پلی لیستم پاک میکردم؟ یه رویای تار قدیمی به یادم اومد؛ شایدم خواب. اینجوریه که یه جاده ی سرسبز عه که عزیز ترین کسم کنارمه و داره رانندگی می‌کنه. و این جاده هیچ وقت تموم نمیشه...

باطن سیاه رو با پوشیدن لباس سیاه مخفی می‌کنی؟!

. رویا چیزیه ک خوابُ ازت بگیره نه اینک تو خواب ببینیش🍄

. حتی به خط پایانم فکر نکرده بود دونده ای که اول شد، از خودش فرار میکرد.

اگه تبادل هم خواستین در جریان بذارین