😈سکـــ 𝑮𝒊𝒓𝒍 ــسی😈
تو محکم تلمبه بزن ،من اونجوری ک دوس داری لبامو گاز میگیرم وحشی شی💦❤️🔥 نویسنده : محدثه (شکوفه شب) تبلیغات: @nightee_blosoom
نمایش بیشتر8 329
مشترکین
-10424 ساعت
+1 0777 روز
+51730 روز
توزیع زمان ارسال
در حال بارگیری داده...
Find out who reads your channel
This graph will show you who besides your subscribers reads your channel and learn about other sources of traffic.تجزیه و تحلیل انتشار
پست ها | بازدید ها | به اشتراک گذاشته شده | ديناميک بازديد ها |
01 #پارت_۷۲
اون مرد کثیف پسر همسایمون بود ، پسر زنی که مامانم گاهی من رو از بچگی پیشش میذاشت و در ازاش مبلغی بهش میداد.
یجورایی حکم پرستارم رو داشت.
تا اون روز لعنتی که برای اولین بار پسرش از سربازی برگشته بود .
توی خونه تنها بودم ،زری خانم پرستارم رفته بود برای قورمه سبزی ،سبزی بخره .
در باز شد به هوای زری خانم شاد به سمت در دویدم که با یه پسر ۲۲،۲۳ ساله روبرو شدم قیافه بد ریختی داشت و سبیل ها و ریش هایی یی که تیکه دراومده بود.
اون روز با دیدن من توی اونجا نگله کثیفش رو به تن من دوخته بود اما درکی نداشتم از نگاهش.
چند روز بعد توی حموم خودم مشغول بودم که یهویی در باز شد.
وحشت زده بهش نگاه کردم، امیر پسر زری خانم تو اتاق من چیکار میکرد.
خنده زشتی کرد و بهم نزدیک و خودش رو لخت کرد .
جیغ های بدی میزدم اما صدام به هیچ جا نمیرسید .
بهم نزدیک شد.
بهشت کوچیکم رو لمس کرد و گفت
_ جانمممم ،چه سوراخ خوشگل و صورتیی جون میده با کی..رم جرش بدمم.
هق هقم بین صدای شیر آب گم شده بود . | 291 | 0 | Loading... |
02 #پارت_۷۱
شلوارم رو پایین کشید و کمی دستمالیم کرد از روی شورت چندشم شده بود ،تقلا میکردم اما به قدری سنگین بود که هیچ کاری نمیتونستم بکنم.
از روم بلند شد و دستشو به سمت دکمه شلوارش برد که غافلگیرش کردم و از جا بلند شدم و با لگدی به تخ..م هاش روی زمین پرتش کردم.
از درد به خودش میپیچید ولی مکث نکردم فوری شلوارمو درست کردم و با برداشتن کیفم از در خارج شدم .
صدای فریادش از درد به بیرون میرسید .
دویدم ،بی اعتنا به همه دویدم، آسانسور طبقه همکف رو نشون میداد منتظر نموندم دویدم به سمت راه پله که توی راه پله طبقه دوم به یه فرد برخورد کردم.
بوی عطر آشنایی داشت ،اما انقدر آشفته بودم که بدون نگاه کردن به چهره اون از اونجا دور شدم .
اشک کل صورتم رو در برگرفته بود ،دستم رو روی دهنم گذاشتم و از پیاده رو به سمت مسیر نامعلومی حرکت کردم.
حالم اصلا خوب نبود.
خاطره ها هجوم اورده بودن و ذهنم و آشفته می کردند.
فقط ۱۲ سالم بود که اون اتفاق افتاد. | 1 | 0 | Loading... |
03 تا چند روز دیگه از این ربات هم مثل نات کوین میشه کسب درآمد کرد اگه ناتکوین رو از دست دادین و نتونستین به درآمد برسین این ایردراپ بهترین گزینه س ، من خودم برداشت داشتم و خیلی مطمئنه حتی تلگرام بهش تیک آبی داده پس با خیال راحت کلیک کن
https://t.me/haMster_kombat_bot/start?startapp=kentId5984133231 | 216 | 0 | Loading... |
04 دوست داری وارد کار ترید 💸بشی ولی
نمیدونی روی چی سرمایه بریزی🎲بیا کانال زیر بهت میگه چیکار کنی👇🤝
رایگان یاد بگیر چطوری به درآمد برسی | 294 | 0 | Loading... |
05 وقتی حمایت نمیکنین پارت جدید رو
من چطوری انگیزه بگیرم بعدی رو بفرستم ؟🥲 | 346 | 0 | Loading... |
06 من نیوان شایگان یکی از مدیران عالی رتبه ی سازمان BDSM هستم و وقتی برای آروم کردن خودم پا توی ساختمون مخصوص گذاشتم چشمم به دختری موطلایی و عجیب افتاد.
دختری که شبش فهمیدم خواهر زن بابای جدیدمه... پدری که ازش کینه داشتم و زن بابایی که طعمه ی جدیدم بود ولی حالا کیس بهتری پیدا کردم...
https://t.me/+QYzZ6vB9NXI0Njk0
https://t.me/+QYzZ6vB9NXI0Njk0
رمان دارای صحنه های به شدت باز سک*سی می باشد.
#مافیایی 🔞💦🔥
#ددی_لیتل_گرل🍼🎀🧸 | 349 | 1 | Loading... |
07 پارت جدیدمون قشنگام🥲❤️ | 523 | 0 | Loading... |
08 برای بستن این قرارداد باید از تنت مایه بذاری دختر جون.....🔞🔥
https://t.me/+w-68Rxq4ULo0NTQ0
خمار سمت میزش حرکت کردم و با عشوه روی میزش خم شدم و دامنمو بالا زدم که تن لختم معلوم شد
- این قرار داد باید امضا بشه ولی چطوره قبلش خیسی بهشتمو برطرف کنی جناب رییس؟!!
نیشخندی بهم زد و دستای بزرگشو دوطرف باسنم گذاشت و سرشو لایه پام خم کرد و با برخورد زبون داغش به تنم جیغی از لذت کشیدم و میز رو چنگ زدم ....
- آههه......بیشتر....آخخ ناز کوچولومو با زبون داغت بلیس....
- لایه پات رو جوری میکنم که جای صورتی به رنگ سرخ دربیاد دختر حشری.....👅💦
https://t.me/+w-68Rxq4ULo0NTQ0
https://t.me/+w-68Rxq4ULo0NTQ0 | 739 | 0 | Loading... |
09 برده ی شیطان
#part_36
تو حال و هوای خودم بودم و انگشتم رو تو کـ*ـصم عقب جلو میکردم که با پرت شدنم رو زمین به خودم اومدم و وحشت زده به ارباب که فریاد میزد چشم دوختم: +توله سگِ حشـ*ـری ، داشتی چه گوهی میخوردی!؟؟؟
از روی زمین بلندم کرد و پاهامُ باز کرد و به دو طرف میله ها بست و گل پر از خارُ یک ضرب وارد کصـ*ـم کرد
+سگِ حشـ*ـریِ بی مصرف
از درد سوزش فریادم بلند شد که...😱💦
https://t.me/+N19XMGEw-MplZDgx
https://t.me/+N19XMGEw-MplZDgx | 694 | 0 | Loading... |
10 هیچکس تو کلاس نبود، از فرصت استفاده کردم و ماژیک رو برداشتم و شروع کردم به عقب و جلو کردنش روی ســـوراخــم. با تصور آقای معلم که کـ*یــرش داره تو ک*صـم عقب جلو میشه چشم بستم و شروع کردم به آه و ناله کردن و مثل مار به خودم می پیچیدم
- آه، آقای معلم، بیشتر، بیشتر... منو جر بدم بده، آه
با صدای خنده ای تمام حسم پرید و با وحشت چشم باز کردم و آقای معلم رو بالای سرم دیدم.
- خانم کوچولو تا اصلش هست چرا با فیکش ور میری؟ اینو گفت و زیپ شلوارش کشید پایین و...
https://t.me/+RzaMpBhSPEBlMDZk
#سکس_با_معلمسنبالا🤫💦🔞 | 678 | 0 | Loading... |
11
😈سکـــ 𝑮𝒊𝒓𝒍 ــسی😈
#پارت_71
شلوارم رو پایین کشید و کمی دستمالیم کرد از روی شورت چندشم شده بود
تقلا میکردم اما به قدری سنگین بود که هیچ کاری نمیتونستم بکنم.
از روم بلند شد و دستشو به سمت دکمه شلوارش برد که غافلگیرش کردم و از جا بلند شدم
با لگدی به تخ..م هاش روی زمین پرتش کردم.
از درد به خودش میپیچید ولی مکث نکردم فوری شلوارمو درست کردم و با برداشتن کیفم از در خارج شدم .
صدای فریادش از درد به بیرون میرسید .
دویدم ،بی اعتنا به همه دویدم
آسانسور طبقه همکف رو نشون میداد منتظر نموندم دویدم به سمت راه پله که توی راه پله طبقه دوم به یه فرد برخورد کردم.
بوی عطر آشنایی داشت ،اما انقدر ناراحت بودم که بدون نگاه کردن به چهره اون از اونجا دور شدم .
اشک کل صورتم رو در برگرفته بود ،دستم رو روی دهنم گذاشتم و از پیاده رو به سمت مسیر نامعلومی حرکت کردم.
حالم اصلا خوب نبود.
خاطره ها هجوم اورده بودن و ذهنم رو آشفته می کردند.
فقط ۱۲ سالم بود که اون اتفاق افتاد.
| 745 | 1 | Loading... |
12 ددیش ممههاش و میخوره🔞🙊💦
لیسی به نوک سینهام زد و با ولع سینهام رو میخورد که آه بلندی کشیدم.
دستش رو نزدیک چوچولم برد و..
دریافت رمان | 535 | 0 | Loading... |
13 معشوقهی خراب🔞💦
ساناز اپراتور لیزره و بدون اینکه مدرک تخصصی لیزر داشته باشه، واحد بالایی خونهاش رو کرده سالن لیزر و مشتری میاره. اما داستان از اونجایی شروع میشه که مشتریها خبر ندارن ساناز حین انجام دادن لیزر از لای پاشون عکس میگیره میفرسته واسه دوست پسرش و حتی گاهی میمالتشون! تا اینکه یه روز یکی از مشتریهاش با مالش دست ساناز خیس میشه و وقتی آرش دوست پسر ساناز سر میرسه تریسام...🍑🍑💦
https://t.me/+RhP1A18oYlhlMTdh | 571 | 1 | Loading... |
14 ک*یرشو خشکخشک تو ک**صم فرو میکنه.
-اوففف... چه تنگی بی پدر...
زیر دلم درد میگیره ولی با لذت آه میکشم
-آیییی... تندتررر... آههه
تل*مبههاشو تندتر میکنه و با ضربهی آخر تموم آبشو توی رحمم میریزه. میخواد ازم فاصله بگیره که با مستی میخندم و دستی دور گردنش حلقه میکنم
-هنوز منو ارضا نکردی... تا آبمو نیاری نمیزارم بری...
خمار خیرهم میشه و دستشو روی چوچولم میکشه
-مستی از کلهت بپره پشیمون میشی جوجه...🔞❌
https://t.me/+w-68Rxq4ULo0NTQ0
دختره تو مستی بهش تجاوز میشه...🤤
ببین چجوری پسره میبرتش برای سقط😱💦 | 958 | 1 | Loading... |
15 حیات دختر ایرانی که با وجود داشتن نامزد اسیر شهوت دوتا شاهزادهی عرب میشه که بدجور شیفتهی قوس تنش هستن!
شاهزاده های عربی که هرچی بخوان میتونن داشته باشن و حالا خواسته اشون داشتن حیاته...
https://t.me/+1__WrpO3k-NmZDI0
رابطهی سه نفره شاهزاده های عرب با دختر ریزه میزه🔞💦 | 947 | 1 | Loading... |
16 واسه جا شدن تو قلب یک دختر باید بلد باشی چجوری جا کنی توش *-* | 1 499 | 1 | Loading... |
17 بیدارشدی ؟خواستم بهت یچیزی بگم
قلب آدما تا پنج دقیقه بعد از مرگشونم هنوز میتپه خواستم بدونی تا ابدو همون پنج دقیقه دوستت دارم، صبحت بخیر قلبِ من😘❤️ | 33 | 1 | Loading... |
18 درآمد یک هفتمه از طریق ارز دیجیتال😎💵
به دلار که پول دربیاری همیشه سود میکنی...
آموزش رایگان درآمد دلاری | 495 | 0 | Loading... |
19 پارت جدیدمون 🫠💋 | 762 | 0 | Loading... |
20 ⭕️وای بچه ها Vip کلییی جلو افتادیم یعنی پارتای پنج ماه دیگه رو میتونین اونجا بخونید اونم چه پارتایی ،البته قراره بیشتر هم بشه..
هر هفته جمعه ها 12 تا پارت آپ میشه✅
تبلیغات نداریم ✅
پارتای هدیه هم تو چنل قرار گرفته میشه ✅
برای عضويت در vip رمان دختر سک.سی ، مبلغ 35 هزار تومان ، به شماره کارت زیر واریز کنید
و شات رسید واریزی رو براشون ارسال کنید تا لینک چنل vip رو دریافت کنید
6219-8619-2797-1647
«یاغی»
اسم رمان رو حتما ذکر کنین❌
@Tblighat_vip1 | 1 771 | 1 | Loading... |
21 پارت جدیدمون عسلام🫠❤️ | 1 | 0 | Loading... |
22 شروع رمان هات و جذاب #عروس_افسونگر🔞💯
یزدان اشراف زاده مردی ثروتمند و قدرتمند که روحیه خشن و به شدت سردی داره که منشا اون یک اختلال روانی هست که به شدت خطرناکه و این بین پای ایلماه دختری ساده و مهربون رو وسط می کشه و یزدان عاشق اون میشه و برای به دست آوردنش دست به هرکاری می زنه حتی ...🔞💦
https://t.me/+jM0UJZ1QaFI2MjI0
https://t.me/+jM0UJZ1QaFI2MjI0
ورود افراد زیر 20 سال به شدت ممنوع❌🚫 | 301 | 0 | Loading... |
23 پاهامو باز کردم و روی تن بزرگ ارحام نشستم
_آخ ارحام تنم برای حس مردونگیت داره بی تابی میکنه🍑
خودمو روی برجستگیش کمی تکون دادم که از پشت دستای اسعد دور کمرم حلقه شد و دم گوشم پچ زد
_دلت برای رابطه های سه نفرمون تنگ نشده حبیبتی؟🍓💦
https://t.me/+1__WrpO3k-NmZDI0
https://t.me/+1__WrpO3k-NmZDI0
#رابطهسهنفرهیدخترایرانیباشاهزادههایعرب💦🔞
#رمانمخصوصآخرشب🚫 | 714 | 1 | Loading... |
24 با قرار گیری چیزی لای #ک.صم جیغ خفه ای کشیدم..یخی رو مستقیم روی چو**ولمگذاشته بود. به ساعد دستش چنگ زدمو لب زدم:تورو خدا...ن...نمیتونم..
بی تفاوت و خشک گفت: #ک.صت باید یاد بگیره بدون اجازه حق #داغ شدن نداره... حق لذت نداره..🔥🧊
همینجور اشک میریختم که یخو تا پشتم برد و آروم فرو کرد تو کو*نم که....
https://t.me/+UIlapsnH0JUyNTU0
https://t.me/+UIlapsnH0JUyNTU0
یخ فرو میکنه تو #ک.ص دختره و...🌶👅 | 881 | 3 | Loading... |
25 _ تولدت دوست داری با چه #کاندومی به فاکت بدم؟
ترسیده عقب کشیدم و زانو هام رو بغل گرفتم.
_ ولی من هنوز #خونریزی دارم، نمیشه وقتی که #پریودم ...
وسط حرفم پرید و دستش طرف #شورتم رفت.
_ توی یک ماه چند بار پریود میشی؟ پس کو #نواربهداشتیت؟
فهمید دارم دروغ میگم که با ترس لب زدم:
_ نمیتونم امشب زیرت باشم، اگر جواب ازمایش #بارداریم مثبت بشه چی؟
زبونش رو #خیس روی گردنم کشید.
_ اون وقت میفهمم نازا نیستی؛ بیشتر #حشری میشم!
https://t.me/+O00YmC7KPRUzMmU0
https://t.me/+O00YmC7KPRUzMmU0
💦💦🔞🔞 | 319 | 0 | Loading... |
26
😈سکـــ 𝑮𝒊𝒓𝒍 ــسی😈
#پارت_70
پوز خند صدا داری زد و بهم نزدیک تر شد ،الان دیگه ازش میترسیدم ،این مرد برخلاف ظاهر جنتلمن ،روی کثیفش رو نشون داده بود
عقب رفتم یک قدم که دستم رو گرفت و روی مبل پرتم کرد.
شوکه از حرکتش یک لحظه حس کردم بدن و مغزم از کار افتاده ،باز خاطرات دردناک به سراغم اومدن ،احساس نفس تنگی میکردم.
خودش رو روم پرت کرد و با دستاش به سینم چنگ زد.
_جونن چه هلو های خوش دستی ،شرط میبندم خوشمزه باشن.
بدنم قفل کرده بود و وحشت زده شده بودم ، دلم نمیخواست باز این اتفاق پیش بیاد ،
تمام زورم رو جمع کردم که پس بزنمش ،اما زور اون گویا خیلی بیشتر بود .
نمیدونم چه جسارتی داشت که باعث شده بود حتی توی شرکت همچین کاری رو بدون ترس انجام بده .
_ووولممم کننن، ول کننن...... وگرنهه جیغعع ،می..مییزنم
بدنم میلرزید اشک روی گونه هام راه افتاده بود دستشو بی مهابا داخل شلوارم فرستاد و به باسنم چنگی زد.
_جونننن چه نرمنن ،دوست دارم لختت کنم.
از فشار عصبی حالت تهوع گرفته بودم، بهش نگاه کردم دهنم رو باز کردم تا جیغ بزنم که دستش رو روی دهنم گذاشت.
| 1 664 | 6 | Loading... |
27 برعکس بخواب روم، سرت سمت #ک*یرم باشه.. همزمان با من که #چو**چولتو #میک میزنم تو هم کیرمو #میک بزن #توله سگ...
👅🫦
https://t.me/+8MCGKjJOGvAyMDU0 | 450 | 1 | Loading... |
28 دختره پنهونی میره اتاق بادیگارد باباش و با بستن دستاش و قرص جن*سی تحریکش میکنه و خودش برای رابطهی داغ پیش قدم میشه ولی خبر نداره که اروند تمایلات خاصی داره و ....😱💦🔞
https://t.me/+DxEFrLUq4_o4M2Fk
https://t.me/+DxEFrLUq4_o4M2Fk | 514 | 1 | Loading... |
29 دستش رو وسط پام برد که جیغ زدم:
_ چیکار میکنی؟
اخم کرد و پاهام رو از هم فاصله داد.
_ میخوام ببینم تنگ تر شده یا نه ...
انگشتش به لبه #واژنم رسید که عقب کشیدم.
_ نکن چاووش الان عزیزخانم میاد تو!
ابرو هاش بالا پرید.
_ بهونه میاری؟ لابد دیشب خشک خشک کردم تو دردت اومده ...واستا #خیسش کنم با #زبونم ...
https://t.me/+O00YmC7KPRUzMmU0
دست روی دهنم گذاشتم.
همینجورس نمی تونستم صدای آه و ناله هام رو کنترل کنم و ...
https://t.me/+O00YmC7KPRUzMmU0
🔥🔞🔞🔥🔞 | 614 | 1 | Loading... |
30 حیات دختر ایرانی که با وجود داشتن نامزد اسیر شهوت دوتا شاهزادهی عرب میشه که بدجور شیفتهی قوس تنش هستن!
شاهزاده های عربی که هرچی بخوان میتونن داشته باشن و حالا خواسته اشون داشتن حیاته...
https://t.me/+1__WrpO3k-NmZDI0
رابطهی سه نفره شاهزاده های عرب با دختر ریزه میزه🔞💦 | 625 | 1 | Loading... |
31 -استخدامت کردم که بکنمت... یالا پاهاتو باز کن
با هقهق پاهامو چفت میکنم که سینمو چنگ میزنه و میغره
-عیب نداره چرنسس حاجی... فیتیش تجاوز دارم... به زود بگامت زودتر آبم میاد...
جیغی میزنم که بدون آمادگی کیر کلفتشو توی کصم فرو میکنه. نفشم قطع میشه و اون... با بی رحمیه تموم تندتند توم تلمبه میزنه...
-اوففف... فکر نمیکردم کص دختر حاجی انقد هلو باشه... قراره جر بخوری زیرم کوچولو..❌💦
https://t.me/+jM0UJZ1QaFI2MjI0
https://t.me/+jM0UJZ1QaFI2MjI0 | 645 | 1 | Loading... |
32 حمایتا کوش؟؟؟ | 122 | 0 | Loading... |
33 #part3
شورتم حسابی خیس شده و دلم یه سکس طولانی میخاست که آب کصمو خالی کنه
شیر حموم رو باز کردم تا صدام بیرون نره و کسی نشنوه
دوش رو برداشتم و روی پرفشار تنظیمش کردم و جلوی سوراخ تنگ کصم گرفتم
حسابی حشری شده بودم.
با تصور هیکل عضلانی هیراد و اون کیر کلفت لای پاش انگشتمو لای کصم کشیدم و تندتند مالیدم
سر دوشو به کصم نزدیکتر کردمو و دوتا از انگشتامو توی کصم فرو بردم که آبم پر فشار بیرون پاشید و ارضا شدم اه و ناله هام فضای حموم رو پر کرده بود که باصدای زنگ گوشیم…
https://t.me/+Jap9cttDIBhhYWI0
https://t.me/+Jap9cttDIBhhYWI0
توی حموم داره جق میزنه که داییش تصویری بهش زنگ میزنه…👆🔞💦 | 369 | 0 | Loading... |
34 شبونه میره تو اتاق بادیگارد باباش تا رو ک..یرش سواری کنه اما خبر نداره که بادیگاردش بیداره و دختره رو تا صب گشاد میکنه...🍑🚫🔞🔞🔞
https://t.me/+FdIQzbFexlRjY2E0
https://t.me/+FdIQzbFexlRjY2E0
#صحنهداروسسکی👅 | 797 | 2 | Loading... |
35 موافق هستین میخوام یه کار خیلیی خفن بکنم 🥹
میخوام ۱۰ پارت یک جااا بدم
فقط به یک شرط
اینکه از تبلیغات خوب حمایت کنید و این متن تا فردا صبح ۵۰ تا لایک بگیره
قول ،قول که ۱۰ پارت بدم ندادم همه لفت بدن | 1 284 | 1 | Loading... |
36 پاهام و از هم #باز کردم و انگشتم و روی #چ*وچولم کشیدم و با شهوت زمزمه کردم:
-خیلی خیسم، نمیخوای #کی*رت و بکنی تو ک*صم؟!🍼😈
تفی روی #ک*یر کلفتش انداخت و با دستش مالید و گفت:
-قراره ک*صت جر بخوره #دختر کوچولو💦
با فرو رفتن کی*رش جیغی کشیدم و نالیدم:
-آاااه، فاک، اوممم #جرم بدهه
https://t.me/+w1KwpCRSjQVhOWY0
https://t.me/+w1KwpCRSjQVhOWY0
مرد متاهل و خشن هر شب #ک*ص دخترِ بیست سال از خودش کوچیکتر و میگاد🔞🔥 | 179 | 0 | Loading... |
37 - بیا ک.ص خوشمزهی مامیتو بخور پسرم...
رو میز پاهامو باز کردم تا تپل خیسم جلوی چشمش باشه و مشغول مالیدن خودم شدم
- بیا تا بابات نیومده ک.ص مامانتو آبیاری کن...
جلوتر میاد و دستمو پس میزنه، لیس پر تفی به ک.صم میزنه و چ.چ.ولم رو بین دندوناش میگیره
- واسه من خیسی مامان کوچولو؟
آهی میکشم و صورتشو بیشتر به ک.صم فشار میدم که با فرو رفتن دو تا انگشتش تو سوراخم....💦🔥
پسره کی.ر کلفت چشم باباشو دور میبینه و مامی حشریشو جر میده👅🔞
https://t.me/+HYqqsqYx4OUyMjc8 | 145 | 0 | Loading... |
38 دوتا دانش آموز حشری که سر امتحان ک.ص همدیگرو میخورن.....🔞💦
- آههه کیاااان الان مراقبا میان دیوونه....
حشری دوتا از انگشتامو تو سوراخ تنگ ک.صش هل دادم که لباشو گاز گرفت تا نالش درنیاد
- ک.ص کوچولوت باد کرده عشقم اگر آبش نیاد نمیتونی رو نوشتن برگه تمرکز کنی
لیسی به چ.چول خیس و متورمش زدم و با لذت مکیدمش که در کلاس به شدت کوبیده شد و مراقب امتحان.........
https://t.me/+OI95qJLsH2I1ODlh
مراقب امتحان مچشونو موقع خوردن ک.ص همدیگه میگیره....🔞🍒 | 151 | 0 | Loading... |
39 اروتیک👅 خشن♨️ تریسام🍌
#رابطه_تریسام_پابلیک_دارن🙈🔥🍑
#قلادهی دختره رو محکم کشید که دخترک درست جلوی پاش به زمین افتاد. #واژن خیس و سینههای بزرگش #شهو.ت هر چی آدمی رو برانگیخته میکرد.
_ مثل یه سگ خوب #داگی باش.
دخترک به سرعت و با #خجالت جلوی جمع تو #پوزیشنی که اربابش گفته بود، نشست.
دستگاه تتو رو برداشت و رو با.سن دختره شروع به کشیدن نماد #بردگیش کرد و همزمان نو بهشت دختره...⛓💥 💎🍓
https://t.me/+7KM3tSEyTqUwNjg0
https://t.me/+7KM3tSEyTqUwNjg0
سک.س گروهی دختره با چند پسر خلافکار و مافیا🫦⭕️💦 | 165 | 0 | Loading... |
40 #ماتحتمو فشاری داد و منو از بین خدمتکارا کنار کشید .
همه چشمشون به کاری که کرد افتاد ولی سرشونو پایین انداختن.
همونجا منو کشید و پرت کرد رو مبل .
با صدای که از شدت #نیاز میلرزید گفت :
_نمیتونم صبر کنم ..
همینجا وسط خونه میخوام #ترتیبتو بدم 😈🍑🔞https://t.me/+szNEAa0nmj42Njc0 | 47 | 0 | Loading... |
#پارت_۷۲
اون مرد کثیف پسر همسایمون بود ، پسر زنی که مامانم گاهی من رو از بچگی پیشش میذاشت و در ازاش مبلغی بهش میداد.
یجورایی حکم پرستارم رو داشت.
تا اون روز لعنتی که برای اولین بار پسرش از سربازی برگشته بود .
توی خونه تنها بودم ،زری خانم پرستارم رفته بود برای قورمه سبزی ،سبزی بخره .
در باز شد به هوای زری خانم شاد به سمت در دویدم که با یه پسر ۲۲،۲۳ ساله روبرو شدم قیافه بد ریختی داشت و سبیل ها و ریش هایی یی که تیکه دراومده بود.
اون روز با دیدن من توی اونجا نگله کثیفش رو به تن من دوخته بود اما درکی نداشتم از نگاهش.
چند روز بعد توی حموم خودم مشغول بودم که یهویی در باز شد.
وحشت زده بهش نگاه کردم، امیر پسر زری خانم تو اتاق من چیکار میکرد.
خنده زشتی کرد و بهم نزدیک و خودش رو لخت کرد .
جیغ های بدی میزدم اما صدام به هیچ جا نمیرسید .
بهم نزدیک شد.
بهشت کوچیکم رو لمس کرد و گفت
_ جانمممم ،چه سوراخ خوشگل و صورتیی جون میده با کی..رم جرش بدمم.
هق هقم بین صدای شیر آب گم شده بود .
💔 9👍 4
29100
#پارت_۷۱
شلوارم رو پایین کشید و کمی دستمالیم کرد از روی شورت چندشم شده بود ،تقلا میکردم اما به قدری سنگین بود که هیچ کاری نمیتونستم بکنم.
از روم بلند شد و دستشو به سمت دکمه شلوارش برد که غافلگیرش کردم و از جا بلند شدم و با لگدی به تخ..م هاش روی زمین پرتش کردم.
از درد به خودش میپیچید ولی مکث نکردم فوری شلوارمو درست کردم و با برداشتن کیفم از در خارج شدم .
صدای فریادش از درد به بیرون میرسید .
دویدم ،بی اعتنا به همه دویدم، آسانسور طبقه همکف رو نشون میداد منتظر نموندم دویدم به سمت راه پله که توی راه پله طبقه دوم به یه فرد برخورد کردم.
بوی عطر آشنایی داشت ،اما انقدر آشفته بودم که بدون نگاه کردن به چهره اون از اونجا دور شدم .
اشک کل صورتم رو در برگرفته بود ،دستم رو روی دهنم گذاشتم و از پیاده رو به سمت مسیر نامعلومی حرکت کردم.
حالم اصلا خوب نبود.
خاطره ها هجوم اورده بودن و ذهنم و آشفته می کردند.
فقط ۱۲ سالم بود که اون اتفاق افتاد.
100
تا چند روز دیگه از این ربات هم مثل نات کوین میشه کسب درآمد کرد اگه ناتکوین رو از دست دادین و نتونستین به درآمد برسین این ایردراپ بهترین گزینه س ، من خودم برداشت داشتم و خیلی مطمئنه حتی تلگرام بهش تیک آبی داده پس با خیال راحت کلیک کن
https://t.me/haMster_kombat_bot/start?startapp=kentId5984133231
Hamster Kombat
Just for you, we have developed an unrealistically cool application in the clicker genre, and no hamster was harmed! Perform simple tasks that take very little time and get the opportunity to earn money!
21600
دوست داری وارد کار ترید 💸بشی ولی
نمیدونی روی چی سرمایه بریزی🎲بیا کانال زیر بهت میگه چیکار کنی👇🤝
رایگان یاد بگیر چطوری به درآمد برسی
29400
وقتی حمایت نمیکنین پارت جدید رو
من چطوری انگیزه بگیرم بعدی رو بفرستم ؟🥲
👍 4
34600
من نیوان شایگان یکی از مدیران عالی رتبه ی سازمان BDSM هستم و وقتی برای آروم کردن خودم پا توی ساختمون مخصوص گذاشتم چشمم به دختری موطلایی و عجیب افتاد.
دختری که شبش فهمیدم خواهر زن بابای جدیدمه... پدری که ازش کینه داشتم و زن بابایی که طعمه ی جدیدم بود ولی حالا کیس بهتری پیدا کردم...
https://t.me/+QYzZ6vB9NXI0Njk0
https://t.me/+QYzZ6vB9NXI0Njk0
رمان دارای صحنه های به شدت باز سک*سی می باشد.
#مافیایی 🔞💦🔥
#ددی_لیتل_گرل🍼🎀🧸
34910
برای بستن این قرارداد باید از تنت مایه بذاری دختر جون.....🔞🔥
https://t.me/+w-68Rxq4ULo0NTQ0
خمار سمت میزش حرکت کردم و با عشوه روی میزش خم شدم و دامنمو بالا زدم که تن لختم معلوم شد
- این قرار داد باید امضا بشه ولی چطوره قبلش خیسی بهشتمو برطرف کنی جناب رییس؟!!
نیشخندی بهم زد و دستای بزرگشو دوطرف باسنم گذاشت و سرشو لایه پام خم کرد و با برخورد زبون داغش به تنم جیغی از لذت کشیدم و میز رو چنگ زدم ....
- آههه......بیشتر....آخخ ناز کوچولومو با زبون داغت بلیس....
- لایه پات رو جوری میکنم که جای صورتی به رنگ سرخ دربیاد دختر حشری.....👅💦
https://t.me/+w-68Rxq4ULo0NTQ0
https://t.me/+w-68Rxq4ULo0NTQ0
73900
برده ی شیطان
#part_36
تو حال و هوای خودم بودم و انگشتم رو تو کـ*ـصم عقب جلو میکردم که با پرت شدنم رو زمین به خودم اومدم و وحشت زده به ارباب که فریاد میزد چشم دوختم: +توله سگِ حشـ*ـری ، داشتی چه گوهی میخوردی!؟؟؟
از روی زمین بلندم کرد و پاهامُ باز کرد و به دو طرف میله ها بست و گل پر از خارُ یک ضرب وارد کصـ*ـم کرد
+سگِ حشـ*ـریِ بی مصرف
از درد سوزش فریادم بلند شد که...😱💦
https://t.me/+N19XMGEw-MplZDgx
https://t.me/+N19XMGEw-MplZDgx
69400
هیچکس تو کلاس نبود، از فرصت استفاده کردم و ماژیک رو برداشتم و شروع کردم به عقب و جلو کردنش روی ســـوراخــم. با تصور آقای معلم که کـ*یــرش داره تو ک*صـم عقب جلو میشه چشم بستم و شروع کردم به آه و ناله کردن و مثل مار به خودم می پیچیدم
- آه، آقای معلم، بیشتر، بیشتر... منو جر بدم بده، آه
با صدای خنده ای تمام حسم پرید و با وحشت چشم باز کردم و آقای معلم رو بالای سرم دیدم.
- خانم کوچولو تا اصلش هست چرا با فیکش ور میری؟ اینو گفت و زیپ شلوارش کشید پایین و...
https://t.me/+RzaMpBhSPEBlMDZk
#سکس_با_معلمسنبالا🤫💦🔞
👍 2
67800