cookie

ما از کوکی‌ها برای بهبود تجربه مرور شما استفاده می‌کنیم. با کلیک کردن بر روی «پذیرش همه»، شما با استفاده از کوکی‌ها موافقت می‌کنید.

avatar

الهه‌ی شَهـوَتـــ

من الهه‌ی شهوتم! میتونم کاری کنم وسط ناله هات التماسم کنی که ارضات کنم🔞 رمان به شدت اروتیک و صحنه دار مناسب بزرگسالان🔞❌

نمایش بیشتر
پست‌های تبلیغاتی
16 072
مشترکین
-14324 ساعت
+6847 روز
+2 11230 روز

در حال بارگیری داده...

معدل نمو المشتركين

در حال بارگیری داده...

- درد دارهههههه...🩸⛓ فرزام بی توجه به داد و فریادم ضربه‌ی محکمتری #داخلم زد که حس کردم سوراخ #باسنم جر خورد! با درد دندونامو تو بازوم فرو کردم که کامل خم شد روم و تو صورتم خیره شد - درد داره آره؟ اون موقع که تو آبم مواد ریختی و خواستی منو بندازی زندان درد نداشت الان که داری زیرم جون میدی درد داره؟ چشمای سرخ شدمو تو چشماش دوختم که با دستاش محکم گردنمو گرفت و فشار داد! خودشو تا ته کرد #داخلم که آخ ریزی از بین لبام خارج شد - هنوز اولشه اروند! حالا حالا ها باهات کار دارم! و برم گردوند و باسنمو داد بالا. هق ریزی زدم که #اسپنک محکمی زد و گفت - به نظرت اگه اون عشق حرومزادت بفهمه زیر دشمنش جر خوردی چه عکس العملی نشون میده؟ هوم؟ و خودشو کامل کشید بیرون که نفسم آزاد شد! فکر کردم میخواد ولم کنه که با وارد شدن یهوییه اون حجم از بزرگی و کلفتی #مردونگ*یش داخل باسنم داد بلندی کشیدم که عصبی خندید - ِرهههههه داد بکش! میخوام تا صبح صدای داد و زجه هات تو عمارتم بپیچه! دیوونه شده بود! صورتمو تو بالشت فرو کردم که با حس چیز دیگه ای روی باسنم سرمو کج کردم. با دیدن #کی*ر مصنوعی کلفت و درازی که دستش بود قلبم از تپش ایستاد! وحشت زده خواستم فرار کنم که تمام وزنشو انداخت روم و غرید - چیه؟ یکی برات کمه؟ هوم؟ دلت میخواد دوتاشو تو خودت جا بدی؟ - ولم کن روانیییی! پوزخندی زد و روان کننده ای ک روی میز بود رو برداشت و ریخت رو اون وسیله و سرشو گذاشت رو سوراخ*م... - میخوام معنی جر خوردگی واقعیو بهت بفهمونم اروند! از این به بعد زندگیتو جهنم میکنم! کاری میکنم خودت آرزوی مرگ کنی... و با تمام زورش اون وسیله رو هل داد داخل #باسنم که داد بلندی کشیدم و بی جون افتادم رو تخت. آرن بی توجه به وضعیتم خودش و اون وسیله رو عقب جلو کرد و همینجور که از #لذت ناله میکرد گفت - آههههه! لعنتی این سوراخ فاکیت حسابی گشاد شده فکر کنم برا یکی دیگم جا داشته باشه... حتی جون نداشتم که تقلا کنم و با هر ضربه ای که داخ*لم میزد ناله‌ی ریزی از بین لبام خارج میشد. پوزخندی به حالم زد و دستشو برد پایین و چنگی به مردونگ*یم زد و گفت - وقتشه مردونگیتو بذاری کنار اروند! میخام از ک.ون آبتو بیارم و به اون حرومی نشون بدم که دشمنش چه جوری قراره به خاک سیاه بکشونتش!🩸🔪 بی جون سرمو کج کردم که نگاه دقیقی به سوراخ باسنم انداخت و گفت - حالا وقتشه... لرز خفیفی کردم که خم شد و چیزیو از رو زمین برداشت که... یه رمان مخصوص با ژانر #مافیایی و #روانشناختی اوردم براتون🔞🔥 بکوب رو لینک قبل اینکه #حذف بشه🥵 https://t.me/+tIsNsR1w3z00NWI0 https://t.me/+tIsNsR1w3z00NWI0 https://t.me/+tIsNsR1w3z00NWI0 https://t.me/+tIsNsR1w3z00NWI0 https://t.me/+tIsNsR1w3z00NWI0
نمایش همه...
「افشاگـ🔥ـࢪ」

مبارزه عشق و نفرت دو سر باخته:)🥂🔞 ❌نکته بسیار مهم❌ این رمان روانشناختی بوده و شخصیت های اصلی با اختلالات روانی مختلف خلق شدن! بعضا رمان دارای صحنه های خشن و دلخراشه، پس با آگاهی کامل این رمان جذاب رو شروع کنید!😈🫵🏻 نویسنده:مآه پنهان‹ هانیـــه ›

#فورسام #تریسام #سکس_گروپ💦🔞 #پارت19 اون دوتای دیگه اون پایین ک*.یرم رو از #شورت که در آوردند هین بلندی کشیدند. حتما از بزرگی و #کلفتیش تعجب کردند! اونی که موهای زرد #بلندی داشت و چشم هاش مشکی بود همونطور که چشم هاش برق می زد گفت: _ چه #کلفت و بز ... نذاشتم ادامه حرفش رو بزنه و پر فشار مردو*.نگیم رو داخل #دهنش کردم که اون یکی هم شروع به لیسیدن تخم هام کرد. آخ رو ابرا بودم ...! من رو روی تخت دو نفره داخل اتاق پرت کردند و یکیشون کی*.رم رو بین #پاهاش تنطیم کرد و خودش رو تا واردم کرد که صدای نالش بلند شد! اون دوتای دیگه م*.مه هاشون رو بهم #مالوندن و لب های همو بوسیدن و یکیشون بهم نزدیک شد و لبم رو بوسید و بعد روی صورتم نشست که شروع به #لیسیدن ک*.صش کرد. از اون طرف با اون دختره شروع به بوسیدن هم کردند. زبونم رو وارد ک*.صش کردم و اونقدر تند تند زبون می زدم که سریع ار*.ضا شد و از روم بلند شد و شروع به #مالوندن خودش کرد. اون دختره که داشت روم سواری می کرد از روم بلند شد و اونی که موهای #شرابی متوسطی داشت روم نشست و تند تند خودش رو بالا و پایین می کرد. از لذت داشتم #بیهوش می شدم اما انگار اونا از من دست بردار نبودند و تا #شیره وجود من رو نمی کشیدند ول کن نبودند که...😈🔞 https://t.me/+qQKhQKImXkY4MjI0 https://t.me/+qQKhQKImXkY4MjI0 https://t.me/+qQKhQKImXkY4MjI0 پسره اختلال دو قطبی داره و الان که قسمت شیطنتش فعال شده رفته پارتی و با دخترا تریسام و فورسام می زنه اما نمیدونه که ...🔞❌
نمایش همه...
🔞عـروسـ افـسـونـگـر🔞

یجوری حش*.ریم کنی که بشینم رو دهنت بگم فقط لی*س بزن لنتی👅💦 رمان: #عروس_افسونگر🔞🔥 #عاشقانه #بزرگسال #روانشناسی😈💦 نویسنده: #بانوی_طلایی_F رمان های کاملم @novel_bano P1

https://t.me/c/1986431345/11

00:05
Video unavailable
-با ک.صت بشین روی دهنم میخوام شیره وجودتو بکشم محیا... -من... ر روم نمیشه دایی.. چنگ به ک.ون ژله‌ای دخترک زد و روی تنش کشید. -حرف نزن وسط سکس فقط باید چهارتا کلمه بشنوم، بگو بخور... بکن، بمال، محکم‌تر... همینکه ک.ص خیس دخترک روی دهان مرد نشست، ته‌ریشش تن دخترک را به قلقلک انداخت و با خجالت پایش را بست. -پاتو نبند توله سگ... میخوام قشنگ زبون بکشم لای پاهات. با اولین لیسی که غلام بین پای محیا زد... https://t.me/+XKelhIMb96Q2NTQ0 https://t.me/+XKelhIMb96Q2NTQ0 #رابطه_دایی‌ناتنی_با_خواهرزاده🔞
نمایش همه...
اخخخخخخخ دارم ميميمرمممم! تو رو خدا #رحم كن... بچه داره به دنيا مياد... اخرين كمري رو كه زد خودشو توم تخليه كرد و بى جون كنارم دراز مشيد و فرياد زد: مامانننن! بيا #بچه داره ب دنيا مياد... #نازم زخم شده بود. مادرش فورى وارد شد و با ديدن اوين برهنه و سرو وضع #لختم صورتشو جمع كرد. بين #پام جا گرفت و با ديدن وضعيتم فرياد زد:نكبت زور بزن بچه ام از دست رفت... نميتونم... نميتونم...دارم ميميرم... با ارنجش چنان روى شكمم فشار اورد ك جيغم به هوا رفت. از درد به خودم ميپيچيدم. آفرين داره مياد همينطور رور بزن... #انگشتسو #واردم كرد و #كيسه ابو #پاره كرد.جيغم به هوا رفت. با پست دست تو دهنم كوبيد: خفه شوو!...بچه ام خفه سد... ديگه نميتونم... سرش معلوم شده زور بزن... باز با ارنج روم سوار شد : اخخخخخ... دلم... صداى نوزاد ك تو اتاق پيچيد صداى كف زدنا بلند شد. چشمهاى گريونمو وا كردم. اوين بچه رو تو بغلش گرفته بود. و مادرش بين پام نشسته بود: مامان يجور بدوزش ك از اولشم #تنگتر بشه... نخ و سوزن تو #بهشتم بالا و پايين مى رفت اما هيچ حسى نداشتم. انقدرى درد كشيده بودم اون پيشم هيچ نبود. وقتى كارش تموم شد از جاش بلند شد. مامان تموم شد؟! اره از اولشم #تنگتر كردم... بچه رو ببر بيرون بهش برس من ببينم چ كردى؟ باشه اما اول بزار بگم تميزش كنن بعد... خودم ميكنم... شماها برين... نگاهم با ترس به رفتن بقيه دوخته شده بود. رو بهش كردم و گفتم: تو رو بخدا من تازه #ترميم كردم... __ بازم ميدم #بدوزنت اما من ديگه نميتونم صبر كنم... يه بار ميرم و.... https://t.me/+ye-CsHpWeyEzMmFk
نمایش همه...
‍ #سـکـس_صورتی #Part_1 دایی گوشی پزشکیشو روی کـ.صم قرار داد که از سردیش آهی کشیدم -آهییییی دایی جون خیلی حال میده بیشتر بمالش بهمم اووممم سری تکون داد و لباشو بهم فشرد -هیس ، چه خبره مامانت صداتو میشنوه داغ کرده بودم و لای ک.ص تپلم نم دار و خیس بود. -آههییی دایی خیلی داغ کردم برام بخور توروخدا و کمرمو به تخت کوبوندم. دایی که از بیتابیم کلافه شده بود بی طاقت لای ک.صمو باز کرد و انگشتشو لای خیسیش کشید. -چقدر خوردی که اینجوری گرفتت؟ رو زمین نیستی انگار ، توله سگ من داییتم! +دایییی من زبونتو میخواممم ، آههه دیگه نمیتونم بخوررر با حرفام مشخص بود تحریک میشه و اون کلفتی لای پاهاش تکونی میخوره. به وضوح میدیدم کلفت تر شدن مردونگیش رو انقدر کلفت بود که حتی تو دهنمم جا نمیشد چه برسه ک.ص تنگم.. شروع کرد با شصتش مالیدن چ.وچ.ولم. -آههههه تند تر دایی ، خیلی حال میده اوممم https://t.me/+SzuHmUu88yg2ZTBk https://t.me/+SzuHmUu88yg2ZTBk جلوی مامان باباش با دایی ناتنی دکترش سک.س میکنه🙊💦🔞
نمایش همه...
𝘱𝘪𝘯𝘬 𝘴𝘦𝘹💗🔞

با یه انگشت جا باز کنه دومیو فشار بدی توش🍓🔥 -رمان صحنه دار و آب آور 👅💧

😍
نمایش همه...
00:05
Video unavailable
-با ک.صت بشین روی دهنم میخوام شیره وجودتو بکشم محیا... -من... ر روم نمیشه دایی.. چنگ به ک.ون ژله‌ای دخترک زد و روی تنش کشید. -حرف نزن وسط سکس فقط باید چهارتا کلمه بشنوم، بگو بخور... بکن، بمال، محکم‌تر... همینکه ک.ص خیس دخترک روی دهان مرد نشست، ته‌ریشش تن دخترک را به قلقلک انداخت و با خجالت پایش را بست. -پاتو نبند توله سگ... میخوام قشنگ زبون بکشم لای پاهات. با اولین لیسی که غلام بین پای محیا زد... https://t.me/+XKelhIMb96Q2NTQ0 https://t.me/+XKelhIMb96Q2NTQ0 #رابطه_دایی‌ناتنی_با_خواهرزاده🔞
نمایش همه...
- درد دارهههههه...🩸⛓ فرزام بی توجه به داد و فریادم ضربه‌ی محکمتری #داخلم زد که حس کردم سوراخ #باسنم جر خورد! با درد دندونامو تو بازوم فرو کردم که کامل خم شد روم و تو صورتم خیره شد - درد داره آره؟ اون موقع که تو آبم مواد ریختی و خواستی منو بندازی زندان درد نداشت الان که داری زیرم جون میدی درد داره؟ چشمای سرخ شدمو تو چشماش دوختم که با دستاش محکم گردنمو گرفت و فشار داد! خودشو تا ته کرد #داخلم که آخ ریزی از بین لبام خارج شد - هنوز اولشه اروند! حالا حالا ها باهات کار دارم! و برم گردوند و باسنمو داد بالا. هق ریزی زدم که #اسپنک محکمی زد و گفت - به نظرت اگه اون عشق حرومزادت بفهمه زیر دشمنش جر خوردی چه عکس العملی نشون میده؟ هوم؟ و خودشو کامل کشید بیرون که نفسم آزاد شد! فکر کردم میخواد ولم کنه که با وارد شدن یهوییه اون حجم از بزرگی و کلفتی #مردونگ*یش داخل باسنم داد بلندی کشیدم که عصبی خندید - ِرهههههه داد بکش! میخوام تا صبح صدای داد و زجه هات تو عمارتم بپیچه! دیوونه شده بود! صورتمو تو بالشت فرو کردم که با حس چیز دیگه ای روی باسنم سرمو کج کردم. با دیدن #کی*ر مصنوعی کلفت و درازی که دستش بود قلبم از تپش ایستاد! وحشت زده خواستم فرار کنم که تمام وزنشو انداخت روم و غرید - چیه؟ یکی برات کمه؟ هوم؟ دلت میخواد دوتاشو تو خودت جا بدی؟ - ولم کن روانیییی! پوزخندی زد و روان کننده ای ک روی میز بود رو برداشت و ریخت رو اون وسیله و سرشو گذاشت رو سوراخ*م... - میخوام معنی جر خوردگی واقعیو بهت بفهمونم اروند! از این به بعد زندگیتو جهنم میکنم! کاری میکنم خودت آرزوی مرگ کنی... و با تمام زورش اون وسیله رو هل داد داخل #باسنم که داد بلندی کشیدم و بی جون افتادم رو تخت. آرن بی توجه به وضعیتم خودش و اون وسیله رو عقب جلو کرد و همینجور که از #لذت ناله میکرد گفت - آههههه! لعنتی این سوراخ فاکیت حسابی گشاد شده فکر کنم برا یکی دیگم جا داشته باشه... حتی جون نداشتم که تقلا کنم و با هر ضربه ای که داخ*لم میزد ناله‌ی ریزی از بین لبام خارج میشد. پوزخندی به حالم زد و دستشو برد پایین و چنگی به مردونگ*یم زد و گفت - وقتشه مردونگیتو بذاری کنار اروند! میخام از ک.ون آبتو بیارم و به اون حرومی نشون بدم که دشمنش چه جوری قراره به خاک سیاه بکشونتش!🩸🔪 بی جون سرمو کج کردم که نگاه دقیقی به سوراخ باسنم انداخت و گفت - حالا وقتشه... لرز خفیفی کردم که خم شد و چیزیو از رو زمین برداشت که... یه رمان مخصوص با ژانر #مافیایی و #روانشناختی اوردم براتون🔞🔥 بکوب رو لینک قبل اینکه #حذف بشه🥵 https://t.me/+tIsNsR1w3z00NWI0 https://t.me/+tIsNsR1w3z00NWI0 https://t.me/+tIsNsR1w3z00NWI0 https://t.me/+tIsNsR1w3z00NWI0 https://t.me/+tIsNsR1w3z00NWI0
نمایش همه...
「افشاگـ🔥ـࢪ」

مبارزه عشق و نفرت دو سر باخته:)🥂🔞 ❌نکته بسیار مهم❌ این رمان روانشناختی بوده و شخصیت های اصلی با اختلالات روانی مختلف خلق شدن! بعضا رمان دارای صحنه های خشن و دلخراشه، پس با آگاهی کامل این رمان جذاب رو شروع کنید!😈🫵🏻 نویسنده:مآه پنهان‹ هانیـــه ›

#فورسام #تریسام #سکس_گروپ💦🔞 #پارت19 اون دوتای دیگه اون پایین ک*.یرم رو از #شورت که در آوردند هین بلندی کشیدند. حتما از بزرگی و #کلفتیش تعجب کردند! اونی که موهای زرد #بلندی داشت و چشم هاش مشکی بود همونطور که چشم هاش برق می زد گفت: _ چه #کلفت و بز ... نذاشتم ادامه حرفش رو بزنه و پر فشار مردو*.نگیم رو داخل #دهنش کردم که اون یکی هم شروع به لیسیدن تخم هام کرد. آخ رو ابرا بودم ...! من رو روی تخت دو نفره داخل اتاق پرت کردند و یکیشون کی*.رم رو بین #پاهاش تنطیم کرد و خودش رو تا واردم کرد که صدای نالش بلند شد! اون دوتای دیگه م*.مه هاشون رو بهم #مالوندن و لب های همو بوسیدن و یکیشون بهم نزدیک شد و لبم رو بوسید و بعد روی صورتم نشست که شروع به #لیسیدن ک*.صش کرد. از اون طرف با اون دختره شروع به بوسیدن هم کردند. زبونم رو وارد ک*.صش کردم و اونقدر تند تند زبون می زدم که سریع ار*.ضا شد و از روم بلند شد و شروع به #مالوندن خودش کرد. اون دختره که داشت روم سواری می کرد از روم بلند شد و اونی که موهای #شرابی متوسطی داشت روم نشست و تند تند خودش رو بالا و پایین می کرد. از لذت داشتم #بیهوش می شدم اما انگار اونا از من دست بردار نبودند و تا #شیره وجود من رو نمی کشیدند ول کن نبودند که...😈🔞 https://t.me/+qQKhQKImXkY4MjI0 https://t.me/+qQKhQKImXkY4MjI0 https://t.me/+qQKhQKImXkY4MjI0 پسره اختلال دو قطبی داره و الان که قسمت شیطنتش فعال شده رفته پارتی و با دخترا تریسام و فورسام می زنه اما نمیدونه که ...🔞❌
نمایش همه...
🔞عـروسـ افـسـونـگـر🔞

یجوری حش*.ریم کنی که بشینم رو دهنت بگم فقط لی*س بزن لنتی👅💦 رمان: #عروس_افسونگر🔞🔥 #عاشقانه #بزرگسال #روانشناسی😈💦 نویسنده: #بانوی_طلایی_F رمان های کاملم @novel_bano P1

https://t.me/c/1986431345/11

#part80 _تو ک.ص مامانمو بخور منم ک.ص مامان تورو! با عشوه جوونی گفتم و شورت مامانبزرگم رو پایین کشیدم و زبونم رو لای چاک ک.ص پیرو فرسوده اش کشیدم که مامانبزرگ لرز خفیفی خورد دایی به سمت مامان رفت و شورت مامانم رو از بین پاش درآورد و با دیدن ک.ص صاف و بدون مو وجوون مامانم سوتی کشید _جووون پیری عجب ک.‌ص جوون تنگی داری..مامان چرا ک..ص تو پیره پس؟! مامانبزرگ که حسودیش شده بود به سمت دایی رفت و ک..یر دایی رو توی دست گرفت و تا خایه توی دهنش فرو برد _عوضش من بهتر ساک میزنم https://t.me/+SzuHmUu88yg2ZTBk https://t.me/+SzuHmUu88yg2ZTBk
نمایش همه...
𝘱𝘪𝘯𝘬 𝘴𝘦𝘹💗🔞

با یه انگشت جا باز کنه دومیو فشار بدی توش🍓🔥 -رمان صحنه دار و آب آور 👅💧