𝟓𝟎𝟓
از من مپرس "چرا چنین رنجوری؟" که این نوشتهها همه تحفههای این مردمان در قالب رنجست به من. (تمامی نوشتههای چنل به قلم بندهست، اکیدا کپی نکنید.) @Thesocalledpoetbot
نمایش بیشتر201
مشترکین
-324 ساعت
-107 روز
+4830 روز
- مشترکین
- پوشش پست
- ER - نسبت تعامل
در حال بارگیری داده...
معدل نمو المشتركين
در حال بارگیری داده...
رو سر بِنه به بالین، تنها مرا رها کن
تَرک من خراب شبگرد مبتلا کن
ماییم و موج سودا، شب تا به روز تنها
خواهی بیا ببخشا، خواهی برو جفا کن
Repost from «قبیلهیخورشیدِنیمهشب.»
گلاره این روزها زیادی خسته میشوم، دست خودم نیست تا خانه خلوت میشود انگار گرد اندوه روی قلبم میپاشند.
به من نگفتند اقیانوس این چنین است، نگفتند قرار است دائم از هجوم هر ماهی دیگری در گریز باشم. گاهی احساس میکنم به کف اقیانوس، همان جای تاریک و ترسناک نزدیک میشوم؛ من میخواهم اهمیت ندهم اما این روزها با مرگ کنار یکدیگر شنا میکنیم.
گلاره، من انتخاب نکردم آهسته در باتلاقِ محنت فرو روم، فقط میخواستم جسور باشم. کمی شجاعت به خرج دهم و بعد همچون بچه لاکپشتها از زیر خاک بیرون آمدم و نورِ ماه را دنبال کردم. من میخواستم زندگی کنم. میخواستم در همان دریای منواج کنار بقیه شنا کنم و به ساحـل آرزوهایم برسم.
حالا خسته و تنها در گوشهای از اقیانوس ماندهام و میخواهم باری دیگر به سمت ساحل شنا کنم و خود را نجات دهم.
اگر زنده نماندم، تو به جای من بنویس:« آن لاکپشت کوچکی که در آغوش مرجانها بود و از چنگال کوسهها فرار کرد، یکروزی خندید و بعد به جزیرهی آرزوهایش رسید.»
﹙نامـههاییبرایگلاره، ورقپنجم.﹚
◞ ִֶָ #آباندخت.◜
ایشون از اون دست کارکترهاییه که دلم میخواد
پتو بپیچم دورش، بغل و از همه دورش کنم.
"ممکنه من گناهکار باشم.. ولی تو از اعتمادم سوء استفاده کردی تا فریبم بدی، این گناه نیست؟"
یک طرح متفاوت انتخاب کنید
طرح فعلی شما تنها برای 5 کانال تجزیه و تحلیل را مجاز می کند. برای بیشتر، لطفا یک طرح دیگر انتخاب کنید.