nisti🩶
🔱﷽🔱 به قلم ♚تهمینه♚ ✘✗هر گونه کپی پیگرد قانونی دارد✗✘ ☜همه از نیست امده ایم و به نیست ☞ میرویمـ..٭ 📄✍🏿 ♔ناشناس نویسنده:http://t.me/HidenChat_Bot?start=6196402761♚ ❥جهت تبلیغات به ایدی زیر پیام دهید❥ ♡@eee_ee888♡
نمایش بیشتر1 502
مشترکین
-224 ساعت
-317 روز
+21230 روز
- مشترکین
- پوشش پست
- ER - نسبت تعامل
در حال بارگیری داده...
معدل نمو المشتركين
در حال بارگیری داده...
Repost from N/a
من کوروشم، صاحب بزرگترین هولدینگای تجاری تهران!
کافیه تو شرکت یه اخم کنم تا همه ی کارمندام از ترس خودشونو خیس کنن برای همین هیچکس حق هیچ اشتباهی نداره و تو دنیای من بخششی وجود نداره!
دل دادم به دختر کوچولوی چشم رنگیای که تازگیا توی شرکتم استخدام شده بود، بهم محل نمیداد و از جمع فاصله میگرفت، نمیدونستم مشکلش چیه، نمیدونستم چی آزارش میده اما اونم نمیدونست آزاری که قراره از طرف من ببینه خیلی بدتره!
تاوان منو نخواستن به این سادگیا نیست، دلوین هر جوری شده مال من میشه حتی مونده اینکه بدزدمش و برای نگه داشتنش یه شب...!🔥🔞
https://t.me/+iCZ_NxYk5_1lZjA8
https://t.me/+iCZ_NxYk5_1lZjA8
صب بپاک
2000
🤎🙂بیاید چنل vip بخرید دیگه مثل وقتایی که تخفیف داشتیم شلوغ کنید پی ویمو🙂🤎
👍 2👻 1
5500
Repost from N/a
من آیسوام
دختر شیطون و دردسر سازی که اصالتا ایرانیه اما توی ترکیه به دنیا اومده و بزرگ شده، عاشق یکی از مدلینگای شرکتی که توش کار میکردم شدم ولی درست همونروزا بود که اون برای همیشه برگشت ایران...
چندسال بعد به دلیل مرگ مادرم مجبور شدم برم ایران و حین آشنا شدن با خانوادهی پدریم اون مرد جدی و خیلی هات رو دوباره دیدم اما خیلی طول نکشید که فهمیدم عشق دختر عممه و باهم قولو قرار ازدواج گذاشتن💔
خیلی با خودم کلنجار رفتم اما نتونستم بیخیالش بشم، هر جوری شده پامو به خونش باز کردم و با دلبریام کاری کردم اون وحشیِ جذاب هرشب...🤭🔞
https://t.me/+APyJ1DNnxqw3ZTc8
https://t.me/+APyJ1DNnxqw3ZTc8
۷پاک
2400
جستجوی اولین پارت
#پارت1
#رمان_نیستی 😈👆🏿
#ترسناک_ترین_رمز_آلود_ترین_رمان_تلگرام به قلم تهمینه
-دختری به اسم #ساحره که به یه اردوی دانشگاهی میره😱
اونجا اتفاقات #عجیبیو تجربه میکنه و در اخر
مورد #تجاوز قرار میگیره اونم توسط یه #موجود عجیب غریب😳
-محمد #جادوگر خُبره ای که هیشکی به گرد پاش نمیرسه
اون تونسته تموم قدرت های #ماورایی شو فعال کنه و از اون ها برای کمک به مردم استفاده کنه
ــ اما بلخره با ورود دختری که مورد ازار یه #اجنه اس ، همه چی تغییر میکنه
https://t.me/c/1986412952/39
https://t.me/c/1986412952/39
https://t.me/c/1986412952/39
لینک پارت اول رمان 👆🏿🔮
9610
Repost from N/a
💑 آموزش کامل روابط همسرداری
🔞 کانالی ویژه متاهلین وزوجهای جوان
👈 راه هایی برای حل اختلاف زناشویی
https://telegram.me/joinchat/AAAAADwgtvgqXXiVew-T5Q
⩴⩴⩴⩴⩴⩴⩴⩴⩴⩴⩴⩴⩴⩴⩴⩴⩴⩴⩴⩴⩴⩴
گـــیف گـــیف کیوت 🎀
؛@Gif_your
᭝قشنگترین تبریک تولد🍭
@tvlodat_mobark
جوک کلیپشاد خنده🤣
؛@Fun_land12
᭝طب گیاهی زیبایی🍵
@salembem
پروفایل پسرونه دخترونه❣
؛@Caffe_profilee
᭝اطلاعات عمومی باورنکردنی👨🏻⚕
@masominteb
دنیای عاشقی زیباس💖
؛@HASRAT_ASHGH1
᭝زیباترین اشـ؏ـار شاعران 🧿
@aftabmahtabi
آرامش+نوستالژی+شادی💖
؛@RangiRangitel
᭝متا ماورا ؛ کندالینی ☯
@beyondmeta666
کانال کلیپ جُک😁
؛@dafashakhaa
᭝مشاور و روانشناس خانواده 👪
@hamrah_ba_dr_holakouee
اذکار روزانه مجرب 🙏
؛@azkarrozaneh
᭝بیپایان دوست دارم💝
@bioeshgholane
ماه حرم عباس🌘
؛@beynolharameyns
᭝بیو سنگین سنگین 🤙🏽
@bioosangin
هاله بینی ؛ نورخواری🌞
؛@nosehalo666
᭝شعر ناب و ڪوتاه🟠
@nnaabbb
جملات طلایی انگیزشی🔮
؛@arameshdaroonee
᭝فدای لب عطشانت🪻
@ashegankarbla
دنبال رمان ترسناکی؟ 👹
؛@eee_ee1354
᭝بهترین ایدههای درامدزا 🎁
@honar_khallaghyat
برترین موزیکهای ایرانی🎸
؛@CoCaeinmozeik
᭝روتین ضد افسردگی 🙍🏻♀
@be_Queen_5
پروفایݪ عشقولانه پروفایݪ 👩❤️👨
؛@asheghane_profil
᭝رویاهای گمشده من❤️🩹
@eshgh_talkhh0
گیف استوری لاو 💞
؛@gifstorylove
᭝موزیک جدید شاد 🎶
@Afghan_musicn
عجایب ودانستنیهای جهان🌍
؛@ajayeb_chargosheh_jahan
᭝منبع ترفندهای کاربردی😎
@majalle_rangarang
بکگرآند کارتونی فآنتزئ🍄
؛@FantasyPaper
᭝طبیعت استوری متن🦋
@naturalphoto5
استـورے عکسنوشته شیڪ 🍓
؛@aks_lox
᭝سیاستها دلبریهای زنانه💃
@zendegiasheghaneh1
دعای ۲۷فلفل حاجتروا 🌸
؛@hajat_rava
᭝عکسهای شیک و زیبا 🌺
@tak_ax
بیــو 🅛🅞🅥🅔 𝗕𝗶𝗼 🌤
؛@BioAshegane
᭝چاقی لاغری حجم ❤️
@alammmdaaar
داستان و پند بزرگان 📒
؛@pand0dastan
᭝پدر مادران آسمانی 🌹
@benamepedar
فان و جوک خنده 😂
؛@TaNaZisM
᭝اشعار مولانای جان 🤌
@molanay_gan
؛🅘 🅛🅞🅥🅔 🅨🅞🅤🩷
؛@bekhatere_too
᭝قدری بیا نزدیکتر 🫶
@BOOGGZZZ
استوری دلتنگ ڪــــربــلا 🕌
؛@karbalaye_moala
᭝بافت مو شیڪ 👩🏻🦱
@baaftemooshik
خنکای کاشی صحن⛲️
؛@KARBOBAALA
᭝پروفایل ویژه متحرک💕
@proufaile
دلتنگ اذان کربلا 🔆
؛@Karbalas
᭝قرآن مفاتیح مجازی 📗
@hkatm89
استوری سید الشهدا 🫀
؛@ghatilol_abarat_128
᭝ایده ترفند آشپزی 🍗
@ideashpaazi
کافه شعر شیک 🍷
؛@Kafee_sheerr
᭝تعقیبات تقویم ستارگان 💫
@deltang_karbala_tabadol
برگزیدہے اَشــعار ڪمیاب🫦
؛@cafeeshgm
᭝رنگ موی ترکیبی 💇♀
@TVmoda
عوارض شکستن قولنج🧎♀
؛@teb_va_khanevadeh
᭝ذڪرهاے حاجت سریع🤲
@jomalate10rishteri
تکست سنگین مفهومی 💔
؛@dadgah_delam2
᭝تکنیک اسرار روانشناسی🌱
@aramesh_roh_ravan
تولد کلیپ و پروفایل🥳
؛@Clip_tavalod99
᭝خدایا مارا دریاب 🌈
@samte_khooda
آهنگشاد کلیپ عاشقانه 😍
؛@muzic_romantic97
᭝فاز سنگین مفهومی 💔
@Dep_FSangin
⩴⩴⩴⩴⩴⩴⩴⩴⩴⩴⩴⩴⩴⩴⩴⩴⩴⩴⩴⩴⩴⩴⩴
جهتشرکتدرلیستکلیککنید↪️
7210
Repost from N/a
من هاکانم❤️🔥
دورگهی ایرانی ترک تباری که مدل معروف برندای مده و عکساش همیشه رو جلد مجلههاست، فن زیاد دارم و خیلیا بهم پیام میدن که حتی سین نمیخوره اما وقتی اون دختر ناشناس بهم ویس داد و برای اولین بار صداشو شنیدم عجیب دلم براش رفت!🥹
اون خیلی چیزا ازم میدونست ولی یه عکسم تو اینستاگرامش نداشت، دلم میخواست ببینمش اما نشد و هیچ جوره پا نمیداد، خیلی دنبالش گشتم اما هیچی به هیچی و انگار عمدا میخواست ناشناس بمونه...
بعد چند سال اتفاقی توی ایران دیدمش!
میخواست انکار کنه همون دختریه که مدتها باهم تو فضای مجازی حرف زدیم، صورتشو هیچوقت بهم نشون نداده بود و همیشه از زیرش در میرفت اما منی که در به در دنبالش گشته بودم محال بود صداشو یادم بره...
بد موقعی اومده بود؛ من وسط یه انتقام قدیمی گیر کرده بودم، داشتم با دخترعمش ازدواج میکردم و با اومدنش آتیش عشقی که ناتموم مونده بود رو توی دلم شعلهور کرد، به خاطر محافظت از خودشم که شده سعی کردم ازش دور بمونم اما اون فنچِ لوند با دلبریاش کاری کرد نتونم دوریشو تحمل کنم و کشوندمش خونم تا دم به دم خفتش کنم...🔞🤤
https://t.me/+APyJ1DNnxqw3ZTc8
صب بپاک
4010
#رمان_نیستی
#پارت155
هیچکدوم از این اتفاقات برام عجیب نبود بدون هیچ ترسی نگاه خیره ام و به اتاق سپردم
موجودات کوچولویی که از سر و گردن محمد بالا میرفتن حالا همه گوشه اتاق نشسته بودن و با زبون بی زبونی پچ پچ میکردن و ریز میخندیدن
یکی از همون موجودات کوچولو به سمتم و اومد و پام و تو بغلش گرفت و به عربی گفت: آه هذا خلق أشرف
«عه این اشرف مخلوقاته»
با شنیدن صداش تازه یادم اومد این یکی از پسرای هرمس بود
رو دو زانو نشستم و لبخندی رو لبم نشوندم و با صدایی که اکو میشد گفتم: تو منو یادت میاد؟!
خنده ی ریزی کرد و با انگشت به بینیم زد و گفت: بیب
با این حرکت فهمیدم که بله خیلی خوبم منو یادش میاد
با صدای بم و بچه گونه اش که ترکیب جالبی بود گفت:أنتي جميلة جدا
«تو خیلی زیبا هستی»
متوجه ی حرفش نشدم اما لبخندی زدم و دستم و نوازش گونه روی گونه اش و موهای پر پشتش میکشیدم
کم کم سرش و روی پاهام گزاشت و همینطور که من مشغول نوازش کردنش بودم بخواب رفت
به صورتش نگاه کردم درست مثل وقتایی که هرمس کنارم میخوابید خوابیده بود با یاد هرمس لبخند از روی لب هام کنار رفت به در نگاهی انداختم
نیرویی منو به سمت بیرون اتاق میکشید قبل از اینکه منو مثل اهن ربا به سمتس بکشه
اون موجود کوچولو عو با نمک و به آغوش گرفتم و رو تخت محمد خوابوندم
و همون لحظه بود که نیرو با قدرت بیشتری منو به سمتش کشید و همه چی تار شد
نفس نفس زنان با لرز عجیبی که تمام بدنم و در بر گرفته بود از جا بلند شدم قبل از هر چیز به پشت سر خودم نگاه کردم و دست و صورت خودم و لمس کردم......
.....
https://t.me/nisti_1
https://t.me/nisti_1
https://t.me/nisti_1
🥳 اطلاعیه کانال vip نیستی 🥳
پارت گذاری در کانال عمومی هفتهای 5 پارت هست اما توی vip هفتهای 14 پارت داریم🌸
اونجا فقط رمان پارت گذاری میشه و هیچ گونه تبلیغات آزاردهندهای نیست🌸
مبلغ خرید عضویت 30000 تومان است🌸
💳6037998252618334
تهمینه صبوری
شات واریز و به این آیدی ارسال کنید❤️👇
@eee_ee1354
👻 10👍 2
13700
#رمان_نیستی
#پارت154
حس سبکی خاصی داشتم انگار قبلا این حس و تجربه کرده بودم دیگه نمیترسیدم و از این موضوع بشدت خوشحال بودم
بغیر از صدای ناله های هرمس و پچ پچ های محمد و علی و سورنا صدای خنده های ریز ریزی به گوشم میخورد
اولین کاری که کردم به سمت هرمس رفتم
روی زمین افتاده بود و ناله میکرد اما مثل قبل جیغ نمیزد
رد خون های روی زمین و گرفتم تا به پاهای خودم رسیدم انگار روی هوا معلق بودم کمی چشم هام گشاد شد اما حالتی و حس نکردم
از همون جایی که اومدم برگشتم که باجسم خودم رو به رو شدم
روی زمین تو بغل محمد افتاده بودم و سورنا و علی بالای سرمون ایستاده بودن
علی: این چه معجونی بود؟
محمد: همه چیو خراب کردی من میخواستم ساحره رو عاشق من کنی با کارای خودسرانه و احمقانه ات فقط اون و از من متنفر کردی
سورنا: نبضش نمیزنه، مرده
محمد: نه اثر معجونه
علی: نگفتی این چه معجونیه
محمد: اگه قرار بود علم منو تو داشته باشی که الان اینجا نبودی
علی سکوت کرد هنوز صدای ریز خنده ها تو گوشم بود
به اطراف نگاه کردم اما چیزی ندیدم
گوش هام و تیز کردم صدا از اتاق محمد بود
به سمت اتاق محمد حرکت کردم بشدت بی تعادل بودم حس میکردم هر لحظه ممکنه با مخ بخورم زمین
دستمو روی در گزاشتم و به عقب فشوردم که دستم تا ارنج به اونطرف اتاق فرو رفت
حالت بدی بهم دست داد مثل کشیده شدن ناخن روی دیوار
{ته دلم یه جوری بود ببخشید غیر قابل توصیفه}
سریع دستم و از اونطرف اتاق خارج کردم اما اون حس هنوز باهام بود از قضا حس کنجکاویم نسبت به صدای خنده ها از بین نرفته بود
بعد از کمی تعمل عزمم و جزم کردم و با یه حرکت از در رد شد
{درست مثل تو فیلم ها} 😁
https://t.me/nisti_1
https://t.me/nisti_1
https://t.me/nisti_1
🥳 اطلاعیه کانال vip نیستی 🥳
پارت گذاری در کانال عمومی هفتهای 5 پارت هست اما توی vip هفتهای 14 پارت داریم🌸
اونجا فقط رمان پارت گذاری میشه و هیچ گونه تبلیغات آزاردهندهای نیست🌸
مبلغ خرید عضویت 30000 تومان است🌸
💳6037998252618334
تهمینه صبوری
شات واریز و به این آیدی ارسال کنید❤️👇
@eee_ee1354
👻 8👍 2
12800